تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمت نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و تعليم دهيد، بفهميد و ن...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819640161




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زهرا مولود وحی


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
زهرا مولود وحی
زهرا مولود وحی نویسنده: سید احمد علم الهدیدر حدود يک هزار و چهارصد و بيست و شش سال پيش، در قسمت شمالي اين دره‏ي باستاني، کاخي مجلل و باشکوه وجود داشت که بانوي زيبا و باکمالي را در خود مي‏پرورانيد؛ بانوئي که آوازه‏ي جلال و عظمتش در دنياي عرب طنين انداخت و وصف جمال و کمالش زينت‏بخش محافل سلاطين و رؤساي قبايل بود.از نظر ثروت و دارايي که يگانه ملاک شخصيت آن زمان و محيط بود، در ميان زنان قريش بي‏نظير، و تالار پذيرائيش مرکز انجمن ادبي مکه بشمار مي‏رفت.از گوشه و کنار، از دربار سلاطين عرب و از نزد بعضي رؤساي قبايل، پيامهايي برايش مي‏آمد و با کمال ادب به او پيشنهاد ازدواج مي‏شد. از آنجا که عشقي ملکوتي در ضمير داشت، تمام مقامات مادي در نظرش پست بود، گويا در انتظار يک بشر آسماني بسر مي‏برد.تا اينکه روزي جواني بيست و چهار ساله با قامت رعنا و رخساره‏اي ماه‏وش از جلوي درب قصر عبور کرد. خديجه با جمعي از زنان و يکي از احبار يهود بر بام قصر نشسته بود... به مجرد اينکه چشم عالم يهودي به او افتاد، از خديجه خواهش کرد کنيزي را به دنبالش فرستاده و از او تقاضا کند که در جمعشان شرکت کند.خديجه يکي از کنيزان را بدنبال آن حضرت فرستاد. مرد يهودي در حاليکه چشمان خود را به سيماي آسماني پيغمبر دوخته بود و گويا در جبين مبارکش يک دنيا معنويت مطالعه مي‏کرد، عرضه داشت: «آقا! ممکن است شانه‏ي خود را به من نشان بدهي؟«پيغمبر (ص) بي‏درنگ پيراهن بالا زد. مرد کليمي به نشانه‏ي آنجناب نگاه کرد و چون نوري تابناک ديد، سري تکان داده و با لباني لرزان اما مطمئن فرياد زد: «اين مهر نبوت است؛ اين نشانه‏ي پيغمبري است.» اين را که گفت،... سر بلند کرد و گفت: «اين شخص، پيغمبر آخرالزمان است و هيچکس قدرت ندارد به او آسيب برساند. من در تورات خوانده‏ام که او خاتم پيامبران خواهد بود. سپس بسوي خديجه اشاره کرد و گفت: «او با زني از قريش ازدواج مي‏کند که در کمال و ثروت و زيبايي در عرب نظير ندارد. اين سخن، خديجه را به فکر انداخت. مرد يهودي، در حال رفتن بود. آخرين کلام او با خديجه اين بود که: مواظب باش محمد را از دست ندهي«.اين جريان موجي در خديجه بوجود آورد. تا اينکه روزي با جمعي از زنان و دختران عرب در مسجدالحرام نشسته بود، يک يهودي ديگر- در حاليکه از جلويشان عبور مي‏کرد- فرياد زد: «در ميان شما، قريش پيغمبري مبعوث مي‏شود. اي دختران و زنان عرب! بکوشيد تا به افتخار همسري وي نائل شويد«.در آن هنگام، زنها سنگريزه به طرف مرد يهودي پرت کرده، او را مسخره کردند، اما خديجه به آنچه قبلاً رخ داده بود، بيشتر واقف شد و قيافه‏ي محمد بن- عبداللّه (ص) در نظرش مجسم گرديد.متن کتاب "  زهرا مولود وحی " /خ
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 451]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن