تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):من ادب آموخته خدا هستم و على، ادب آموخته من است . پروردگارم مرا به سخاوت و نيكى...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814684587




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

در کلام آیت الله خامنه ای


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دانشجو در کلام آيت الله خامنه ايويژگيهاي نسل دانشجودانشجويان، فلسفه ي محوري وجود دانشگاه هستند.با آنان، سلسله ي تعليم و تربيت نسل فرهيخته ي جامعه تداوم مي يابد و آينده ي علمي جوامع رقم مي خورد.اين نسل، داراي خصلتهاي خاص هستند .بدون شناخت آن، نمي توان به اين مجموعه راه برد و در تعليم و تربيت و همراهي و همدلي با آنان توفيق يافت.پيش از بازشماري برخي از ويژگيهاي اين نسل، دو نکته را بايستي يادآور شد:
آيت الله خامنه اي
اولا: نسل دانشجو، گرچه بخشي از نسل جوان جوامع است، اما محکوم ضوابط و قواعد روان شناخت نسل جوان نبوده و نيست؛ به عنوان يک گروه بزرگ اجتماعي، از خصلتها و روحيات خاص و متمايز نيز برخوردار است:محيط دانشجويي، محيطي با خصلتهاي خاص خودش است.اين محيط بايستي حقيقتا مورد احترام باشد؛ يعني کساني که با دانشگاهها سر و کار دارند، بدانند که اين مجموعه چه کساني هستند و چه خصال جمعي ويژه يي دارند.در هيچ جمعي غير از اينها، اين خصال نيست.حتي در جمعهاي جواني که دانشجو نيستند، اين خصوصيات نيست؛ اين خصوصيات متعلق به جمع دانشجويي است.اينها را بايد بشناسند و با آنها تعامل صحيح داشته باشند. ثانيا: فضاي دانشگاه، به نسل دانشجو ويژگيهايي مي بخشد و آنان را به اوصافي متصف مي کند که در خارج از آن ارتباط، از آن اوصاف بي بهره اند و يا شکل کمرنگي از آن در ايشان وجود دارد.يک جوان دانشجو، درخارج از محيط دانشگاه ممکن است خصلتها و خلقياتي داشته باشد که در جمع دانشجويي در دانشگاه، چنان نباشد.بنابراين، صرف ارتباط با دانشجويان، در شناخت درست آنان کفايت نمي کند.دانشجو را بايستي در محيط دانشگاه ديد و شناخت و او را در آن جايگاه درک کرد:محيط دانشجويي و فرهنگ دانشجويي که بر يک جا حاکم است، غير از روحيات و خصلتهاي تک تک دانشجويان است.ممکن است کسي با چند نفر دانشجو مربوط باشد، اما وقتي که وارد محيط دانشجويي شد، آن جا چيزهاي ديگري وجود دارد که آن دانشجو در خانه اش يا در ملاقاتش با زيد و عمر خارج از محيط دانشجويي آنها را ندارد.در همه جاي دنيا، دانشجويان يکي از قشرهاي پيشرو هستند؛ علت هم واضح است.روح ناآلوده ي جوان، هنگامي که با ذهن و فکر روشن ناشي از تحصيل و با ديد بصير و آگاه همراه مي شود، ترکيب خيلي ممتاز و فاخري به وجود مي آورد.آن ترکيب، همان دانشجو است.به همين خاطر است که دانشجويان هميشه از قشرهاي پيشتازند.در مملکت ما هم همين طور بوده استبا توجه به دو نکته ي ياد شده، به بازشناخت خصايل نسل دانشجو اشاراتي صورت مي گيرد:1 دانشجويان، قشر پيشتاز جوامع هستند.انديشه هاي نو و نهضتهاي اجتماعي در سده هاي اخير، عمدتا در بستر جنبشهاي دانشجويي شکل گرفته اند و يا به گونه يي با آن مربوط بوده اند .مقام معظم رهبري، ضمن تأکيد بر اين نکته، به چون و چرايي آن پرداخته اند و تحليل روشني از اين خصلت ممتاز نسل دانشجو ارايه فرموده اند:در همه جاي دنيا، دانشجويان يکي از قشرهاي پيشرو هستند؛ علت هم واضح است.روح ناآلوده ي جوان، هنگامي که با ذهن و فکر روشن ناشي از تحصيل و با ديد بصير و آگاه همراه مي شود، ترکيب خيلي ممتاز و فاخري به وجود مي آورد.آن ترکيب، همان دانشجو است.به همين خاطر است که دانشجويان هميشه از قشرهاي پيشتازند.در مملکت ما هم همين طور بوده است. 2 ترکيب سن جواني و طبقه ي روشنفکري، موجب مي شود که نسل جوان دانشجو، نسل حساس و آماده ي برانگيختگي باشد.نسل دانشجويي، باروت آماده ي انفجار را مي ماند که با تلنگرهاي نامساعد، مي تواند به آشفتگي و درهم ريزي اوضاع جاري رو بياورد:مادامي که دانشگاه جاي جواناني است که فاصله ي سني تقريبا مشخص هفت، هشت، ده ساله دارند، و مادامي که در دانشگاه، دانش و به تبع آن روشنفکري، در اين سن به اين نسل منتقل مي شود، همواره بايد از دانشگاه انتظار برانگيختگي داشت.
آيت الله خامنه اي
3 دانشجو، طالب آگاهي است؛ براي حضور خود در دانشگاه، منزلت مي بيند؛ رهيابي به راههاي پرپيچ و خم را فضيلت مي شمرد و در تلاش بر مي آيد که از ديدگاهها، مکاتب و نظريات گوناگون اطلاع يابد:دانشجو، غير از آن جوان در بازار است که نه از مجله ي خارجي، نه از کتاب خارجي و نه از معارف بيرون اين مرز اصلا مطلع نيست.دانشجو، قاعدتا اطلاع پيدا مي کند و آگاه و هوشيار است و معارف دنيا برايش مطرح مي شود. 4 دانشجو، با تعبد مطلق نمي تواند زندگي کند؛ ابهام براي او خوره يي است که روح وجود او را مي خورد و درهم مي ريزد؛ در تعبد هم به دنبال فلسفه و حکمت مي گردد، تا ظرف انديشه و روان خود را از آن مملو و سيراب سازد.اين عطش مستمر، خصلت و فضيلت نسل دانشجوست:دانشجو، به طور طبيعي روشنفکر است؛ يعني جزو گروههاي روشنفکر قهري است و نسبت به اوضاع جاري کشور، صاحب نظر و صاحب فکر و صاحب عقيده است و مي خواهد اظهار نظر بکند.دانشجو، به اين قانع نيست که بگويند ما اين طور تشخيص داده ايم و مي خواهيم عمل بکنيم.دانستن و اظهار نظر او، با تعبد هم منافات ندارد.تعبد هم مي کند، اما دلش مي خواهد وجه اين کاري را که به آن تعبد کرده است، بداند.اگر ندانست، تدريجا دچار شبهه و ابهام مي شود .اين ابهام، او را حتي در نفس تعبد هم تضعيف مي کند و تعبدش رفته رفته ضعيف مي شود.5 دانشجو، روحيه ي انقلابي دارد؛ تسريع در امور را مي طلبد؛ محافظه کاري و عملکرد گام به گام را نمي پذيرد؛ آرمانگرايي، او را به انديشه ها و تلاشهاي حاد فرا مي خواند و در جذبه ي شعارهاي تند و داغ قرار مي گيرد:در محيط دانشگاه، بايستي به اين نکته خيلي توجه کرد؛ آنگاه روحيه ي انقلابي دانشجويان را در نظر گرفت.اين دانشجويان بايستي مثل قشر دانشجو در همه جاي دنيا، کساني باشند که جزو پيشبرندگان انقلاب و جزو پايه هاي اصلي انقلاب باشند و نسبت به مسايل انقلابي هرگز احساس سردي نکنند...روحيه ي انقلابي اينها در دانشگاه نبايد ضربه بخورد.6 دانشجو، به طور طبيعي پرسشگر است؛ با تفکر انتقادي با مسايل پيراموني برخورد مي کند؛ شيوه ي اعتراض و پرخاش را پيش مي گيرد و در برابر کژيها و لغزشها که مي بيند يا مي پندارد واکنش سريع و عاطفي نشان مي دهد: ما نبايد انتظار داشته باشيم که دانشجو جماعت، سياستهاي دستگاههاي اجرايي را به طور کامل و با همه ي وجود بپذيرد و قبول بکند.البته بايد در مقابل سياستهاي مسؤولان دستگاه تسليم شد؛ در اين شکي نيست.وقتي که دستگاهها و مجريان کشور تصميمي مي گيرند، آن تصميم براي افرادي که در محدوده ي کار آنها هستند، واجب الاطاعه است.اما بايد اين حق را به آن دانشجو داد که به مقتضاي جواني و به مقتضاي آن روحيه ي شور و نشاط و شوقي که دارد، حالت سؤالي داشته باشد، احيانا اعتراضي داشته باشد، پيشنهادي داشته باشد.در محيط دانشگاه، اينها را بايستي تحمل کرد و پذيرفت.اين، از جمله ي عواملي است که آن شور و نشاط را در آنها زنده نگه مي دارد. 7 نسل دانشجو، اهل درد و دغدغه است؛ با آن مي زيد و در آن تنفس مي کند؛ و همين نکته؛ شاخص سلامت روح و روان اين نسل است.حيات و ممات نسل دانشجويي کشور را مي بايست با اين ميزان سنجيد و در اين آيينه، قامت استوار و يا خميده و فرسوده ي آن را به تماشا نشست .ساده بينان، سکوت و قعود نسل دانشجويي را علامت رضا و دليل راست و درستي امور مي شمرند و گمان مي برند که نسل رام و آرام دانش پژوهي، دليل ثبات و تثبيت نظام و کشور است؛ اما واقع بينان، آن را نه تنها شاخص سلامت سيستم نمي شمرند، بلکه دليل آن مي دانند که سلولها و عناصر هشدار دهنده از کار افتاده اند و يا در معرض از کارافتادگي قرار دارند.در محيط دانشگاه، بايستي به اين نکته خيلي توجه کرد؛ آنگاه روحيه ي انقلابي دانشجويان را در نظر گرفت.اين دانشجويان بايستي مثل قشر دانشجو در همه جاي دنيا، کساني باشند که جزو پيشبرندگان انقلاب و جزو پايه هاي اصلي انقلاب باشند و نسبت به مسايل انقلابي هرگز احساس سردي نکنند...روحيه ي انقلابي اينها در دانشگاه نبايد ضربه بخوردمقام معظم رهبري، با همين عنايت و توجه، به مخاطبان دردمنددانشجوي خود بذل توجه داشته و دارند:هر وقت که دانشجويان، بخصوص دانشجوياني که در زمينه ي مسايل اسلامي و گرايش اسلامي، به يک اهتمام ويژه شناخته شده اند مثل انجمنهاي اسلامي و امثال اينها بيايند نسبت به برخي از مسايل اظهار دغدغه بکنند، من خوشحال مي شوم.ما از اين که شما نگران باشيد، خوشحال مي شوم؛ اين را شما بدانيد.ما آن وقتي نگران مي شويم که ببينيم شما جوانان اصلا نگراني نداريد و نسبت به آنچه که در جامعه مي گذرد، هيچ حساسيتي نداريد. خطرات و مخاطرات براي نسل دانشجونسل دانشجو، هم بايستي وجوه ممتاز و تشخص بخش خود را بشناسد، و هم نقطه هاي ضعف خوديش را پيدا کند، تا با تيرهاي زهرآگين، رويين تن بودن خود را از دست ندهد.مخاطرات زير، حداقل خطراتي است که مي بايست اين نسل به آن توجه کند و براي رفع آن به چاره جويي برخيزد:1 نسل دانشجو، به عنوان گروهي از نسل جوان، داراي امتيازات آن نسل و نيز آفتها و مشکلات آن مجموعه ي سني است؛ از جمله ي آن، مي توان به «بي تجربگي» و يا «کم تجربگي» اشارت داشت.فاصله ي سني با دوره ي پختگي و بلوغ انديشه، موجب تصميمها و يا عملکردهاي خام و سطحي نسل جوان است.اين نسل هنوز در معرض حوادث مشابه و مکرر قرار ندارد، تا با جمع بندي آن، به نتيجه گيري روشن دست يابد.او اولين برخوردها و حادثه ها را در پيش دارد و بر آن اساس، به تحليل و تعميم مي پردازد و در نتيجه، در نوسان انديشه و رأي قرار مي گيرد؛ قطعيت و جزميتهاي سريع پيدا مي کند و به سهولت در دام ديدگاهها، انديشه ها و يا جذب و انجذاب در اشخاص و گروهها فرو مي غلتد:نسل جوان، همه چيزش خوب است؛ جز بي تجربگي.هر چه هم که شما بگوييد نه، بي تجربه نيستيم، همان اصرارتان دليل بي تجربگي است! يک ده، پانزده سال ديگر اين را قبول مي کنيد.آنهايي که در سن کنوني شما هستند، بي تجربه اند.اين سخن را بايستي از آن کساني که دوران شما را گذرانده اند، چشم بسته قبول کنيد؛ چاره يي هم نداريد؛ چون اين دوراني را که شما در آن هستيد، آنها ديده اند، و آن دوراني را که آنها در آن بودند، شما نديده ايد. 2 روحيه ي آمادگي دانشجو براي اعتراض و برانگيختگي، هم سکوي پرش دانشجو و جامعه است، و هم مي تواند موجب زوال و انحطاط اجتماعي باشد.در مواردي، افراد و يا گروههاي داخل و يا بيرون دانشگاه، با استفاده از همين روحيه و خصلت، ممکن است بذر آشفتگي و اغتشاش را بپاشند و اهداف خاص حزبي و گروهي خود را از آن تمنا کنند:
آيت الله خامنه اي
همواره بايد از دانشگاه انتظار برانگيختگي داشت.برانگيختگي بد نيست چيز خوبي است اما در شرايطي هم ممکن است بر اين برانگيختگي، آثار بدي مترتب شود.در چنين محيطي که برانگيختگي آسانترين چيز است، هر کسي بايد سعي کند که اين در آن جا انفجار ايجاد نکند و برانگيختگي بد را زمينه سازي ننمايد. کنجکاوي فکري، ارتباط فرهنگي با مراکز فکر و انديشه و...، مزيتي است که نسل دانشجو از آن برخوردار است؛ اما همين مزيت، گاه و بيگاه نقطه ي ضعف مي شود و نسل ياد شده را در معرض آسيبهاي فکري، فرهنگي قرار مي دهد.سياستمداران هواپرست، احزاب قدرت طلب و مکاتب انحرافي، بيشترين طعمه ي خود را از اين نسل گرفته و برمي گيرند؛ از خصوصيت روح کنجکاو و انديشه ي پرسشگرا سود مي جويند و دام مي نهند و فوج فوج در کمند خويش مي افکنند:دانشجو، غير از آن جوان در بازار است که نه از مجله ي خارجي، نه از کتاب خارجي و نه از معارف بيرون اين مرز اصلا مطلع نيست.دانشجو، قاعدتا اطلاع پيدا مي کند و آگاه و هوشيار است و معارف دنيا برايش مطرح مي شود.پس اين فرد، در معرض نفوذ آسيبهاي فرهنگي و بي مبالاتي در مقابل دين و بي تفاوتي در مقابل ارزشهاي ديني و انقلابي است.اين، يکي از مشکلات محيط دانشجويي و دانشجوست.يکي از مشکلات ديگر که نزديک به مشکل قبلي است آسيب پذيري در مقابل لغزشها و انحرافات فکري است.در گذشته که مارکسيزم خيلي فعال و پرنشاط بود، هر کسي که با دانشگاه ارتباط داشت، واقعا اين را بروشني مي يافت.اصلا در دانشگاه، حتي آن دانشجوي مسلماني که سوهان تفکرات مارکسيزم به مغزش نخورده بود، خيلي بندرت مي شد پيدا کرد. 3 نظام آموزشي جديد، بر پايه ي دنيامداري شکل گرفت.در اين نظام، تحصيل براي پول و شهرت، نه تنها مذموم تلقي نمي شد، بلکه ممدوح و پسنديده شناخته مي شد.اين روحيه، همچنان خود را مي نماياند و نسل دانشجو را در تب و تاب خود همراه مي برد.بخشي از آفات و مخاطرات اخلاقي، فرهنگي در اين نسل، برخاسته از اين روحيه ي حاکم است:مشکل سوم، همين مشکل مدرک گرايي و توجه وافر به زندگي مادي و اضغاث و احلام جواني است .در حوزه ها، به شکل سنتي چنين چيزي نيست اگر چه گاهي به شکل عارضي هست اما جوان دانشجو که کارش تحصيل علم است، به اين سمت کشانده و رانده شده که به فکر آينده و دکان آينده و کار آينده و پول و اين که کدام رشته پردرآمدتر است و کدام رشته تواناييهاي بيشتري به آدم مي دهد، باشد.اين هم مشکل بزرگي است که بايستي به فکرش بود؛ چون به علم لطمه مي خورد. جوانان عزيز! دشمن روي شما سرمايه گذاريهاي زيادي مي کند؛ حواستان جمع باشد.عده يي را به بي تفاوتي مي کشاند، وعده يي را دلسرد و مأيوس مي کند.يأس، بزرگترين آفت جوان است 4 همان گونه که پيشتر اشارت شد، دانشجو تعبدپذير مطلق نيست؛ در تعبد خود، گونه يي تعقل ورزي را مي جويد؛ به فلسفه ها و علتها توجه مي دارد و درصدد ارضاي عقل و خرد خويش در امور دين و دنياي خود بر مي آيد.اين ويژگي موجب مي شود که از زندگي در ابهام رنج برد؛ کمبود و يا فقدان اطلاعات را برنتابد و بنياد تعبد خويش را از کف دهد:دانشجو دلش مي خواهد وجه اين کاري را که به آن تعبد کرده است، بداند.اگر ندانست، تدريجا دچار شبهه و ابهام مي شود.اين ابهام، او را حتي در نفس تعبد هم تضعيف مي کند و تعبدش رفته رفته ضعيف مي شود.پس، يکي از مشکلات دانشجو، اين است.دانشجويان چون غالبا از جريانات هم بي خبرند و از بطون کارها اطلاع ندارند، چنانچه خبري در راديو يا در روزنامه پخش مي شود، ذهنشان شروع به کار مي کند.اين در صورتي است که مؤثر خارجي هم نباشد؛ اگر باشد، که ديگر واويلاست!5 دانشجو، اهل درد و دغدغه است؛ از ضعفها و نارساييها برمي آشوبد و توان خويشتنداري از کف مي دهد.اين خصوصيت، فضيلت اين نسل است؛ اما مي تواند به منقصت بينجامد؛ زيرا طاعنان و خرده بينان سعي و تلاش مي دارند که از همين ويژگي سود جويند و با تلقين و القاي ضعفها و کمبودها، روح اميد و تلاش را از اين نسل برگيرند و بذر نااميدي و دلسردي را در مزرع وجودي اين نسل آينده ساز بپاشند:جوانان عزيز! دشمن روي شما سرمايه گذاريهاي زيادي مي کند؛ حواستان جمع باشد.عده يي را به بي تفاوتي مي کشاند، وعده يي را دلسرد و مأيوس مي کند.يأس، بزرگترين آفت جوان است .جوانها بدانند که متأسفانه يأس به روح جوان زودتر راه پيدا مي کند؛ همچنان که اميد اين گونه است.در مقابل يأسي که دشمن مي خواهد به جوانها تلقين و تزريق کند، خودتان را مصونيت بدهيد.
آيت الله خامنه اي
در سخني ديگر، مقام معظم رهبري، ضمن تمجيد و تحليل از دغدغه ها و دردهاي اين نسل، اين هشدار را داده اند که مبادا يادکرد نابسامانيها و ضعفها، چنان دلمشغولي پديد آورد که روحيه ي نشاط و اميد را از اين نسل پرتکاپو برگيرد و آنان را به خمودي و افسردگي سوق دهد:بعد از اين که دغدغه ي شما را ما مجموعا بجا مي دانيم، مي خواهيم اين توصيه را هم بکنيم که برادران عزيز! تا وقتي که مشاهده مي کنيد در وجود خودتان انگيزه و نشاط براي تحرک اسلامي و سازندگي اسلامي هست، به آينده با چشم خوشبيني نگاه کنيد.دغدغه خوب است؛ نااميدي بد است.6روحيه ي انقلابي، در دانشجو روح تکاپوي اجتماعي ايجاد مي کند؛ او را به فعاليت و تلاش حاد فرا مي خواند؛ او را به تغييرات جهشي سوق مي دهد؛ و اين همه، بذر مساعدي براي سياستبازان حرفه يي پديد مي آورد، تا از انبوه جوانان آماده و مشتاق، فوج فوج سرباز برگيرند و فدايي راه خود سازند.تأکيد مقام معظم رهبري بر حفظ نشاط سياسي در دانشگاه همراه با پرهيز از سياستبازي، توجهي اساسي و اصولي به اين مخاطره است که دانشجو نبايد خود را طعمه ي اغراض سياستبازان قرار دهد و نردبان ترقي و شهرت خواهي آنان گردد:بايد اين حق را به آن دانشجو داد که به مقتضاي جواني و به مقتضاي آن روحيه ي شور و نشاط و شوقي که دارد، حالت سؤالي داشته باشد، احيانا اعتراضي داشته باشد، پيشنهادي داشته باشد.در محيط دانشگاه، اينها را بايستي تحمل کرد و پذيرفت.اين، از جمله ي عواملي است که آن شور و نشاط را در آنها زنده نگه مي دارد و آنها را همچنان دانشجو نگه مي دارد .البته اين را هم بايد مراقبت کرد که محيط دانشجويي، ميداني براي تاخت و تاز سياستبازان حرفه يي نشود.اين که يک نفر از آن طرف بلند شود، براي خاطر يک غرض سياسي و يک هدف ناسالم، دانشگاه را به هم بريزد و عده يي از دانشجويان را مشوش کند، اين هم اصلا قابل قبول نيست . 7 نسل دانشجو در شرايط کنوني، گرفتار مشکل اساسي ديگري است.او نمي داند که در کدامين نقطه از پرگار وجودي جامعه جاي دارد.در سلولهاي حيات ساز جامعه، نه خود را مي شناسد و نه به نقش خود باور دارد.او در موج زمانه مي زيد، بي آن که بداند موجها ره به کدام سو مي پويند و او در ساخت و ساز موجها و يا تغيير جهت آن، چه مي تواند بکند و چه بايد بکند.اين مشکل، در دانشجوي امروزين، بحران هويت ايجاد مي کند و او را از «خود» بيخود مي کند و در پيچ و تاپ اثبات هويت مي افکند:آن مشکلي که به نظر بعضيها شايد مهمترين مشکل است، مشکل بي هويتي و عدم درک رسالت واقعي در قبال جامعه، در قبال خودش و در قبال تاريخ و آينده است.دانشجو، حقيقتا نمي داند که چکاره است.او نمي داند که الان چکاره است و در آينده چه نقشي خواهد داشت؛ مثل کاسبي که به دنبال نان و نام مي دود و زندگي مي کند.به عبارت ديگر، رسالت حقيقي دانشجو، براي خود او درست روشن نيست. منبع: پايگاه حوزه( با تلخيص)تنظيم براي تبيان: عطاالله باباپور





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 278]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن