واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اکران هاي 87 (10)- تلافي کارگردان: سعيد اسديمشاوران فيلم نامه: سودابه فضائلي حميدرضا اردلانمدير فيلم برداري: مرتضي پورصمدي تدوين: امين اصلاني موسيقي: محمدرضا درويشيصدابردار: محمد مختاريصداگذاري وميکس: ايرج شهرابيطراح صحنه: ژيلا مهرجوييطراحان لباس: ژيلا مهرجويي، شعله نواب تهراني طراح چهره پردازي: محسن ملکيبازيگران: عزت الله انتظامي، مهتاب کرامتي، مهدي احمدي، پگاه آهنگراني، فرخ نعمتي، آهو خردمندتهيه کننده: قاسم قلي پور 110 دقيقهدستيار اول کارگردان و برنامه ريز: انوشيروان حداد. جانشين توليد: رضا نوروزي. خواننده و سازنده ي موسيقي ترانه ي فيلم: مجيد اخشابي. شاعر و ترانه سرا: مونا برزويي. جلوه هاي ويژه: داود رسوليان، حميد رسوليان. عکاس: علي نيک رفتار. گروه کارگرداني: بهنام شهيدي، نويد توحيدي. دستيار اول فيلمبردار: رضا شيخي. چهره پردازان: ياسمن محب اهري، عنايت الله آهنگر، پونه خامين. گروه فيلمبرداري: حسين قطا، احمد گودرزي، صفر صلاح لو؛ محمد عزت خواه. دستيار تدوين: سياوشي طرازنده پور. دستيار صدابردار: ميثم يارديلو. گروه صحنه و لباس: بابک صالح، هليا رشقي، حامد غلام پور. پشتيباني توليد: مهدي مددکار، فردين سلطان محمدي. لابراتوار: مرکز خدمات صنايع فيلم ايران (بديع). تدارکات: روح الله سبحاني، پرويز کاظم لو. سينه موبيل: رضا واعظ. فيلمبرداران پشت صحنه: ناصر نصيري، شهربانو جليلي درخش. خدمات و حمل و نقل: حميد فتحعلي، ذبيح الله کرملو، نادر زاهدي، محمدرضا محمدي. مجريان طرح و سرمايه گذاران: ابوالقاسم يزدي، بهنام شهيدي. محصول آريان فيلم.تاريخ شروع نمايش: از دوازدهم ارديبهشت سينماهاي نمايش دهنده: استقلال، جوان 2، آزادي، اريکه ايرانيان، آستارا، پيروزي، پايتخت، کارون، عصر جديد، فلسطين، بهمن، مرکزي، آسيا، تهران، فرهنگسراي دختران، بهمن، جي خلاصه داستان رعنا دختر ثروتمندي ست که آپارتمان سازي مي کند و امير پسري جنوب شهري سه سال پيش با او ازدواج کرده است. اکنون آن ها به علت سوءتفاهم هاي ناشي از مسائل مادي و فرهنگي به دادگاه رفته اند تا ازهم جدا شوند. دادگاه اجازه ي طلاق را صادر مي کند و قرار مي شد روز بعد به محضر بروند و رسماً جدا شوند. امير که مبلغ بالايي بدهکار است و مي خواهد زمين مورد علاقه اش را براي آپارتمان سازي با کسي شريک شود اما وحيد که واسطه ي شريکي فرضي ست، پيشنهاد خريد کل زمين را به امير مي دهد. اين پيشنهاد باعث ورشکستگي اميرخواهد شد و او نمي پذيرد. امير مي فهمد که وحيد پيشکار و خواستگار سابق رعنا است و با اين ترفند مي خواهند کل زمين را از چنگ او دربياورند تا انتقام بگيرند. در همين حين، پزشک رعنا بي خبر از جدايي، به امير مي گويد که همسرش به سرطان خون مبتلاست و دو ماه بيشتر زنده نمي ماند. همدست امير به او پيشنهادمي کند که با رعنا آشتي کند تا بتواند از ارثيه ي او بدزد وبعد خودش در ظاهر با پرداخت مبلغ ده ميليون تومان او را آزاد مي کند تا توجه رعنا را جلب کند. بار ديگر قرار محضر براي طلاق تعيين مي شد اما امير روز قبل از طلاق به ديدن رعنا مي رود و به او پيشنهاد مي کند که براي آخرين بار با هم شام بخورند. رعنا اين پيشنهاد را مي پذيرد و در رستوران، امير و رعنا متوجه مي شوند که علاقه شان به هم در حال زنده شدن است. فرداي آن روز پيشکار امير، محضردار را مي دزدد تا نتواند سر وقت براي جاري کردن صيغه ي طلاق در محضر حاضر باشد و باز طلاق به تأخير مي افتد. و همان روز امير و رعنا به همان جگرکي اي مي روند که روز عقدشان در آن جا غذا خورده بودند و هر دو اعتراف مي کنند که عاشق ديگري بوده اندو به خاطر پول يا راه افتادن کارهاي شان با هم ازدواج نکرده اند. روابط امير و رعنا به حالت روزهاي اول ازدواج شان باز مي گردد و رعنا از امير مي خواهد که به خانه برگردد. از سوي ديگر طلبکار ميلياردي امير مرتب فشار مي آورد و پولش را مي خواهد. پيشکار امير هم که منتظر مرگ رعنا است تا با ارثيه ي او بدهي شان را پرداخت کنند جريان را به طلبکار مي گويد و او هم پيشنهاد مي کند که خودشان مرگ رعنا را جلو بيندازند. همان زماني که رعنا چک ميلياردي را امضا مي کند تا براي پرداخت بدهي ها به امير هديه کند. پزشک معالجش با او تماس مي گيرد و اطلاع مي دهد که جواب آزمايش هابه طور معجزه آسايي نشان مي دهد که او کاملاً بهبود يافته. رعنا که تا اين زمان از تشخيص قبلي دکتر مبني بر زنده نماندن خودش بيش از دو ماه بي اطلاع بوده، اکنون با آگاهي از اين مطلب ابراز عشق و علاقه ي تازه ي امير را فريبکارانه تصور مي کند دوباره بر طلاق اصرار مي کند. وقتي امير از نقشه ي قتل مطلع مي شود که قرار است تا ساعتي ديگر رخ دهد، به رعنا اطلاع مي دهد و از او مي خواهد خانه را ترک کند. اما او همه چيز را نقشه اي براي فريبي ديگر فرض مي کند و به هشدارها او توجه نمي کند. امير سر مي رسد و با قاتل درگير و خودش زخمي مي شود. رعنا سرانجام به واقعي بودن ماجرا و عشق امير پي مي برد. اورا به بيمارستان مي رساند و سرانجام از مرگ نجات پيدا مي کند. لبخند آن دو، پايان ماجرا است.منبع: سالنامه فيلم - ش 18/س
#سرگرمی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 246]