محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845288179
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: سينماي ما- مختار، ابوعبید بن ثقفى، سیاستمداری با درایت، جنگاوری ورزیده و علوی تباری متعصب است. او در زمان حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه، به جرم همکاری با مسلم بن عقیل و پناه دادن او در منزل خویش، توسط عبیدالله ابن زیاد زندانی میشود و در روز عاشورا به دلیل زندانیبودن نمیتواند امام حسین(ع) و یاران او را همراهی کند، اما پس از آزادی با متحدکردن شیعیان علیه حکومت یزید قیام میکند و با شعار یالثارات الحسین به خونخواهی امام حسین (ع) و شهدای کربلا، از قاتلان آنها انتقام میگیرد و آنها را از دم تیغ میگذراند و در کوفه یک حکومت شیعی انقلابی تشکیل میدهد. مختارنامه به نوعی بررسی تاریخ سیاسی شیعه نیز هست. دوران زندگی مختار مقارن بوده با زندگی امامان شیعه از حضرت علی (ع) تا حضرت سجاد (ع). گرچه این مجموعه مدعی روایت زندگی آل علی (ع) نيست. اما دستكم زندگینامه سیاسی چهار تن از پیشوایان نخستین شیعه را شامل میشود. داستان مختارنامه «مختارنامه» سریالی است که داستان زندگی و قیام مختار ابوعبید بن ثقفى را روایت میکند. سریال مختارنامه سه بخش دارد که در بخش نخست جوانی مختارثقفی و در دو بخش دیگر میانسالی تا شهادت وی را به تصویر میکشد. داستان سریال از روزهای پایانی خلافت امام حسن(ع) آغاز و به زمان امامت امام حسین(ع) میرسد و وقایعی را که منجر به قیام محرم سال 61 قمری شد در بر میگیرد، به تعبیری از زمان حکومت معاویه تا حکومت عبدالملک مروان. زمانی که امام حسین(ع) به همراه خانواده و یارانش آماده سفر به کوفه میشود، مختار و افراد قبیلهاش زمینههای استقبال باشکوه از امام را فراهم میکنند، ولی عبیدالله زیاد با هراس از موقعیت به وجود آمده و حسب دستور یزید بن معاویه برای گرفتن بیعت از امام و در هم شکستن همراهی و مقاومت کوفیان به ویژه یاران مختار، او را به عنوان رهبر جنبش در کوفه دستگیر و به همراه دیگر علویان فداکار به زندان میاندازد. بدین ترتیب مختار در تمامی روزهای منتهی به واقعه عاشورا با دلی دردمند و خشمی فروخورده در زندان حاکم کوفه است. در این میان توطئه بنی امیه برای قتل مختار به نتیجه نمیرسد و این فرمانده دلاور و زیرک با وساطت عبدالله بن عمر و به کارگیری ترفندی هوشمندانه از زندان آزاد شده و مدتی بعد با فراهمکردن نیروهای وفادار و شجاع قیام سراسری و سرنوشتساز خود را آغاز میکند و سرانجام موفق به تشکیل حکومتی عدالتخواه میشود ... این سریال از پروژه های تاریخی و محصولات رده الف مرکز سیما فیلم است که تهیه کنندگی آن را محمود فلاح برعهده دارد. این سریال ششمین ساخته داود میرباقری پس از مجموعه هایی همچون امام علی(ع) و معصومیت از دست رفته به شمار میآید. نگارش فیلمنامه اولیه سریال مختارنامه از ابتدای سال 81 آغاز شد. فیلمنامه اولیه توسط حسن میرباقرى و محمد بیرانوند نوشته شد و داود میرباقری نیز نگارش نهایی فیلمنامه را انجام داد. در طول نگارش متن، حجتالاسلام رسول جعفریان به عنوان محقق تاریخ اسلام در کنار نویسندگان فیلمنامه حضور داشته تا از نظر مستندات تاریخی و دینى، متن نهایی با واقعیتهای تاریخی و دینی مطابقت داشته باشد. فیلمنامه این سریال بعد از نگارش به تأیید علمای دینی نیز رسیده است. زمانبندي توليد آغاز پیش تولید: فروردین 1382 آغاز فیلمبردارى: فروردین 1383 آغاز تدوین همزمان: خرداد 1384 تاریخ تقریبی پایان فیلمبردارى: آذر 1387 مكانهاي فيلمبرداري بخش عمدهای از سریال مختارنامه در دکورهای ساخته شده در منطقه احمد آباد مستوفی در جنوب غربی تهران مقابل دوربین رفته است. در این منطقه دکورهای شهر کوفه، مکه و مدائن ساخته شده است. بخشهای مهمی از این سریال نیز در بیابان های اطراف کاشان، منطقه عشق آباد ورامین، شهر آبادان و مناطق اطراف آن، شهرستان شاهرود و مناطق اطراف آن و شهرک سینمایی دفاع مقدس مقابل دوربین رفته است. آمار و ارقام تعداد بازیگر اصلی: بیش از 60 نفر تعداد بازیگر فرعی: بیش از 140 نفر تعداد سیاهی لشگر: بیش از 2000 نفر تعداد نیروهای انسانی درگیر در پروژه: بیش از 1430 نفر تعداد لوکیشن های داخلی و خارجی: بیش از 122 لوکیشن میزان ساخت دکور 7 هکتار در زمینی به وسعت 24 هکتار محل ساخت دکور در تهران، احمد آباد مستوفی تعداد اسب مورد استفاده در پروژه: بیش از 80 رأس حاشیه های مختارنامه از آنجا که منابع و مدارک تصویری از آن زمان وجود ندارد، گریمها به صورت ذهنی و پس از مشورت با کارگردان طراحی شده است. از آغاز فیلمبردارى این سریال بیش از 220 بازیگر در لوکیشنهای مختلف مقابل دوربین رفتهاند که حدود 200 بازیگر مرد و 20 بازیگر زن بودهاند. به طور میانگین روزانه 100 تا 300 هنرور بومی نیز در کنار بازیگران اصلی این سریال مقابل دوربین رفتهاند. تعداد این هنروران بسته به صحنههای مورد نیاز کار، از 30 تا 100 هنرور در نوسان بود و گاه به 600 هنرور هم میرسيد. به طور میانگین هر روز بین 50 تا 60 نفر چهرهپردازی شدند و هر روز برای 40 تا 50 نفر از این هنروران ریش کامل نصب میشد. در کل برای حدود 90 درصد بازیگران ریش و در مواردی مو بافته شده است. تنها برای فیلمبرداری سکانسهای مربوط به اردوگاه نخیله ، مساحتی حدود ده هکتار زمین خاکبرداری و آمادهسازی، چهار پل روی رودخانههای کوچک ساخته و 120 چادر برپا شد. لوکیشن اردوگاه نظامی نخیله در حاشیه رودخانه بهمنشیر در جنوب بود. فیلمبرداری سریال مختارنامه چندین بار به دلیل نبود اعتبار مالی از سوی سیمافیلم، بیماری کارگردان، مشارکت کارگردان در ساخت برنامه های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری و آماده سازی دکورهای شهر و دارالعماره متوقف شد. هنگامی که خبر ساخت مختارنامه توسط میرباقری اعلام شد، شهرام اسدی نیز مشغول آماده سازی سریالی با همین عنوان و موضوع بود. دیالوگ های ماندگار قسمت اول "کوشک سفید" ذربی : خدایا به شکرانه نعمتت و به حرمت دانه ای که پاشیدیم، مشتی برای پرنده ، مشتی برای چرنده، مشتی برای خزنده ، مشتی برای خوشه چین و رونده ، به نیت اقبال و طبع بلند، زهر جان حسود و بخیل و ... و دغل، به کوری چشم شور تا نفخه صور ، به چشم داشت زراعتی بی خار و غش ، به وعده نانی پاک و بی غل و غش، به حق نان و نمک ، به حق خمس و زکاتی که حق الناس است جهت اطعام مستحق و مستمند ، بیفزا به برکت این خوشه های زرد مختار: من غربت و تنهایی پدرش علی را دیده ام. وقتی کوفیان با شمشیرهای آخته به خیمه اش ریختند و قصد جانش را کردند. تو به قدر من عراق عرب را نمیشناسی کیان. معاویه و عمروعاص بر اشتر جهل کوفیان سوارند. آنها بازی را در صفین بردند. عراق روزی فتح شد که قرآنهای مکر عمروعاص بر نیزه رفتند قسمت دوم"خروس جنگی" مختار : من گمان میکردم معاویه برای این که دل و دین جنگجویان عراق را بخرد، بر پشت اشتران کوزههای پر از طلا بار کند، اما این کژدمهای ارباز از همان جنس لطایفالحیل ورق پارههایی هستند که در صفین به نام قرآن بر نیزه شدند. بهرام رنگرز : در عدالت پسر علی همین بس که ایرانی و عرب را به یک چشم میبیند. ما سر و جان می دهیم برای این مرامشان. قسمت سوم "نیش عقرب" مختار : وقتی بتوانی گریه کنی یعنی هنوز اندک غیرتی برایت باقی مانده. پس می توانیم مثل دو مرد با هم صحبت کنیم. مختار : کنایه عجیبی است. مرا به یاد فزت و رب الکعبه علی انداخت. کسی که به عالم ملکوت نظر دارد، عالم ناسوت در نظرش حقیر است و ناچیز. حلقه فرشتگان آسمانی کجا و حلقه دیوان و ددان کجا؟ قسمت چهارم"اسیر غول" عمر : شنیده ای که ننه حوا در بهشت حوصله اش سر رفت و زیر پای بابا آدم نشست و به دوزخ دنیا تبعید کرد؟ تو نمیخواهی مختار ما را بفریبی و او را به دوزخ کوفه تبعید کنی؟ عمره : این بار حکایت واژگونه است شیخ. بابا آدم زیرپای ننه حوا نشسته و او را از دوزخ کوفه به بهشت لفقا تبعید کرده. مختار : تو که به خوردن لقمه مفت عادت داری ابلیس. طعامی که خوردی لذیذ بود برای این که طیب و طاهر بود. غل و غش نداشت. جاریه : معلوم است که نمی فهمی چون خونی در چهره نداری، حلیم وارفته! لباس سفید بپوشی مثل روحی میشوی که از قبر برخاسته. شیرین : روح باشم به تا عروسی شهرآشوب! قسمت پنجم"نام ها و نامه ها" عمره : اجازه بده عرق راهش بخشکد ، قوتی بخورد ، قوّتی بگیرد بعد رّد مسلم را بجوید . مختار : نه عمره جان سفیر حسین در خطر است، قوت ما و قوّت ما در یافتن مسلم است سلیمان صُرد خزاعی : امان ، امان از درد فراق کور شد یعقوب نبی، بس که چشم به راه آمدن یوسف دوخت. یعقوب که رسول خدا بود، درد هجران را طاقت نداشت . اینکه پیراهن یوسفی، بیش از این ما را طاقت دوری نیست. تا نمرده ایم کاری کنید، به مرادم بنویسید که بیاید ... مسلم بنویس. نعمان : تکیهکردن به مردم کوفه تکیهکردن بر دیوار شکسته است. مردم کوفه همان مردمی هستند که علی آنها را اشباح الرجالشان خوانده. این مردم شبیه آدمند نه خود آدم . به قیل و قالشان ننازید، به وعده هایشان دلخوش نکنید، به عهد شان دل نبندید. نعمان : و اما تو مختار .. ابن زیاد همان کسی است که با حیلت بسیار خراسان ایران را فتح کرد تو و یارانت او را دست کم نگیرید و امثال خودت و سلیمان نگاه نکن. بسیاری از کوفیان که صبح در خانه تو اشک به چشم داشتند و فریاد لبیک یا حسین سر میدادند، شب سر از دارالحکومه در آوردند و با مشتی درهم و دینار تطمیع شدند و با یزید بیعت کرده و به ریش تو و یارانتان قاه قاه خندیدند. خواستی نام تک تکشان را برایت فاش میکنم قسمت ششم"ما اهل کوفه..." نعمان : چنانچه حسین ابن علی در میان شما حضرات روی پوشیده است، توصیه مرا آویزه گوش کند. حکومت عراق به مرکب چموش و بد قلقی میماند که سوارش را بر صخره میکوبد و استخوانهایش را خرد میکند . نعمان : بدون شک تلخ کامیهای آدمی تاوان گناهانی است که مرتکب شده، دردناک است در سن و سال چون منی که فرصت جبران لغزشها را نداری متوجه شوی راه طی کردهات کج راهه بوده روزی که به وصلت مختار رضایت دادم خیال میکردم که با این وصلت خطر مختار را برای همیشه دفع کردم و از یک مخالف سرسخت متحّدی مطیع ساختم. خطر دفع نشد بماند، دخترم شد هم داستان شوهر بر علیه پدر ، رنج های امروزمان حاصل ندانمکاری نبوده که من ندانسته و عبث کاری نکردم. این محنت و خفت ثمرۀ باورهای غلط بوده . ابن زیاد : چند وقت است تنت به آب نخورده خرمافروش ؟ شما غسل نمیکنید ؟ میثم : اولاً خاک پاککننده است و در غیاب آب میتواند رفع حاجت کند. ثانیاً شپش در این دنیا خونم را بمکد به از آن است که تن فربهام درگور گرفتار مار و عقرب شود . ثالثاً این خاصیت حرامزاده است که با تحقیر و تهمت دشمنانش را آزار کند، والا نه من خاک و خلیم و نه شپشی با خود دارم . قسمت هفتم " خر دجاّل" ابن عوسجه : ديروز ميثم تمار و امروز هاني، حتما فردا هم نوبت من و يكي از حضرات است ، كار به همين منوال جلو برود تا رسيدن امام به كوفه ابن مرجانه سر تك تك علما و زعما شيعه را زير آب ميكند و ميمانند مشتي عوام، بعد هم شيخي به ظاهر خدا ترس مثل قاضي شريح را مامور ميكنند تا با چهار آيه و حديث نبوي دهان عوام الناس را ببندند و فاتحه قيام را بخوانند. مسلم : در وفاي به عهد كوفيان ، امروز مزحجيان ثابت كردند كه كوفي جماعت در حرف چونان طبل، بانگ رسايي دارد اما در عمل ميان تهي است و به وقت ضرورت پا پس ميكشد و بيعتش را انكار ميكند. وقتي عشيره بزرگ و با نفوذي مثل مزحج فريب موعظههاي قاضي شريح را ميخورد و هاني را كه با او پيمان خوني و قومي دارند در ميان خوف و خطر رها ميكنند،پس با پسر عمم حسين چه ميكنند كه نه قومي دارد و نه قبيلهاي. قسمت هشتم "شیران در زنجیر" ابن اشعث : او يك هاشمي است بن حريث، از طايفه شيران عرب، از تبار حمزه و علي ،تا شمشير در كفش باشد مشكل بتوانیم حريفش شويم مسلم : مرا ميكشي يا امانم ميدهي؟ ابن زياد : چرا ميپرسي؟ مسلم : من به وعده امان شمشير نهادم وگرنه تسليم نميشدم،كشتهشدن در ميدان رزم برايم گواراتر بود. سعد : وصيت كن مسلم مسلم : به پسر عمم حسين خبر بده كه بازگردد و به كوفه نيايد، بعد از مرگم جثهام را بستان و در گور كن كه بر زمين نماند، در كوفه هم هفتصد درهم مقروضم ميخواهم ادا كني. مسلم : تشنه ام قدحي آب مي خواهم ابن زياد : بن حريث آبش دهيد، البته در سفالينهای كه به حرامگوشتان آب ميدهيد ،او مرتدشده و به هر چه لب بزند شرعا نجس است مسلم : مرتد تويي، مرتد تويي كه بيقصاص آدم ميكشي و خون كساني را ميريزی كه كشتنشان حرام است،كسي كه ازسر خشم و سوء ظن آدم ميكشد بيشتر سزاوار ارتداد است، نفس و عرق چون تويی نجس است كه دلت را خانه ابليس ساختهای. ابن زياد: ابلیس تويي كه به هوای پيروی از نفس به خليفه مسلمين شوريدهای و و بر روی امير مسلمين تيغ كشيدهای و بين مسلمين نفاق كردهای.ارتدادت محرز و مسلم است، من تو را برای رضای خدا خواهم كشت نه از سر خشم و سوء ظن. قسمت نهم "نینوا" بن عفيف : خاكت بر دهان ابن مرجانه ،تو حسين را دروغگو و پسر دروغگو مي خوانی؟ به خدا قسم دروغگو تويي و آن خليفه فاسق و جاهلتان كه عطش قدرت كورتان كرد و دست به خون راستگوترين و عزيزترين خلق خدا آلوده كرديد و تو ای پسر مرجانه بدكاره كه بر سر بريده پسر پيامبر و بر لبهاي نازنينش چوب خيزران كوفتی. مختار : تو چرا اينجا هستي بن عفيف؟ بن عفيف : آمدهام شلاق بخورم و پوست كلفت كنم تا شايد بتوانم داغ حسين را تحمل كنم، چشمان كورم حجاب گوشهايم شد تا ندای هل من ناصر حسين را نشنوم. وقتي شنيدم حسين را كشتند و اهل بيتش را به اسيری بردند .ای خدا كورم محشور كن تا چشم در چشم پيامبرت نشوم. خدايا در صفين وقتي چشمانم زخم برداشت علي دست بر زخم نهاد و قدرت نگاهم را به گوشهايم بخشيد تا كور نباشم، پس چرا كور بودم و به كربلا نرسيدم؟ مختار: آرام باش بن عفيف آرام باش، تو تنها گم گشته عالم عشق نيستی ، من هم كه چشم داشتم گم شدم،من هم تا روزی كه ميثم به درخت نخلش آويخته شد به او و حرفهايش باور نداشتم، روزی كه خبر مرگ مسلم را شنيد آنچنان ولولهای در زندان به راه انداخت كه پسر مرجانه چارهای جز كشتنش نداشت . ميثم تمار : درب خيبر را عشق از جا كند، اگر نه علی هم آدمی بود مثل من و شما. عشق خدا بود كه بازوی علی را پر كرد از قدرت لايتناهی خداوندی به يك تكان در خيبر را از جا كند، عشق و ايمانت را به بازو بده ببين چه معجزه ها مي كند. قسمت دهم"خون خدا" زائده: آمده ام جانت را بخرم پسر عمو، ترا به خدا دست از لجاجت بردار، یک کلمه بگو پشیمانی تا از این گور نجات پیدا کنی، به خدا قسم از امیر عذر بخواهی و اظهار ندامت کنی حکم آزادیت را خواهم گرفت. مختار: پس پسر عمویم بی دلیل به زیارت اهل قبورش نیامده، ممنون که یادی از اموات خود کردی، اما این گور شرافت دارد به تقاضاییکه تو از من میکنی. ناریه: تو دعا کن مختار آزاد شود، مهر و محبتش را به عمره می بخشم. تا وقتی مختار آزاد بود او را یک نیمه مرد می دیدم، مردی که نیمش مال من است نیمش مال عمره، از وقتی زندانی شد فهمیدم که فقط سایه اش به قائده ده مرد میارزد مختار:حکومت ری در ازای سر حسین معامله حقیریست عمر سعد. باید حکومت سلیمان نبی را طلب میکرد. مختار: خوب سیر کن کیان؛ شباهتی با رستم خیالت دارم؟ کیان: تو همیشه رستم خیال منی مختار. مختار: رستم چشمش علیل نبود! کیان : هر زخمی به تن پهلوان زینت است، با این هیبت خواستنی تر شدی. مختار: ببار کیان .. ببار .. بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک..ببار. تو چرا از قافله عشق جا ماندی؟ کیان: راه گم کردم ابو اسحاق مختار: راهبلدی چون تو که راه را گم کند، نا بلدان را چه گناه؟ کیان: راه را بسته بودند از بیراهه رفتم، هر چه تاختم مقصد را نیافتم، وقتی به نینوا رسیدم خورشید بر نیزه بود. مختار: شرط عشق جنون است ما که ماندیم، مجنون نبودیم. منابع و ماخذ مختارنامه تاریخ طبری،تالیف ابوجعفر محمد بن جریر بن رستم طبری،ترجمه ابوالقاسم پاینده ،تهران ،اساطیر،1352 کامل ، تاریخ بزرگ اسلام و ایران ،ابن اثیر،ترجمه عباس خلیلی ، موسسه مطبوعات علمی،مروج الذهب ، ابوالحسن مسعودی ، ترجمه ابوالقاسم پاینده ، تهران ، 1374 مقتل ابومخنف ، ترجمه حجت الله جودکی تهران ، 1374 قیام توابین ، ابراهیم بیضون ، ترجمه کریم زمانی ، قم،1357 سرگذشت کشته شدگان از فرزندان ابوطالب ترجمه مقاتل الطالبیین،ترجمه حجت السلام و المسلمین رسولی محلاتی ، تهران ، 1349 مختارنامه ، چاپ سنگی ، نفش المهموم،آیت ا... شهرانی صلح امام حسن ، شیخ راضی آل یاسین،ترجمه آیت ا... سید علی خامنه ای ، تهران،1348 ماهیت قیام مختار ، ابوفاضل رضوی اردکانی ، قم ، 1374 در سوگ امیر آزادی ترجمه مثیر الاحزان،ترجمه علی کرمی ، قم،حاذق،1380 جلوه تاریخ در ترجمه شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ترجمه محمود مهدوی دامغانی،تهران،نشر نی،1374 تاریخ سیاسی اسلام،رسول جعفریان،قم،1382 آثار استاد علامه عسکری فریبرز عرب نیا از بازي در نقش مختار ميگويد «مختارنامه» ارزش تمام سختيها و ريسكها را داشت فريبرز عربنيا طي شش سالي كه ساخت «مختارنامه» به طول انجاميد، به ندرت در فيلمي حاضر شد و به گفته خودش يك «خودكشي حرفهاي» را تجربه كرد. او معتقد است در چنين شرايطي يك بازيگر حرفهاي همواره به لحاظ مالي ضرر ميكند؛ با اين حال عربنيا خوشحال است كه سيستم غيرقابل پيشبيني فيلمسازي در ايران، سالهايي كه او صرف اين سريال كرده بود را به هدر نداد و در گفتوگوهايي كه در مقاطع مختلف ساخت سريال «مختارنامه» داشت، بارها اعلام كرد كه احساس ميكند از اين انتخاب راضي است. بازيگر توانا به لحاظ مالي ضرر ميكند اين بازيگر تئاتر، سينما و تلويزيون در پاسخ به اين پرسش كه نقش مختار برايش چقدر به لحاظ مالي و معنوي ارزش داشت كه قبول كرد چندين سال از عمرش را صرف آن كند؟ گفت: در مورد امكانات مالي به جرأت ميگويم كه بازيگر توانا و صاحب سبك هميشه در ايران ضرر ميكند؛ در اين باره شك نكنيد؛ من با فكت(دليل) مشخص و مسلم علمي، در يك سميناري حتما در اين باره صحبت خواهم كرد. بازيگر تواناي صاحب سبك و دانشآموخته، همواره در سيستم سينما و تلويزيون ايران در حال ضرر مالي و جاني است؛ ارزشهاي معنوي بازي در «مختارنامه» از حيث ارزشهاي كار، من به عنوان يك بازيگر همواره مجموعهاي از فاكتورها برايم در انتخاب دخيل هستند كه پيش از هرچيز كارگردان و فيلمنامه قرار ميگيرد و بعد از آن جمع همكاران است كه باعث ميشود ببينيم پيشبيني ما نسبت به آينده كار آيا مثبت است يا خير. حساسيتهاي اين كار و اين كه از همان ابتدا حدس ميزدم كه سالها از سينما دور ميافتم، برايم يكجور به معناي خودكشي حرفهاي بود. منتها من شخصا زندگي را با فراز و فرودهايش دوست دارم و باورم نيست زندگي بدون سختي و ريسك، زندگي باشد و در حقيقت يكجور تكرار روزمرگي است. «مختارنامه» ارزش همه ريسكها را داشت من قبل از شروع «مختارنامه» ميخواستم فيلم خودم را بسازم و مهمترين دغدغهام اين بود كه ساخت اين فيلم چند سال به عقب ميافتد؛ كما زاين كه اين اتفاق افتاد. مجموعه قصهام را داشتم چاپ ميكردم آن هم چند سال به عقب افتاد؛ اما الآن شكرخدا فكر ميكنم كه غلط پيشبيني نكرده بودم و «مختارنامه» ارزش تمام اين سختيها و ريسكها را داشتهاست. خدا را واقعا شكر ميكنم؛ به اين دليل كه به راحتي ميتوانست كار خوب از آب در نيايد؛ نه به اين دليل كه كارگردان، فيلمنامه و عوامل خوب نبودند بلكه به اين جهت كه سيستم فيلمسازي در ايران، سيستم قابل پيشبيني نيست. به همين راحتي ميتوانست اين كار درنيايد و حال همه خراب شود كه شكر خدا اينطوري نشد. بازي در سريالي مثل «مختارنامه» ايثار ميخواهد در چنين كارهايي پوست، مو، گوشت و جان آدم فرسوده ميشود. زندگي بازيگر چنين كارهايي دچار تنشهاي عجيب و غريب ميشود. از نظر حرفهيي 5 سال فيد شدن در يد هركسي نيست ولي من از گفتن اينها همواره اباء دارم؛ به جهت اينكه دوست ندارم بحث شخصي كنم. بازي در چنين كارهايي حقيقا ايثار ميخواهد. 5 سال از زندگي يعني نيم دههي يك بازيگر چه از لحاظ حرفهيي و چه نظر زندگي شخصي؛ بنابراين بر روي جسم و روحش تأثير ميگذارد. «مختارنامه» برآيند علائق ميرباقري و عربنيا «مختارنامه» به شكل مستقيم برآيند نقاط مشترك علائق من، آقاي ميرباقري و تمام گروه است؛ اما فكر ميكنم وقتي نمايش داده ميشود، از اين حرفها فراتر رفته باشد. اين اتفاقي است كه در هنر نميتوان تعريفش كرد. يعني وقتي سريال «مختارنامه» را ببينيم متوجه ميشويم كه احتمالا ارزش همه اين زحمات را داشته است. منبع : سايت اختصاصي سريال مختارنامه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 866]
صفحات پیشنهادی
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک-سينماي ما- مختار، ابوعبید بن ثقفى، سیاستمداری با درایت، جنگاوری ورزیده و علوی تباری متعصب است. او در زمان ...
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک-سينماي ما- مختار، ابوعبید بن ثقفى، سیاستمداری با درایت، جنگاوری ورزیده و علوی تباری متعصب است. او در زمان ...
یعقوب دشت كربلا
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک-سينماي ما- مختار، ابوعبید بن ... میکند و با شعار یالثارات الحسین به ...
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک-سينماي ما- مختار، ابوعبید بن ... میکند و با شعار یالثارات الحسین به ...
عروس صلح كشته شد
شاهی کرد و مثل هر شاه دیگر پارسی به دست یکی از برادران خود به اسم سگدیانوس کشته شد. بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک بر کشته دشت نینوا باید خون ...
شاهی کرد و مثل هر شاه دیگر پارسی به دست یکی از برادران خود به اسم سگدیانوس کشته شد. بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک بر کشته دشت نینوا باید خون ...
پيش توليد فيلم سينمايي «عروس غريبه» آغاز شد
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک-سينماي ما- مختار، ابوعبید بن ... این سریال از پروژه های تاریخی و محصولات رده الف مرکز سیما فیلم است که تهیه کنندگی ...
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک-سينماي ما- مختار، ابوعبید بن ... این سریال از پروژه های تاریخی و محصولات رده الف مرکز سیما فیلم است که تهیه کنندگی ...
فيلمبرداري خون بازي به پايان رسيد
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک - اضافه به علاقمنديها ... «خونبازی» نزدیکترین فیلم به سینمای محبوب من است حالا چرا اين موضوع را انتخاب كرديم به ...
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک - اضافه به علاقمنديها ... «خونبازی» نزدیکترین فیلم به سینمای محبوب من است حالا چرا اين موضوع را انتخاب كرديم به ...
اشکها و لبخندهای زنان سینمای ایران
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک ... نقدهایی بر فیلم ((همیشه پای یک زن در میان است)) ساخته کمال . . فرهنگ و هنر. شکیرا علت افت فوتبال جرارد پیکه ؟
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک ... نقدهایی بر فیلم ((همیشه پای یک زن در میان است)) ساخته کمال . . فرهنگ و هنر. شکیرا علت افت فوتبال جرارد پیکه ؟
چهره مختار نه كاملاً سفيد و نه كاملاً سياه است
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک دیالوگ های ماندگار قسمت اول "کوشک سفید" ذربی : خدایا به شکرانه نعمتت و به حرمت دانه ای ... جاریه : معلوم است که نمی ...
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک دیالوگ های ماندگار قسمت اول "کوشک سفید" ذربی : خدایا به شکرانه نعمتت و به حرمت دانه ای ... جاریه : معلوم است که نمی ...
میثم در نگاه امامان (ع)
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک او در زمان حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه، به جرم همکاری با مسل. ... است که با حیلت بسیار خراسان ایران را فتح کرد تو ...
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک او در زمان حرکت امام حسین(ع) به سمت کوفه، به جرم همکاری با مسل. ... است که با حیلت بسیار خراسان ایران را فتح کرد تو ...
پايان فيلمبرداري و به نيمه رسيدن تدوين «بدون اجازه»
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک - اضافه به علاقمنديها تنها برای فیلمبرداری سکانسهای مربوط به اردوگاه نخیله ، مساحتی حدود ده هکتار زمین ... قسمت ...
بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک - اضافه به علاقمنديها تنها برای فیلمبرداری سکانسهای مربوط به اردوگاه نخیله ، مساحتی حدود ده هکتار زمین ... قسمت ...
ابراز علاقه «هريسون فورد» براي بازي در ...
چهرههاي تاريخي روي پرده سينما · «اخراجیها» نباید به شناسنامه سینمای این ملت تبدیل شود · بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک · چرا «قهوه تلخ» موفق نیست؟
چهرههاي تاريخي روي پرده سينما · «اخراجیها» نباید به شناسنامه سینمای این ملت تبدیل شود · بر کشته دشت نینوا باید خون گریست نه اشک · چرا «قهوه تلخ» موفق نیست؟
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها