واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: افطار با طعم سریال
تلویزیون عامه پسندترین سرگرمی و جلوه فرهنگی در عصر جدید است که از بیشترین ظرفیت و پتانسیل رسانه ای برای پاسخ به نیاز اوقات فراغت برخوردار بوده و همچون جعبه جادویی ، آدمی را به پای خویش میخکوب می کند. قدرت تلویزیون را از طریق نقش و سهم آن در زندگی انسان مدرن می توان فهمید همین که مردم در نقاط مختلف کره زمین بیش از 3.5 میلیارد ساعت از وقت خود را به تماشای تلویزیون اختصاص می دهند کافی است تا به ابرقدرتی این رسانه حتی در میان گونه های دیگر رسانه ای ایمان بیاوریم !کارکردهای آموزشی و انتقال میراث فکری و فرهنگی را اگر به همه گیر بودن این ابررسانه بیفزاییم ، می توانیم دامنه اثرگذاری ، الگوسازی و هدایت و مدیریت رفتار و افکار مخاطبان به وسیله آن را ترسیم کنیم.تولید سریال های ویژه ماه رمضان و تبدیل شدن آن به یک سنت رسانه ای که به همراه جذب طیف گسترده ای از مخاطبان به تدریج به یک خرده فرهنگ عامه بدل شده است از پذیرش و درونی کردن این فناوری و دستاورد جذاب دنیای مدرن در فرهنگ خودی خبر می دهد.پررنگ شدن نقش تلویزیون در ماه رمضان صرفا به واسطه ساخت و تولید سریال های مناسبتی نیست ؛ بلکه حاشیه های اجتماعی و معنوی پیرامون آن نیز به فربهی این متن کمک می کند و به قول «بودریو» آن را به حاد واقعیت ، بدل می کند. بدین معنی که روان شناسی مخاطب و انگیزه های معنوی او در این ماه متناسب با رویکرد، جهتگیری و اساسا روح حاکم بر این سریال هاست و موجب سنخیت و همخوانی بیشتر مولف و مخاطب می شود. به عبارت دیگر مکانیسم رمزگذاری و رمزگشایی در بستر همسوتر و هماهنگ تری قرار می گیرد و اثرگذاری رسانه ای به واسطه این همپوشانی و یگانگی فرهنگی ، آسانتر حاصل می شود. گویی کالاهای فرهنگی تولید شده با المان ها و الگوهای معنوی در بستر و فضای پیرامونی مخاطب ، همنوا می شود و به مصرف عمیق آن از سوی متقاضیان این کالا منجر می شود، هر چند نقدهای جدی بر این شیوه جاری است ! سریال های ماه رمضان را مبنی بر سنت این سال ها می توان به 3دسته عمده تقسیم کرد:1- سریال های طنز و کمیک2- سریال های ماورایی و معناگرا3- سریال های خانوادگی
شاید اولین نوع سریال هایی که در ماه رمضان مورد توجه مخاطب قرار گرفت ، آنهایی بودند که بن مایه های طنز داشتند و مفاهیم و ارزش های اخلاقی و انسانی را در بستر فضای کمیک و جاذبه ویژه آن مطرح می کردند.مخاطب شناسی دهه اخیر در ایران نشان می دهد که ژانر طنز از شانس بیشتری برای جذب مخاطب برخوردار بوده و توانسته ارتباط گسترده ای با آنان برقرار کند.سریال های خانه به دوش و متهم گریخت به عنوان اولین مجموعه های طنز مناسبتی در حافظه هنری مخاطبان تثبیت شد و راه جدیدی را در قالب طنز موقعیت برای دیگران گشود که در ادامه مجموعه «زیرزمین» و اینک «یک وجب خاک» در امتداد آن تولید شد.در این مجموعه ها با خلق فضاهای متضاد خوب و بد که بن مایه اصلی آن تضاد طبقاتی و چالش های آن بود به پیام رسانی تلطیف شده اخلاقی و اصالت معرفت انسانی توجه می شود و با بهره گیری کمیک از درون این تضاد طبقاتی که در رفتارشناسی و پارادوکس های دوگانه آن برمی آید به اثرگذاری بر مخاطب می انجامد.پرطرفدارترین سریال های ماه رمضان را در این سال ها باید در گونه طنزآلود آن جستجو کرد. مجموعه کمکم کن که به عالم روح و مفهوم مرگ می پرداخت ، اولین مجموعه از این ژانر بود که به دلیل تازگی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت.در سال های بعد این گونه تازه در قالب های عینی تری ادامه یافت و صرفا به بازنمایی صوری مفاهیم ذهنی و انتزاعی بسنده نشد. «او یک فرشته بود» با تجسم بخشیدن شیطان در چهره یک انسان و نقش مخرب آن بر زندگی انسان که با بهره گیری نسبی از جلوه های ویژه نیز همراه بود ، به شدت مورد توجه مخاطبان سیما قرار گرفت و هنوز نیز به عنوان برجسته ترین سریال ماورایی در ذهن مخاطب باقیمانده است.بعد از آن مجموعه آخرین گناه در همین راستا تولید شد که مفهوم چشم برزخی و آثار جسمانی گناه را مورد توجه قرار می داد اما از پردازش و قصه پردازی مناسبی برخوردار نبود و صرفا به جلوه های ویژه بسنده کرده بود.امسال نیز سریال «اغماء» از این سری ساخته شده که باز به شکلی دیگر به تجسم شیطان در زندگی یک پزشک مومن می پردازد که به دلیل سابقه ذهنی مخاطب از ماهیت این شیوه سریال سازی ، خیلی زود خود را لو می دهد و به نوعی در دایره تکرار گرفتار آمده است.نوع سوم از سریال های ماه رمضان به مناسبت های خانوادگی و روزمره و طرح مسائل و مشکلات آن با عنایت به مفاهیم و توصیه های اخلاقی و اثرات معنوی این ماه اختصاص دارد و شاید نسبت به دو گونه قبلی ، کمتر مورد توجه مخاطب واقع شود.
اساسا تولید سریال های مناسبتی از پیچیدگی ها و سختی های خاص خود برخوردار است و مستلزم مخاطب شناسی عمیق تری نسبت به سریال های عادی تلویزیون است.در واقع مخاطب از قبل می داند که تماشاگر برنامه ای است که قرار است متناسب با حال و هوای خاص ماه رمضان ارائه شود لذا جلب رضایت وی به طوری که احساس دلزدگی و خستگی نکند و با روح قصه همراه شود پاشنه آشیل سریال سازی های مناسبتی است و نیازمند جامعه شناسی فرهنگ عامه است.یکی از نکاتی که به ویژه امسال در سریال های ماه رمضان مورد توجه قرار گرفته ، آسیب شناسی رفتار دینی و افراد مومنی است که فریب ایمان خویش را می خورند و اسیر هوای نفس و شیطان می شوند. میوه ممنوعه ، اغماء و او یک فرشته بود از تاثیر نفوذ شیطان و هوای نفس بر انسان های با ایمان می گوید و به نقد درونی خودی دست می زند تا بدمن و قهرمان داستان یکی شود و نزدیکی کفر و ایمان به تصویر بیاید!آنچه نقطه ضعف برخی از سریال های مناسبتی است نه توجه به مفاهیم اخلاقی و دینی بلکه به نوع روایت و قصه پردازی مبنی بر این معانی است.چنانچه مولف در جهت ابلاغ پیام معنوی به عناصر و مولفه های قصه پردازی توجه نکند و فرم را در اصالت معنی به فراموشی بسپارد.مفاهیم اخلاقی و دینی اگر در ذات داستان و مناسبات انسانی آن نهفته باشد و به شکلی جذاب روایت شود ، از عمق و دامنه اثرگذاری بیشتری برخوردار است تا این که بیرون از ساختار قصه برخی مفاهیم اخلاقی را به آن آویزان کنیم و به خورد مخاطب بدهیم.قصه پردازی قران که حول مفاهیم اخلاقی و دینی بنا شده است نمونه موفقی از داستان گویی دینی است که معنی را در صدف فرم صید می کند.نگاهی به مجموعه سریال های ویژه ماه رمضان در سال های اخیر به شناخت نقاط آسیب پذیر آن کمک می کند که از برآورد تحلیل سه گانه فوق به دست می آید.یکی ساخت فوریتی و شتاب زده آن است به طوری که بسیاری از آنها در حال پخش نیز همچنان در دست تولیدند و لذا فرصتی برای ارزشیابی و ترمیم نقاط ضعف ندارند. سفارشی بودن آنها نیز محدودیت های محتوایی خاصی ایجاد می کند.دوم این که مناسبتی و ویژه بودن آن نیز گاهی بر ساختار هنری قصه سنگینی می کند و مانع از زایش درونی و طبیعی اثر می شود.
سوم این که طرح برخی از مباحث اخلاقی و انسانی در آن کلیشه ای شده و براساس نگاهی سیاه و سفید تعریف می شود یا شخصیتی خوب و بی نقص است یا سراسر بدی و شرارت.در این تقسیم بندی نیز آدم های متمکن و ثروتمند بدجنس و سیاه و انسان های فقیر ، شریف و ارجمند تصویر می شوند و درنهایت این که عناصر منفی داستان در یک فرآیند فشرده معنوی به تحول اخلاقی زودهنگام و ناگهانی مواجه می شوند که دارای هیچ منطق روان شناختی نیست !با این حال تولید سریال های مناسبتی در سال های اخیر توانسته است به طور نسبی به ارتباط خوبی با مخاطبان دست یابد و طیف وسیعی از آنان را پای سفره افطار بنشاند تا طعام معنوی روزه داران را نیز به واسطه تولید این کالاهای فرهنگی فراهم آورد و قطعا این فرصت و ظرفیت مناسبی برای هنرمندان و مدیران صدا و سیماست تا در این ضیافت الهی ، به مخاطب پروری و اعتلای معنوی او کمک کنند.منبع: جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 572]