واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: پخش سريالهاي كرهاي در سالهاي اخير و استقبال از اين آثار از سوي مخاطبان و مسوولان سيما پرسشهاي مختلفي در ذهن كارشناسان تلويزيوني و رسانهاي ايجاد كرده است كه: چرا اين سريالها در مدت كوتاهي از پخش با استقبال فراوان مواجه ميشوند، چرا نمايش آنها موجي رسانهاي ايجاد ميكند و در نهايت اينكه از پيامدهاي پخش چنين سريالهايي در داخل كشور، چگونه ميتوان استفاده كرد؟ ساخت سريالهاي تاريخي در كشور ما روالي عادي و معمولي نيست. معمولا درصد اندكي از كارگردانها امكان ساخت سريالهاي تاريخي را پيدا ميكنند و در ميان آثار ساخته شده نيز همه آنها به يك اندازه موفق نيستند. از طرف ديگر ساخت چنين سريالهايي معمولا مراحلي پيچيده و طولاني را پشت سر ميگذارد و در نهايت نيز در تعداد قسمتهاي محدودي حداكثر 40 قسمت از تلويزيون پخش ميشود اما اين روال درباره سريالهايي كه اين روزها قلب و ذهن مخاطبان را تسخير كرده، كاملا معكوس است. در سريالهاي تاريخي از جنس جواهري در قصر و افسانه جومونگ مخاطبان شاهد ساخت و ساز عظيم و پيچيدهاي نيستند و همه چيز در فضايي استوديويي شكل مقابل دوربين ميرود و به جاي تلاش براي خلق فضايي كاملا واقعي، توجه سازندگان اثر معطوف به نمايش جنبههايي از داستان است كه براي مخاطبان عام جذاب و دوست داشتني است. پرداختن به داستانهايي با محتواي عشق و حماسه، توجه به جنبههاي مختلف زندگي عادي همچون ساخت شمشير، خريد جنس، احتكار و...، استفاده از توان طراحان صحنههاي رزمي و متخصصان جلوههاي ويژه، توجه به زيبايي تصوير، توجه جدي به مقوله زيباييشناسي تصويري و... برخي از ويژگيهايي است كه در اين سريالها بارها و بارها رخ داده و ناخودآگاه مخاطب را محسور خود كرده است. كافي است به اين مساله دقت كنيد كه در اغلب سريالهاي تاريخي ايراني بخش مهمي از وقايع و رويدادها در كاخ حكومتي اتفاق ميافتد، اما در همين كاخ نيز حاكم هميشه شكل ثابتي دارد و همواره با حضور در بخش شاهنشين كاخ خود، به صدور دستورها و فرمانها ميپردازد و هيچگاه او را در اندروني و خلوت خود نميبينيم. حتي وقتي در ساعتهاي پاياني شب كه حاكم قاعدتا بايد در كاخ خود در حال استراحت باشد شخصي سراغ او ميآيد و او با لباسي آماده و حتي دستار و سربند و نشسته با مخاطب خود سخن ميگويد، اما چنين تصويري كمتر در سريالهاي اينچنيني رخ ميدهد و پرداختن به زندگي و جزئيات اصل اول كار است. داستان خوب كم نداريم مهرزاد دانش، منتقد سينما و تلويزيون در گفتگو با ايسنا با بيان اين مطلب كه «مخاطب ايراني آسانپسند شده و از هر موقعيت نهچندان جذاب هم استقبال ميكند.» ميگويد: سريالي مانند افسانه جومونگ فقط با قصهاي سرراست و چند موقعيت نهچندان باخلاقيت، بيننده را به خود جذب كرده و البته در كشورهاي زيادي نيز با استقبال مخاطبان روبهرو شده است. دانش در اين گفتگو اضافه ميكند: در ادبيات كهن و ادبيات معاصر ايران، داستانها و حكايتهاي بسيار زيادي وجود دارد كه ميتواند مخاطب تلويزيون را جذب كند؛ اما برگرداندن آنها به زبان سينمايي از اهميت زيادي برخوردار است. در همين زمينه پوران درخشنده كارگردان سينماي ايران نيز در گفتگو با ايسنا با اشاره به اين مطلب كه: «داستان خوب كم نداريم، اما مقداري درايت و مديريت لازم است كه آنها به سريالهاي خوب و جذاب تبديل شوند.»ميگويد: نويسندگاني هستند كه اگر دور هم جمع شوند، ميتوانند با انجام يك فعاليت تيمي، متنهاي خوبي در اين زمينه بنويسند. آنان اگر بدرستي انتخاب و مديريت شوند ميتوانند آثاري جذاب و متناسب با فرهنگ ايراني خلق كنند... اگر فيلمنامهنويسان خوب را براي ساخت داستانهاي ايراني گردهم آوريم و شرايطي را براي آنها فراهم كنيم كه بتوانند با خلاقيت كار كنند و غم نان نداشته باشند، نتيجه خوبي حاصل ميشود. به نظر ميرسد اين روزها دستگاههاي فرهنگي و پژوهشي ما آنچنان كه بايد به تحليل اين ماجرا نميپردازند و برخي از آنها نيز در موج نمايش و پخش اين سريال گرفتار شدهاند. آيا ميتوان اميدوار بود دستاندركاران اين امر در سيما با پژوهشي دقيق در اين زمينه راههايي براي الگوبرداري از چنين آثاري پيدا كنند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 219]