تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 22 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ياران مهدى جوان‏اند و ميان‏سالى در ميان آنان نيست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840366869




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

اقرار دشمن به فضل امام جواد


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اقرار دشمن به فضل امام جواد (علیه السلام)
حرم امام جواد علیه السلام، کاظمین
ریان بن شبیب روایت کند: همین که مامون اراده کرد دخترش ام الفضل را به همسرى امام جواد علیه السلام در آورد، خبر به عباسیان رسید و بر آنها گران آمد و آن را عملى پر خطر شمردند و ترسیدند که ماجراى امام رضا علیه السلام دوباره تکرار شود. پس نزدیکان و خویشان مامون جمع شدند، و او را گفتند: تو را به خدا قسم ، اى امیرالمؤمنین ! از این امر که قصد نموده اى ، صرف نظر کن ! و دخترت را به عقد کسى از خاندان خود که شایستگى دارد، در آور!مامون به ایشان گفت: درباره آنچه که بین شما و آل ابى طالب وجود دارد، باید گفت که شما، خود سبب آن بوده اید و اگر انصاف مى داشتید، در مى یافتید که آنان از شما سزاوارترند. و چنین عملى قطع رحم است و پناه بر خدا ! به خدا سوگند! از این که رضا را ولیعهد خویش ساختم پشیمان نیستم !و امام جواد ، من او را برگزیدم ، چرا که با سن کم ، در علم و فضل ، بر همه اهل فضل و دانش برترى دارد و این امرى شگفت و عجیب است . امیدوارم آن چه که من از او مى دانم ، براى مردم نیز روشن شود، که در این صورت خواهید فهمید که نظر درست همان است که من در او دیده ام .آنان در جواب گفتند: این جوان اگر چه تو را به حیرت آورده ، اما کودکى است که نه چیزى میداند و نه به دین آشناست ؛ پس او را واگذار تا ادب بیاموزد و در دین به فقاهت رسد، سپس همانطور که خواهى عمل کن !مامون گفت : واى بر شما! من بر این جوان آگاه ترم . و او از اهل بیتى است که علمشان از خدا و امداد و الهام اوست . پدرانش همیشه در علم دین و ادب ، از مردم ناقص ، بى نیاز بوده اند .حال اگر خواهید، ابا جعفر را بیازمایید تا آنچه درباره او گفتم بر شما آشکار شود.مردم گفتند: اى امیرالمؤمنین ! ما حاضریم که او را امتحان کنیم . پس کسى را انتخاب خواهیم کرد تا در برابر تو چیزى از فقه دین از او پرسد، اگر جواب داد، ما دیگر اعتراضى نخواهیم داشت و صلابت راى امیرالمؤمنین بر خاص و عام روشن شود و اگر از پاسخ عاجز ماند، درستى سخن ما آشکار شود.مامون گفت : کارى را که می خواهید انجام دهید.آنها از پیش مامون بیرون رفتند و بر آن اتفاق نمودند که یحیى بن اکثم - که در آن روزگار قاضى بود مساله اى را مطرح سازد که او جوابش را نداند. و به او وعده اموال با ارزشى را دادند، نزد مامون بازگشتند و از او خواستند روزى را براى اجتماع معین کنید. او نیز خواستشان را بر آورد. مردم در روز معین جمع شدند و یحیى بن اکثم نیز حاضر شد. مامون امر کرد که محل جلوسى براى امام آماده کنند امام که در آن هنگام کودکى نه سال و چند ماه بود، وارد شد و جلوس فرمود. و یحیى بن اکثم در برابرش نشست و بقیه مردم در جاى خود ایستادند. مامون نیز در مکانى نزدیک ابو جعفر علیه السلام نشسته بود.ابو جعفر فرمود: الحمد لله اقرارا بنعمه و لا اله الا الله اخلاصا لوحدانیه و صلى الله على محمد سید بریته و الاصفیاء من عترته اما بعد ، یکى از بخششهاى خداوند بر مردمان آنست که ایشان را بواسطه حلال ، از حرام بى نیاز ساخته است یحیى بن اکثم به مامون گفت : اى امیرالمؤمنین ! آیا اجازه فرمایى تا از ابا جعفر پرسشى کنم؟مامون گفت : از او اذن بخواه!یحیى بن اکثم رو به امام کرد و گفت : فدایت شوم ! آیا مرا اجازه دهى؟ابو جعفر علیه السلام فرمود: اگر خواهى بپرس!یحیى گفت : فدایت شوم ! نظرت درباره محرمى که حیوانى را کشته ، چیست؟ابو جعفر علیه السلام پاسخ فرمود: آیا آنرا در حرم کشته ، یا در خارج از حرم ؟ عالم بوده یا جاهل ؟ به عمد کشته یا به سهو؟ محرم ، آزاده بوده یا بنده ؟ کوچک بوده یا بزرگ ؟ بار اول بوده که حیوانى را کشته یا براى چندمین بار بوده ؟ صید از پرندگان بوده یا از غیر آنها؟ بزرگ بوده یا کوچک ؟ محرم ، بر عملش اصرار داشته یا از آن پشیمان بوده ؟ حیوان را در شب کشته یا در روز؟ وقتى آنرا کشته ، احرام عمره داشته یا احرام حج؟ یحیى بن اکثم از این پاسخ متحیر شد و آثار ناتوانى و شکست در چهره اش پدیدار گشت و چنان به لکنت افتاد که مردم از حالش آگاه شدند.مامون گفت : خدا را بر نعمت و توفیق رایى که اتخاذ کرده ام سپاس!سپس روى به نزدیکانش کرد و گفت : آیا به خطایتان در آنچه انکار مى کردید آگاهى یافتید؟و رو به ابو جعفر علیه السلام کرد و گفت : اى ابا جعفر! آیا خطبه و سخنى دارى؟امام علیه السلام فرمود: آرى!پس مامون گفت : جانم به فدایت ! خطبه ات را ایراد فرما که تو را براى خود برگزیدم و ام الفضل ، دخترم را به عقد تو در آوردم ؛ اگر چه عده اى با این امر مخالفند.
امام جواد علیه السلام
ابو جعفر فرمود: الحمد لله اقرارا بنعمه و لا اله الا الله اخلاصا لوحدانیه و صلى الله على محمد سید بریته و الاصفیاء من عترته اما بعد ، یکى از بخششهاى خداوند بر مردمان آنست که ایشان را بواسطه حلال ، از حرام بى نیاز ساخته است ، و خداى سبحان فرماید: و البته باید مردان و زنان بى همسر و کنیزان و بندگان خود را به نکاح یکدیگر در آورید، اگر مرد و زنى فقیرند، خدا به لطف خود آنان را بى نیاز سازد که خدا به احوال بندگان ، آگاه و لطفش نامتناهى است. 1سپس محمد بن على بن موسى خطبه عقد ام الفضل ، دختر مامون را خواند و مهریه اش را، مهریه جده اش فاطمه زهرا علیه السلام که پانصد درهم است قرار دهد، حال ، اى امیرالمؤمنین ! آیا به این صدق راضى هستى ؟مامون گفت : آرى ! دخترم ام الفضل را به صداق مذکور به عقد تو اى ابا جعفر در آوردم ؛ حال ، آیا نکاح را قبول دارى ؟ابو جعفر علیه السلام فرمود: آرى ! نکاح را قبول می کنم و به آن رضا می دهم .وقتى مردم متفرق شدند و تنها گروهى از خواص باقى ماندند، مامون خطاب به ابو جعفر علیه السلام عرض کرد: فدایت شوم ! اگر صلاح دانى احکام وجوه شکار محرم را بیان فرما تا استفاده کنیم .و امام احکام آن را به طور کامل بیان نمود.مامون خطاب به امام علیه السلام عرض کرد: احسنت یا ابا جعفر! احسن الله الیک ! اگر خواهى از یحیى مساله اى بپرس ! همانطور که او از تو مساله اى پرسید.پس امام علیه السلام فرمود: به من جواب بده از مردى که در اول روز به زنى نگاه کند و نگاهش بر او حرام باشد و وقتى که خورشید بالا آید، بر او حلال شود، و چون ظهر شود بر او حرام شود و وقت عشا بر او حلال شود، و وقتى نیمه شب آید بر او حرام شود و در هنگام طلوع فجر بر مرد حلال شود. این زن کیست و چرا با آن مرد، چنین حلال و حرام مى شود؟یحیى ، خطاب به حضرت عرض کرد: به خدا قسم ! که جواب این سوال نزد شماست و من جواب آن سوال آنرا ندانم . اگر خواهى بیان فرما! تا استفاده کنیم .خداى سبحان می فرماید: و البته باید مردان و زنان بى همسر و کنیزان و بندگان خود را به نکاح یکدیگر در آورید، اگر مرد و زنى فقیرند، خدا به لطف خود آنان را بى نیاز سازد که خدا به احوال بندگان ، آگاه و لطفش نامتناهى استامام علیه السلام فرمود: این زن ، کنیز مردى است که در اول روز مردى اجنبى به او مى نگرد و این نگاه حرام است و وقتى خورشید بالا مى آید، آن را از صاحبش مى خرد، پس برایش حلال مى شود، و هنگام ظهر آن را آزاد مى کند، پس بر او حرام مى شود و هنگام عصر با او ازدواج مى کند، پس بر او حلال مى شود، و وقت مغرب او را ظهار مى کند، پس بر او حرام مى گردد و هنگام عشاء کفاره ظهار را مى دهد، پس بر او حلال مى شود، و نصف شب او را یک بار طلاق مى دهد، پس بر او حرام مى شود و هنگام فجر رجوع مى کند، پس بر او حلال مى شود.راوى در ادامه مى گوید: مامون به حاضرین رو کرد و گفت : آیا کسى از شما مى توانست این چنین به مساله پاسخ دهد؟ آنها گفتند: نه به خدا قسم ! که امیرالمؤمنین از ما آگاه تر است .پس مامون به ایشان گفت : واى بر شما! این خاندان از میان خلق، به فضل و دانشى که مشاهده کردید مختص گشته اند. کمى سن مانع کمال آنها نشود، آیا ندانید که رسول خدا صلى الله علیه وآله دعوتش را با دعوت علی علیه السلام شروع کرد، در حالى که او تنها ده سال داشت و اسلام او را پذیرفت و بر او حکم به اسلام نمود و کسى دیگر را با چنین سنى به اسلام دعوت نکرد و با حسن و حسین علیها السلام بیعت کرد، در حالى که کمتر از شش سال داشتند و با هیچ کودکى جز آنان بیعت نکرد!آیا حال ندانید که خداوند این قوم را به چه چیز اختصاص داده است و اینان ذریه اى هستند که براى آخرین شان همان جارى است که براى اولى شان ؟گفتند: اى امیرالمؤمنین راست گفتى !و سپس قوم برخاستند و فرداى آن روز ابو جعفر علیه السلام در آن جا حاضر شد و مردم نیز آمدند و بزرگان و حاجبان و خاص و عام براى تهنیت به مامون و ابوجعفر علیه السلام به حضور رسیدند. 2 زندگانى امام جواد علیه السلامحسین ایمانى یامچىتهیه و تنظیم  : گروه دین واندیشه تبیان1. نور، آیه 32.2. رساله امامت ،214-220.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن