تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين سخن، كتاب خدا و بهترين روش، روش پيامبر صلى‏لله‏ عليه ‏و ‏آله و بدترين ام...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831118402




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آس‌و‌پاس‌هاي مدرن


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: در فيلم‌هايي كه ملودرام اجتماعي حرف اصلي است، گاهي داستان‌ها حداقل به لحاظ مضمون به هم بسيار نزديك مي‌شوند. يكي از پراستفاده‌ترين اين مضامين همانا رشك و حسد طبقه فرودست به طبقه بالادستي است. به ديگر سخن، حسرت رسيدن به زندگي پر از امكانات وسرشار از ثروت و مكنت از سوي يك شهروند متعلق به قشر فرودست به وجهي بسيار كلان در سينماي ايران بازتاب داشته است. اين البته به نوبه خود هرگز يك نقيضه نيست. همچنان كه بشر به اميد زندگي مي‌كند و پيشرفت براي هر كسي متصور است. از آن سو متمكن بودن هم اگرچه در جا يك امتياز است، اما در ظاهر امتيازي خاص را براي يك شهروند ايجاد نمي‌كند. فيلم‌هاي «بوتيك» و «بي‌پولي» ساخته حميد نعمت‌الله به گونه اي شرح اين آرزوي بظاهر زيبا از سوي قشر فرودست جامعه است. اگر فيلم اول او را بوتيك به ياد بياوريد تقريبا مضمونش با دومين ساخته او يعني بي‌پولي برابري مي‌كند؛ البته بايد بوتيك را فيلمي دانست كه به لحاظ نوع روايت تصويري و كلامي اثري كمي سياه بود يا تلخ كه جلوه‌گري‌هاي اين‌گونه‌اش مدام به تماشاگر سيگنال‌هاي واكنش‌زا تزريق مي‌كرد به گونه‌اي كه اگرچه بوتيك در اصل به يك آرزو و سپس به شرح يك حسرت واقعي مي‌پرداخت؛ اما بيانش از همان ابتدا به گونه‌اي بود كه مي‌گفت اين حسرت وفاصله‌ها پر نمي‌شود و اگر هم بشود دمار از روزگار صاحب حسرت درخواهد آورد. در بي‌پولي اوضاع بكلي برعكس است؛ چرا كه بي‌پولي سرشار از طنز اگر نيست، اما زيرساختش به گونه‌اي است كه مي‌توان ردپاي طنز و فانتري را در آن سراغ گرفت و اين‌گونه است كه فيلم لحني شاد به طور نسبي به خود گرفته است. اگر به كلمه نسبي توجه كنيم و آن را به داستان پيوند بزنيم پربيراه نيست؛ چرا كه اگرچه اوضاع اقتصادي خراب يك زوج را در فيلم مي‌بينيم كه در فضاي شاد روايت مي‌شود؛ اما بعضي نكات به تلخي هم مي‌زنند. جداي از اين موارد تناقضات را نيز حداقل 2 مورد به داستان اصلي و چارچوب عناصر آن بيفزاييد. زوج فيلم بهرام رادان و ليلا حاتمي بظاهر بدجوري آس و پاس هستند. يك پول سياه براي آينده در جيبشان نيست و از خريد و تهيه مايحتاج زندگي خود عاجزند، اما منزلي دارند بسيار بزرگ و بسيار تازه‌ساز و مدرن و شيك كه با فروش يك اتاقش مي‌شود 5 سال راحت زندگي كرد. معلوم نيست اين خانه گرانقيمت با بي‌پولي اين 2 نفر چه ربطي مي‌تواند داشته باشد. شايد اين هم به همان طنز ماجرا ربط داشته باشد كه هرگز ندارد يا نعمت‌الله خواسته با نمايش يك تناقض عجيب و غيرمعمول بساط شادي به راه بيندازد و در بستر اصلي نمايش و در روند شكل‌گيري قصه‌اش كه اين هم كه به نظر نمي‌آيد نتيجه‌اي جز تعجب تماشاگر را به همراه داشته باشد. داستان بي‌پولي اما مانند ديگر آثار اخير طنز در يك محيط دنبال نمي‌شود. ما ردپاي اين زوج و مشكل‌شان يعني همان بي‌پولي را هم در محيط منزل، هم در محيط حرفه‌اي و كاري‌شان و هم در مكان‌هاي اجتماعي مرتبط با ديگران شاهد هستيم و همان لحن شاد را نيز در اين مكان‌ها حس مي‌كنيم. جالب اينجاست كه بي‌پولي در محيط كاري هم به موازات پرداخت به مقوله شخصي كاراكتر،زمينه هاي اجتماعي را نيز در اين زمينه ارائه مي‌كند. اولين صحنه‌اي كه بهرام رادان را در محل كارش مي‌بينيم به خاطر بياوريد. ابتدا منتظريم ببينيم او و ديگران قرار است در اين محيط حرفه‌اي اقتصادي چه كاري انجام ‌دهند، اما انتظار بزودي به پايان مي‌رسد و تماشاگر با يك طنز ديگر به اين جواب مي‌رسد كه اين شركت ورشكسته است و كاري در آنجا براي پول‌سازي انجام نمي‌شود چرا كه اصلا كاري براي انجام دادن وجود ندارد و حضور فيزيكي كارمندان در آنجا هيچ حاصلي در بر ندارد جز يك علافي و سرگرمي بيخودي و صبح را به شب رساندن؛ البته همين شركت ورشكسته به همان زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي هم تنه مي‌زند كه نعمت‌الله خواسته در فيلمش معضلات اجتماعي را كامل‌تر بيان كند و البته شيوه طنزگونه هم كمك مي‌كند تماشاگر، كاراكترها و قصه را بيشتر دنبال كند، چرا كه زوج فيلم اگر چه آس و پاس هستند با اين كار الكي‌شان و همان منزلي كه در بالا ذكر شد بالاخره با خلق‌الله در ارتباطند. يا بايد به آنها بگويند داستان از چه قرار است به گونه‌اي كه حتي نان هم ندارند بخورند و شركتشان هم رفته روي هوا، يا اين‌كه گردن‌شان را بالا بگيرند و حرف مفت بزنند و اوضاع اقتصادي اسفناك‌شان را وارونه نشان دهند. يعني علي‌رغم بي‌پولي خود را كله‌گنده جا بزنند. به روايتي قبول نكردن اين واقعيت كه مشكل اقتصادي براي همه هست و بايد صادق بود، در بستر اصلي فيلم بي‌پولي نگاه و نظري به يك آسيب اجتماعي دارد و متاسفانه اين روندي است كه بسياري از زوج‌هاي جوان طي مي‌كنند، بدون اين‌كه به عاقبت كار فكر كنند و اين‌كه بيخود مشكلات خود را افزايش مي‌دهند. اين ادعاي تمول و پولداري خوب از كار درآمده و رادان و حاتمي اداي يك زوج پولدار كه در اصل بدجوري بي‌پولند را مناسب قصه ارائه مي‌كنند. قبول نكردن اين واقعيت كه مشكل اقتصادي براي همه هست، در بستر اصلي فيلم بي‌پولي نگاه و نظري به يك آسيب اجتماعي دارداين ادعا را حالا پيوند بدهيد به يك معضل اجتماعي ديگر كه در بي‌پولي نيز بوضوح قابل دريافت است و اين كه پز دادن‌ها سرانجام يقه اولين كسي را كه خواهد گرفت خود صاحب پز است ولاغير. سكانس قمپز در كردن‌هاي رادان در محل شركت و همچنين سور دادن و به روايتي مهماني دادن او را به ياد بياوريد، در جايي و در حالي كه اصلا نه ضرورتي دارد و نه كلاسي به حساب مي‌آيد كه ميزبان بيشتر از آدم‌هايي كه دعوتند سفارش بدهد. رادان دست به اين كار مي‌زند و چيزي نمانده كه حتي مفتضح شود كه در همان فضاي طنز قضيه سمبل مي‌شود و بخير مي‌گذرد. اين مقوله پز بي‌حساب دادن و برگشت آن به سمت صاحب‌ پز در مواقعي يقه هر 2 نفر را مي‌گيرد. هم زن و هم شوهر به معناي يك زوج جوان بدين لحاظ آسيب‌هاي شديد مي‌بينند كه كار را مي‌تواند حتي در اين ابتداي زندگي مشترك به متاركه بكشاند. روندي كه نه به اين شدت، اما در بي‌پولي هم به عينه شاهد هستيم. به هر روي اگر چه بي‌پولي را يك فيلم طنز يا شايد يك اثر فانتزي تلقي كنيم، اما داراي چنين انگاره‌هاي مثبتي هم بود كه به آنها اشاره شد. از سويي اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم بايد نه‌تنها پايان فيلم، بلكه چارچوب‌هايي كه پايان فيلم را رقم زدند نيز ارزيابي كنيم. اين كه ناگهان كسي از صفر به هزار برسد، آن هم بي‌هيچ منطق و دليلي حتي در يك كار طنز آنچنان جالب به نظر نمي‌رسد. در بي‌پولي وضع زوج فيلم يكباره خوب مي‌شود و گويي اصلا از آن همه بدبختي و بيچارگي‌ خبري نبوده است. در واقع 20 دقيقه پاياني بي‌پولي بسيار بي‌حساب و كتاب كار شده است و تماشاگر مي‌ماند كه اين همه جذابيت و كشش به كجا رفت و چرا اينقدر دم دستي اين دقايق پاياني كه به تعبيري بايد اصلي‌ترين باشند كار شده‌اند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن