واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فیلم سینمایی "همیشه پای یک زن در میان است" ساخته کمال تبریزی را میتوان یک نقد تند اجتماعی درباره حضور زن در جامعه امروز ایران دانست که قالب کمدی فانتزی این تندی را تا حدی تعدیل و پذیرفتنی کرده است. به گزارش خبرنگار سینمایی مهر، تبریزی در یازدهمین فیلم به نمایش درآمده خود بیش از سایر آثارش وامدار اثر ماورایی / فانتزی خود "گاهی به آسمان نگاه کن" است. به خصوص با مانور دادن بر عرصه کمدی فانتزی و کار با شخصیت و خطوط فرعی متعدد. "همیشه پای یک زن در میان است" برداشتی آزاد از مجموعه داستان کوتاه "غیر قابل چاپ" سیدمهدی شجاعی است که نخ تسبیح قصهها حضور قدرت پنهان زن در پسزمینه همه اتفاقها و ماجراهاست. هر چند نباید این نکته را از نظر دور داشت که نگاه شجاعی بیشتر به سمت و سوی وجه توطئهگری این حضور قدرتمند است و از این وجه میتوان جهانبینی نویسنده قصه را با نویسنده و کارگردان فیلم از هم متمایز کرد. رضا مقصودی فیلمنامهنویس و تبریزی کارگردان پیش از این نزدیک بودن جنس نگاهشان به کمدی را در آثاری چون "لیلی با من است"، "مهر مادری" و "شیدا" مورد توجه قرار دادند. این بار نیز این همراهی از مرحله جهانبینی و نوع نگاه حاکم بر فیلم موجب شده "همیشه پای یک زن" وجهی از قدرت پنهان زنان را برجسته کند که ستایشآمیز است. این وجه به عنوان تم اصلی وارد فیلم شده و در عین حال نخ تسبیح مفهومی است که داستانهای کوتاه کتاب را در قالب فیلمنامه سینمایی به هم مرتبط میکند. اما یک فیلمنامه سینمایی به عامل پیونددهندهای بیش از این نیاز دارد و اینجاست که طراحی خاص نویسنده موجب شده یک خط داستانی اصلی به عنوان مولفهای روایی، این پراکندگیهای ظاهری را در راستای هم قرار دهد. قصه زن و شوهری که در عین علاقه به هم در آستانه جدایی هستند و پس از طلاق تجربههایی خاص را از سر میگذرانند همین خط اصلی است. این خط اصلی کمک میکند تا علاوه بر اینک روند قصه اوج و فرود و پیشرفت داشته باشد، خرده داستانهای فرعی و همچنین کاراکترهای فرعی متعدد را با توجه به همان نگاه اصلی در بستر خود جای دهد. در کنار این چیدمان اصلی شخصیتها و داستانهای فرعی در فیلمنامه "همیشه پای یک زن"، میتوان رویکرد به کمدی فانتزی را برای طرح یک موضوع اجتماعی نیز مورد توجه قرار داد. لحنی که کمک میکند نظرهای تند اجتماعی نویسنده و فیلمساز از قالب شعارهای فمینیستی ارتقا پیدا کند و از سوی مخاطب هم قابل پذیرش باشد. فیلم برای رسیدن به چنین لحن و فضایی از ساختار کلاسیک دوری کرده و به سوی ساختاری هجوگونه میرود که جنس و نوع شوخیهای طراحی شده در آن نقشی تعیینکننده دارند. ساختاری که میتواند به اغتشاش تعبیر شود و به خصوص از همین وجه یادآور "گاهی به آسمان نگاه کن" باشد. حضور شخصیتهای فرعی متعدد، خطوط فرعی که به منزله شاخ و برگ تنه اصلی طراحی شدهاند و در روند اتفاقها چندان تأثیرگذار نیستند، برخی از این ویژگیها هستند. شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی و فرعی هم به گونهای است که همه در جهت تم اصلی یا در تضاد با آن برجسته شدهاند و نوعی همسویی حتی در جهت منفی با یکدیگر پیدا میکنند. کاراکتر وکیل، زن کلاهبردار، رئیس معلول شرکت، منشی انتشارات، پدر و مادر زن و ... همه به نوعی اغراق شده در این همسویی شرکت میکنند و در واقع بخشهای زاید زندگی، شخصیت و ... آنها حذف شده تا موضوع اصلی فیلم با تکیه بر فانتزی برجستهتر شود. "همیشه پای یک زن" از جهت تجربهگرایی تبریزی میتواند کاری جسورانه در کارنامه او تلقی شود. تجربهای که شاید اگر به گونهای سادهتر و مطابق الگو و قالبهای آشنا ساخته میشد، میتوانست محتاطانهتر و در عین حال راحتتر با مخاطب ارتباط برقرار کند. اما فیلمساز با آشناییزدایی که در کلیت کار مورد توجه قرار داده، به نوعی ریسک این تجربه را هم پذیرفته است. به خصوص ریسک این وجه که تجربه جدید با توجه به انتخابهای متعدد که پیش روی فیلمساز و نویسنده قرار میدهد، میزان آزمون و خطا را در کار بالا میبرد و قدم گذاشتن بر مسیری که کمتر تجربه شده، نوعی فقدان تعادل در ریتم، طراحی شوخیها و حتی پیشرفت روند داستانی را به همراه داشته است. وقتی یک فیلم قصد آن میکند که در 90 دقیقه یکسری تعاریف و کلیدهای جدید برای همراهی با کار تا انتها به مخاطب خود برسد طبعاً با مخاطراتی همراه است که "همیشه پای یک زن" از آن بیبهره نمانده و تا جایی مخاطب تکلیف خود را نمیداند که باید چه برخوردی با این شوخی یا واقعیتها داشته باشد. به همین دلیل است که برخی از این گرهها در طول فیلم جواب میگیرند ولی برخی همچنان در ابهام باقی و بیجواب میمانند. موتیفهای شکل گرفته در کار هم از همین جنس هستند که با تکرار و کدگذاری میتوانند جای خاص خود را پیدا کنند. مانند تغییر 180 درجهای که در رویکرد جامعه نسبت به زن پس از جدایی به وجود میآید. زنی که با لحن اغراق شده فیلم پس از خروج از دفترخانه طلاق، به یکباره در مرکز توجه قرار میگیرد و همه کدگذاریهای قبل از این مقطع به مثابه مرحله کاشت، میتواند برداشت شود و جواب بگیرد و در عین خوشایندی برای مخاطب، برآمده از واقعیتی اجتماعی باشد. این پرداخت اغراق شده به خصوص در سکانسی که رئیس معلول شرکت زن در عرض یک سکانس بدل به مردی رمانتیک و امروزی شده و در پایان سکانس در شمایل نمایشی همیشگی خود فرومی رود، اوج میگیرد و به مثابه نمونههای آشنای تغییر شخصیت در فیلمهای کمدی و فانتزی نزدیک میشود. فیلم "همیشه پای یک زن" میتوانست با قرار گرفتن بر مسیری مطمئن و امتحان پس داده نظر بیشتری را جلب کند، اما همین که تبریزی جسارت قرار گرفتن در حیطهای خطرپذیر را مورد توجه قرار داده، میتواند مهم تلقی شود. تجربهای که تناسب و تعادل خود را در بخشهایی از دست میدهد و کمدی فانتزی را برای پوشش این وجوه به یاری میگیرد. "همیشه پای یک زن در میان است" سال 85 با فیلمنامه مقصودی و نغمه ثمینی و برداشتی آزاد از مجموعه داستان کوتاه "غیر قابل چاپ" سیدمهدی شجاعی ساخته شد و در بیست و ششمین جشنواره فجر به نمایش درآمد. گلشیفته فراهانی و حبیب رضایی برای بهترین بازیگر زن و مرد و مهران مدیری و سیاوس چراغیپور برای بهترین بازیگر نقش مکمل نامزد بودند. مهران مدیری، رضا کیانیان، گلشیفته فراهانی، حبیب رضایی، آهو خردمند، شبنم مقدمی، صبا کمالی، سیاوش چراغی پور و ... بازیگران اصلی این فیلم هستند که در نهایت به عنوان فیلم برگزیده تماشاگران اکتفا کرد. "همیشه ..." از چهارشنبه نهم مرداد در گروه سینمایی قدس جایگزین فیلم "تیغزن"شده است. --------------------------
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 136]