واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: قسمت دوم علل حمله اسراييل به لبنان و پيامدهاي آن
سياسي. فلسطين. اشغال. ۶۰
...در هر حال شارون و بگين كه طراحان اصلي حمله به لبنان بودند، اهداف بسيار جاهطلبانه تري داشتند و اميدوار بودند كه به تدريج و به موازات شروع مبارزات انتخابي به رهبري خودشان حمايت سياسي لازم را براي آن اهداف بدست آورند.
مقدمات تجاوز به لبنان :
در سوم ژوئن ۱۹۸۲گروهي فلسطيني كه بيش از يك دهه با ساف كشمكش داشت و رهبر آن را (ابونذال) ساف به مرگ محكوم كرده بود، كوشيد تا شلوموآرگوف سفير اسراييل در لندن را از پاي در آورد. دولت اسراييل، ساف را عامل اين ترور ميدانست و پافشاري ساف مبني بر اينكه ارتباطي با ترور سفير اسراييل در لندن، ندارد، از طرف دولت اسراييل مردود شمرده شد. در تلافي برنامه سوءقصد به جان سفير اسرييل در لندن، اسراييل به بمباران شديد فلسطيني ها و لبنانيها در لبنان دست زد و تعداد زيادي از مردم را قتل عام كرد.
فلسطينيها واكنش نشان داده و شهركهاي شمالي و جنوبي اسراييل را گلوله باران كردند. اسراييل هم برنامه تهاجمي كاملي را كه از مدتها پيش طراحي كرده بود، به نام عمليات صلح براي جليله به مرحله اجرا درآورد. هدف از اين نامگذاري و عمليات، تامين امنيت و دفاع از شهركهاي اسراييلي در جليله عنوان ميگرديد.
مراحل و روند تجاوز اسراييل به لبنان، متفاوت با آنچه توسط طراحان ارائه شده بود، دنبال گرديد. چه طرح محدود كه توسط كابينه اسراييل به تصويب رسيده بود و چه طرح گستردهاي كه توسط وزير دفاع مطرح شده بود. نگاهي به روند جنگ، فعل و انفعالات غير قابل پيش بيني و نيز غير منتظره انجام شده در طول جنگ را روشن ميسازد. نيروهاي اسراييلي به شكل سه دسته كم و بيش موازي حمله كردند و از ديد شارون، اين مبارزه در پنج روز نخست با موفقيت انجام شد. دستههاي غربي و مركزي مواضع ساف را فتح يا محاصره كردند و بي وقفه به سوي بيروت پيش رفتند. دسته شرقي به سوي مواضعي كه در اختيار سوريه بود تاخت و سپس متوقف شد، در حاليكه يك دسته نيز تا آنجا در جناح سوريها پيش رفت كه آنها در وضعي قرار گرفتند كه يا بايد عقب مينشستند يا ميجنگيدند. از آنجا كه سوريها تصميم به جنگ گرفتند، نيروي هوايي اسراييل حملهاي موفقيت آميز به سكوهاي موشكهاي زمين به هواي سوريه انجام داد. براي كنترل آسمان نبردي در گرفت كه اسراييل به آساني در آن پيروز شد. و از ۹ژوئن و در مدتي كمتر از سه روز، نيروي هوايي اسراييل در حاليكه هيچ يك از هواپيماهاي خود را از دست نداد. تقريبا صد فروند از هواپيماهاي جنگنده سوريه را سرنگون كرد. نيروي زميني سوريه نيز كه در اين فاصله از جلو و پهلو زير حمله نيروي زرهي اسراييل قرار داشت، با حكم آتش بس سازمان ملل نجات يافت. همان حكمي كه اسراييل در يازدهم ژوئن به فرمان ايالات متحده از آن تبعيت كرد. علت اين اقدام ايالات متحده آن بود كه مي خواست به يادداشت نسبتا تهديد آميز شوروي توجه كند. شايد بگين و شارون با اين انديشه خود را تسلي ميدادند كه نيروهاي سوريه خنثي و بياثر شده و گروگان قدرت اسراييل باقي مانده اند، ولي ارتش سوريه گرچه دردسر نظامي بيشتر ايجاد نكرد اما ادامه حضورش در لبنان در واقع براي طرحهاي بگين و شارون كاملا مشكل آفرين بود.
در جبهه ساف نيز پس از چند روز نخست، اوضاع به تدريج دگرگون شد. همچنانكه ارتش اسراييل به بيروت نزديك ميشد متحدين اسراييل يعني نيروهاي جبهه مسيحي لبنان نتوانستند آنگونه كه انتظار ميرفت، در برابر ساف و متحدانش در غرب بيروت پيشروي كنند و به تكميل محاصره شهر قناعت كردند. حتي شارون آمادگي آن را ندشت كه خطر تلفات شديد ناشي از حمله به يك منطقه مسكوني وسيع را بپذيرد. در نتيجه او و بگين ناگزير بودن اهداف و تاكتيكهاي خود را تغيير دهند. حال، به جاي نابود كردن ساف، در پي بيرون راندن آن از بيروت بودند و اميد داشتند كه با محاصره و بمباران شديد بيروت، مردم اين شهر را بر ضد ساف برانگيزند. آنان گمان ميكردند كه عمليات به درازا نمي كشد ولي رخدادهاي خارج از كنترل، خلاف اين را ثابت كرد. پس از رسيدن ارتش اسراييل به بيروت، ريگان فرستاده خود فيليپ حبيب را به خدمت گرفت تا براي عقب نشيني ساف از شهر ميانجيگري كند. مذاكرات حبيب نزديك به يك ماه بي نتيجه ماند. در آخرين هفته ژوئيه به دستور بگين و شارون بخشهايي از بيروت بمباران شد و سرانجام صهيونيستها موفق شدند به هدف خود برسند و در ۶ اوت ساف موافقت كرد كه بيروت را ترك كند. كمي پيش از خروج نيروهاي ساف، پارلمان لبنان بشير جميل را به رهبري برگزيد. تا اينجا به نظر ميرسد كه بگين و شارون سرانجام به هدفشان در لبنان رسيده باشند ولي اين وضع دردسرهاي جديد و بدتري بوجود آورد. در اول سپتامبر ،۱۹۸۲ايالات متحده كه خواهان بهره برداري از پيروزيهاي اسراييل بود،طرح ريگان را اعلام داشت تا با كمك اردن مساله فلسطين را بر پايه خودمختاري فلسطينيها در كرانه غربي و غزه حل و فصل كند. اين طرح با مخالفت فوري و قاطع بگين روبرو شد كه در نتيجه شكاف گستردهاي بين ايالات متحده و اسراييل به وجود آورد.
هنوز بگين اين ضربه را پشت سر نگذاشته بود كه در ۱۴سپتامبر بشير جميل در پي انفجاري در مقر فرماندهياش كشته شد. همان شب بگين به شارون اختيار داد كه ارتش اسراييل را به غرب بيروت گسيل دارد و بكوشد در انتخاب جانشين جميل اهرم نفوذي بدست آورد. پيشروي به سوي بيروت زمينهاي را فراهم آورد تا فالانژيستهاي مسيحي لبنان از فرصت استفاده كرده و براي گرفتن انتقام رهبر به اصطلاح شهيد خود با حمايت و هدايت اسراييل جان هزاران فلسطيني را در اردوگاههاي صبرا و شتيلا بگيرند. اين كشتارها با اعتراضات داخلي و بين المللي عليه اسراييل مواجه گرديد. اعتراضكنندگان خواهان انتصاب هياتي قضايي براي بررسي مسئوليت احتمالي مقامات اسراييلي در اين تراژدي بودند كه پذيرفته شد و كميسيون تحقيقي شكل گرفت كه گرچه منجر به مجازات چند مقام بلندپايه اسراييلي گرديد اما نتيجه آن كميسيون كاملا تشريفاتي بود.
اين پيشامدها دولت آمريكا را واداشت كه مشتاقانه جوياي پيماني اسراييلي - لبناني گردد. در ماه مي" ،۱۹۸۳جرج شولتز وزير خارجه ايالات متحد شخصا ميانجي توافقي بين لبنان و اسراييل شد كه از ديدگاه او آنقدر با صلح فاصله داشت كه هم حافظ حكومت جميل و هم مانع مخالفتهاي سوريه ميشد و در عين حال تا آن حد به صلح نزديك بود كه اسراييل را خشنود و امكان عقب نشيني نيروهاي آن كشور را فراهم ميساخت. سپس شولتز موافقتامهاي را به دمشق برد تا از سوريه در مورد عقب نشيني نيروهايش قول حتمي بگيرد. اما حافظ اسد، رييس جمهور سوريه كه متوجه شده بود آمريكا مايل نيست امكانات خود را براي حمايت از سياستش بكار گيرد، با اين طرح مخالفت نمود.
گروههاي مسلح لبنان كه معتقد بودند ايالات متحده خواهان مسلط ساختن، مارونيها زير نقاب حكومت ملي بر لبنان است، با كمك سوريه به جنگ با نيروهاي حكومتي پرداختند و مواضع نيروي دريايي ايالات متحده را هدف قرار دادند. در همين حال چند انفجار در مراكز آمريكايي و فرانسوي بيروت اوضاع را بيش از پيش پيچيده تر كرد. ضمن اينكه ظهور رشد گرايشهاي اسلامي در بيروت موجب نگراني شده بود. بنابراين در يك فرآيند شتابزده ريگان مشاورانش به بررسي اوضاع پرداختند و تصميم به خروج نيروهاي ايالات متحده از منطقه گرفتند. بيرون رفتن ايالات متحده، اين جميل رييس جمهور تازه را بر آن داشت كه به عنوان كوششي بري جلب رضايت سوريه، قرارداد مي ۱۹۸۳را لغو كند. اينكار خطي مشي اسراييل در دوره اسحاق شامير، جانشين بگين ، را به آنجا كشاند كه در جنوب لبنان و در مقابل حملات فزاينده نيروهاي شبه نظامي شيعه مورد حمايت سوريه، ايستادگي نمايد تا بلكه سرانجام بتواند عقب نشيني خود را برابر كسب ترتيبات امنيتي سودمند معامله كند.
چهارشنبه 25 ارديبهشت 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 373]