واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فیلم تلویزیونی "کابوس" ساخته سیروس مقدم قربانی نوع نگاهی است که قرار بوده یک الگوی آشنا و قدیمی را تازه کند اما از سوی دیگر بام سقوط کرده است. به گزارش خبرنگار مهر، مقدم در فیلم تلویزیونی "کابوس" یک الگوی آشنا از روابط را محور قرار داده ولی تلاش کرده با خوانشی جدید از این الگو آن را واجد تازگی کند که در عمل به واسطه اعمال سلایق شخصی از رسیدن به آن بازمانده است. الگوی آشنای مثلث عشقی در کنار توطئههای یک شوهر برای دیوانه کردن همسرش، محور اصلی فیلم است که تلاش شده از ابتدای فیلم با انتخاب یک زاویه دید خاص، تعاریف قصه را عوض کند. غافل از آنکه این تغییر تعاریف به بهای غافلگیری مخاطب، منطق داستانی را زیر سوال می برد. فیلم "کابوس" در اولین نگاه نسخه تلویزیونی فیلم سینمایی "اقلیما" محمدمهدی عسگرپور است که سال گذشته به اکران عمومی درآمد. انتخاب زاویه دید زنی که به واسطه سوابق گذشته، اطرافیان حرفهای او را به خیال و توهم نسبت میدهند نیز یکی دیگر از مواردی است که سارا "اقلیما" و شکوفه "کابوس" را به هم نزدیک میکند. شکوفه (مهراوه شریفینیا) و منصور (امین زندگانی) پس از گذشت چهار سال از زندگی مشترک و داشتن یک پسر کوچک، به واسطه حالات روحی شکوفه وارد بحران میشوند. در فیلم "کابوس" تلاش شده شکوفه از دیدگاه اطرافیان به عنوان زنی حساس ترسیم شود که وسواسهای خاص او به تدریج کارش را به بحران و پریشانی کشانده است. از پدر و برادر شکوفه تا خانواده منصور، همه او را متوهم و خیالباف میدانند و کسی حرفهایش را باور نمیکند. این فرمول جواب پس داده وقتی کارایی خود را از دست میدهد که بر اساس یک تکنیک آشنای فیلمنامهای، شوهر خوب، مظلوم و دلسوز معرفی و بر این وجوه او تأکید میشود. انتخاب بازیگری چون امین زندگانی که ظاهری معقول و مثبت دارد نیز این چینش را لو میدهد و جایگزینی برای حسین یاری در فیلم "اقلیما" است که توانست با تکیه بر نقشهای مثبت قبلی خود، همه شک و شبههها را تا لحظه گرهگشایی از خود دور کند. نکته ای که در این میان پرداخت خاص نویسنده و فیلمساز را زیر سوال برده و کارکرد آن را از کمرنگ میکند، کدهایی است که به تدریج منصور برای بدگمان کردن شکوفه به اطرافیان در اختیارش میگذارد و در واقع رو بازی میکند. بدگمانی او به دختر همسایه (سمیه)، برادر شکوفه (رضا)، خواستگار سابق شکوفه، ... و انتقال این بدگمانی به شکوفه برای بدبین کردن او نسبت به اطرافیان از جمله این کنشهاست که منصور را برخلاف ظاهر دلسوزش در مظان اتهام قرار میدهد. مشکل از جایی عمده میشود که فیلمساز بر مسیری تکراری از رفتارها و کنش و واکنشها حرکت می کند تا با تأکید بسیار هر بار مشخص شود شکوفه قادر به اثبات ادعایش برای اطرافیان نیست و در نهایت به بحران روحی او دامن زده شود. به عنوان مثال از پیش قابل پیشبینی است که نوار فیلمی که شکوفه از زن دیگر گرفته، خالی باشد و یک دور باطل از عملکردهای توهموار او شکل بگیرد و نهایتاً شکوفه به عنوان یک بیمار شیزوفرنی در آسایشگاه بستری شود. فیلم با این نتیجهگیری به پایان اولیه خود نزدیک میشود ولی از آنجا که قرار بوده مخاطب غافلگیر شده و با سرانجامی ورای آنچه انتظار دارد، مواجه شود یک فاصله زمانی شش ماهه در نظر گرفته شده تا تازه بعد از آن به واسطه نشانههایی کاملاً اتفاقی پرده از چهره واقعی منصور برداشته شود که همه این برنامهها را برای دیوانه کردن شکوفه طراحی کرده است. اما کار به همینجا ختم نمیشود، چرا که قرار است چهره منصور به عنوان یک بیمار روانی که با برنامه از پیش طراحی شده با همه زنان این بازی را شروع میکند، تثبیت شود و به نوعی بازخورد اعمال دنیوی و نگاه به زندگی این دنیا به عنوان دار مکافات برجسته شود. نکته مهم در مورد ساختاری تصویری فیلم اینکه کارگردان به بهانه اینکه شخصیت اصلی یک روانپریش است، از تکنیک مورد علاقهاش، دوربین روی دست استفاده افراطی کرده و در طول فیلم از ابتدا تا انتها شاهد نماهای متحرک و کج از در و دیوار و داخل لیوان و ... هستیم که قرار است تداعیگر روح ناآرام شکوفه و شخصیت دوگانه او باشند. این افراط کار را به جایی رسانده که اصلاً هیچ ویژگی نمیتواند دنیای واقع و خیال ذهنی شکوفه را از هم جدا کند و در واقع ساختار تصویری شلختهوار به بهانه روحیات شخصیت اصلی، به کلیت کار سنجاق شده است. در کنار چنین رویکردهای افراطی در تصویر، گاه وجوه تعیینکننده و رئال ماجرا زیر سایه توجه به این نکات کمرنگ شده است. به عنوان مثال کلیت فیلم در فصل زمستان میگذرد ولی پس از گذشت شش ماه از قصه که با میاننویس به آن تأکید میشود، باز هم زمستان است. فقط و فقط به این دلیل که نمایش فیلمساز از لباس پوشیدن زنها و دستکش دست کردن و ... درست از آب دربیاید. اینجاست که میتوان مدعی شد فیلم "کابوس" قربانی علاقه افراطی سازندهاش به دوربین روی دست، گرفتن نماهای کج و تاراست، تأکید چند باره بر موقعیتهای نمایشی تکراری و ... در واقع قربانی نوع نگاهی است که قرار بوده این الگوی آشنا و قدیمی را تازه کند اما از سوی دیگر بام سقوط کرده است. فیلم تلویزیونی "کابوس" به کارگردانی سیروس مقدم عصر جمعه 23 فرودین ساعت 16 از شبکه اول پخش شد. امین زندگانی، مهراوه شریفینیا، کورش سلیمانی، فرشید زارعیفرد، بهنام قربانی، شهرزاد کمالزاده، هیلدا خسروی، بهروز خوشفطرت، محمدرضا نصیری و نفیسه روشن ساخته شد. "کابوس" درباره دختری جوان است که چهار سال بعد از ازدواج با منصور دچار بیماری روحی روانی میشود. این بیماری از او چهره زنی ناسازگار ساخته و تلاشهای همسر و خانوادهاش برای معالجه نتیجه نمیدهد و شرایط روحی او روز به روز بدتر میشود. تا اینکه در موقعیتی بحرانی با زنی رو به رو میشود که ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1323]