واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: يك منتقد با بيان اين كه بازي «حامد بهداد» در «دلخون» شايسته دريافت سيمرغ بود، اين فيلم را فيلمي قابل تأمل دانست. محمد تقي فهيم، مدير مسئول مجله سينمارسانه در گفتوگو با خبرنگار سينمايي فارس در مورد فيلم «دلخون» ساخته محمدرضا رحماني اظهار داشت: به نظر من «دلخون» يكي از بهترين آثار سينمايي بود كه در جشنواره فيلم فجر اخير به نمايش درآمد. دبير جشنواره اصلاح الگوي مصرف در ادامه افزود: «دلخون» را ميتوان يكي از پديدههاي سينما در سال 88 قلمداد كرد، اين فيلم ميتوانست بيشتر از اينها مطرح باشد اما به دليل كمتوجهيهايي كه در قبال اين اثر سينمايي انجام شد، نتوانست آنچنان كه بايد در جامعه مطرح شود. اين منتقد ادامه داد: «دلخون» يكي از حساسترين مسائل جامعه را مطرح ميكند؛ البته موضوع جديدي نيست، اما به دليل فراز و فرودهاي داستان، «دلخون» فيلمي قابل تأملي به نظر ميرسد. البته ساختار اين فيلم از استحكام كافي برخوردار نيست، فيلمنامه و اجرا در خدمت يكديگر نيستند و اين اثر وحدت و رويه يكدست ندارد، متأسفانه قصههاي فرعي فيلم نتوانستهاند در جهت داستان اصلي حركت كنند و از اين رو بازي «حامد بهداد» (عماد) بيشتر از ديگر بازيها به چشم ميرسيد. فهيم در مورد بازيها افزود: به دليل شخصيت محور بودن «دلخون»، فيلم استوار بر بازي «حامد بهداد» است، به اعتقاد من در جشنواره فيلم فجر اخير در حق اين بازيگر ظلم شد و او مستحق تصاحب عنوان بهترين بازيگر مرد اين جشنواره بود، اين بازيگر سينما اگر در كليشهها فرو نرود ميتواند بيش از گذشته خود را در عرصه هنر به مخاطبان داخلي و خارجي معرفي كند. همچنين «الناز شاكردوست»، بازيگر خوبي است و اگر شخصيت مناسبي براي وي در نظر گرفته شود، ميتواند بازيهاي شاخصي را از خود نشان دهد، مشكل اين بازيگر در اين فيلم، كليشه بودن شخصيت فيلمنامه بود، نقش خانم وكيل چيزي فراتر از آنچه در گذشته ديدهايم نيست و كپي وكلاي زني است كه در آثار سينمايي گوناگون به تصوير كشيده شدهاند. اين وكيل نميتواند احساسات مردم را در كنار اجراي قانون تشديد كند. «پوريا پورسرخ» بيشتر براي اين است كه نامي از وي در فيلم باشد تا مخاطب را براي ديدن اين فيلم ترغيب كند، هرچند كه او بازيگر خوبي است. فهيم در پايان در مورد مسائل فني گفت: فضاسازي خوبي را در «دلخون» شاهد بوديم، موسيقي، بازيها و لوكيشنها در خدمت فيلمنامه است. وي در پايان گفت: به نظر ميرسد به جزئيات فيلمنامه در اين اثر سينمايي توجه شده و فيلم با پشتوانه پژوهشي بخشهاي مختلف به تصوير كشيده شده است، در ضرباهنگ فيلم در سكانسهاي گوناگون دقت كافي صورت نگرفته است؛ همچنين دكوپاژها نيز مطلوب نيست، داستان فرعي كه براي زندگي شخصي اين وكيل روايت ميشود، نميتواند در فيلم آنچنان تاثيرگذار باشد و چون قابليت يك فيلم سينمايي مجزا را دارد، حتي گاه انرژي داستان اصلي را ميگيرد و ذهن مخاطب را از پيگيري آن منحرف ميكند. انتهاي پيام/ا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]