واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز : سالها قبل که سریالهای مناسبتی وجود نداشت مردم در ماه رمضان به مسجد می رفتند یا از طریق وعاظ و برنامههای تولیدی در تلویزیون سرگرم میشدند، اما سریال «گمگشته» در ماه رمضان سال 80 این وسوسه را به جان کارگردانان انداخت که میشود در این ایام هم سریال ساخت . از آن پس موجی در تلویزیون راه پیدا کرد که با توجه به تاثیرپذیری مخاطب و پرهیز از شعارزدگی و گفتن مسائل همه فهم وارد مسائل ماورایی شویم که هم در نوع خودش جذاب است و هم دست کارگردان را در روایت و دراماتیزه کردن قصه باز میکند. به هر حال سریالهای ماه رمضانی طبق یک قانون نانوشته یا ملهم از احادیث و روایات مذهبیاند یا در نوع خود قرار است اخلاقیات را ترویج کنند تا هم ضرورت مناسبت خود را توجیه کنند و هم دست به روشنگری و پندآموزی زده باشند. اما آنچه که در این مدت چند ساله از سابقه نه چندان طولانی سریالهای مناسبتی دستگیرمان شده این است که کمکم خط و ربط خاصی در سریالها به نام مفاهیم متافیزیک و ماورایی هم دیده میشود. سریال های کمک کن ، او یک فرشته بود و... نشان می دهد تهیه کننده گان و عوامل تولید در صدا و سیما به صورت غیر مستقیم تحت تاثیر سینمای غرب ، قرار گرفته و ماوراء را به شکلی گیشهای و جذاب به تصویر می کشند. در سینمای غرب فیلم هایی چون «هری پاتر» و « دیوید کاپرفیلد» مخاطبان نوجوان و بزرگسال خود را به سمت سحر و شعبده وافسانه پیش می برندو اثاری چون و«دراکولا»با حاکم کردن وحشت وناامیدی بر مخاطبان انها را سنگدل می کنند و در مجموع روح انسان ها را به سیاهی وتباهی می کشانند. در آن گروه از آثار سینمایی که شیطان را از این منظر به تصویر کشیدهاند، انسان بره بیپناهی است که به چنگال شیطان اسیر شده و هیچ امدادی از جانب پروردگار به او نمیرسد. لاجرم آدمی در نبرد نابرابر با شیطان یکه و تنهاست و امیدی هم به امداد الهی ندارد و اگر دارد سرانجام به نومیدی بدل خواهد شد. در این مهلکه، اراده خود او یا انسانهای دیگر تنها سرمایهای است که میتوان به آن امیدوار بود. در سینمای کلاسیک، شیطان بر اساس تقدیری ازلی در زمانی معین از زندان دوزخی خود رها میشود و برای انتقام گرفتن از نسل بشر معمولاً در کالبد یک انسان حلول میکند و آن انسان را به انجام اعمال شیطانی وا میدارد. به تدریج پیروان شیطان، گرد میزبان شیطان صفت جمع میشود و حلقه شیطان پرستان شکل میگیرد. در حالی که در رسانههای مختلف خارجی مرتب به جوانان درباره گروههای شیطان پرست هشدار میدهند ، یکدفعه صدا وسیمای کشورمان با سریالی که قالب مذهبی دارند ، به ترویج مسائلی همچون شیطان می پردازند . و این بار این شیطان در سریال پر ببینده اغماء جانشین سریالهای مذهبی پربیینده دیگری همچون «او یک فرشته بود» شده است و از زمان تاثیر پرونده «شیطانسازان» در سریال «او یک فرشته بود» نگذشته که با شروع سریال «اغماء» یک شیطان تازهنفس دیگروارد میدان شده و توانسته در این مدت کم در بین جوانان جای خود را باز کند. در سریال اغماء الیاس آدم واقعیای است؟ زنده است یا مرده؟ روح است یا آدمیزاد؟ شیطان است یا فرشته؟ نمی دانیم ولی آن چیزی که می دانیم این است که شیطان در وجود الیاس رخنه کرده است و در پی ایجاد شکی که برای دکتر پژوهان برای وجود خدا پدید آمده به نزد او آمده است. "اغماء" معمولاً به عنوان حالتی از ناهشیاری درازمدت تعریف می شود که با فقدان آگاهی از محیط و بیدارنبودن همراه است.شاید بر همین اساس است که فیلمنامه نویس می خواهد بگوید دکتر پژوهان در اغماء فرو رفته است. این سریال شالوده ای از شک و تردید را به مخاطب تقدیم می کند که آن قدر که نمی توان خوب و بد رو از هم شناخت و این بزرگترین نقد بر این سریال است که هر چه فکر کنیم توجیهی منطقی بر آن پیدا نمی شود،مثل داستان فیلم هری پاتر که نویسنده این کتاب با استفاده از مضامینی سعی دارد مرز خوب و بد را محو کرده و یا مخاطب را در مقام شک قرار دهد . صداوسیما نیز با تولید این سریال ها به مجسم کردن امور ماوراییای مثل شیطان و برزخ و چشم برزخی علاقه نشان داده که شیطان همیشه سعی می کند در بهترین چهره ، با بهترین حرف ها و بهترین شکل بیاید که بتواند فریبنده باشد و تاثیر خود را بگذارد. درست مثل فیلم "وکیل شیطان" که به ما یاد آوری می کند وسوسه های شیطانی گاهی چنان لباس خوب و آراسته به خصایل انسانی به تن می کنند که حتی آدم های قوی و نیکو کار را هم می فریبند و آنها را از راه راستی دور می کنند. در این سریال نیز به خوبی مشخص است که شیطان به عنوان موجودی جدای از ما نشان می دهند، موجودی که توانایی خاصی در قانع کردن ما برای پیروی از وسوسه هایش دارد. آنجا که امیال و افکار و وسوسه های ما به طور آزادانه در جریان هستند و وقتی که نیرو گرفتند به سطح خود آگاهی می آیند. همین انتخاب خانه باغ نشان می دهد سازندگان می خواسته اند این درونی بودن حضور شیطان را نشان دهند ،چرا که همین خانه باغ از لحاظ نمادین و حتی از نظر الگوها دلالت بر آن جنبه ناخودآگاهی روان انسان دارد. الیاس با دکتر پژوهان از باغ صحبت می کند، اما در بیمارستان و در هر قدم با او همراه بود و ما او را می دیدیم. این تاکید بصری بیشتری بر این نکته است که این شیطان چیزی جدای از ما نیست ، که با کوچکترین شکی در وجود ما بیدار می شود . اینکه الیاس وقتی با دیگران تماس برقرار می کند، بدون هیچ وسیله ای این کار را می کند بار دیگر تاکید بر این جنبه است اینکه امیال و افکار ما همیشه می توانند به سطح خود آگاهی ما بیایند. و پیام این فیلم کاملا روشن است که شیطان هم در دنیای ما حضور دارد. چیزی جدای از ما نیست و ممکن است هر کدام از ما یک الیاس در درون خود داشته باشیم . اما آن چیزی که مهم به نظر می رسد این است که با ساخت اینگونه فیلم ها آموزههای دینی فدا شده و حتی باعث انحراف میشود، چرا که در آموزههای دینی انسان در گرو اعمالش است و اگر عمل ناهنجاری انجام دهد و پردههای عصمت را بدرد ، شیطانی میشود. با اینکه مذهب در مملکت ما تعیین کننده است و مردم نیز کنجکاو هستند در موارد بسیاری از سوالات ذهنی و فلسفی خود به پاسخ برسند ،چگونگی رابطه خود با خدا بعنوان یکی از سوالات ابتدایی هر کس است که این سریال سعی در به تصویر کشیدن این رابطه است، اما این بدان معنی نیست که شیطان میتواند در قالب یک انسان دیگر بر او ظاهر شود و حتی باعث انحراف او شود. بااینکه سیروس مقدم ، کارگردان سریال اغماء معتقد است : «تمام دقایق این مجموعه با تفکر، تحقیق و مطالعه ساخته شده و در هیچ بخشی بدون پشتوانه علمی ، عمل نشده و هر بخش از داستان براساس احادیث و روایات موجود ساخته شده است » ولی همین سریال موجب اعتراض برخی افراد و سازمانها شده است . همانند اینکه برخی معتقدند ما نباید تمام عملکرد بد خود را به پای شیطان بنویسم ، چرا که انسان خود مختار است و بر اساس عقل خود تصمیم می گیرد ولی در این سریال سعی شده تمام رفتارهای بد ما را به شیطان نسبت داده و خود انسان را مبرا نشان دهند./120 غفار پارسا باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران " خبرگزاری ایسکانیوز"
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 797]