تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 21 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى معلم به كودك بگويد: بگو بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم و كودك آن را تكرار كند خد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1840088622




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تأثير قرآن و حديث در شعر خيام


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تأثير قرآن و حديث در شعر خيام
تأثير قرآن و حديث در شعر خيام از منزل کفر تا به دينشايد بتوان گفت؛ کمتر شخصيت شاعري را مي توان يافت که چون خيام نيشابوري در ميان دو بي نهايت اظهار نظرهاي متناقض گرفتار آمده باشد، گروهي خيام را کافر و ملحد و گروهي صوفي و زاهد گفته اند، دسته اي به شعر خيام در کنار شاهد و شراب و لب جوي و لب کشت مفتخر و بدو تأسي جسته اند و جماعتي از او فيلسوفي شکاک و متحيّر که با ديده ي شک و ترديد به همه هستي مي نگرد ساخته اند و تلاش او را براي شناخت جهان جز به پوچي و بيراهه منتهي ندانسته اند. در بين شخصيت هاي قبل و بعد از خيام هيچ کس به اندازه او اين چنين در معرض دو بي نهايت قضاوت قرارنگرفته است. در ميان شعراي بزرگ پارسي گو فقط حافظ است که کلمات و ترکيبات خيام را تکرار کرده و بسط و گسترش داده است، امّا رندي حافظ در سخن، به ويژه در غزل و چيره دستي وي در رهايي از دام اظهار و نظر هاي صريح او را چنان جايگاهي بخشيده که کسي را ياراي تهمت کفر و الحاد به او نيست. عقيده‌اي پيچيده در لفاف کلام افکار و انديشه هاي خيام نيشابوري آنچنان در لفافه کلامش پيچيده و هزارتاي تو در تويي به وجود آورده است که خاقاني شرواني در نامه اي به شروان شاه درباره ي او گفته است: "هزار سال آسمان و دختران او بايد بگردد تا از آسياب دنيا يک دانه درشت بسان عمر خيام بيرون آيد."قاضي جمال الدين قفطي قاضي مشهور مصر گفته است: "خيام از بيم تکفير راهي مکه شد. "و از سوي ديگر جارالله زمخشري، خيام را "شيخ الامام و فيلسوف دنيا" ناميده است. اين اظهارنظرهاي متناقض مختص علماي اسلام نيست. بلکه ديدگاه هاي متناقض درباره خيام همچون خود او که پيشگام همه شعرا و نويسندگان ادب فارسي به آن سوي مرزها گام نهاده و بخش هايي از ادب مغرب زمين را مسحور و متأثر خويش ساخته است، شامل مي شود. ارنست رنان فيلسوف فرانسوي مي گويد: "خيام، اين رند هوشيار، برادر گوته است و نبايد فراموش کردکه از جمله کافران بزرگوار دنياي اسلام است. "، دکتر فردريک روزن معتقد است که: " خيام يعني شراب "، الفرد تني سون نيز خيام را " کافرکبير" مي نامد. و بالاخره مسيو نيکلاي مترجم فرانسوي مي گويد: " خيام صوفي بوده و در دير و صومعه مي زيسته و مقصود خيام از عصاره ياقوت فام انگور، نه همين الکل بلکه نوعي عشق عارفانه به خداوند جهان است. " "1" بسياري خيام را فيلسوفي پوچ گرا و هوس باز دم غنيمت شمر، و شاعري معترض به کائنات دانسته اند و برخي هم وي را همپايه و هم مسلک ابوالعلاي معري دانسته اند و يا او را از جمله قديمي ترين نهليست هاي جهان دانسته اند که خود به پوچي رسيده و تا آخر عمر مروج آن بوده است. شايد برخي اظهار نظرها را محصول و معلول سبک چندگانه اشعار خيام دانست و شناختي که از حکيم عمربن ابراهيم ملقب به خيام داشته اند که وي را، عالمي آگاه و تيزبين و رياضي داني پرمغز و فيلسوفي با اظهارات و آثار نغز مي شناخته اند. در اين بين شايد فرضيه وجود دوخيام، يکي شاعر ملحد و کافر، و ديگري مسلمان فيلسوف و رياضي دان را بتوان با اغماض پذيرفت تا شايد آبي باشد بر دامن گناه آلود فيلسوف مسلمان که برچسب شعر و شاعري به او نمي چسبد. در اين مجال قصد بيان کفر و الحاد و يا اسلام و اعتقـــاد خيام نيست، که خود مجــالي موسّع و صفحاتي مطول مي طلبد. آن چه متن حاضر مي خواهد بدان بپردازد اين نکته است که: خيام شاعري است مسلمان، معتقد يا غير معتقد، که چون اغلب شاعران و نويسندگان پارسي گوي مسلمان از قرآن، احاديث و مضامين ديني به حد وفور بهره برده است و در شعر او مي توان به حد قابل ملاحظه اي تأثير قرآن و حديث را مشاهده نمود. استفاده از واژه هاي قرآن و حديث بيان اين مطلب نه به جهت اثباط اعتقاد خيام به قرآن و حديث و يا به خاطر تصديق بي اعتقادي وي است، بلکه منظور آن است که: خيام شاعري بوده که اشراف کامل بر رموز و دقايق قرآني و آموزه هاي ديني داشته و دقت خيام در بکار گيري عبارات و واژه ها به حد شناخت عميق ودقيق يک مسلمان مشرف به آموزه هاي ديني به ويژه قرآن و حديث است. بهره هاي خيام از قرآن و حديث عبارت است از مضامين، استفاده از عبارات و بکارگيري واژگان که در مثالهاي ذيل نمونه هاي هر کدام نشان داده مي شود: مثال 1 از دي گذشت هيچ از او ياد مکنفــردا که نيامدست فــرياد مکــنبـــرنامده و گذشتــه بنياد مکحالي خوش باش و عمر بر باد مکن قرآن کريم مي فرمايد: لِکَيلا تأسَوا عَلي مافاتکم. ( اين را بدانيد تا هرگز برآنچه از دست شما رود دلتنگ نشويد.) "2"و نيز شعري منصوب به اميرمؤمنان است که: مافاتَ مَضي و ماسئاتيکَ فَأَينقُم فاغتِنمِ الفُرصَهَ بَينَ العَدَمَينِ آن چه که گذشت، تمام شد و آن چه که مي آيد کجاست ؟ برخيز و فرصت را ميان دو نيستي غنيمت شمار. و نيز در حديث ديگري از آن حضرت است که: يابن آدَم لا تَحمِل هَمَّ يَومِک الَّذي لَم ياتِکَ عَلي يَومِکَ الَّذي قداتاکَ. ( اي پسرآدم اندوه روز نيامده رابر روز آمده ات افزون مکن.) "3"علاوه بر رباعي بالا موارد ديگري نيز در ميان رباعيات خيام يافت مي شود که قابل انطباق با اين مضمون است، از آن جمله: اي دل غم اين جهان فـــرسود مخوربيهـــوده نه‌اي غمان بيهوده مخورچون بود و گذشت و نيست نابوده پديدخوش باش و غم بوده و نابوده مخورمثال 2از جمله ديگر رباعياتي که از مضامين قرآني بهره برده است اين رباعي است که: گويند بهشت و حـور عين خواهد بودو آنجا مي ناب و انگبين خواهد بودگر ما مي و معشوقه گزيديم چه باکآخر نه به عاقبت همين خواهد بودآيه قرآن است که: و کواعب اتراباً و کأساً دهاقاً. (و دختران زيباي دلربا و جام هاي پر از شراب طهور.) "4"و نيز آيات ديگر قرآن: و حورٌ عين. کَاَمثالِ اللؤلوءِ المَکنوُنِ. (و زنان سيه چشم زيبا که در بهاء و لطافت چون دّر مکنون اند براي اهل بهشت.)"5"بر اين اساس است که خيام براي توصيف بهترين حالات، زيباتر از بهشت نيافته و براي توصيف بهشت کلماتي بهتر و برتر از توصيف هاي قرآن نجسته است. مثال 3 اسـرار ازل را نه تو داني و نه مـــن وين حرف معّما نه تو خواني و نه منهست از پس پرده گفتگوي من و تو چون پرده برافتد نه تـو ماني و نه منقرآن مي فرمايد: قل انزلَهُ الَّذي يَعلَمُ السِّرَّ في السمواتِ و الارضَ. (بگو اين کتاب را آن خدايي فرستاده که به علم ازلي از اسرار آسمانها و زمين آگاه است.) "6"خيام در اين رباعي راه يابي فکر بشر به اسرار ازلي و علم لا يتناهي خداوند را منتفي مي داند و در مصراع آخر نيز از بــرافتادن پرده و کنار رفتن پرده اي که مانع از ديدن حقيقت اشياء است نام مي برد که اشاره ديگري است به آيه قرآن که مي فرمايد: اِنَّهُ عَلَي رَجعِهِ لَقادِر يَومَ تُبِلَي السّرائِر. (او البته بر زنده کردنش پس از مرگ دوباره قادر است، روزي که پرده ها فرو افتد و اسرار باطن آشکار شود.)"7"مثال 4گــر من ز مي مغانه مستم هستم گر کافـر و گبر و بت پرستم هستمهــر طايفه اي به من گماني دارد من زان خودم هرآنچه هستم هستمبه مصراع پاياني اين رباعي به دقت بنگريد! آيا مي توان اين جمله را غير ملهم از اين آيات دانست؟کلُّ نَفسٍ بِما کَسَبَت رَهينَه. (هر نفسي در گرو عملي است که انجام داده است.)"8"و آيه شريفه: کلُّ امرِيءٍ بِما کَسَبَت رَهين. (هر نفسي در گرو عملي است که خود اندوخته است.)"9"يکبار ديگر حداقل مصراع آخر را با هم بخوانيم: من زان خودم هر آنچه هستم هستم. مثال 5 آنکس که زمين و چرخ و افلاک نهاد بس داغ که او بر دل غمناک نهادبسيار لب چو لعل و زلفي چون مشک در طبل زمين و حقــه خاک نهادمصراع اول رباعي مضمون اين آيه قرآن است که مي فرمايد: انَّ رَبّکُمُ الّذي خَلَقَ السَموات و الاَرض.. (پروردگار شما خدايي است که آسمانها و زمين را خلق کرد)"10"در بطن رباعي اقرارو اعتراف به اين که خالق آسمانها و زمين خالق و باعث مرگ نيز هست و مرگ منحصراً در يد قدرت اوست به خوبي نمايان است. و آيه ديگر از قرآن که: ان الله لَهُ مُلک السمواتِ و الارض يحيي و يميت. (خدا مالک آسمانها و زمين است، او زنده کند و بميراند)"11"گفتاري از اميرمؤمنان علي"ع" است که در همين مضمون مي فرمايد: اِنَّ مالِکَ الموتِ هُوَ مالِک الحَياه فانَّ الخالقَ هو المميت. (آن که مرگ را بر سر آدمي مي آورد همان است که زندگي را در دست دارد و آن که مي آفريند همان است که مي ميراند.)" 12"مثال 6بر لوح نشان بودني ها بوده است پيوسته قلم ز نيک و بد فرسوده استدر روز ازل هـر آنچه بايست بداد غم خـوردن و کوشيدن ما بيهوداستحديثي منصوب به پيامبر اکرم است که: جَفّ القَلَم بِما هُوَ کائنُ الي يَوم القيامَه. (قلم آنچه را که به وقوع خواهد پيوست تا روز قيامت نوشته و خشکيده است.)گر چه درسند اين گفتارنزد علماي علم حديث تشکيک ايجاد شده است امّا در هر حال در اغلب متون به عنوان حديثي منسوب به آن حضرت ذکر گرديده است. علت تشکيک را هم احتمال رسوخ برخي تعاليم دين يهود دانسته اند که اعتقاد دارند: خداوند جهان را در مدت معيني خلق و سپس به سامان نمود و پس از آن، از کار اداره و هدايت آن فارغ شده است. مثال 7از جــرم گل سيـاه تا اوج زحل کردم همه مشکلات گيتي را حلبگشادم بندهاي مشکل به حيل هر بند گشــاده شد مگر بند اجلدر اين رباعي به قطعيت مرگ و عدم توان انسان، در گريز از آن اشاره شده است. موضوعي که در آيات متعدد قرآن و کلام معصومين "ع" به وفور مي توان يافت. نزديک ترين آيه به مفهوم اين رباعي اين آيه قرآن است که: اذا جاءَ اَجَلُهُم فلا يستأخِرون ساعَه و لا يستقدمون. (چون اجل فرا رسد ساعتي دير و زود نگردد.) "13"و مولاي متقيان چه زيبا اين مطلب را بيان فرموده اند که: کم اطرَتُ الايّام اَبحَثُها عَن مکنون هذالامر و لکن ابي الله الااخفائه هيهات علم مخزون. (چه روزهايي را که در تفکر در راز نهاني مرگ به سر بردم ولي مشيت خداوندي جز بر پنهان داشتن آن تعلق نگرفته است. بسيار بعيد است حل اين مشکل زيرا علمي نهاني است.)" 14"خيامي که به خاطر طرح يک سؤال چنين زنديق و کافر معرفي شده است در برجسته ترين اشعارش در شگفت است از اينکه با همه احاطه علمي اش بر بسياري از مشکلات لاينحل، نتوانسته به راز نهاني مرگ پي ببرد و اگر اعتراضي از زبان او برمي خيزد اعتراض به علم و فهم بشري است نه به موضوع مرگ و به تعبير خود او: بگشاده است همه بندهاي مشکل الّا بند اجل که از دسترس فهم بشري خارج است. مثال 8اين قافلـــــه عمر عجب مي گذرد درياب دمي که با طرب مي گذردساقي غم فرداي حريفان چه خوري پيش آر پياله را که شب مي گذرداين رباعي از جمله رباعياتي است که آنرا سند دم غنيمت شمري و خوش باشي خيام دانسته اند. امّا مضمون آن چقدرشبيه و بهره گرفته از کلام اميرمؤمنان است که: بادِرِالفــرصهَ قَبل ان تکون غصّه. (فــرصت را غنيمت دان پيش از آن که از دست رود و انـــدوهي گلوگير شود.) "15"و شعري است منسوب به آن حضرت که: مافات مضي و ماسيئاتيک فاين قم فاغتنم الفرصه بين العدميناز جمله موضوعاتي که در اشعار خيام مي توان به طرز برجسته اي آن را ديد گلايه و گوشزد مرگ است که درمواقع متعددي با ظرافت و قطعيت و حتميّت آن را بيان کرده و غالباً براي اين مقصود خود از واژه ها و عبارات خاک شدن و فاني شدن و خاک گل کوزه گران شدن بهره جسته است، چيزي که حافظ نيز از آن بي بهره نبوده وبا صزاحت گفته است: آخر الامرگل کوزه گران خواهي شد حاليا فکر سبوکن که پر از باده کنيدو نمونه از رباعيات خيام که مرگ را حتمي و براي همه مي داند چنين است: خاکي که به زير پاي هر ناداني است کف صمني و چهــره ناداني استهــرخشت که بر کنگره ايواني است انگشت وزير ياســر سلطاني استو رباعي ديگر: اي پير خــــردمند پگه تر برخيـز و آن کودک خــاک بيز را بنگر تيزپندش ده و گو که نرم نرمک مي بيز مغـــز سر کيقبــاد و چشم پرويزو به راستي مگر نه اين است که: کل نفسِ ذائقه الموت ( هر نفسي طعم مرگ را خواهد چشيد) " 16"مثال 9جامي است که عقل آفرينش مي زد صد بوسه ز مهر بر جبينش مي زداين کوزه گـر دهر چنين جام لطيف مي ســــازدو باز زميــنش مي زدبه کار بردن عبارت جام لطيف براي خلقت انسان اشاره لطيفي است به آيه: لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم. (ما انسان را درمقام"احسن تقويم" نيکوترين مراتب صورت وجود بيافريديم.) "17"و نيز آيه شريفه ي: ونفسٍ و ما سوّيها. (و قسم به نفس ناطقه انسان و آنکه او را به حد کمال آفريد.)"18"خداوند مي فرمايد که ترکيب خلق انسان به گونه اي کامل و بي نقص است که خالق ( عقل کل) پس از خلقت بر خود آفرين گفته است: ثم انشأنا خلقاً اخر فتبارک الله احسن الخالقين. (پس از آن خلقي ديگر انشاء نموديم، آفرين بر قدرت کامل بهترين آفرينندگان.)"19"و بدين ترتيب انساني که عقل کل بر خلقت آن آفرين گفته است و مقامي ممتاز دارد هستي يافته است و سپس: ثم انکم بعد ذالک لميتون. (سپس باز شما آدميان که بدين ترتيب خلق شديد همه خواهيد مرد.)"20" و هُوَ يحيي و يُميت. (اوست که زنده مي کند و مي ميراند.) "21"و به تعبير خيام، مي سازد و باز بر زمين مي زندش. اگر بخواهيم قضيه را خيلي دور و فلسفي کنيم و از معناي ظاهر و نزديک غافل بمانيم مي شود پاي مسائلي چون تناسخ را به ميان کشيد. امّا به نظر مي رسد آنچه خيام گفته شرح يک واقعيت است و ابهام و شک در چيستي و علت آن، که راز آن را فقط خداوند مي داند. و به تعبير قرآن: والله يحيي و يميت و الله بما تعملون بصير. (و خداوند زنده مي کند و مي ميراند و خداوند است که به هر کاري که مي کند آگاه است.)" 22"مثال 10 دي کوزه گري بديدم اندر بازار بر پاره گلي لگد همي زد بسيارو آن گل به زبان حال با او گفت من چون تو بوده ام مرا نيکو دارتشبيهي که مکرر در اشعار خيام به کار برده شده و در اغلب رباعي هاي خيام ديده مي شود بحث کوزه و گل کوزه گري و خاک کوزه گران است که در قرآن بارها با اين اوصاف از خلقت اوليه ي انسان نام برده شده است: خلق الانسان من صلصال کالفخّار. (خداوند انسان را از صلصال و "خشک گلي مانند گل کوزه گران " بدين حسن و زيبايي آفريد.) "23"و نيــز آيه: و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون. (و همانا ما انساني را از گل ولاي سالخورده تغييريافته بيافريديم.) "24"مثال 11آنانکــه محيط فضل و آداب شدنددر جمع کمـال شمع اصحاب شدندره زيــن شب تاريک نبردند به روز گفتند فسانـــه اي و در خاک شدنداهل معرفت براي حل موضوعات مشکله نظريه پردازي ها و فلسفه سازي مي کنند، امّا از آن جا که جهان هستي پيوستگي عميقي با عالم ماوراء عقل و ادراک بشر دارد، همواره سؤالات بسياري، پيش روي عالمان و دانشمندان بي پاسخ وجود دارد، سؤالاتي درباره حقيقت روح، حقيقت مرگ، شفاعت، قضا و قدر، معراج، دعا و... که بشر با همه احاطه عملي که بر هستي يافته است هنوز پاسخ قاطعي براي خود نيافته و همواره در تحير و تلاش به سر مي برد، رباعي فوق ناظر بر اين معنا و برگرفته از مضامين قرآن است که: يعلم مابين ايديهم و ما خلفهم و لايحيطون به علماً. (و خدا با علم ازلي بر همه آينده و گذشته خلايق آگاه است و خلق را هيچ به او احاطه و آگاهي نيست. "25"در واقع خيام مي خواهد بگويد که اهل علم با وجود احاطه کامل بر جهان هستي، خود در دايره قدرت و احاطه پروردگار قرار دارند. قدرتي که علم هيچ کس بدان نرسد مگر در روز قيامت و عالم پس از که مرگ پرده ها کنار روند و حقايق امور آشکار گردد. مثال 12اي چرخ فلک خرابي از کينه توستبيــــدادگري شيـــوه ديرينه تستاي خاک اگر سينه تو بشکافنــــدبس گوهر قيمتي که در سينه توستاين تعبير که گوهر، گرانبها در دل قرار گرقته و بيرون خواهد آمد نيز تعبيري قرآني است که مأخوذ از آيه شريفه زير است: اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها. (هنگامي که سخت زمين به لرزه درآيد و بارهاي سنگين و گنجينه هاي دورن خود را بيرون افکند.) "26"گفتني است که در تفسير قمي ذيل آيه فوق گفته شده که "منظور از اثقال زمين، انسانهايند "علاوه بر مثال هايي که ذکر شد در اشعار اندک خيام مي توان به وفور کلمات و واژه هاي قرآني را يافت که به درستي در محل هاي مناسب قرار گرفته و با بهره گيري از مهندسي کلمات از آنها استفاده شده است. از آن جمله مي توان به اين واژه ها اشاره کرد: حور- عين - عاقبت - مقام - دهر - مقيم - عذاب - اليم - قديم - محدث - اسرار - لوح - ازل - حشر - اجل - سبحان الله - رب - کريم - کرم - قرآن - ملک - ليل و نهار - روح - بقا - ذره - قضا - قدر - جلال - رحيل - عدو - حييّ - و.... با ذکر اين نکته که هدف گفتار حاضراين نبود که خيام را مسلماني معتقد و بي عيب و نقص و صوفي زاهد بداند يا دفاعي در مقابل نسبت هاي روا يا نارواي برخي صاحب نظران کرده باشد، بلکه هدف اين بود که گفته شود خيام در حد فهم عميق آيات قرآن و احاديث معصومين، و علوم مربوطه احاطه داشته و توانسته به درستي از آنها بهره بجويد. قضاوت در خصوص درستي يل نادرستي گفتار آنان که با شناختي سطحي خيام را کافر و زنديق و شرابخوار و... دانسته اند نياز به زمان و مجال مناسبي دارد. پی نوشت ها: 1- مهاجر شيرواني، فردين و شايگان، حسن، نگاهي به خيام، ص1302- قرآن کريم سوره حديد آيه 233- کلمات قصار 267 4- نبأ 33و34 5- واقعه آيات 23-22. 6- فرقان آيه 6. 7- طارق آيات 8و9. 8- مدثر آيه 38 9- طور آيه 21. 10- اعراف آيه 54 11- توبه آيه116 12- نهج البلاغه نامه 31 13- يونس آيه 49. 14- نهج البلاغه خطبه 149 15- نهج البلاغه 31. 16- آل عمران آيه 185. 17- سوره تين آيه 4. 18- سوره شمس آيه 7. 19- مؤمنين آيه 14. 20- مؤمنون آيه 15. 21- يونس آيه 56. 22 - آل عمران آيه 159. 23- رحمن آيه 14 ترجمه حسين الهي قمشه اي. 24- سوره حجر آيه 2625- سوره طه آيه 110. 26- زلزال آيه 1و2منبع : روزنامه اعتدال/الف
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2005]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن