واضح آرشیو وب فارسی:سایت رسیک:
در گزارش پیشرو پای صحبت بازیگران محبوب تلویزیون نشستیم تا از یلدای سالهای دور برایمان بگویند و یلدای پر تجمل اما کم رمقی که این سالها به جا میآوریم، بخشی از این صحبتها نیز به جایگاه تلویزیون به این آیین کهن ایرانی اختصاص یافت.
یلدای کودکانه بازیگران دور کرسینشین
پروانه معصومی، بازیگری که سالهاست تجسم سیمای مادر مهربان و مدبر در سینما و تلویزیون است، مهمترین بهانه بزرگداشت شب یلدا را دور هم جمعشدن میداند تا بلندترین شب سال بهانهای باشد برای تازه شدن دیدارها و بر طرف شدن کدورتها: آن زمان همه منتظر بودن تا شب یلدا فرا برسد و پدر به بهانه کتاب خواندن ما را دور هم جمع کند.
مریم امیرجلالی نیز از شب یلدا به عنوان به یادماندنیترین شب سال یاد کرده و میگوید: در گذشته چون وسایل ارتباطی و نقلیه کمتر بود و مسافتها طولانیتر مینمود طولانیترین شب سال فرصتی میشد برای دور هم نشینی و تفالی بر حافظ و شادی.
بازیگر مجموعه تلویزونی "زیر هشت" همچنین ازخاطرات دوران کوکی خود یاد کرده و میافزاید: چون پدر من بزرگ فامیل بود همه خانه ما دور هم جمع میشدند. آن زمان وسایل گرمایشی مدرن در خانهها نبود و یک بخاری روسی داشتیم و کرسی که بر روی آن مجمعی بزرگ میگذاشتند و رویش را پر میکردند از شمع و آجیل و انار دانه شده و... فالی گرفته میشد و یکسری هم که راهشان دورتر بود شب را هم در خانه ما میماندند.
و اما بخوانید حرف مجری خوشذوق، اهل ادب و پر احساس رادیو و تلویزیون را: یلدای دوران کودکی ما متناسب زندگی و شخصیت پدر و مادر من یلدای فرهنگی و آئینی بود؛ یلدایی که هم آسمانی بود و هم زمینی. زمینی بود به جهت حضور هندوانه، آجیل که همه این دانهها نشانهشناسی و معنا دارد.
محمد صالحعلاء حرفهایش را اینگونه ادامه میدهد: آسمانی بود به این جهت که خانواده من برای هر رویدادی یک زمینه شکرگزاری، تسبیح و پیوند آسمانی قائل هستند؛ البته بیسبب هم نیست چرا که یلدا یکی از رویدادهای فلکی است و آدمی تواند با کائنات ارتباط برقرار کند.
رسول نجفیان که با آثارش خصوصا با خواندن تصنیف معروف "میرن آدما ...." همواره نشان داده ارزش خاصی برای گذشته قائل است، اینطور برایمان میگوید: برای من شب چله یادآور عزیزترین خاطرات گذشته است. بیبی گلزار مادر بزرگ عزیزم بزرگ فامیل بود و همه در خانه او جمع میشدند. خدا رحمت کند هادی درویش و مش یحیی؛ با سوادهای فامیل را که امیرارسلانخوانی و شاهنامهخوانی میکردند. بزرگان ما به ایامی چون جشن نوروز و اعیاد مذهبی هیچگاه بیتفاوت نبودند و بیاعتنایی به همراهی با هستی را گناه میشمردند.
مهران رجبی که دوران کودکیاش را در روستایی به نام واریان گذرانده تصویری شاد و پر از شیطنت از مراسم شب یلدا دارد: به دلیل اینکه ارتباط چندانی با شهر نبود ما میوههای سردخانهای مثل هندوانه یا انار نداشتیم و جای خالی آنها را توت و گردو پر میکرد. شبنشینیهای چند خانواده دور کرسی از خاطرات این شبهاست. ما بچههای پرانرژی و لپگلی روستایی یلدا را بیرون از حاشیه کرسی به بازی در برف میگذراندیم و در دلمان میگفتیم که این بزرگترها چقدر پر حوصلهاند کل شب را حرف میزنند ولی حالا که بزرگ شدهایم، میبینیم که فقط دور هم نشستن و حرف زدن را میتوانیم.
سعید پیردوست از پایبندی به آیین کهن و تاثیر آن در تحکیم خانواده یاد میکند: در واقع آن تنقلات و میوه و آجیل بهانهای بود برای دور هم جمع شدن و تحکیم خانواده. آدمهایی که از هم گله و ناراحتی داشتند در آن شب بیعت میکردند و کدورتها را به برکت حضور بزرگان جمع دور میریختند.
یلدای امروز و غفلت از فرصت یک دقیقه بیشتر برای با هم بودن
به اعتقاد معصومی، امروزه حقیقت و واقعیت موجود در شبهای یلدای سالهای دور وجود ندارد و مراسمهای این شب تصنعی و غیرواقعی شده است: الان دور هم نشستن و خوردن آجیل و میوه پررنگ شده اما گرمی شبهای یلدای گذشته را ندارد و انگار فقط ادای دینی به این آئین است.
وی در ادامه آرزو میکند که یلداهایمان پر محبت باشد و اگر شبهای زمستان سرد است، دلهایمان گرم باشد.
امیرجلالی هم معتقد است امروزه انگار همه چیز زبانی شده در حالی که در گذشته جشنها دلی بود. وی با اشاره به مشکلات معیشتی بعضی خانوادهها میگوید: یلدا زمانی معنای دلی و محبتی پیدا میکند که این خانوادهها را از یاد نبریم: در شرایطی که هموطنات از خرید هندوانه و آجیل بیبهره است آیا چیدن بساط انواع آجیل و میوه میتواند شادی و لذتبخش است؟
صالحعلاء میگوید: یلدا برگرفته از عقیده ایرانیان به زایش است و یلدا یک انقلاب فرهنگی است و همچنان که در اسمش مستتر است یک سنت اکرام به زایش و تولد و دگرگونی است. ما مردمی هستیم مثل انگشتان دو دست که اگر چه از هم دور هم هستند ولی به یک پیکر متصلند. ما ایرانیها مردمی هستیم که همیشه بهانههایی برای با هم بودن دارند و هر ضیافت و رویداد اساطیری و مذهبیمان زمانی معنا میشود که با هم باشیم. همانطور که در مناسک با هم بودن کارهایی میکنیم که نشانههایی از روح زندگی و تولد و ادامه هستی است.
پیردوست؛ بازیگر مجموعه "قهوه تلخ" نیز از تعلقات و تحکیم وابستگیها در این شب میگوید: هر چند وجه تمایز این شب فقط به یک دقیقه محدود میشود اما همین یک دقیقه بستری میشود برای رقم خوردن خاطراتی که آن را جاودانه میکند.
نجفیان با استناد به فرهنگ شب یلدا میگوید: زندگی ما ایرانیان همواره با طبیعت عجین شده و به طولانیترین شب سال حرمت میگذاریم. در گذشته در دور هم جمع شدنها شکرگزاری بود برای رحمتها و نزول باران و اگر سالی مشابه امسال، از بیبارانی رنجور بودیم، فرصتی میشد برای طلب برکت از حضرت حق. آدمها میتوانستند با در کنار هم بودن تبادل فرهنگی کنند و در همین شبها مرشدها و شاهنامهخوانها سهرابکشونشان را راه میانداختند و مرگ سهراب و آخر قصه تلخ شاهنامه را رقم میزدند. شبهای چله حرمت و ارزش داشت و اگر کدورتی بود به برکت حضور بزرگ جمع از بین میرفت.
مهران رجبی بازیگر مجموعههای طنز سیما هم اصولا جشن گرفتن به هر بهانهای را سنتی ارزشمند میداند: خوب است آدم به هر بهانهای جشن بگیرد مثل همین موضوع که میگویند قربانی دادن به هر بهانهای خوب است. در این میان طولانیترین شب سال نقطه عطفی به حساب میآید و مردم آن را در جهت دور هم نشستن صرف میکنند.
یلدا و خوابآلودگی تلویزیون وطنی
"شبهای چله محفلی بود برای انتقال فرهنگ و امروزه با گسترش شگفتانگیز رسانههای جمعی این رسالت بر دوش صداوسیما سنگینتر شده است" این حرف نجفیان است.
او معتقد است: باید جاذبههای کمی و کیفی ویژهبرنامههای تلویزونی بالا رود تا همان تاثیرپذیری که بچهها دیروز پای کرسیها کسب میکردند، بچههای امروز از گستردهترین رسانه جمعی داشته باشند. صداوسیما باید بتواند بر مخاطبانی که پای سیما وطنی نشستهاند اثر فرهنگی داشته باشد.
سعید پیردوست معتقد است که رسانه تلویزیون در پرداختن به نفس فرهنگ شب یلدا که همان وابستگی بین افراد خانواده و جامعه است، هرچند موفق بوده اما به لحاظ کیفی و کمی مقبول نیست: لازم است موضوع تحکیم خانواده بیشتر مورد توجه قرار گیرد. برنامههای نمایشی تلویزیون باید سرمشقی باشد برای جوانهای امروز تا درک کنند تمام این شبها بهانهای است برای پیبردن به ارزش خانواده بخصوص بزرگترها و به این موضوع بیاندیشند که امکان دارد سال آینده با احساس جای خالی هرکدام از این افراد افسوس چنین شبهایی را داشته باشد.
پروانه معصومی هم با بیان این نکته که شب یلدا روز خاموشی تلویزیون در خانه آنهاست میگوید: به همین دلیل نمیتوانم ارزیابی دقیقی داشته باشم اما در همان فرصت کوتاهی که نگاهی گذرا به این برنامهها داشتهام، میتوانم بگویم که تا حدودی در تبیین فلسفه شب یلدا و دور همنشینی عملکرد مثبتی داشته است.
اما مریم امیرجلالی که دل پری از کیفیت برنامههای نمایشی و ویژهبرنامههای مناسبتی سیمای وطنی و ایجاد مجالی برای یکهتازی شبکههای ماهوارهای داردف میگوید: صداوسیمای ما اگر در این امر موفق بود که مردم به اراجیف فارسیوان رو نمیآوردند. اگر فیلمنامههای ما قوت داشت که دیگر این مزخرفات فارسیوان را مردم نگاه نمیکردند. تلویزیون به جای جذب مخاطب آنها را فراری میدهد؛ برنامههای طنزمان شده کلیشهای و تکرار. درامهایمان را هم که میگویند تلخ است و گزنده.
مهران رجبی هم خواهان سهم بیشتری از برنامههای قاب شیشهای برای کودکان است: در محیطهای آپارتمانی و زندگی شهرنشینی امروز، زمانه محدود شدن فعالیتهای کودکانه و مانور بزرگترهاست پس طبیعتا این فرهنگسازی باید در قالب برنامههای شاد و مفرح فراهم شود.
بازیگر "خوشنشینها" در پایان برای تمام مخاطبان شبکه ایران، یلدایی سرشار از شادی و محبت را آرزو میکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت رسیک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]