واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم:امروز به احتمال زياد همه چهره هاي آشنا خواهند آمد. زمان قرار ساعت 9صبح است و مکان مقابل تالار وحدت. قرار است آخرين وداع با رسول ملاقلي پور در همين محل صورت گيرد و بعد، ملاقلي پور براي هميشه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا آرام گيرد. امروز کساني سخنراني خواهند کرد و از ارزشهاي رسول ملاقلي پور خواهند گفت و اين که سينماي ايران چه هنرمند بزرگي را از دست داده است. همچنان که ديروز هم کسان بسياري از اين فراق گفتند و نوشتند. از مسوولان عالي رتبه چون رئيس جمهور و دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام گرفته تا دوستان نزديک و هنرمندان ، همه از فراق ملاقلي پور متاسف هستند. رئيس جمهور گفت: خبر ناگوار درگذشت هنرمند نامي کشور و فيلمساز برجسته دفاع مقدس ، رسول ملاقلي پور موجب تالم و تاثر فراوان شد. محسن رضايي ، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام ضمن ابراز تاسف در پيام تسليت خود نوشت: رسول ، هنرمند زبردستي بود که توانست بخشي از جانفشاني هاي رزمندگان را در دوران دفاع مقدس ماهرانه به تصوير بکشد... اينجانب تلاشهاي صادقانه او در خدمت به فرهنگ دفاع مقدس را از نزديک شاهد بودم. محمدرضا جعفري جلوه ، معاونت سينمايي هم در بخشي از پيام خود آورده است: امروز يکي از گلهاي سينماي ايران دار فاني را وداع گفت. رسول ملاقلي پور عزيز از ميان ما رفت. او از نينوا آغاز کرد و مي رفت در کربلا آخرين اثرش را آغاز کند؛ اما تقدير اين گونه بود. وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي هم گفت: ملاقلي پور فيلمساز بزرگي بود که براي روشن نگه داشتن چراغ سينماي دفاع مقدس از جان خويش مايه گذاشت. هيات مديره خانه سينما هم از همه صنوف سينمايي خواست امروز کار خود را تعطيل و همه در مراسم تشييع ملاقلي پور شرکت کنند. دوستان و نزديکانش هم متاثر از اين خبر ناگهاني از روزهايي که با رسول بودند، گفتند. کمال تبريزي متني نوشت و در اختيار ايسنا گذاشت تا به تمام نقاط ايران مخابره شود. تبريزي متنش را چنين شروع کرده بود: وقتي خبر رفتنش را شنيدم ، باورم نشد. پيش خودم گفتم ، يکي دو ساعت ديگه خودش تماس مي گيره و مي خنده ، مي گه همه تونو سرکار گذاشتم! ولي افسوس که اين بار بر خلاف هميشه هرچي منتظر شدم ، خبري نشد. کم کم باورم شد و عادت کردم... ناگفته در سينه بسيار داشت ؛ چرا که صحنه هاي ناديدني بسيار ديده بود و باز براي همين يکي هم رفتنش خيلي زود بود... مسعود کرامتي: دل و زبانش هميشه يکي بود مسعود کرامتي دوستي و رفاقت ديرينه اي با رسول ملاقلي پور داشته است. او ديروز به خبرنگار جام جم گفت: او آدم گرم ، ويژه و خاصي بود و خيلي صريح اللهجه بود. خيلي سريع تصميم مي گرفت و عکس العمل نشان مي داد و عکس العمل هاي او خيلي رو بود و خيلي جيغ بود و البته گاهي اوقات پشيمان هم مي شد. در رفتارش با آدمها مشخصه خاصي داشت و آن اين بود که نمي توانست چيزي را در دلش نگاه دارد و دل و زبانش هميشه يکي بود. وقتي از کرامتي مي پرسم: به نظر شما سينماي ايران با از دست دادن ملاقلي پور چه چيزي را از دست داد؟ مي گويد: واژگان و ترکيب اين سوال را دوست ندارم. سوال آنقدر کلي و توام با پوشيدگي است که انگار جوابش اين است که بايد بگوييم وامصيبتا! البته وامصيبتا در وهله اول بابت اين است که آدمي که اصلا حقش نبود رفته است. ملاقلي پور به لحاظ سن و سال ، انرژي و تلاش ، آدمي بود که داشت زندگي مي کرد. او با فيلم هايي که ساخته بود ثابت کرده بود مي تواند زندگي کند. در وهله اول بايد براي از دست دادن خودش ناراحت باشيم. البته سينماي ايران خيلي چيزها را از دست داده و اين هم يکي از اينهاست. من بيشتر از اينکه دلم براي سينما بسوزد براي خودش ، خانواده اش و نزديکانش مي سوزد. مهدي فخيم زاده: هيچ وقت دو شکل نداشت مهدي فخيم زاده ، کارگردان سينما و تلويزيون هم ملاقلي پور را اينگونه توصيف مي کند: فيلمساز غريزي موفقي بود. به خاطر رک بودن و رو راست بودنش همه او را دوست داشتند. وقتي فيلم سفر به چزابه را ديدم ، خيلي از فيلم خوشم آمده بود. وقتي نظرم را شنيد خيلي خوشحال شد که من از فيلم خوشم آمده است. مي گفت برايم جالب است افرادي که در جبهه نبودند هم از اين کار خوششان آمده است. وقتي از او مي پرسم: سينماي ايران با از دست دادن ملاقلي پور چه چيزي را از دست داد؟ مي گويد: سينماي دفاع مقدس چند آدم شاخص دارد. شاخص بودن آنها به اين است که آنها سينما را در جبهه آموختند و جبهه را به سينما آوردند. قبل از آمدن ملاقلي پور، فيلمي جنگي با نام «فرار» توسط جمشيد حيدري ساخته شده بود و من هم در آن بازي کرده بودم که از اولين هاي جنگ بود. اما وقتي فيلمسازاني چون ملاقلي پور، حاتمي کيا، کمال تبريزي و درويش آمدند، ما هم با خيال راحت سينماي جنگ را به اهل آن سپرديم. اين فيلمسازان از درون جبهه آمده بودند. البته در اين عرصه خيلي ها فيلم ساختند و خيلي ها ادعاي فيلمسازي هم داشتند، اما اين چند تا خيلي گل کردند و شاخص شدند. اينها ستون هاي سينماي جنگ را ساختند و در اين عرصه شاخص شدند؛ چون جنگ را با گوشت و خون حس کرده و سينما را بلد شده بودند. از دست دادن هر کدام از اينها ضايعه جبران ناپذيري است. اينها بعدي ندارند و نسل بعد از اينها که بخواهند فيلم بسازند هيچ کدام ملاقلي پور نمي شوند؛ چون تجربه و شناخت اين فيلمسازان را ندارند. ملاقلي پور يکي از صادق ترين آدمهايي بود که در زندگي ديدم. هيچ وقت دو شکل نداشت. سعي نمي کرد اعتقادش را به کسي تحميل کند. او بچه جنگ و حزب اللهي بود، اما از اين مساله وسيله اي براي ارعاب ديگران نمي ساخت. همين به مذاق خيلي ها خوش نمي آمد. سيدضيائ هاشمي ، تهيه کننده سينما هم ديروز به خبرگزاري فارس گفت: رفتن «رسول» ضربه سختي به جامعه هنري زد و دوستان و همراهانش از اين موضوع صدمه خواهند ديد. وي افزود: حرف هايي که رسول درباره جنگ و حاشيه هاي آن از فيلم نينوا تا آخرين ساخته اش زد، آن قدر تازه و متفاوت بودند که جامعه هنري با از دست دادن او ضربه سختي خورده است. رنجيده از کمبود امکانات شبي که خبر حادثه منتشر شد، شبکه هاي مختلف تلويزيون انگار که يکي از ياران قديمي خود را از دست داده باشند به سوگ نشستند. شبکه تهران در يک برنامه زنده از يار قديمي ملاقلي پور، اکبر نبوي و بازيگر آخرين ساخته اش يعني حسين ياري دعوت کرد تا بيايند وبراي مردم از ملاقلي پور بگويند. شبکه 2سيما هم فيلم «سفر به چزابه» را نمايش داد، فيلمي پر از رمز و راز که يکي از بهترين فيلمهاي سينماي ايران است. نمايش اين فيلم انگيزه اي شد تا در تماس تلفني از حبيب دهقان نسب ، بازيگر نقش اول اين فيلم درباره ملاقلي پور بپرسيم. دهقان نسب که در فيلمهاي کمکم کن ، نسل سوخته و سفر به چزابه با ملاقلي پور همکاري کرده است ، هم غمگين بود و هم عصباني. غمگين از اين نظر که سينماي ايران يکي از بهترين کارگردان هاي خود را از دست داده است. او مي گويد: ما روزهاي خوبي با هم داشتيم. برخي مي گفتند ملاقلي پور عصباني بود، اما من مي گويم شرايط کار ايجاب مي کرد. کمبودها او را مي رنجاند، اما او به کارش مسلط بود. جنگ را مي شناخت و مي دانست چگونه بايد آن را منعکس کند. مرگ ناگهاني ملاقلي پور، دهقان نسب را عصباني کرده است. او مي گويد: شرايط کار براي اين کارگردان آنقدر دشوار بود که پس از به پايان رساندن هر فيلم مي گفت ديگر فيلم نخواهم ساخت ؛ اما احساس مسووليت درباره آنچه از جنگ مي دانست ، او را به کار بعدي رهنمون مي کرد. او فقط با عشق پيش مي رفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 222]