واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هميشه با طبيعت درگيرم
گفتوگو با عزيزالله حميدنژاد درباره فيلم «آناهيتا»مرد آرام و بي حاشيه سينماي ايران که معمولا فيلمهايش را با فواصل طولاني و به دشواري کارگرداني ميکند، اين روزها «آناهيتا» را روي پرده دارد.عزيزالله حميدنژاد بر اساس تحقيق علمي دانشمند ژاپني روي تأثير انرژي بر مولکولهاي آب، کوشيده تا درامي پرتعليق بسازد. «آناهيتا» فيلمي است که سوژهاي متفاوت و حتي ميشود گفت منحصر به فرد دارد هرچند فيلمساز براي رسيدن به روايتي سينمايي کوشيده تا ماجراهايي را به تم اصلي اثر پيوند بزند که فارغ از ميزان توفيقش در اين کار، از جسارت فيلمساز در قدم نهادن به حيطههاي دشوار خبر ميدهد.يادمان باشد که فيلمهاي حميدنژاد اغلب توليد سختي را داشتهاند و اين بار اين دشواري بيشتر از «اجرا» به مرحله نگارش فيلمنامه بازميگشته است. کارگردان «هور در آتش» در پي تجربههاي تازه و بازکردن دريچههاي متفاوت در اين سينماي پر از تکرار است. «آناهيتا» از اين منظر و با وجود ضعفهايش اثري قابل تأمل بهنظر ميرسد.ايده ساخت فيلم درباره مولکولهاي آب و تأثير انرژيها بر آن از کجا جرقه زده شد؟ اصولا در تمام فيلمهايي که از همان ابتدا ساختهام طبيعت نقش بسيار مهم و موثري داشته. دليلش هم اين است که احساس ميکنم جزيي از طبيعت هستم و بايد با آن يکي شوم. وقتي هم اين اتفاق ميافتد طبيعت به من روي خوش نشان ميدهد. به نوعي رازهايش را برايم آشکارتر ميکند. در فيلم «آناهيتا» مهمترين عنصر طبيعت يعني آب مورد توجه من قرار گرفت بهخاطر اين که ما توجهات ويژهاي در فرهنگ غني ايران نسبت به آب داشتهايم کما اينکه يکي از معروفترين ايزدان دوران باستان که مردم به آن معتقد بودهاند «آناهيتا» بوده. فرشته نگهدارنده آبها و مکمل عشقها و فرشته زايش باوري که تمام خصوصيات مثبت را به آن نسبت ميدادند. اين نشان ميدهد که از قديمالايام عنصر آب در فرهنگ ما مهم بوده.«آناهيتا» فيلمي است که سوژهاي متفاوت و حتي ميشود گفت منحصر به فرد دارد هرچند فيلمساز براي رسيدن به روايتي سينمايي کوشيده تا ماجراهايي را به تم اصلي اثر پيوند بزند که فارغ از ميزان توفيقش در اين کار، از جسارت فيلمساز در قدم نهادن به حيطههاي دشوار خبر ميدهد.من هم وقتي که تحقيقات علمي پروفسور ماساروايموتو در مورد آب را مطالعه کردم خيلي برايم جذاب بود. به خصوص کتابهايي که از ايشان در سطح دنيا منتشر شده و سمينارهاي مختلفي که در کشورهاي مختلف برگزار کرده و سايتهايي که در رابطه با تحقيقات ايشان مطالب زيادي نوشته همه مرا به اين نتيجه رساند که با توجه به فرهنگ غني خودمان روي اين موضوع کار کنم و احساساتم را به نوعي با مخاطب تقسيم کنم. اين شد که فيلمنامه آناهيتا را به نگارش درآوردم با توجه به موضوعات اجتماعي و درام پردازي که لازمه پرداختن به اين موضوع بود و روابط انساني که ميدانستم ميتواند براي توجه و جذب مخاطب مؤثر باشد.
قبل از پرداختن به بخشهاي مختلف فيلم درباره جالبترين بخش آن که فکر ميکنم مهمترين مسئله فيلم هم هست يعني ساخت کريستالها و تصويربرداري از عکسالعملهاي آب در آزمايشها توضيح دهيد که خيلي هم واضح و شفاف از آب درآمده. دقيقا يکي از حساسترين مسائل فيلم همان تصوير ميکروسکوپي بود که نشان مخاطب ميداديم که من يک سري از فيلمهاي ماساروايموتو را بررسي کردم و تصاوير مستندش را ديدم و آن وقت بر اساس قصهاي که داشتيم بايد خودمان آن کريستال و بلوري را ميساختيم که هم خيلي رازآميز باشد و هم خيلي زيبا و شکيل و موزون و ميدانستم که اگر درنيايد دستمان خالي است. از طرفي هم نميخواستم از فيلم مستند استفاده کنم و بايد ساخته دست خودمان ميبود. که البته کار بسيار دشواري هم بود. طرحهاي متعددي زده شد با يکي دو نفر از دوستاني که کار انيميشن ميکردند و نهايتا با يک جواني به نتيجه رسيديم که ايشان انجام داد و ما در سه چهار مرحله آن را اصلاح کرديم و شايد بيش از چهل لايه تصويري روي هم آمد تا اين بلور آب ساخته شد و شکل گرفت و حرکت داشت که روي پرده هم وقتي ميبينيد اين قدر به واقعيت نزديک است.عکسالعملهايي در اين باره در ميان مخاطبان ديديد که به وجه علمي فيلم مربوط باشد و غافلگيرتان کند؟ بله. مخصوصا نسل تحصيلکرده، دانشآموز و دانشجو جرقههاي جذابي با ديدن فيلم به ذهنشان ميرسد و بعضي هم سوال ميکنند ما چطور ميتوانيم يک ميکروسکوپ بخريم و آزمايشات مولکولي آب را دنبال کنيم.اصلا پيش از ساخت اين فيلم اين موضوع در اينجا پيگيري ميشد؟ نه، اما يک دختر خانم دانشجو به نام حميدهبيطرف چند سال پيش يکسري آزمايشهايي با ميکروسکوپهاي خيلي ابتدايي انجام داده و به نتايج مثبتي هم رسيده بود و در جشنواره ششم خوارزمي هم اين نتايج مطرح شد و جايزه گرفت در آن سال و اين موضوع به هر حال مستند است از نظر علمي ولي ايموتو شايد 10 سال دهها هزار آزمايش با ميکروسکوپهاي جديد و مدرن انجام داد و دنيا را شگفتزده کرد.وجه علمي کار در فيلم آناهيتا خيلي دقيق و تا حد امکان با توضيح و تشريح مطرح شده و از اين جهت قابل ستايش است کما اينکه براي مخاطب عام هم قابل فهم و جالب است.
ميشود گفت تمام ديالوگهاي کار مثل بحثي که بين خورشيد و قاتل صورت زخمي درميگيرد همه پايه علمي دارد و بيجهت در فيلم نيامده اما در قالب يکسري ديالوگهاي رئال.يا ديالوگهاي خورشيد و بهنام در شب که خيلي هم زيباست. بله. در آن مورد ميشود گفت که خورشيد مطالعاتش از نظر تئوري از ايموتو جلوتر است و در واقع يک پيشبينيهايي ميکنيم براي آينده علمي بشر که چطور ميتواند از طريق اين علم به نتايج مطلوبي برسد در جهت تحقق عدالت اجتماعي.البته جدا از بحث اصلي و علمي کار که مثل اغلب کارهاي شما موضوع سختي بوده و همينطور جذاب، بخشهاي ديگر مثل همان مسائلي که خودتان هم به آن اشاره کرديد يعني نوع روابط آدمها شايد قدري سردستي گرفته شد؛ مخصوصا بخش مربوط به دوست خورشيد و فلاشبکها يا اعتراف قاتل خيلي تصنعي است. اصولا ما عادت کرديم قصهمان يک خطي و سرراست باشد. ماجراي آناهيتا کمي پيچيده است. اين پيچيدگي در فيلمنامه به نوعي رعايت شده و اگر آن ماجراهاي فرعي را حذف کنيم قصه خيلي ساده ميشود. ضمن اينکه اگر ما آن قصهها را نميداشتيم محور اصلي را نميتوانستيم درست تعريف کنيم. اما از طرفي هم من سعي کردم به مطالبي که مستقل درباره خورشيد و بهنام است بيشتر بپردازم چون محور اصلي بودند و متمرکز شدم روي روابط انساني اين دو و در درجه دوم مهرناز و قاتلش و پل بين اينها آن تحقيقات علمي است که خورشيد انجام ميدهد.انتخاب و تنيدن موضوعات به هم که درست است و جذابيت قصه هم به همين پيچيدگي است.ندا رجبي/ همشهري تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 298]