تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):به وسيله من هشدار داده شديد و به وسيله على عليه ‏السلام هدايت مى‏يابيد و به وسي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835523950




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یاد شبهای حنابندان بخیر ...


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یاد شبهای حنا بندان بخیر ...منظومه ای که خواهید خواند ، سروده شاعر بسیجی حاج رحیم چهره خند می باشد. این منظومه با یاد شهدای گروه دستمال سرخ ها( نیروهای تحت امر شهید اصغر وصالی فرد) سروده شده و  در اختیار مشرق قرار گرفته است. در این شعر ، نام تمامی شهدای گروه دستمال سرخ ها  ذکر گردیده است.
حنابندان
  مختصری درباره «دستمال سرخ‏ها»:(از کتاب «خبرنگار جنگی» صفحه 111 و 112تألیف مریم کاظم زاده ):دستمال سرخ‏ها کسانی هستند که کم حرف می‏زنند ، وقتی به آنها می گویی که «خبرنگارم ، بیا مصاحبه کن» می گویند : خبرنگارها بروند همان دروغهای خودشان را بنویسند و می گویند : خبرنگارها بعد از واقعه می‏آیند و فقط آنچه را که می ‏خواهند ببینند ، می‏نویسند .دستمال سرخ‏ها کسانی هستند که اغلب از خانواده خود خبر ندارند و خانواده نیز از آنها بی‏خبر است ؛ وقتی به آنها می گویی «خانواده‏ات نگرانِ توست» پیغامی برای آنها نداری ؟ به روستائیان بینوا و فلک زده اطراف خود عاشقانه نگاه می‏کنند و می گویند : «خانواده من همین‏ها هستند» .دستمال سرخ‏ها کسانی هستند که در ابتدای درگیریهای کردستان در گروه خود چهل نفر بوده‏اند و تا چند روز گذشته هشت نفر از آنها باقی مانده بود . دستمال سرخ‏ها کسانی هستند که هر شب بعداز نماز مغرب و عشاء در دعاهای خود می‏گویند : خدایا شهادت را هرچه زودتر نصیب ما کن و در جیب خود و روی قلبشان ، آنجا که این همه عشق و محبت به خدا را در خون غرق می‏سازد ، این وصیت نامه را نگه میدارند :«سلام ، سلام بر پدر و مادر عزیزم که پسری به دنیا و ملت ایران تحویل داده‏اند که تا آخرین قطره خون خود در راه دین ، در راه وطن جنگید و این مردن ، افتخاری است برای شما ، خالقا شکرت که مرا شهید حساب نمودی ، این وصیت من ....گریه مکن مادرم ، گریه مکن خواهرم ، گریه مکن پدر عزیز و بزرگوارم ، الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر ... »(خلاصه مطلب چاپ شده در روزنامه انقلاب اسلامی 1358) 
یاد شبهای حنابندان بخیر ...
اصغر وصالی(با گلوله آرپی جی به دست) و همرزمان دستمال سرخشیاد شبهای حنابندان بخیر ...به یاد (دستمال سرخ‏ها) یاد «اصغر وصالی» آن یلِ تنها بخیریاد آن فرمانده شیراوژنِ یکتا بخیر یاد«تیموری» ، «جهان بین» و «رضا خانی» بخیریاد «نجمی» و «مقدّم» ، با «فراهانی» بخیر یاد «دستمال سرخِ» دور گردن‏ها بخیریاد شبهای وداع و گریه‏کردن‏ها بخیر یاد اردوگاه و چادرها که چیزی کم نداشتیاد شبهایی که آدم در دل خود غم نداشت یاد «هادی مهاجر» ، یاد «نوری پورِ» مایاد «وجعلنا» و یاد چشمِ خصمِ کورِ ما یاد «نجمی» ، «اوسطی» ، «بیگی» ، «رحیمی» و «فرید»یاد آنهایی که مولا جانشان را می‏خرید کاش بودی زیرِ آتش ، همرهِ «محمّدی»کاش میرفتی تو روزی هم ، رهِ محمّدی یاد شبهای «سرِپل» با حنابندان بخیربهر ترکش‏های زرّین ، آرزومندان بخیر شد شهید روزی «مرادی» همرهِ «داورزنی»تا توانی پرچم دین بر رخ خاور زنی شد دل بازی دراز و تنگه کورک کریمانمقتل یاران مظلوم حقیقت جویمان یاد «خیام باشی» و «آزاد» و «نوروزی» بخیریاد محوِ دشمن دون ، با سیه روزی بخیر مثل «اردستانی» و «قربانی» و مثل «فرید»باید از بامِ علایق ، عاشقانه پرکشید مثلِ «جعفرزاده» باید یکسره عاشق شدنچون «بیاتِ» غرقِ خون بر کوه غم فایق شدن عشق را چون «ملکی» در عاشقی کردن بیابمعبری زن با کلنگ عاشقی تا پیشِ آب یاد خون ، ماسه ، حماسه ، یاد آن گِل‏ها بخیریاد چکمه ، قمقمه ، پوتین ، حمایل‏ها بخیر یاد میدانهای مین و والمری هایش بخیریاد موجی گشتن و یاد کَری‏هایش بخیر یاد زخمی‏های جا مانده در آن هول و وَلایاد آن پیکر که شد خاکِ رهِ کرب و بلا کِی توانی چون «فلاحت‏کارِ» عاشق جان دهیجانِ خود را بهر دردِ دیگران ، درمان دهی مثل «قربانی» «لسانی» چون «امیرِ تفرشی»باید از بهرِ شهادت ، گیوه‏ها را برکشی چون «وصالی»ها ، «لسانی‏»ها اگر سودا کنیراه خود را می‏توانی عاقبت پیدا کنی یاد اردوگاه «کرخه» ، «کوزران» «دشت شیلِر»یاد شبهای منوّر ، توپ اطریشی ، فیلر «دار بلوط» و «قلعه ویزان» و «جگرلو» ، «کوره‏موش»یاد خطهایی که می‏آمد در آن ، خون‏ها بجوش شد دلِ «بازی دراز» و «تنگه کورک» کویمانمقتلِ یارانِ مظلومِ حقیقت جویمان در سنندج تا «نقی خانی» بخون آغشته شدبذرِ حق در خاکِ خونینش همان دم کِشته شد در «سرپل» ، «مردپیشه» شد شهید و شب گذشتپیکرش در «کوره موش» جا ماند و تاب و تب گذشت شد تفحص : گرم شد ده روزِ بعد ، بازارِ ماپیکر گلگونِ او شد ، زینتِ گلزار ما در مصاف حق و باطل شد فدا محسن چریکچشم هستی بعد از او دیگر ندید یک تن چریک آبرسانی کرده با خون ، قطره قطره ، چیک و چیکبر نهالِ نورسِ دین خدا ، محسن چریک یاد «احمد ترابی» ، دار بلوط و «لک» بخیریاد آن حماسه‏ها در آن تک و پاتک بخیر با شهید «علی نقیان» پاوه سامان داده شدعصر سختی‏ها گذشت و یاوه پایان داده شد خیل یاران چون «سعید کاسی» و «موسویان»یک به یک رفتند و ما اینگونه عاجز از بیان ای شهیدان سفر کرده خدا را نظریما گدایان شمائیم ، گدارا نظری ! ما که از قاله عشق شما جا مانده‏ایمبی شما در این فراق آباد تنها مانده‏ایم ما که منصور صفت بر سر داریم هنوزعاشق و منتظردیدن یاریم هنوز چون گل سرسبد عشق ، شماها رفتیدما که چون میوه نارس ، تَهِ باریم هنوز شربتی بود نصیب تو در آن معرکه‏هاما ولی چشم بر آن قولِ تو داریم هنوز گفته بودی چو رسی ، دستِ مرا می‏گیریدر سرِ کوی وفایت سرکاریم هنوز بهر دیدار شما ، ای پهلوانان شرفحیف از دشت شقایق ، به کناریم هنوز پیکر صدپاره خواهد پهنه میدان عشقما که این عرضه نداریم و خماریم هنوز ... ای فلک ما را چرا تنها رها کردی تو پسراه ما را بسته‏ای آخر چرا از پیش و پس ؟ ما که با یارانِ خود پیمان خونین بسته‏ایمپس چرا اینک چنین ، زار و نزار و خسته‏ایم ؟ عشق هم چون دفتری بسته ، کناری مانده استبس که از یادِ همه رفته که کاری مانده است بر در سنگر که متروک است و ویران است و سرداز بساطِ عنکبوتی مرده ، تاری مانده است سنگر خمپاره خالی ، قبضه‏ها را تک زدندموشکی بی قبضه اینجا ، یادگاری مانده است تابلو «معراج اینجاست» با دو پای آهنیهمچنان آماده اینجا در کناری مانده است یادگار از صحنه‏های پرنشاط جبهه‏هادبه‏ای پوسیده پیش چشمه ساری مانده است کوله امداد خالی ، سنگرِ امداد ، ویراندارها بر چیده ، تنها ، خون جاری مانده است مثل اینکه زان همه شور و شررهایی که بودقوطی کنسرو خالی ، یادگاری مانده است عطری از گل در زمستان فراموشی بجایادگاری از نسیم نوبهاری مانده است پرپر روزمرّگی‏ها شد ، گلستان شهیدآنهمه گلهای پرپر رفته ، خاری مانده است چون چراغی راهِ ما ، روشن ز خون گشت و ولیاینک اینجا در دلِ ما ، شامِ تاری مانده است با غنیمت خواری ما و شما در خیمه‏هاردِّ پایِ خصمِ رَذلِ نابکاری مانده است بس که نامردیم و از راه شهیدان غافلیمیادمان رفته که از خون ساز و کاری مانده است یادمان رفته که عزّت را بها خون بود و بَستا رهایی ، زاده و اینگونه جاری ، مانده است خرجِ ما صدها هزاران خون گلگون شد ولیدوشِ غفلت ، زیر بارِ جیره‏خواری مانده است دستِ ما در خون فرو رفته ، ولیکن پای مادر نبودِ پایداری ، پایِ داری ، رفته است پیکر صد پاره خواهد ، پهنه میدانِ عشقدوش ما در زیرِ بارِ این نداری مانده است زَهره‏ای چون شیر خواهد ، عرضه‏ای همچون شهیدهر که این عرضه ندارد ، در خماری مانده است فرصتِ محدودِ ما را فرصتی باید که نیست !فرصت از کف رفته در کف دین نداری مانده است در قیامت ، عاقبت بیند دو چشم کورِ ماغافلان را نقشِ عزّت رفته ، خواری مانده است دادِ مظلومان ستاند عاقبت ، دستِ خدایذوالفقار آماده در کف ، تک سواری مانده است چون زیادِ عاشقان رفته که کاری مانده استعشق هم چون دفتری بسته ، کناری مانده است . والسلام شاعر :رحیم چهره خندتنظیم : رها آرمی - فرهنگ پایداری تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1047]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن