واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دل و یا جام جمدرس سحر
در خبر آمده است که خداوند تمام قرآن را در سوره حمد و تمام سوره حمد را در بسم الله الرحمن الرحیم جای داده است. پس در حقیقت بسم الله الرحمن الرحیم با همه اندازه و حجم کوچکی که دارد تمام قرآن است، و این گونه اعجاز خداوندی است که گاه بزرگ ترین ها را در کوچک ترین ها جای می دهد. هم چنان که نمونه بارز و آشکارای این اعجاز خود انسان است، زیرا خداوند جهانی بزرگ تر از جهان موجود در جان و وجود انسان که به ظاهر کوچک و حقیر و صغیر می نماید جای داده است، چنان که امام المتقین مولانا علی (ع) چنین فرمود:و تحسب انک جرم صغیر / و فیک انطوی العالم الاکبرتو گمان می بری که جِرمی کوچکی؟ حال آن که جهانی بزرگ تر از جهان هستی در تو جای دارد.و انت الکتاب المبین الذی / با حرفه یظهر المضمرو تو همان کتاب روشنی که با حروف خود هر ناپیدای نهان را آشکار می سازد.دوائک فیک و ما تشعر / ودائک منک و ما تنظر درمان و داروی هر درد در توست و هر درد از تو برمی خیز.باری، هر درد ریشه در خودیت انسان دارد و داروی این درد و هر درد دیگر دل است که جایگاه خداست و آیینه تمام نمای اوست. و در پرتو اوست که هر چیز و همه چیز آن گونه که هست بر انسان نمایان و آشکارا می شود، از این رو حافظ آن را به جام جم یاد می کند، که با همه کس هست اما همه کس از آن باخبر نیستند.سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد / آنچه خود د اشت ز بیگانه تمنا می کرد بنابراین، هم چنان که خداوند در دل انسان جای دارد و از این رو دل می تواند جام جم باشد و پرده از تمامی رازها برگیرد تمامی قرآن نیز در بسم الله الرحمن الرحیم مسکن گزیده است. پس می تواند جام جم این کتاب باشد و تمامی معضلات و غوامض آن را پرده گشایی نماید.و البته، اهمیت بسم الله الرحمن الرحیم به دو واژه الرحمن الرحیم است و به همین دلیل در سوره حمد نیز این دو واژه به صورت یک آیه تأکید و تکرار شده اند، و این نشان می دهد که آن چه در بسم الله الرحمن الرحیم جای گرفته است در همین دو واژه نهان می باشد.نکته ای که در اینجا در خور توجه و شایان اهتمام است این که رحمن و رحیم اگر چه هر دو از ریشه رحمت به دست آمده اند ولی دو گونه رحمت را یادآور می شوند یکی رحمت رحمانی و دیگر رحمت رحیمی.رحمت رحمانی همان رحمتی است که به عنوان امانت به دست انسان ها سپرده می شود و بر اساس آن هر چیزی هم چون آسمان و زمین و آنچه در آنهاست و در میان آنهاست آفرینش می شود اما رحمت رحیمی، رحمتی است که تنها به کسانی ارزانی خواهد شد که در آن امانت ها نهایت امانت داری را روا داشته و خیانتی را پیشه خود نساخته باشند و در حقیقت می توان گفت که رحمت رحیمی نوعی مزد و یا پاداش است برای کسانی که از رحمت رحمانی مواظبت کرده و آن را ضایع و اتلاف ننموده اند. درست همانند پدری که سرمایه ای در کف فرزند خود می نهد و او نیز آن را در جهت صواب و صلاح هزینه می کند و اینجاست که پدر به وی اعتماد ورزیده و سرمایه ای بیشتر در اختیار وی خواهد نهاد .بنابراین، اگر رحمت دو گونه است یکی رحمانی و آن دیگر رحیمی، انسان ها نیز دو گونه اند، پاره ای از رحمت رحمانی آن گونه که باید بهره می برند و در نتیجه رحمت رحیمی نصیب خواهند برد، و پاره ای نیز به نحو شایسته و بایسته از آن بهره ور نمی شوند و در نتیجه گناهکار شده و خود را از آن رحمت ویژه و ممتاز و بی انتها محروم می سازند.بنابراین اگر آسمان و زمین بر اساس رحمت رحمانی آفریده شده، بر اساس رحمت رحیمی نیز گناهکار و سزاوار آفریده می شود.و ملائک از آنجا که گناهکاران را دیدند گفتند:اتجعل فیها من یفسد فیها و یفسک الدماء آیا کسی می آفرینی که کارش فساد و خون ریزی است؟!و خداوند که آن توده سزاوار و عاشق را دید، فرمود:انی اعلم ما لا تعلمون آنچه من می دانم و می بینم شما نمی دانید و نمی بینید.آری خداوند می داند که اگر انسان آفریده نشود، و یا مختار آفریده نشود تنها رحمت رحمانی او مصرف خواهد شد و رحمت رحیمی وی متاعی بی مشتری می ماند از این رو انسان را آن هم به صورت مختار آفرید.و راز این که انبیاء و اولیای پاک و معصوم را گسیل داشت تنها از آن رو بود که انسان های مختار را دعوت کنند تا از اختیار خود سوءاستفاده نکنند.بنابراین در حقیقت انبیا آمدند تا شیوه انتقال از رحمت رحمانی به رحمت رحیمی را بیاموزند هم چنان که کتاب های آسمانی و از جمله قرآن کریم تنها برای تعلیم همین شیوه نزول یافتند. پس اگر گفته می شود تمام قرآن در سوره حمد و تمام سوره حمد در بسم الله الرحمن الرحیم است از آن روست که در این آیه کوتاه و مبارک سخن از دو گونه رحمت است که در سوره حمد به صورت فشرده و در قرآن کریم به صورتی مبسوط و گسترده شرح می یابد.پس می توانیم نتیجه بگیریم که اساس آفرینش، رحمت رحمانی است و اساس آفرینش انسان رحمت رحیمی است، که به عشق نیز می توان تعبیر نمود، هم چنان که حافظ از همین تعبیر بهره برده است.در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد / عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد البته در این باب می طلبد که بیشتر سخن بگوییم. ادامه دارد ... استاد محی الدین حائری شیرازیتهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 453]