واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: شرح كامل تهديد به قتل شدن ايمان مبعلي هواداری جلوی ماشین او را میگیرد و درخواست عکس و امضای یادگاری میکند، بعد از اینکه مبعلی خواستهاش را اجابت میکند، ناشناس سوار ماشین BMW شده تا دقایقی همراه ستارهاش باشد، بعد از گذشت مسافتی کوتاه ... خیلی راحت در محل تمرین، سوار خودروی ایمان شد و اسلحه را روی پیشانی او گذاشت تا پول بگیرد.
بازیکن سرشناس استقلال وقتی تمرین تیمش به پایان رسید، سوار بر ماشین BMW گرانقیمتش شد تا استادیوم آزادی را به مقصد خانه ترک کند.مبعلی وقتی از درب اصلی استادیوم خارج شد، فردی را کنار اتوبان دید که پرچم آبی در دست گرفته و خواهان امضا و عکس یادگاری بود. مبعلی که اولین فصل حضورش در استقلال را سپری میکند و در این مدت کوتاه فهمیده به واسطه پوشیدن پیراهن تیم پرطرفدار تهرانی در کانون توجه قرار گرفته، فکر کرد او از هوادارانی است که میخواهد با ستاره محبوبش عکس بگیرد.به همین دلیل از ماشین پیاده شد و عکس گرفت و از او پرسید چطور میخواهی به خانه بروی؟ مقصدت کجاست؟ اگر مایل هستی تا مسیری تو را برسانم! فرد ناشناس که از قبل برنامهریزی کرده بود، با کلی تشکر و عذرخواهی روی صندلی BMW نشست و گفت: واقعاً فکر نمیکردم ستارههای فوتبال اینقدر مهربان باشند! هنوز مسافت زیادی طی نشده بود که فرد ناشناس گفت: «من پول میخواهم و مشکل مالی دارم چون بچهام در بیمارستان است!»مبعلی در جواب گفت: من از کجا تو را بشناسم، مدارک بیمارستان بچهات را نشان بده خودم تمام مخارج را بر عهده میگیرم. فرد ناشناس که خودش را به عنوان هوادار جا زده بود، در این لحظه چهره واقعیاش را نمایان کرد و اسلحهای را از کیف دستیاش درآورد و مبعلی را تهدید کرد اگر پول ندهد، شلیک میکند!مبعلی که کاملاً ترسیده بود، گفت: پول زیادی ندارم! ولی تهدیدها جدیتر شد. ناشناس ادامه داد: نمیدانم، برایم هر طور هست باید جور کنی. مبعلی با یکی از دوستانش تماس گرفت، اما او جوابی نداد! ناشناس تقاضای همان مبلغ همراه مبعلی را کرد. 250 هزار تومان گرفت و گفت: بعداً میآیم سراغت! کسی که بچهاش در بیمارستان است، چیزی متوجه نیست و به سیم آخر میزند!ناشناس بعد فشنگ اسلحه را به مبعلی نشان داد تا ثابت کند اسباببازی نیست. بعد هم پیاده شد و رفت!مبعلی که دقایقی منگ در ماشین نشسته بود، باور نداشت چنین اتفاقی افتاده و کاملاً مبهوت در این اندیشه بود که چگونه نجات یافته است.ایمان مبعلی خیلی خوششانس بود که از دست سارقی مسلح نجات یافت، بازیکن محجوب جنوبی استقلال نزدیک بود مهربانی و دلسوزیاش کار دستش داده و اتفاقی شوم برایش بیفتد.هواداری جلوی ماشین او را میگیرد و درخواست عکس و امضای یادگاری میکند، بعد از اینکه مبعلی خواستهاش را اجابت میکند، ناشناس سوار ماشین BMW شده تا دقایقی همراه ستارهاش باشد، بعد از گذشت مسافتی کوتاه اسلحهای از کیف ناشناس بیرون آمده و قصد اخاذی دارد.با ایمان تماس گرفتیم تا او خود این ماجرا را تعریف کند، مبعلی که هنوز باور ندارد و خیال میکند یک فیلم جنایی دیده است، گفت: تمرین تازه تمام شده بود که فردی جلوی مرا گرفت او را سوار ماشینم کردم و میخواستم جایی او را پیاده کنم که راحت بتواند به خانه برود، او خودش را در نقش هواداری متعصب جا زده بود بعد از اینکه مسافت کمی را طی کردیم او رو کرد به من و گفت: اگر من از تو تقاضای پول بکنم تا بتوانم بچهام را که در بیمارستان است جراحی کنم قبول میکنی یا نه؟!من جواب دادم شما را نمیشناسم اما اگر مدرک پزشکی داشته باشی تمام هزینه بیمارستان بچهات را پرداخت میکنم، ناشناس بعد گفت: اگر به زور بخواهم چی؟ بعد هم اسلحهای را از جیبش بیرون آورد، ترسیدم و با او شروع به حرف زدن کردم، او پول میخواست و گفتم الان مبلغ زیادی ندارم، 250 هزار تومان همراهم است، او ولکن نبود و ادامه داد: زنگ بزن یکی برایت پول بیاورد ، به سیم آخر زدهام، از هیچی نمیترسم.بعد با یکی از دوستانم که در اکباتان ساکن است تماس گرفتم، موبایل را روی آیفون گذاشتم تا صدا پخش شود، دوستم نبود و سارق باور کرد که میخواستم پول بدهم، او درخواست 150 هزار تومان کرد، گفت چند روز است پول ندارد: فعلاً این مبلغ را بده تا خرجی داشته باشم و بعداً دوباره برای پول بچهام میآیم!سارق میخواست پیاده شود و از او پرسیدم اسلحهات واقعی نیست، خشاب آن را کشید و فشنگها را خارج کرد، واقعی واقعی بود، خیلی ترسیده بودم، نمیتوانستم باور کنم و فکر میکردم فیلم جنایی است، صدای اسلحه ترسناک بود و خدا رحم کرد که زنده ماندم.منبع: خبر آنلاين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]