واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم: سينماي ايران در حال تحول است. با آمدن مديران جديد و شنيدن حرفها و نظرات و ديدگاه هاي آنان مي توان اين تحول را ديد ؛ هر چند با آمدن هر مديري تحول نيز خواهد آمد ، اما اين دوره بسيار متفاوت است. نزديک به 30 سال است که درخصوص سينماي منطبق با نگاههاي ارزشي ، مذهبي ، ديني و اخلاقي در جامعه سخن گفته و فيلمهاي متعددي ساخته شده است. بحث و گفتگوهاي فراواني انجام شده که گاه به جدل و درگيري و نامه نگاري هاي سرگشاده نيز کشيده شد و سرانجام ، گروهي در راس سينماي ايران قرار گرفتند که قرار است به همه آن بحثها و اختلاف ها پايان دهند و مسيري را ترسيم کنند که مطلوب جامعه ايراني و جهاني باشد. براي رسيدن به چنين آرمان هايي چه ساز و کارهايي بايد انديشيد؟ آيا طبق روال گذشته مي توان اين حرکت را ادامه داد. آيا کساني که در گذشته متولي بودند مي توانند همچنان باشند؟ آيا با استفاده از امکانات موجود مي توان اين راه را ادامه داد؟ چه برنامه هايي بايد تدارک ديد؟ آيا نياز به تحليل و تحقيق وجود دارد؟ زيربناي راه اندازي فضاي جديد چه استانداردهايي است؟ سال 57 با پيام بسيار مهم و حساس رهبر کبير انقلاب اسلامي که «ما با سينما مخالف نيستيم» و «سينما مظهر تمدن» است راه روشني براي متوليان آينده روشن شد ؛ برنامه هايي براي آينده سينماي ايران ترسيم و درخصوص نوع نگرش به گذشته نيز تصميم گيري شد. برخي محو و برخي وارد فضاي جديد شدند و آنچه را در اين مدت شاهد بوديم ايجاد کردند ؛ اما آيا اين حجم آثار توليد شده و اين مديريت ها و برنامه ها آن چيزي بود که در نظر رهبر کبير انقلاب اسلامي بود؟ رهبر کبير انقلاب سينما را از نابودي نجات دادند و راه جديد را با بيانات مختلف خود ترسيم کردند اما در قبال اين سينما براي تحقق آن نگاه روشن بين چه کرد؟ مي دانيم سينماي پس از انقلاب ، سينماي نجيبي شد ؛ مي دانيم سينماي پس از انقلاب در ابعاد جهاني خوش درخشيد ؛ مي دانيم براي تحقق آن ديدگاه هاي روشن بينانه تلاشهاي جان فرسايي انجام شد و چه خون دلهايي خوردند و خورديم ؛ مي دانيم که هم اکنون بايد به سينماي نجيب باليد و افتخار کرد و قدردان هنرمندان و سينماگران و متوليان سينمايي اين مرز و بوم بود ؛ اما به نظر مي رسد براي رسيدن به سينماي مطلوب بايد به تحليل و ارزيابي گذشته پرداخت و با چشم و گوش بسته جاده پر فراز و نشيب را طي نکرد ؛ ضعفي که در اين سالها گريبانگير بسياري شد ، آن چنان که باورمان شده آنچه هم اکنون وجود دارد وضعيت مطلوب است و هر که خلاف آن شنا کند معيوب و متحجر است ، اما واقعيت چيز ديگري است و پنهان کردن آن آسيب جدي به جريان فرهنگي انقلاب اسلامي که سالهاست در پي طراحي مهندسي آن هستند، ايجاد مي کند. يکي از آفتهايي که سينماي ايران در سالهاي پس از انقلاب گرفتارش بود نگاه هاي غيرواقعي ، رويايي و گاه ساده پسندانه بود. در کل متولياني که از بيرون به سينما نگاه مي کنند و انتظاراتشان را بيان مي دارند 2 گروه هستند: گروه اول گروه رويايي و گروه دوم گروه ساده پسند! و هيچ حد و مرزي در اين ميان وجود ندارد. وقتي به سخنان آن توجه مي کنيد بسيار لذت بخش و شيرين در وصف سينما سخن مي گويند ، اما وقتي در مرحله اجرا قرار مي گيرد متوجه مي شويم اصلا قابليت اجرايي ندارد و خودشان نيز نمي دانند چگونه اجرا کنند. به همين دليل هر گاه اثري را مي بينند احساس مي کنند مطابق با ديدگاهشان نيست و مخالفت مي ورزند و جالب اين که يا جرات ورود به اين عرصه اجرايي را ندارند يا وقتي وارد اين عرصه شدند به جاي تحقق آرمان هاي خود گاه به ساده پسندي دچار مي شوند. گروه دوم که گروه ساده پسند هستند چه در هنگامي که خارج از گود قرار دارند و چه وقتي وارد گود شده اند و نگاهشان نسبت به سينما و بلکه به فرهنگ و هنر نگاه ساده ، سطحي و کم عمقي است. دليل عمده آن يا به علت ذات وجودي شان است که فرهنگ را يک سرگرمي صرف مي دانند يا اين که خارج از گود خوب سخن مي گويند و وقتي وارد گود مي شوند احساس مي کنند نمي توانند راهبرد و تاکتيکي را ترسيم کنند ، بنابراين صورت مساله را پاک و به ساده پسندي بسنده مي کنند. با حضور اين دو گروه که سالهاست در عرصه فرهنگ و هنر کشور حضور دارند و شايد هم سکاندار بودند و هستند و هر بار با عوض کردن نام و نشانه هاي گذشته مجدد حضور مي يابند چگونه انتظار مي رود نگاه روشن بينانه آن انديشمند بزرگ تحقق يابد. در اين ميان ، گروهي که آرمانگرايانه وارد اين عرصه شدند و پي به واقعيت هاي دروني اين مجموعه بردند هرگاه که مسير درست و منظم و منطقي را پيش گرفتند با هجوم و اعتراض و برکناري روبه رو شدند و هم اکنون در گوشه و کنار اين عرصه به آرامي روزگار مي گذرانند يا هر چه فرياد برمي آورند به جايي نمي رسند. در چنين شرايطي گروه جديد قرار است چه بکند؟ اگر بتواند اين فضا را درهم بشکند و بناي سينماي سالهاي گذشته ايران را شخمي بزند به طور قطع موفق خواهد شد در غير اين صورت اين جريان انحرافي همچنان باقي خواهد ماند و بازهم سينماي ايران سرش کلاه خواهد رفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 209]