واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
اين كه اختلافات سياسي آيا بايد به قيمت تحريف و تمسخر تاريخ كشور و اين كشف بزرگ هزينه شود، موضوعي است كه مديران روزنامه جام جم كشورمان بايد پاسخ گوي آن باشند. جوابيه اداره كل روابط عمومي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري به مطلبی با عنوان " ارتش كمبوجيه پيدا نشده، گم شد» به شرح ذیل میباشد: مسأله اين است؛ روزنامه جام جم ايران يا روزنامه جام جم مصر؟! تاريخ، جايگاه، انقلاب و دستاوردهاي ايران از گذشته تا كنون مطمع نظر، توجه و گاه حسادت بسياري از كشورهاي همسايه و غير همسايه بوده و هست. براي مثال كيست كه نداند با وجود ده ها سند و گواه تاريخي، برخي از كشورها، پروژه ناكام عربي سازي خليج هميشه فارس را در دستور كار داشته و دارند. كيست كه نداند از گذشته تا كنون تلاش هاي زيادي براي سرقت و مصادره شخصيت هاي بزرگ تاريخي و علمي ايران شده است. در اين ميان و در حالي كه تلاش مي شود تا تاريخ اين كشور از راه هاي مختلف اعم از تحريف اسناد تاريخي، توسل به دروغ، جعل اسناد، جنجال هاي رسانه اي و راه هاي ديگر سرقت و مصادره شود، وظيفه ما و رسانه هاي كشور چيست؟ آيا يك رسانه در ايران به خود اجازه مي دهد مطلبي در حمايت از عنوان مجعول خليج عربي به نگارش در آورد؟ پاسخ اين پرسش حتي براي آنانكه براي هميشه ترك وطن نيز كرده اند منفي و مذموم است. آيا يك رسانه در ايران به خود اجازه مي دهد كه بگويد مولوي ايراني نبوده است؟ در حالي كه حتي طرح اين پرسش نيز ذهن هر ايراني را آزار مي دهد. در چنين فضايي كه بيگانگان تلاش مي كند، آثار، افتخارات و تاريخ ايران را تحريف و تخريب كنند، خبر مي رسد كه طي روزهاي اخير بخشي از آثار "ارتش باستاني منتسب به کمبوجيه در کشور مصر " توسط دو باستانشناس ايتاليايي به دست آمد. پيرو اين خبر و با توجه به حساسيت بالاي موضوع و وضعيت روابط ايران و مصر، مراتب از طريق سازمان ميراث فرهنگي به استحضار رياست محترم جمهوري رسيده و ايشان نيز دستورات و رهنمودهاي لازم براي پيگيري در عالي ترين سطح ممكن را صادر مي كنند. اما در همين حين و با توجه به تلاش هاي پيدا و پنهان بسياري از كشورها در تحريف و كتمان تاريخ ايران، يك باستان شناس برجسته عرب مصري در وبلاگ شخصي خود به كل صحت چنين خبري را زير سوال مي برد. اينجاست كه روزنامه جام جم كشورمان! گويي در كسوت و قباي يك روزنامه مصري ظاهر شده و با ذوق زدگي و آب و تاب خبر مذكور را با تيتري درشت در صفحه نخست خود بازتاب داده و به شكلي تلويحي مستندات و اسناد موجود را نيز به تمسخر مي گيرد. اين كه چرا و چگونه است كه روزنامه جام جم كشورمان! اظهارات اين مقام مصري در وبلاگش را سندي متقن دانسته و از آن به شكلي مطلوب استقبال مي كند، اما خبرها و مستندات اوليه مبني بر اين كشف تاريخي را پوششي شايسته نمي دهد، موضوعي است كه دل هر ايران دوستي را به درد آورده و سوالات و ابهامات زيادي را در اذهان عمومي ايجاد مي كند. اين كه اختلافات سياسي آيا بايد به قيمت تحريف و تمسخر تاريخ كشور و اين كشف بزرگ هزينه شود، موضوعي است كه مديران روزنامه جام جم كشورمان بايد پاسخ گوي آن باشند. در خصوص مطلب منتشره در روزنامه جام جم و به قلم فردي كه گويي كينه از سازمان ميراث فرهنگي در دل دارد، اما پرسش ها و نكات زيادي مطرح است كه در ادامه و جهت تنوير افكار عمومي به برخي از اين موارد اشاره خواهد شد. ذكر اين نكته نيز ضروري است كه نويسنده مطلب مذكور گويي در نوعي عداوت با سازمان ميراث فرهنگي به سر مي برد كه نظر به اهميت موضوع و عدم غفلت از اصل ماجرا، باز كردن علل احتمالي اين عداوت را به زمان ديگري بايد موكول كرد. بديهي است چنانچه روزنامه جام جم و نويسنده مطلب مذكور علاقه مند به ادامه اين بحث باشند، سازمان ميراث فرهنگي نيز به طرح مباحث مرتبط با اين موضوع در فرصت مقتضي خواهد پرداخت: 1 – جاي بسي تعجب و البته تاسف است كه روزنامه جام جم كشورمان! چرا و چگونه تماميمستندات مرتبط از سوي مراجعي چون دانشگاه لچه و حتي مکاتباتي كه در اين زمينه صورت گرفته است را سانسور مي كند. جالب آن كه حتي روزنامه جام جم كشورمان! تصاوير و فيلمهاي مرتبط به اين كشف را كه در برخي رسانههاي معتبر تخصصي براي بازديد عموم وجود دارد را نيز ناديده گرفته و با ذوق زدگي تنها نظر مخالف با اين موضوع را در صفحه نخست خود واتاب داده است. 2 – اما قبل از تشريح هر چه بيشتر ابعاد اين ماجرا و تلاشي منطقه اي و فرامنطقه اي براي غارت و قبضه تاريخ و فرهنگ كشورمان براي گردانندگان روزنامه جام جم كشورمان! بد نيست ايشان به اين پرسش پاسخ دهند كه اگر سازمان ميراث فرهنگي هيچ واكنشي به ماجراي كشف اخير نشان نداده و با بي تفاوتي از كنار اين ماجرا عبور مي كرد، همين روزنامه جام جم فرياد و فغان وامصيبتا و وا ايرانا سر نمي دادند؟ به راستي جريان اين موضع گيري هاي دوگانه از سوي روزنامه جام جم كشورمان! چيست؟ و ايشان در كدام سو هستند؟ 3 – جاي بسي تعجب است كه چگونه است كه نويسنده مطلب مذكور و روزنامه جام جم كشورمان!، مطالب مطروحه از سوي باستان شناس مصري را به روي چشم گذاشته و همچون وحي منزل، واژه به واژه منتشر كرده و هيچ شك و شبهه اي هم در آن ندارند؟ به راستي آيا اگر يك روزنامه دو آتشه مصري نيز مي خواست به مخالفت و كتمان اين كشف بپردازد، رفتاري كاملا مشابه با روزنامه جام جم كشورمان! را انجام نمي داد؟! بد نيست نويسنده مطلب مذكور و روزنامه جام جم كشورمان! به اين پرسش پاسخ دهند كه چرا هيچ اطميناني به مستندات به دست آمده از سوي ديگر اين ماجرا را ندارند و تنها اظهارات باستان شناس مصري كه در صحت آن جاي شك و شبهه زيادي است را نصب العين قرار داده اند؟ 4 – همانطور كه پيش از اين نيز با انتشار اطلاعيه اي از سوي سازمان ميراث فرهنگي اشاره شد، شوراي عالي عتيقهجات مصر زير نظر رئيس جمهور مصر اداره ميشود و همين امر نيز ميتواند بار سياسي خاص اين ادعاها و تأثير تعيين کننده فشارهاي احتمالي وارده را دو چندان کرده باشد.اما گويي نويسنده مطلب مذكور و روزنامه جام جم كشورمان! هيچ اهميت و توجهي به وضعيت موجود نداشته و شتابزده اظهارات اين مقام مصري را انعكاس داده و در حمايت از ايشان به سازمان ميراث فرهنگي كشورمان نيز تاخت و تاز كرده و بدتر از آن تذكر هم داده اند كه اين سازمان بيشتر مراقب ادعاهاي تو خالي خود باشد! هزار افسوس و تاسف. 5 – دردناك است كه روزنامه جام جم كشورمان! همچون يك روزنامه بيگانه، تلاش وافري به خرج داده تا مثلا مستندات بيشتري را براي رد كشف مذكور گردآوري كرده و در نهايت نيز رهنمود داده اند كه سازمان ميراث فرهنگي ايران به جاي پيگيري مسايلي از اين دست برود و به فكر مقابله با غارت ميراث فرهنگي كشور خود باشد!!!تكرار اين مدعا و اتهام سهل انگاري به سازمان ميراث فرهنگي در مبارزه با سرقت آثار تاريخي كشور در حالي همچنان مطرح مي شود، كه هيچگاه به جز مطالب زرد و ژورناليستي كه عمدتا با اهداف سياسي محض منتشر مي شود، هيچ اطلاعات مشخصي از مدعاي روزنامه نگاراني همچون نويسنده مذكور براي كمك به شناسايي فعاليت هاي از اين دست در اختيار سازمان ميراث فرهنگي قرار نگرفته است. 6- تصور و باورمان اين بود كه بعد از اظهارات كاملا غير رسمي و قابل ترديد اين مقام مصري، نويسنده علاقه مند! به ايران و روزنامه جام جم كشورمان! نه تنها نسبت به اين اظهارات واكنش منفي نشان مي دادند، بلكه با اتخاذ رويكردي برخواسته از غرور ملي و تاريخي، از سازمان ميراث فرهنگي كشورشان نيز مي خواستند كه با جديت بيشتري پيگير سرنوشت ماجراي مذكور شوند. اما گويي تصورمان در حمايت و دفاع ايشان از يك كشف تاريخي مربوط به كشورمان سخت اشتباه و البته گران بود. 7-در بخش هاي ديگري از اين گزارش كذب و عجولانه، ادعاهاي ديگري مطرح شده كه به واسطه عدم اشراف نويسنده بر موضوع، عجيب مي نمايد: •نوشته اند: «اكنون بسياري از محوطههاي تاريخي در ايران كاوش نشده از سوي غارتگران ميراث فرهنگي غيرمجاز كاوش ميشوند». در اين خصوص تنها به ذكر اين نكته بديهي بسنده مي كنيم كه رسالت روزنامه نگاري و نيز تعهد و وظيفه ملي اقتضا دارد كه خبرنگار محترم، اطلاعات موجود خود را در خصوص «بسياري از محوطههاي تاريخي در ايران كاوش نشده» در اختيار سازمان قرار دهند تا به دليل عدم ارائه اين اطلاعات از سوي دارندگان آن ها، اين چنين «بسياري از محوطههاي تاريخي در ايران كاوش نشده از سوي غارتگران ميراث فرهنگي غيرمجاز كاوش نشوند». • در بخشي ديگر از اين متن شتاب زده ، آورده شده كه «سال گذشته هيچ بودجهاي هم از سوي اين سازمان براي كاوشهاي باستاني در ايران اختصاص داده نشد». جاي اين پرسش اساسي باقي است كه خبرنگار محترم، چطور اين چنين مطلق انگارانه و يكسويه، بيش از دو و نيم ميليارد تومان بودجه اختصاص يافته به بخش كاوش هاي تخصصي در سال 1387 را ناديده مي انگارند و از همين رهگذر، زحمات و خدمات تعداد فراوان و پرشماري از متخصصان و اعضاي هيأت علمي و باستان شناسان فعال در اين زمينه را منكر مي شوند؟ چنين رويكردي، با كدام يك از اصول اوليه اخلاقي و تخصصي روزنامه نگاري مطابقت دارد؟ 8- اميد آن كه روزنامه جام جم كشورمان به جاي قرار گرفتن در صف غارتگران و تحريف كنندگان تاريخ و فرهنگ ايران، نسبت به اصلاح رويه موجود اقدام لازم را به عمل آورده و به جاي نگراني و تلاش براي تامين و تاييد مدعاي برخي مقامات مصري، به حساسيت ها و غرور ملي كشورمان توجه كند. 9- در پايان بسيار به جا بود كه روزنامه جام جم در پاسخگويي به باستان شناس عرب برجسته مصري پيش قدم مي شد و بر ضرورت حضور هيأت باستان شناسي ايران در اين كشور قبل از هر گونه دستكاري در تاريخ و واقعيات تاريخي و حتي احتمال محو آثار به دست آمده و فشار بر دانشگاه لچه براي تأييد سخنان دكتر هواس تأكيد مي كرد؛ چرا كه پس از تلاش به عمل آمده براي انكار خبر كشف آثار سربازان ايراني در مصر توسط باستان شناس برجسته عرب مصري، سازمان ميراث فرهنگي در پيگيري هاي خود براي اعزام هيأت باستان شناسي مصمم تر شده است. /1001/ /div>
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]