واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دم خروس یا قسم حضرت عباس؟
هفتهی کتاب آمد و رفت و بالاخره نفهمیدیم که ما ایرانیها کتابخوان هستیم یا نه.البته مساله فقط مربوط به کتاب و مطالعه و... نیست. اساساً وقتی پای آمار و عدد و رقم به میان میآید، ما نمیفهمیم چه خبر است و کی راست میگوید! بس که حرفها و آمارها با هم همخوانی ندارد و به عبارتی، یک موضوع واحد هزار و یک وجه و منظر دارد.واقعیت این است که وقتی سری به کتابفروشیها میزنیم، یا مثلاً یادداشتها و مصاحبههای افراد صاحبنظر را میخوانیم، یا به شمارگان کتابهای منتشر شده نگاه میکنیم، یا به نالههای پر سوز و گداز نویسندگان و ناشران و... گوش میدهیم، میبینیم که اوضاع خیلی خراب است. یعنی اینقدر خراب هست که عدهای سرانهی مطالعه در ایران را چیزی در حد یک فاجعه میدانند.اگر هم بخواهیم کمی سماجت به خرج بدهیم و ته و توی قضیه را در بیاوریم، کافی است یک مقایسهی اجمالی بین خودمان و دیگران انجام بدهیم. یعنی ببینیم مثلاً مردم کشور هلند و آلمان و انگلیس و آمریکا و... با همان فرهنگ نیمبندشان، چهقدر کتاب میخوانند و مطالعه میکنند. در این صورت روشن خواهد شد که اوضاع از چه قرار است و کجای کار هستیم.اساساً وقتی پای آمار و عدد و رقم به میان میآید، ما نمیفهمیم چه خبر است و کی راست میگوید! بس که حرفها و آمارها با هم همخوانی نداردتا اینجای قضیه که روشن است؛ اما ماجرا وقتی جالب و بامزه میشود که میبینیم و میخوانیم که یک جناب مسوولی! اظهارنظر میکند و میگوید: "یک ذهنیت بسیار قوی در جامعه ما وجود دارد و آن این است که میزان و سرانهی کتابخوانی در کشور ما بسیار پایین است؛ سؤال من این است که ما براساس کدام تحقیق و نظرسنجی علمی به این نتیجه رسیدهایم؟ اگر این موضوع صرفاً یک برداشت شخصی است، میتوان در مورد خیلی از مسائل، این برداشتها را مطرح کرد، ولی این برداشتها منطبق بر واقعیت نیستند. آن چیزی که ما داریم از نزدیک میبینیم این است که هر سال و هر ماه بر میزان تقاضای چاپ کتاب از سوی نویسندگان و ناشران اضافه میشود، معنی این کار این است که اگر این کتابها متقاضی نداشته باشد، باید عرضه هم کاهش پیدا کند در صورتی که عرضهی کتاب افزایش پیدا کرده است."اگر بخواهیم کمی سماجت به خرج بدهیم و ته و توی قضیه را در بیاوریم، کافی است یک مقایسهی اجمالی بین خودمان و دیگران انجام بدهیم. یعنی ببینیم مثلاً مردم کشور هلند و آلمان و انگلیس و آمریکا و... با همان فرهنگ نیمبندشان، چهقدر کتاب میخوانند و مطالعه میکنندیا مثلاً نمایندهی محترم مجلسی میفرماید:"اصلا مطالعهی آمریكاییها مگر چند درصد كاربردی است؟! باید توجه كرد كه حتی 90 درصد آمریكائیها مطالعهشان كاربردی نیست بلكه مربوط به خواندن رمان، داستان و... است. بنابراین معتقدم كه ما در این امر پیشی گرفتهایم و مطالعه در كشور ما بسیار كاربردیتر و مفیدتر است!"میبینید؟ حالا جا دارد که آدم از تعجب شاخ دربیاورد؟!آن مسوول محترم که دم از افزایش تقاضا و سر و دست شکاندن مردم برای دستپیدا کردن به کتاب میزند، باید توضیح دهد که در آمارهایی که بهدست آورده، انتشار کتابهای درسی و کمکدرسی و دانشگاهی و روزنامه و... را نیز لحاظ کرده است یا نه؟ آیا کتابهایی را که هر ساله به طور رایگان به کتابخانهها و مدارس هدیه میشود را هم در نظر گرفته یا نه؟این اظهارنظرهای عجیب و غریب، بیشتر به پاککردن صورت مساله میماند. فرار کردن از زیر بار مسوولیت و دلخوش کردن به آمارهای آنچنانی، مشکل ما را حل نخواهد کرد. بهتر است قبول کنیم که اوضاع ما خراب استو آن نمایندهی مجلس باید روشن کند که مطالعهی کاربردی یعنی چه؟ و اساساً آیا این تقسیمبندیها صحیح است؟وقتی حرف از مطالعه به میان میآید، مراد، مطالعهی آزاد است. یعنی باید بررسی کنیم و ببینیم مردم یک کشور، صرفنظر از کتابهایی که مجبور به مطالعهی آن هستند(مثل کتب درسی و...) و همچنین صرفنظر از خواندن روزنامه و مجله و... چهقدر مطالعه میکنند؟ البته ممکن است عدهای مطالعهی روزنامه و مجله را نیز مطالعهی آزاد به حساب بیاورند، اما با این کار نیز اوضاع تغییر چندانی نخواهد کرد. دلیل آن هم این است که مثلاً در کشوری مثل ژاپن، پر تیراژترین روزنامه(آساهی) در 20 میلیون نسخه منتشر میشود؛ در حالی که در کشور ما تیراژ همهی روزنامههای منتشر شده، به سختی به مرز 3 میلیون نسخه میرسد.این اظهارنظرهای عجیب و غریب، بیشتر به پاککردن صورت مساله میماند. فرار کردن از زیر بار مسوولیت و دلخوش کردن به آمارهای آنچنانی، مشکل ما را حل نخواهد کرد. بهتر است قبول کنیم که اوضاع ما خراب است. خیلی هم خراب است.گروه کتاب تبیان - امیر مقیمی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 339]