تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 20 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):غيرت از ايمان است و بى بند و بارى از نفاق.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827935481




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح قسمت دوم


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: � سالاري «تبيين دلايل حضور ميرحسين»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري است كه در آن مي‌خوانيد؛ميرحسين موسوي در نخستين مصاحبه مطبوعاتي رسمي خود بعد از انتشار بيانيه حضور در دهمين دور انتخابات رياست جمهوري چهار دليل براي آمدنش ذکر کرد; اين چهار دليل عبارتند از : 1- «يکي از مهم ترين دلا يل حضور من، مساله قانون گريزي است. وقتي شرايطي ايجاد کنيم که قانون گريزي نه يک بار، بلکه بارها تکرار و تبديل به رويه شود بايد نسبت به نظام خود احساس خطر کنيم.» 2- «بر هم خوردن ساختارهاي تصميم گيري» 3- عدم شفافيت گردش اطلا عات در کشور: «بنده نه يک بار، نه دوبار، نه 10 بار بلکه بارها اين مساله را ديده ام که مردم، نخبگان و همه قشرها با آمارهاي متفاوتي مواجه شده اند و امکان تشخيص آمار درست را ندارند» و يا نامشخص بودن محل هزينه 270 ميليارد دلا ري درآمد ارزي و سرنوشت 1/5 ميليارد دلار مورد اختلا ف ديوان محاسبات 4- «برخي افراط و تفريط ها: مي بينيم حتي مساله اي مثل بحث دوست داشتن ملت «اسرائيل» را مي شنويم» 5- «محروم کردن گسترده جامعه از خدمات و تجارب مديران با تجربه و سالم: و از طرف ديگر در جاهايي چنان غرب ستيزي و شعارهاي ما اوج مي گيرد که براي جبران آن بعضا ناچار به فرستادن پيام ها و نامه هاي بي حاصل به هزينه مردم مي شويم.» اين که هر کدام از دلايل فوق چه پيامدهايي در زندگي مردم و امور اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي بر جاي گذاشته و خواهند گذاشت و چرا اين مسائل جمع کثيري از دلسوزان و استوانه هاي نظام را تا آن حد نگران کرده است که به دغدغه اصلي آنها تبديل شده است نياز به تبيين دارد و نياز به توضيح دارد و نياز به طرح در افکار عمومي دارد، به ويژه در اين ايام که رويداد مهم انتخابات دهم رياست جمهوري را در پيش روي داريم، ضرورت اين تبيين و تحليل صد چندان است جامعه پويا و پرتحرک ما آخرين ماه هاي فصلي را سپري مي کند که يکي از حساس ترين و به يادماندني ترين و سرنوشت سازترين رويداد سياسي کشور در آن رقم مي خورد. رويدادي که هم اکنون ارزيابي هايي از جنبه هاي گوناگون پيرامون آن صورت گرفته و مي گيرد و براي عموم مردم و مخاطبان رسانه از منظرهاي مختلف قابل بررسي است به همين جهت نقش آفريني رسانه هاي جمعي به ويژه مطبوعات و سايت هاي خبري و تحليلي در عرصه سياسي کشور يک رسالت و يک مسئوليت اجتماعي است. مطبوعات ايران در عمر بيش از يک و نيم قرن خود جز چند مورد محدود و مشخص فرصت نيافتند تا تاثيرگذاري بر ذهن و راي مخاطبان را در عرصه سياست و خصوصا مواردي مثل انتخابات را به طور جدي بيازمايند. به اعتقاد بسياري از کارشناسان ارتباطات، عملکرد رسانه هاي جمعي کشور در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري به عنوان «يک پديده نادر ارتباطي» در آينده توسط مردم و نخبگان از جهات گوناگون مورد تجزيه و تحليل هاي علمي و کارشناسانه قرار خواهد گرفت. شيوه هاي به کار گرفته شده از سوي رسانه ها براي «ترغيب» مردم به مشارکت هر چه بيشتر در عرصه سياسي انتخابات و آشنايي جامعه با ديدگاه ها و تکنيک هاي مورد استفاده در «برجسته سازي» برخي سوژه ها و رويدادها، عملکرد آنها، مورد بررسي دقيق قرار خواهد گرفت و رسانه هائي که منافع ملي را فداي منافع گروهي و حزبي کرده باشند، اعتماد مردم را از دست خواهند داد و از هم اکنون بايد به اين مهم توجه نموده و ظرفيت ارتباطي و تاثيرگذاري خود را منصفانه استفاده کنند، يا به طور علني بگويند در خدمت کدام نامزد هستند و يا ظرفيت خود را بدون جهت گيري به اطلاع رساني سالم اختصاص دهند و در اين ميان رسانه ملي که به همه مردم متعلق هست بايد بيش از همه به حفظ و بازسازي اعتماد عمومي توجه داشته باشد. صداي عدالت «بزرگ‌تر از دنيا»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي صداي عدالت به قلم احمد مسجدجامعي‎ است كه در آن مي‌خوانيد؛ ‎آقاي فلاح يکي از علمايي بود که تا پايان عمر به روال ساليان طولاني در روضه‎ ‎منزل ما حضور مي‌يافت. از زمان مرحوم پدرم در روضه‌هاي منزل ما سخنراني مي‌کرد.او‎ ‎انساني دانشمند بود و از محضر استادان و بزرگان حوزه در مشهد و تهران بهره‌ها گرفته‎ ‎بود. کم و گزيده سخن مي‌گفت و علم را اسباب نام و نان نمي‌ساخت و تلاش نمي‌کرد که‎ ‎خلق در ايشان اعتماد کنند که عالم است. از نکته‌هايي که از ايشان به خاطر دارم‎ ‎تعبيري است در باره حضرت علي (ع). مي‌گفت برخي انسان‌ها در دنيا بزرگ هستند و برخي‎ ‎بزرگ‌‌تر از دنيا. انسان‌هاي بزرگ‌تر از دنيا بسيار اندک‌اند و اميرالمومنين اسوه‎ ‎انسان‌هاي بزرگ‌تر از دنياست‎. ‎طنين اين تعبير هميشه در ذهن من است. ايشان‎ ‎مي‌گفت: حضرت علي (ع) پس از خليفه دوم مي‌توانستند به عنوان خليفه انتخاب شوند، اما‎ ‎به خاطر نپذيرفتن شرط ادامه راه دو خليفه قبلي عطاي حکومت را به لقايش بخشيدند‏‎. ‎ايشان حاضر نشدند که حرفي بزنند که در عمل به آن پايبند نيستند و يا آن که از سخن‎ ‎خود عدول کنند‎.‎براي من هميشه اين معياري است که مردان بزرگ‌تر از دنيا چگونه‎ ‎تصميمات خطير و مهم مي‌گيرند. آقاي فلاح در اواخر اسفند ماه سال گذشته از جهان‎ ‎درگذشت‎. ‎موسم انتخابات است و ذهنم به سمت چنين موضوعي است که از دفتر آقاي‎ ‎خاتمي تماس مي‌گيرند. برخلاف معمول مي‌گويند مي‌خواهيم با خودشان صحبت کنيم. از آن‎ ‎طرف خط مي‌گويند که براي جلسه فردا( 19 اسفند) زنگ زده‌اند و از طرف آقاي خاتمي‎ ‎تاکيد مي‌کنند که حتما حضور پيدا کنم و حتما سر وقت برسم. حدس مي‌زنم علت اين‎ ‎تاکيدها حضور نامنظمم در جلسه‌هاي قبلي باشد، اما حس مي‌کنم موضوع مهمي در ميان‎ ‎است، چون جلسات معمول با آقاي خاتمي روزهاي دوشنبه صبح برگزار مي‌شد و براي تاکيد‎ ‎بيشتر برايم در دفتر پيام مي‌گذاشتند‎. ‎وقتي مي‌رسم که نماز مغرب و عشا به امامت‏‎ ‎آقاي خاتمي تازه تمام شده‌است. علاوه بر اطراف نمازخانه در ميان آن نيز صندلي‎ ‎چيده‌اند. معلوم است که تعداد مدعوين بيش از حد معمول اين نشست‌هاست. جايي باز‎ ‎مي‌کنند و کنار آقاي عارف مي‌نشينم که رياست ستاد بر عهده‌اش گذاشته شده بود. او از‎ ‎شخصيت‌هاي برجسته علمي و اجرايي کشور است و با بزرگ‌منشي مسئوليت اين کار بزرگ را‎ ‎پذيرفته بود. آقاي عارف روزهاي سخت و پرکاري را پشت سر گذاشته و زحمت‌هاي زيادي‎ ‎براي سر و سامان دادن به ستاد کشيده بود. نشستم، تعارف کردند که اداره جلسه را‎ ‎برعهده بگيرم‎. ‎جلسه عجيبي بود. اين را مي شد از همان آغاز که هنوز حرف اصلي‎ ‎مطرح نشده بود، حدس زد . شلوغ‌تر از جلسه‌هاي معمول بود. هم تعداد افراد حاضر‎ ‎زيادتر از هميشه بود و هم متنوع‌تر. برخي از وزراي دولت‌هاي پيشين، نمايندگان مجلس،‎ ‎سفرا، روحانيون، نويسندگان و اصحاب فرهنگ و هنر و مطبوعات، احزاب و تشکل‌هاي سياسي‎ ‎و اجتماعي حضور داشتند. بعضي از افراد حاضر را من نمي‌شناختم و اين براي اداره جلسه‎ ‎کار را سخت مي‌کرد، اما آقاي خاتمي همه افراد را مي‌شناختند‎ . ‎جلسه با گزارشي‎ ‎از اولين سفر شهرستاني آقاي خاتمي آغاز شد که براي ستاد موفقيت بزرگي بود و همه را‏‎ ‎به پيروزي اميدوار و در ادامه راه مصمم‌تر کرده بود. سفر آقاي خاتمي به شيراز ،‏‎ ‎ياسوج و بوشهر نشان داد که محبوبيت ايشان نه تنها در شهرهاي بزرگي چون شيراز بالاست‎ ‎که حتي در مناطق روستايي و شهرهاي کوچکي مثل نور آباد ممسني نيز از محبوبيت بسيار‎ ‎زيادي برخوردار است، حال آن که برخي گمان مي‌کردند که آراي شهرهاي کوچک و‎ ‎روستاها به ديگري اختصاص دارد. اين سفر در اردوگاه رقيب هم بازتاب داشته است. سفر‎ ‎شيراز براي آنها هم نتيجه انتخابات را روشن کرده بود‎. ‎پس از اين گزارش اميدوار‎ ‎کننده، انتظار حاضران اين بود که دراين‌باره و همچنين درباره برنامه‌ها و سفرهاي‎ ‎آينده سخن گفته شود ، اما آقاي خاتمي از قطعيت آمدن مهندس ميرحسين موسوي سخن گفت و‎ ‎از آن جمله معروف "يا من يا ميرحسين" و از حاضران خواست نظر بدهند‎. ‎ياد جلسه‎ ‎اعلام نامزدي آقاي خاتمي افتادم. در آن جلسه اگرچه آقاي خاتمي اعلام نامزدي کرد،‎ ‎اما جمله‌اي گفت که جا را براي چنين تصميمي براي خود باز نگه داشت: "اين که چه کسي‎ ‎حضور بيابد طبعا تدبيري در کار بود که شايد آن تدبير به نتيجه مطلوب نرسيد. بنده‎ ‎خدا تدبير مي‌کند، ولي خداوند سرنوشت ديگري تقدير مي کند، گرچه هنوز معتقدم کارکرد‎ ‎و تاثير آن تدبير به پايان نرسيده است‏‎ ." ‎اين اشارات از نگاه تيزبينان پنهان‎ ‎نبود و در پايان همان جلسه هم، در لابلاي پرسش‌هاي خبرنگاران از اعضاي برجسته ستاد‎ ‎آقاي خاتمي، شنيده مي‌شد، اما از ديد اهل سياست پنهان ماند‎ . ‎بحثي را که آقاي‎ ‎خاتمي مطرح کرد در ذهن عده‌اي از ما با اين اشارات گره خورد، اما بعد از سفر شيراز‎ ‎و تشکيل ستادهاي شهرستان ها و استقبالي که از ورود آقاي خاتمي به عرصه شده بود ،‏‎ ‎تصميم گيري در اين زمينه تصميم گيري ساده اي نبود و عواقب بسياري داشت. هر تصميمي‎ ‎بايد با ملاحظه بيشتري گرفته مي شد. اين نشست در واقع بخشي از همين ملاحظه و براي‎ ‎دستيابي به راه هايي آسان تر براي گذر از وضعيتي پيچيده بود‎ . ‎تقريبا همه مي‎ ‎خواستند حرف بزنند و اغلب دوستان هم بر ماندن آقاي خاتمي اصرار داشتند و دلايلي که‎ ‎در سخنان دوستان بود، دلايل مهمي بود و نمي شد به آساني از کنار آن گذشت، اما طرح‎ ‎مسئله براي بسياري غير منتظره بود و طبيعي بود که اولين واکنش ها گاهي احساسي و حتي‎ ‎گاه عصبي باشد و در اين ميان نقدهايي هم بر نحوه ورود مهندس موسوي و پرسش هايي‎ ‎درباره سياست هاي ايشان مطرح شد‎. ‎نشست به درازا کشيد و از زمان مقرر و معمول‎ ‎بسي فراتر رفت ، اماهنوز 14 نفر باقي مانده بودند‏‎ . ‎عذر خواهي کردم و پيشنهاد‎ ‎دادم آقاي خاتمي جمع بندي کنند و دوستان باقي مانده ديدگاه خود را به صورت مکتوب به‎ ‎ايشان تحويل دهند‎ . ‎نظرات را مي‌توان به چند گروه تقسيم کرد‎: • ‎گروهي معتقد‎ ‎بودند آقاي خاتمي بايد بماند. بعضي از آنها با لحني صريح به آقاي خاتمي مي‌گفتند‏‎ ‎شما حق نداريد انصراف بدهيد. اين تصميم بايد در عرصه عمومي مطرح و درباره اش تصميم‎ ‎گيري شود. اين گروه را بيشتر جوانان و يکي دو نفر از سياسمتداران با سابقه تشکيل‎ ‎مي‌دادند‎. • ‎کساني ديگر معتقد بودند اين حرف مربوط به قبل از حضور آقاي خاتمي‎ ‎در عرصه و صحنه انتخابات بوده است ، نه پس از اعلام نامزدي و شروع به کار ستادهاي‎ ‎اجرايي، بنابراين زمان پرداختن به اين موضوع گذشته است‎. • ‎عده‌ ديگري مي‌گفتند‎ ‎آقاي خاتمي در جامعه موقعيتي استثنايي دارد و بر موج انتخابات سوار است و تا ديگري‎ ‎بخواهد اين شرايط را به دست بياورد عملا زمان گذشته است. اگر هدف پيروزي است، اين‎ ‎مقصود فقط با آقاي خاتمي ميسر مي شود و آراي ايشان لزوما به سبد آقاي موسوي نمي‎ ‎رود‎. • ‎برخي هم مي‌گفتند الان از عرصه رقابت خارج نشويد و هم شما و هم مهندس‎ ‎موسوي در صحنه بمانيد . زمان براي تصميم گيري زود است‎ . ‎حس مي کردم آقاي خاتمي‎ ‎چنين فضايي را پيش بيني کرده و با اشراف به همه موارد تصميم خود را گرفته بود. آقاي‎ ‎خاتمي در سخناني که معلوم بود درباره آن با مباني خودش انديشيده است، به برخي از‎ ‎واکنش ها پاسخ داد و خطرهايي را که ماندنش در صحنه به وجود مي آورد، بر شمرد. بر‎ ‎دشواري تصميم گيري هم اشاره کرد و به اميدهايي که با حضورش در انتخابات ايجاد شده‎ ‎بود نيز اشاره کرد و از جواناني گفت که به طور خودجوش از ماه ها قبل کار را شروع‎ ‎کرده اند و به نگراني هايش نيز اشاره کرد و به اتفاق هايي که ممکن است کناره گيري‏‎ ‎اش از انتخابات در پي داشته باشد‎. ‎نکته مهم اين بود که آقاي خاتمي سخنانش را با‎ ‎استناد به جوان ترين عضو جلسه آغاز کرد . در سخنان آقاي خاتمي يکي دو مطلب مهم تر‎ ‎از بقيه بود؛ يکي دفاع از ميرحسين موسوي نخست وزير دوران امام و هشت سال دفاع از‎ ‎اين سرزمين بود و پرهيز از شکاف افکني و ديگري ضرورت تغيير و ضرورت فعال بودن در‎ ‎عرصه انتخابات و تقويت جامعه مدني و اشاره به اين که از آغاز هم که پاي در اين راه‎ ‎گذاشتم مي دانستم براي هزينه دادن آمده ام‎. ‎او گفت من نامزدي خود را با فرض اين‎ ‎که حيثيت من لطمه مي خورد پذيرفتم. الان وضع کشور به‌گونه‌اي است که هر کس مسئوليت‎ ‎بپذيرد، قرباني خواهد شد. توقعات بالا رفته است و پاسخ دادن به خواست مردم سخت شده‎ ‎است. توده مردم‎ ‎پس از مدت کوتاهي وقتي ببينند توقعاتشان برآورده نشده، ناراضي‎ ‎خواهند شد. من از اين وضع اطلاع داشتم و کارگروه هايي که تشکيل داده بوديم، هم پيش‎ ‎بيني کرده بودند و پذيرش نامزدي من با علم به اين بود. من همه اين پيامدها را‎ ‎پذيرفتم. من پذيرفتم که به حيثيتم لطمه بخورد ولي پذيرفتن مسئوليت تابع نظر جمعي‎ ‎بود و برايم مسئله شخصي مهم نبود . الان در موقعيتي قرار گرفته ايم که اگر بي‎ ‎تدبيري کنيم ، نه شخص که جريان آسيب مي بيند‎. ‎روزي را به ياد آوردم که آقاي‎ ‎خاتمي در جمع خبرنگاران با بياني سربسته گفت: اين انقلاب متعلق به اين مردم است،‎ ‎اين کشور متعلق به اين ملت است و همه ما به کشور و سرنوشت آن احساس تعهد مي کنيم‎. ‎آقاي خاتمي در بخش ديگري از صحبت خود گفت که خواست مردم در تمام نقاط کشور‎ ‎تقريبا يکسان است و فرقي بين مناطق برخوردار و غير برخوردار از اين نظر نيست. سفر‎ ‎من به شيراز به عنوان يک پديده بسيار مهم است که نشان مي دهد جامعه چه مي خواهد و‎ ‎فلش خواست عمومي به کدام سمت است. اشاره او به سفر نور آباد ممسني بود که مردم به‏‎ ‎طور خودجوش به خيابان ها ريخته بودند و حمايت پرشوري کردند و مرا به ياد شعار مردم‎ ‎خونگرم شيراز انداخت که با نشاط فرياد مي زدند: "جمهوري اسلامي آزاد بايد گردد‎". ‎يکي از بزرگان جناح رقيب در جلسه اي پس از سفر آقاي خاتمي گفته بود که نيازي به‎ ‎نظرسنجي نيست، اين سفر نتيجه را نشان داد‎ . ‎آقاي خاتمي بحث ديگري را درباره اين‎ ‎سفر مطرح کرد و گفت که الحمدالله اين سفر هم انجام شد تا معلوم شود کناره گيري من‎ ‎از ترس راي نياوردن نيست‎. ‎بحث تفاوت گفتماني آقاي موسوي بحث ديگري بود که برخي‎ ‎از دوستان به آن اشاره کردند و ايشان از اين تفاوت گفتماني دفاع کرد و گفت که آقاي‎ ‎موسوي حق دارد که گفتمان خودش را داشته باشد و آن گفتمان را به قدرت برساند. ما‎ ‎لازم نيست در همه ابعاد مثل هم فکر کنيم. تاکيد مي‌کنم که آمدن آقاي موسوي موجب‎ ‎تغيير مي‌شود. بحث ما بحث گفتماني نيست. گفتمان‌ها يکي نيست اما آمدن آقاي موسوي به‎ ‎معناي گفتماني است که نيروي ارزشمندي است و براي انقلاب به‌درد بخور است. آقاي‎ ‎موسوي با خصوصيات خودش به ميدان آمده است و حقش هم هست که گفتمانش را مطرح کند و آن‎ ‎را به قدرت برساند. بي خود عصباني نشويد. به آسمان نرويد و به زمين بياييد. راي‎ ‎ايشان با رقيبانشان برابر است. اگر من نباشم احتمال بالا آمدن ايشان باز هم بيشتر‎ ‎خواهد شد‎. ‎دفاع آقاي خاتمي از مهندس موسوي مرا ياد تجربه برخورد با آقاي هاشمي‎ ‎انداخت. گويي آقاي خاتمي نگران تکرار چنين تجربه اي درباره مهندس موسوي بود‎. ‎آقاي خاتمي در اينجا به نکته اي مهم اشاره کرد و گفت که بايد در اين انتخابات‎ ‎پيروز و موفق شويم و با بودن موسوي، من و او وارد بازي خواهيم شد که بازيگردان آن‎ ‎ما نيستيم. من نمي خواهم بازيگر صحنه اي باشم که ديگران طراحي کرده اند‎. ‎اکنون‎ ‎که اين جملات را مي‌نويسم ياد جمله‌اي در نامه مهندس موسوي مي‌افتم که در نامه اش‎ ‎نوشته بود‎: "‎خود مي‌دانيد که اينجانب چون شما راه درست را اصلاحات همراه بازگشت‎ ‎به اصول، و نيز پيرايش و نوزايي در اين مسير تلقي مي‌کنم و اگر مختصات زمانه ايجاب‎ ‎نمي‌کرد براي تداوم اين طريق کسي را مناسب‌ تر از پايه‌گزار آن نمي‌دانستم‎." ‎بر‎ ‎کسي پوشيده نيست که هم آقاي خاتمي و هم آقاي موسوي هر دو به اکراه آمده‌اند و هر دو‎ ‎وضعيت کشور را خطرناک ديده‌اند و به تعبير مهندس موسوي اگر چه براي تحقق اصلاحات،‎ ‎کسي بهتر از آقاي خاتمي نيست ولي مختصات زمانه مانع است‎. ‎آقاي خاتمي در ادامه‎ ‎صحبت خود گفت که اگر ما دو نفر و آقاي کروبي با هم در ميدان باشيم ، شکست قطعي است‎. ‎با رفتن من مي‌توانيم زمينه اجماع را فراهم کنيم. من مي‌گويم منطقي فکر کنيد. اگر‎ ‎من نيامدم تخريب نکنيد‎. ‎اگر زودتر تعيين تکليف کنيم، بهتر است. اين کار هر چه‎ ‎زودتر به نتيجه برسد در انسجام نيروها سودمندتر است‎. ‎آقاي خاتمي با صراحت تمام‎ ‎گفت که پيروزي حقيقي را در اخلاق مي بينم. دلم مي خواهد به لحاظ اخلاقي پيروز باشيم‎ ‎و آدم هاي اخلاقي روي کار بيايند. پيروزي واقعي پيروزي اخلاقي است. کار من اخلاقي‎ ‎است. من وارد بازي تخريب مهندس موسوي نمي‌شوم. آمدن و نيامدن ما هر دو هزينه دارد‎. ‎اما هزينه نيامدن من کمتر است. اميدمان به خداست و توکل به او داريم‎.‎ فراتر از سقوط اخلاق‎ ‎آن شب آقاي خاتمي گفت که از اول هم آمدم تا خود را‎ ‎هزينه کنم، هم براي راي آوردن و هم براي پس از آن. به عبارت ديگر آقاي خاتمي مي‎ ‎دانست که در چه راهي قدم گذاشته است و عليرغم اين اعلام نامزدي کرده بود. سخنان‎ ‎آقاي خاتمي براي آن جمع روشن بود، به خصوص که مدتي پيش در يکي از روزنامه ها ايشان‎ ‎را با خانم بي نظير بوتو مقايسه و از سرنوشتي مشترک سخن گفته بودند، اما اقبال و‎ ‎استقبالي که ورود آقاي خاتمي به عرصه ايجاد کرده بود، براي برخي آن قدر دور از‎ ‎انتظار بود که شکل تازه اي از تخريب ها آغاز شده بود که تمام حرمت ها زير پا گذاشته‎ ‎مي‌شد و از آن مي توان به سقوط اخلاق تعبير کرد و خود به تنهايي و بدون در نظر‎ ‎گرفتن حضور يا عدم حضور ايشان در صحنه به عنوان پديده اي زشت قابل ارزيابي و تامل‎ ‎است‎. ‎چندي پيش بلوتوثي رد و بدل شد و در برخي از سايت ها نيز انتشار يافت که در‎ ‎آن روي يکي از شعرهاي مرحوم آقاي محمدرضا آقاسي تصاويري مونتاژ شده است. شعر با اين‎ ‎مصرع آغاز مي شود:"اي تير و کمان به کف گرفته" تصوير روي اين مصرع ، عکسي است از‏‎ ‎آقاي خاتمي که اسلحه اي در دست دارد و نشانه گيري کرده است . مصرع بعدي ، يعني‎ "‎مولاي مرا هدف گرفته" روي تصويري از مقام رهبري مونتاژ شده است . من بار اول که آن‎ ‎را ديدم واقعا تکان خوردم و فکر کردم آيا سازندگان آن نمي دانند که با اين کار حرمت‏‎ ‎بي احترامي به رهبري را شکسته اند؟ طبيعي بود که در وهله نخست اين کار را نيز به‎ ‎نوعي هزينه کردن از رهبري ارزيابي کنيم ،اما مسئله از اين عميق تر است. سازندگان آن‎ ‎بلوتوث، شخصيتي مثل آقاي خاتمي را که هم در داخل و هم در خارج از کشور صاحب وجهه و‎ ‎پايگاه است و مهم تر از آن همواره نسبت به رهبري احترام و تکريم کرده است و مورد‎ ‎احترام رهبري است ، در چنين نسبتي با ايشان تصوير مي کنند. از زاويه اي چنين کاري‎ ‎را مي توان در ادامه همان خطي ارزيابي کرد که بحث ترور را مطرح کرد . به عبارت ديگر‎ ‎آن چه به ذهن شنونده از اين اتفاق مي رسد اين است که اين کار نتيجه عکس بدهد ؛ با‎ ‎کسي که تير و کمان به دست گرفته و مولاي ما را هدف گرفته چه بايد کرد؟ نتيجه چنين‎ ‎کارهايي چه خواهد شد ؟ آيا نبايد از حوادث قبلي عبرت گرفت ؟ چنين نشاني هاي غلطي ما‎ ‎را به چه هدفي خواهد رساند؟‎ ‎نکته جالب تر اين است که چنين تحريف ها و سوء‎ ‎استفاده هايي از شعرهاي اين شاعر مرحوم در سطوحي نازل تر هميشه اتفاق افتاده است و‎ ‎ذکر خاطره اي از آن مرحوم در اين جا خالي از لطف نيست. مرحوم آقاسي يکي از شاعراني‎ ‎بود که در نمايشگاه هاي ملي و محلي قرآن پاي ثابت بود و و تا آخرين روزهاي حياتش با‎ ‎مديران وزارت ارشاد رابطه نزديکي داشت . وقتي هم که بيمار و بستري شد ، اين وزارت‎ ‎فرهنگ و ارشاد اسلامي دوره خاتمي بود که تا پايان کار به او ياري رساند ، در همان‎ ‎حال که اعتراض او به مديريت فرهنگي در برخي از رسانه هاي عمومي به گونه اي مطرح مي‎ ‎شد که انگار مخاطبش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي است ، و اعتراض او متوجه نهادهاي‎ ‎ديگري بود . با اين که شعرخواني هاي او مورد توجه بود ، اما تصويرش به خاطر محاسن و‎ ‎موهاي بلند و سيماي خاص او پخش نمي شد و اين مورد اعتراضش بود‎ . ‎برخي معتقدند‎ ‎اين کار پس از بلوتوثي منتشر شد که در آن شاعر جوان، نيما دهقاني شعري در نقد آقاي‎ ‎احمدي نژاد و حمايت از آقاي خاتمي خوانده و مورد استقبال واقع شده و موجي ايجاد‎ ‎کرده بود. پايگاه آقاي خاتمي در ميان نسل جوان به گونه اي است که به نظر بسياري‎ ‎کارهايي که خودجوش و توسط جوانان انجام مي شد ، بسياري مواقع موجي ايجاد مي کرد که‎ ‎قوي تر از فعاليت هاي ستاد انتخاباتي ايشان بود‎. ‎اگر اين بلوتوث را جوابي به‎ ‎شعر دهقاني بدانيم که احتمالش دور از ذهن نيست، بايد به اين نکته مهم اشاره کرد که‎ ‎نيما دهقاني خودآگاهانه و با مسئوليت شخصي شعري را براي موضوعي سروده و خوانده است‎ ‎، اما مرحوم آقاسي شعرش را با موضوع و منظوري ديگر سروده است و اينک در جهت ديگري‎ ‎از آن سوء استفاده مي شود‎.‎ دفاع از اخلاق‎ ‎بخش ديگر سخنان آقاي خاتمي دفاع همه جانبه ايشان از مهندس‎ ‎موسوي بود . از روز اولي که آقاي خاتمي در صحنه انتخابات اعلام حضور کردند ، يکي از‎ ‎دغدغه هاي آقاي خاتمي و بسياري از دوستانشان روابط ايشان و مهندس موسوي بود . آقاي‎ ‎خاتمي تاکيد داشت که با مهندس موسوي رقابت نخواهد کرد ، اما پس از اعلام حضور آقاي‎ ‎خاتمي و به خصوص پس از اين که زمزمه هايي مبني بر حضور مهندس موسوي شنيده شد ،‏‎ ‎همواره اين نگراني وجود داشت که در سطوح پايين تر رقابتي شکل بگيرد و خداي ناکرده‏‎ ‎نسبت به هر دو شخصيت بي احترامي شود‎. ‎يک بار در نشستي به آقاي خاتمي گفتم که مي‎ ‎خواهم به يک موضوع اشاره کنم که خيلي بديهي است و همين بحث را پيش کشيدم که دغدغه‎ ‎خود ايشان هم بود‎ . ‎يکي از قرارهايمان اين بود که از نيروهاي نزدي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن