تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كسى، به هدايتى راهنمايى كند، پاداشى را كه براى پيروان هدايت وجود دارد، براى ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853298004




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تأثير قرآن و حديث در شعر خيام


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: تأثير قرآن و حديث در شعر خيام خبرگزاري فارس: آن چه متن حاضر مي خواهد بدان بپردازد اين نكته است كه: خيام شاعري است مسلمان، معتقد يا غير معتقد، كه چون اغلب شاعران و نويسندگان پارسي گوي مسلمان از قرآن، احاديث و مضامين ديني به حد وفور بهره برده است و در شعر او مي توان به حد قابل ملاحظه اي تأثير قرآن و حديث را مشاهده نمود. از منزل كفر تا به دين شايد بتوان گفت؛ كمتر شخصيت شاعري را مي توان يافت كه چون خيام نيشابوري در ميان دو بي نهايت اظهار نظرهاي متناقض گرفتار آمده باشد، گروهي خيام را كافر و ملحد و گروهي صوفي و زاهد گفته اند، دسته اي به شعر خيام در كنار شاهد و شراب و لب جوي و لب كشت مفتخر و بدو تأسي جسته اند و جماعتي از او فيلسوفي شكاك و متحيّر كه با ديده ي شك و ترديد به همه هستي مي نگرد ساخته اند و تلاش او را براي شناخت جهان جز به پوچي و بيراهه منتهي ندانسته اند. در بين شخصيت هاي قبل و بعد از خيام هيچ كس به اندازه او اين چنين در معرض دو بي نهايت قضاوت قرارنگرفته است. در ميان شعراي بزرگ پارسي گو فقط حافظ است كه كلمات و تركيبات خيام را تكرار كرده و بسط و گسترش داده است، امّا رندي حافظ در سخن، به ويژه در غزل و چيره دستي وي در رهايي از دام اظهار و نظر هاي صريح او را چنان جايگاهي بخشيده كه كسي را ياراي تهمت كفر و الحاد به او نيست. عقيده‌اي پيچيده در لفاف كلام افكار و انديشه هاي خيام نيشابوري آنچنان در لفافه كلامش پيچيده و هزارتاي تو در تويي به وجود آورده است كه خاقاني شرواني در نامه اي به شروان شاه درباره ي او گفته است: "هزار سال آسمان و دختران او بايد بگردد تا از آسياب دنيا يك دانه درشت بسان عمر خيام بيرون آيد. " قاضي جمال الدين قفطي قاضي مشهور مصر گفته است: "خيام از بيم تكفير راهي مكه شد. " و از سوي ديگر جارالله زمخشري، خيام را "شيخ الامام و فيلسوف دنيا " ناميده است. اين اظهارنظرهاي متناقض مختص علماي اسلام نيست. بلكه ديدگاه هاي متناقض درباره خيام همچون خود او كه پيشگام همه شعرا و نويسندگان ادب فارسي به آن سوي مرزها گام نهاده و بخش هايي از ادب مغرب زمين را مسحور و متأثر خويش ساخته است، شامل مي شود. ارنست رنان فيلسوف فرانسوي مي گويد: "خيام، اين رند هوشيار، برادر گوته است و نبايد فراموش كردكه از جمله كافران بزرگوار دنياي اسلام است. "، دكتر فردريك روزن معتقد است كه: " خيام يعني شراب "، الفرد تني سون نيز خيام را " كافركبير " مي نامد. و بالاخره مسيو نيكلاي مترجم فرانسوي مي گويد: " خيام صوفي بوده و در دير و صومعه مي زيسته و مقصود خيام از عصاره ياقوت فام انگور، نه همين الكل بلكه نوعي عشق عارفانه به خداوند جهان است. " "1 " بسياري خيام را فيلسوفي پوچ گرا و هوس باز دم غنيمت شمر، و شاعري معترض به كائنات دانسته اند و برخي هم وي را همپايه و هم مسلك ابوالعلاي معري دانسته اند و يا او را از جمله قديمي ترين نهليست هاي جهان دانسته اند كه خود به پوچي رسيده و تا آخر عمر مروج آن بوده است. شايد برخي اظهار نظرها را محصول و معلول سبك چندگانه اشعار خيام دانست و شناختي كه از حكيم عمربن ابراهيم ملقب به خيام داشته اند كه وي را، عالمي آگاه و تيزبين و رياضي داني پرمغز و فيلسوفي با اظهارات و آثار نغز مي شناخته اند. در اين بين شايد فرضيه وجود دوخيام، يكي شاعر ملحد و كافر، و ديگري مسلمان فيلسوف و رياضي دان را بتوان با اغماض پذيرفت تا شايد آبي باشد بر دامن گناه آلود فيلسوف مسلمان كه برچسب شعر و شاعري به او نمي چسبد. در اين مجال قصد بيان كفر و الحاد و يا اسلام و اعتقـــاد خيام نيست، كه خود مجــالي موسّع و صفحاتي مطول مي طلبد. آن چه متن حاضر مي خواهد بدان بپردازد اين نكته است كه: خيام شاعري است مسلمان، معتقد يا غير معتقد، كه چون اغلب شاعران و نويسندگان پارسي گوي مسلمان از قرآن، احاديث و مضامين ديني به حد وفور بهره برده است و در شعر او مي توان به حد قابل ملاحظه اي تأثير قرآن و حديث را مشاهده نمود. استفاده از واژه هاي قرآن و حديث بيان اين مطلب نه به جهت اثباط اعتقاد خيام به قرآن و حديث و يا به خاطر تصديق بي اعتقادي وي است، بلكه منظور آن است كه: خيام شاعري بوده كه اشراف كامل بر رموز و دقايق قرآني و آموزه هاي ديني داشته و دقت خيام در بكار گيري عبارات و واژه ها به حد شناخت عميق ودقيق يك مسلمان مشرف به آموزه هاي ديني به ويژه قرآن و حديث است. بهره هاي خيام از قرآن و حديث عبارت است از مضامين، استفاده از عبارات و بكارگيري واژگان كه در مثالهاي ذيل نمونه هاي هر كدام نشان داده مي شود: مثال 1 از دي گذشت هيچ از او ياد مكن فــردا كه نيامدست فــرياد مكــن بـــرنامده و گذشتــه بنياد مك حالي خوش باش و عمر بر باد مكن قرآن كريم مي فرمايد: لِكَيلا تأسَوا عَلي مافاتكم. ( اين را بدانيد تا هرگز برآنچه از دست شما رود دلتنگ نشويد.) "2 " و نيز شعري منصوب به اميرمؤمنان است كه: مافاتَ مَضي و ماسئاتيكَ فَأَين قُم فاغتِنمِ الفُرصَهَ بَينَ العَدَمَينِ آن چه كه گذشت، تمام شد و آن چه كه مي آيد كجاست ؟ برخيز و فرصت را ميان دو نيستي غنيمت شمار. و نيز در حديث ديگري از آن حضرت است كه: يابن آدَم لا تَحمِل هَمَّ يَومِك الَّذي لَم ياتِكَ عَلي يَومِكَ الَّذي قداتاكَ. ( اي پسرآدم اندوه روز نيامده رابر روز آمده ات افزون مكن.) "3 " علاوه بر رباعي بالا موارد ديگري نيز در ميان رباعيات خيام يافت مي شود كه قابل انطباق با اين مضمون است، از آن جمله: اي دل غم اين جهان فـــرسود مخور بيهـــوده نه‌اي غمان بيهوده مخور چون بود و گذشت و نيست نابوده پديد خوش باش و غم بوده و نابوده مخور مثال 2 از جمله ديگر رباعياتي كه از مضامين قرآني بهره برده است اين رباعي است كه: گويند بهشت و حـور عين خواهد بود و آنجا مي ناب و انگبين خواهد بود گر ما مي و معشوقه گزيديم چه باك آخر نه به عاقبت همين خواهد بود آيه قرآن است كه: و كواعب اتراباً و كأساً دهاقاً. (و دختران زيباي دلربا و جام هاي پر از شراب طهور.) "4 " و نيز آيات ديگر قرآن: و حورٌ عين. كَاَمثالِ اللؤلوءِ المَكنوُنِ. (و زنان سيه چشم زيبا كه در بهاء و لطافت چون دّر مكنون اند براي اهل بهشت.) "5 " بر اين اساس است كه خيام براي توصيف بهترين حالات، زيباتر از بهشت نيافته و براي توصيف بهشت كلماتي بهتر و برتر از توصيف هاي قرآن نجسته است. مثال 3 اسـرار ازل را نه تو داني و نه مـــن وين حرف معّما نه تو خواني و نه من هست از پس پرده گفتگوي من و تو چون پرده برافتد نه تـو ماني و نه من قرآن مي فرمايد: قل انزلَهُ الَّذي يَعلَمُ السِّرَّ في السمواتِ و الارضَ. (بگو اين كتاب را آن خدايي فرستاده كه به علم ازلي از اسرار آسمانها و زمين آگاه است.) "6 " خيام در اين رباعي راه يابي فكر بشر به اسرار ازلي و علم لا يتناهي خداوند را منتفي مي داند و در مصراع آخر نيز از بــرافتادن پرده و كنار رفتن پرده اي كه مانع از ديدن حقيقت اشياء است نام مي برد كه اشاره ديگري است به آيه قرآن كه مي فرمايد: اِنَّهُ عَلَي رَجعِهِ لَقادِر يَومَ تُبِلَي السّرائِر. (او البته بر زنده كردنش پس از مرگ دوباره قادر است، روزي كه پرده ها فرو افتد و اسرار باطن آشكار شود.) "7 " مثال 4 گــر من ز مي مغانه مستم هستم گر كافـر و گبر و بت پرستم هستم هــر طايفه اي به من گماني دارد من زان خودم هرآنچه هستم هستم به مصراع پاياني اين رباعي به دقت بنگريد! آيا مي توان اين جمله را غير ملهم از اين آيات دانست؟ كلُّ نَفسٍ بِما كَسَبَت رَهينَه. (هر نفسي در گرو عملي است كه انجام داده است.) "8 " و آيه شريفه: كلُّ امرِيءٍ بِما كَسَبَت رَهين. (هر نفسي در گرو عملي است كه خود اندوخته است.) "9 " يكبار ديگر حداقل مصراع آخر را با هم بخوانيم: من زان خودم هر آنچه هستم هستم. مثال 5 آنكس كه زمين و چرخ و افلاك نهاد بس داغ كه او بر دل غمناك نهاد بسيار لب چو لعل و زلفي چون مشك در طبل زمين و حقــه خاك نهاد مصراع اول رباعي مضمون اين آيه قرآن است كه مي فرمايد: انَّ رَبّكُمُ الّذي خَلَقَ السَموات و الاَرض.. (پروردگار شما خدايي است كه آسمانها و زمين را خلق كرد) "10 " در بطن رباعي اقرارو اعتراف به اين كه خالق آسمانها و زمين خالق و باعث مرگ نيز هست و مرگ منحصراً در يد قدرت اوست به خوبي نمايان است. و آيه ديگر از قرآن كه: ان الله لَهُ مُلك السمواتِ و الارض يحيي و يميت. (خدا مالك آسمانها و زمين است، او زنده كند و بميراند) "11 " گفتاري از اميرمؤمنان علي "ع " است كه در همين مضمون مي فرمايد: اِنَّ مالِكَ الموتِ هُوَ مالِك الحَياه فانَّ الخالقَ هو المميت. (آن كه مرگ را بر سر آدمي مي آورد همان است كه زندگي را در دست دارد و آن كه مي آفريند همان است كه مي ميراند.) " 12 " مثال 6 بر لوح نشان بودني ها بوده است پيوسته قلم ز نيك و بد فرسوده است در روز ازل هـر آنچه بايست بداد غم خـوردن و كوشيدن ما بيهوداست حديثي منصوب به پيامبر اكرم است كه: جَفّ القَلَم بِما هُوَ كائنُ الي يَوم القيامَه. (قلم آنچه را كه به وقوع خواهد پيوست تا روز قيامت نوشته و خشكيده است.) گر چه درسند اين گفتارنزد علماي علم حديث تشكيك ايجاد شده است امّا در هر حال در اغلب متون به عنوان حديثي منسوب به آن حضرت ذكر گرديده است. علت تشكيك را هم احتمال رسوخ برخي تعاليم دين يهود دانسته اند كه اعتقاد دارند: خداوند جهان را در مدت معيني خلق و سپس به سامان نمود و پس از آن، از كار اداره و هدايت آن فارغ شده است. مثال 7 از جــرم گل سيـاه تا اوج زحل كردم همه مشكلات گيتي را حل بگشادم بندهاي مشكل به حيل هر بند گشــاده شد مگر بند اجل در اين رباعي به قطعيت مرگ و عدم توان انسان، در گريز از آن اشاره شده است. موضوعي كه در آيات متعدد قرآن و كلام معصومين "ع " به وفور مي توان يافت. نزديك ترين آيه به مفهوم اين رباعي اين آيه قرآن است كه: اذا جاءَ اَجَلُهُم فلا يستأخِرون ساعَه و لا يستقدمون. (چون اجل فرا رسد ساعتي دير و زود نگردد.) "13 " و مولاي متقيان چه زيبا اين مطلب را بيان فرموده اند كه: كم اطرَتُ الايّام اَبحَثُها عَن مكنون هذالامر و لكن ابي الله الااخفائه هيهات علم مخزون. (چه روزهايي را كه در تفكر در راز نهاني مرگ به سر بردم ولي مشيت خداوندي جز بر پنهان داشتن آن تعلق نگرفته است. بسيار بعيد است حل اين مشكل زيرا علمي نهاني است.) " 14 " خيامي كه به خاطر طرح يك سؤال چنين زنديق و كافر معرفي شده است در برجسته ترين اشعارش در شگفت است از اينكه با همه احاطه علمي اش بر بسياري از مشكلات لاينحل، نتوانسته به راز نهاني مرگ پي ببرد و اگر اعتراضي از زبان او برمي خيزد اعتراض به علم و فهم بشري است نه به موضوع مرگ و به تعبير خود او: بگشاده است همه بندهاي مشكل الّا بند اجل كه از دسترس فهم بشري خارج است. مثال 8 اين قافلـــــه عمر عجب مي گذرد درياب دمي كه با طرب مي گذرد ساقي غم فرداي حريفان چه خوري پيش آر پياله را كه شب مي گذرد اين رباعي از جمله رباعياتي است كه آنرا سند دم غنيمت شمري و خوش باشي خيام دانسته اند. امّا مضمون آن چقدرشبيه و بهره گرفته از كلام اميرمؤمنان است كه: بادِرِالفــرصهَ قَبل ان تكون غصّه. (فــرصت را غنيمت دان پيش از آن كه از دست رود و انـــدوهي گلوگير شود.) "15 " و شعري است منسوب به آن حضرت كه: مافات مضي و ماسيئاتيك فاين قم فاغتنم الفرصه بين العدمين از جمله موضوعاتي كه در اشعار خيام مي توان به طرز برجسته اي آن را ديد گلايه و گوشزد مرگ است كه درمواقع متعددي با ظرافت و قطعيت و حتميّت آن را بيان كرده و غالباً براي اين مقصود خود از واژه ها و عبارات خاك شدن و فاني شدن و خاك گل كوزه گران شدن بهره جسته است، چيزي كه حافظ نيز از آن بي بهره نبوده وبا صزاحت گفته است: آخر الامرگل كوزه گران خواهي شد حاليا فكر سبوكن كه پر از باده كني دو نمونه از رباعيات خيام كه مرگ را حتمي و براي همه مي داند چنين است: خاكي كه به زير پاي هر ناداني است كف صمني و چهــره ناداني است هــرخشت كه بر كنگره ايواني است انگشت وزير ياســر سلطاني است و رباعي ديگر: اي پير خــــردمند پگه تر برخيـز و آن كودك خــاك بيز را بنگر تيز پندش ده و گو كه نرم نرمك مي بيز مغـــز سر كيقبــاد و چشم پرويز و به راستي مگر نه اين است كه: كل نفسِ ذائقه الموت ( هر نفسي طعم مرگ را خواهد چشيد) " 16 " مثال 9 جامي است كه عقل آفرينش مي زد صد بوسه ز مهر بر جبينش مي زد اين كوزه گـر دهر چنين جام لطيف مي ســــازدو باز زميــنش مي زد به كار بردن عبارت جام لطيف براي خلقت انسان اشاره لطيفي است به آيه: لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم. (ما انسان را درمقام "احسن تقويم " نيكوترين مراتب صورت وجود بيافريديم.) "17 " و نيز آيه شريفه ي: ونفسٍ و ما سوّيها. (و قسم به نفس ناطقه انسان و آنكه او را به حد كمال آفريد.) "18 " خداوند مي فرمايد كه تركيب خلق انسان به گونه اي كامل و بي نقص است كه خالق ( عقل كل) پس از خلقت بر خود آفرين گفته است: ثم انشأنا خلقاً اخر فتبارك الله احسن الخالقين. (پس از آن خلقي ديگر انشاء نموديم، آفرين بر قدرت كامل بهترين آفرينندگان.) "19 " و بدين ترتيب انساني كه عقل كل بر خلقت آن آفرين گفته است و مقامي ممتاز دارد هستي يافته است و سپس: ثم انكم بعد ذالك لميتون. (سپس باز شما آدميان كه بدين ترتيب خلق شديد همه خواهيد مرد.) "20 " و هُوَ يحيي و يُميت. (اوست كه زنده مي كند و مي ميراند.) "21 " و به تعبير خيام، مي سازد و باز بر زمين مي زندش. اگر بخواهيم قضيه را خيلي دور و فلسفي كنيم و از معناي ظاهر و نزديك غافل بمانيم مي شود پاي مسائلي چون تناسخ را به ميان كشيد. امّا به نظر مي رسد آنچه خيام گفته شرح يك واقعيت است و ابهام و شك در چيستي و علت آن، كه راز آن را فقط خداوند مي داند. و به تعبير قرآن: والله يحيي و يميت و الله بما تعملون بصير. (و خداوند زنده مي كند و مي ميراند و خداوند است كه به هر كاري كه مي كند آگاه است.) " 22 " مثال 10 دي كوزه گري بديدم اندر بازار بر پاره گلي لگد همي زد بسيار و آن گل به زبان حال با او گفت من چون تو بوده ام مرا نيكو دار تشبيهي كه مكرر در اشعار خيام به كار برده شده و در اغلب رباعي هاي خيام ديده مي شود بحث كوزه و گل كوزه گري و خاك كوزه گران است كه در قرآن بارها با اين اوصاف از خلقت اوليه ي انسان نام برده شده است: خلق الانسان من صلصال كالفخّار. (خداوند انسان را از صلصال و "خشك گلي مانند گل كوزه گران " بدين حسن و زيبايي آفريد.) "23 " و نيــز آيه: و لقد خلقنا الانسان من صلصال من حماء مسنون. (و همانا ما انساني را از گل ولاي سالخورده تغييريافته بيافريديم.) "24 " مثال 11 آنانكــه محيط فضل و آداب شدند در جمع كمـال شمع اصحاب شدند ره زيــن شب تاريك نبردند به روز گفتند فسانـــه اي و در خاك شدند اهل معرفت براي حل موضوعات مشكله نظريه پردازي ها و فلسفه سازي مي كنند، امّا از آن جا كه جهان هستي پيوستگي عميقي با عالم ماوراء عقل و ادراك بشر دارد، همواره سؤالات بسياري، پيش روي عالمان و دانشمندان بي پاسخ وجود دارد، سؤالاتي درباره حقيقت روح، حقيقت مرگ، شفاعت، قضا و قدر، معراج، دعا و... كه بشر با همه احاطه عملي كه بر هستي يافته است هنوز پاسخ قاطعي براي خود نيافته و همواره در تحير و تلاش به سر مي برد، رباعي فوق ناظر بر اين معنا و برگرفته از مضامين قرآن است كه: يعلم مابين ايديهم و ما خلفهم و لايحيطون به علماً. (و خدا با علم ازلي بر همه آينده و گذشته خلايق آگاه است و خلق را هيچ به او احاطه و آگاهي نيست. "25 " در واقع خيام مي خواهد بگويد كه اهل علم با وجود احاطه كامل بر جهان هستي، خود در دايره قدرت و احاطه پروردگار قرار دارند. قدرتي كه علم هيچ كس بدان نرسد مگر در روز قيامت و عالم پس از كه مرگ پرده ها كنار روند و حقايق امور آشكار گردد. مثال 12 اي چرخ فلك خرابي از كينه توست بيــــدادگري شيـــوه ديرينه تست اي خاك اگر سينه تو بشكافنــــد بس گوهر قيمتي كه در سينه توست اين تعبير كه گوهر، گرانبها در دل قرار گرقته و بيرون خواهد آمد نيز تعبيري قرآني است كه مأخوذ از آيه شريفه زير است: اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها. (هنگامي كه سخت زمين به لرزه درآيد و بارهاي سنگين و گنجينه هاي دورن خود را بيرون افكند.) "26 " گفتني است كه در تفسير قمي ذيل آيه فوق گفته شده كه "منظور از اثقال زمين، انسانهايند " علاوه بر مثال هايي كه ذكر شد در اشعار اندك خيام مي توان به وفور كلمات و واژه هاي قرآني را يافت كه به درستي در محل هاي مناسب قرار گرفته و با بهره گيري از مهندسي كلمات از آنها استفاده شده است. از آن جمله مي توان به اين واژه ها اشاره كرد: حور- عين - عاقبت - مقام - دهر - مقيم - عذاب - اليم - قديم - محدث - اسرار - لوح - ازل - حشر - اجل - سبحان الله - رب - كريم - كرم - قرآن - ملك - ليل و نهار - روح - بقا - ذره - قضا - قدر - جلال - رحيل - عدو - حييّ - و.... با ذكر اين نكته كه هدف گفتار حاضراين نبود كه خيام را مسلماني معتقد و بي عيب و نقص و صوفي زاهد بداند يا دفاعي در مقابل نسبت هاي روا يا نارواي برخي صاحب نظران كرده باشد، بلكه هدف اين بود كه گفته شود خيام در حد فهم عميق آيات قرآن و احاديث معصومين، و علوم مربوطه احاطه داشته و توانسته به درستي از آنها بهره بجويد. قضاوت در خصوص درستي يل نادرستي گفتار آنان كه با شناختي سطحي خيام را كافر و زنديق و شرابخوار و... دانسته اند نياز به زمان و مجال مناسبي دارد. پي نوشت ها: 1- مهاجر شيرواني، فردين و شايگان، حسن، نگاهي به خيام، ص130 2- قرآن كريم سوره حديد آيه 23 3- كلمات قصار 267 4- نبأ 33و34 5- واقعه آيات 23-22. 6- فرقان آيه 6. 7- طارق آيات 8و9. 8- مدثر آيه 38 9- طور آيه 21. 10- اعراف آيه 54 11- توبه آيه116 12- نهج البلاغه نامه 31 13- يونس آيه 49. 14- نهج البلاغه خطبه 149 15- نهج البلاغه 31. 16- آل عمران آيه 185. 17- سوره تين آيه 4. 18- سوره شمس آيه 7. 19- مؤمنين آيه 14. 20- مؤمنون آيه 15. 21- يونس آيه 56. 22 - آل عمران آيه 159. 23- رحمن آيه 14 ترجمه حسين الهي قمشه اي. 24- سوره حجر آيه 26 25- سوره طه آيه 110. 26- زلزال آيه 1و2 .......................................................................................................... منبع : روزنامه اعتدال انتهاي پيام/




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1762]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن