تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):شيطان به سپاهيانش مى گويد: ميان مردم حسد و تجاوزگرى بياندازيد چون اين دو، نزد خدا بر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1830999517




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جمعيت متناسب و توسعه


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
جمعيت متناسب و توسعه
جمعيت متناسب و توسعه قرن بيستم ، آبستن نظرياني مختلف در باب توسعه است . درباره ي اين نظريات ، ميزان اعتبار آنها و پيامدهايشان ، سخن ، بسيار رفته است. ديگر آن که در توسعه به اموري مختلف توجه کرده اند و رابطه ي آنها را با توسعه سنجيده اند . از جمله ي اين امور ، «جمعيت» است که برنامه ريزان توسعه ، اگر شناخت درستي از آن و پيامدهايش آن نداشته باشند، نمي توانند به الگويي مناسب براي توسعه دست يابند . در اين باره ، مبحث «جمعيت متناسب» را مطرح کرده اند که ما در اين مقاله ، تلاش مي کنيم تصوري از «جمعيت متناسب »ارائه دهيم ؛ اما پيش از آن به توضيحي درباره ي ارتباط ميان جمعيت و توسعه مي پردازيم . جمعيت و توسعه در توسعه ، وجود دو عامل ، بسيار مهم است: يکي منابع و ديگري جمعيت. هيچ توسعه اي رخ نخواهد داد مگر آن که مجموعه اي از انسان ها ، منابع را در مسير توسعه به کار گيرند ؛ اما در همين آغاز، نزاع در گرفته است که جمعيت را «عامل» توسعه بناميم يا «مانع»آن. برخي گفته اند : جمعيت ، مانع توسعه است . توسعه ، زماني رخ مي دهد که علاوه بر مصارف اوليه، ميزاني از منابع و در آمدهاي ملي ، جهت مصرف در امور زير بنايي باقي مانده باشد؛ اما با جمعيت زياد و مصرف بالا ، ديگر منابعي براي توسعه با قي نمي ماند. برخي ديگر نيز گفته اند :جمعيت، عامل توسعه است ؛ زيرا توسعه را همين انسان ها بايد به وجود آورند ، و از سوي ديگر ، همه مي دانيم که نياز ، مادر اختراع است. تا جمعيتي احساس کمبرد نکند ، به دنبال چاره انديشي براي رفع مشکلات خود و به اصطلاح ما به دنبال توسعه نمي رود.براي جمع بين اين دو نظر مي توان گفت : اضافه شدن جمعيت، تا زماني که افراد در سن عدم فعاليت هستند (يعني سنين بين تولد تا 14سال پايان تحصيل) ، ضد توسعه است ؛زيرا چنين شهرونداني صرفا مصرف کننده ي منابع اند و در راه توسعه ، گامي نمي نهند ؛ اما پس از اين دوره ، وقتي وارد بازار کار شوند ، به عامل توسعه تبديل مي شوند . لکن اگرهمچنان غير فعال باقي بمانند يا دچار بي کاري پنهان و ... باشند ، هنوز ضد توسعه اند . با توجه به اين توضيحات و اين که جمعيت متناسب را لازمه ي توسعه برشمرده اند،سراغ جمعيت متناسب مي رويم تا به تصوري دقيق تر از آن دست يابيم. چگونه جمعيتي متناسب نيست ؟ براي درک بهتر ازجمعيت متناسب مي توان به مفاهيم مقابل آن پرداخت: جمعيت اضافي:جمعيت متناسب ، جمعيت اضافي نيست . اضافه جمعيت ، وقتي رخ مي دهد که افزايش افراد، توازن بين جمعيت و منابع را به خطر اندازد . اين اضافه جمعيت ، دو گونه است :گونه ي اول ، جايي است که اگر تمام امکانات را نيز بسيج کنيم ، باز هم نيازهاي همه ي جمعيت ، تامين نخواهد شد . در اين صورت ، دچار «اضافه جمعيت مطلق »هستيم ؛ اما اگر سطح توليد فعلي براي جميعت موجود ، ناکافي باشد ، ولي منابع ، به ما اجازه ي توليد بيشتر را بدهند، دچار «اضافه جمعيت نسبي» هستيم . جمعيت کم:جمعيت کم يا کمي جمعيت نيز «جمعيت متناسب» نيست و در واقع ، سوي ديگر آن محسوب مي شود . دو حالت براي کمي جمعيت بيان مي کنند: يکي وقتي که منابع، توان لازم را براي تغذيه ي جمعيت بيشتر بدون ايجاد بي کاري داشته باشد . ديگري وقتي که جمعيت موجود ، براي ايجاد حد متناسب بهره وري ، کافي نباشد .در جمعيت متناسب ، سخن از شناخت وضعيت مطلوب جمعيت و برنامه ريزي براي رسيدن به آن نقطه است ؛ اما گروهي گفته اند : جمعيت ، نيازي به شناخت حد متناسب و برنامه ريزي ندارد . تنظيم خود به خودي جمعيت: معتقدان به اين نظر گفته اند: اگر جمعيت از حالت تعادل خارج شود ، براي تنظيم مجدد ، نيازمند عامل خارجي و دخالت مراکز دوستي و غير ذلک نيست . مکانيزم هاي خودکاري وجود دارند که جمعيت را دوباره به حالت تعادل باز مي گردانند . اين نظر ، اگر چه تا حدي درست است؛ اما به اين نکته نيز بايد توجه داشت که برخي مشکلات اجتماعي ، سير شکل گيري آن ، آرام و نامحسوس است و تا به مرحله ي بحران نرسد ، انسان ها درک درستي از آن و عزم جدي براي رفع آن پيدا نمي کنند . منشکلات جمعيتي ، معمولا از اين گونه اند؛ لذا هر جامعه ، نيازمند افرادي است که از قبل ، مشکلات آينده را پيش بيني و روشهاي مقتضي براي رفع آن را پيش نهند . علاوه بر اين که افراد ، قبل از هر چيز، مسائل را به صورت فردي و بر اساس مصالح شخصي مي بينند و نه در شکل اجتماعي آن ؛ در حالي که جمعيت ،يک امر اجتماعي است ، نه فردي.اين مسئله ، امروزه در برخي جوامع غربي که با کمي جمعيت مواجه اند ، دقيقا مصداق يافته است . در اين کشورها اگر چه کارشناسان ، نسبت به کمي جمعيت ، هشدار مي دهند و دولت ، سياست هاي تشويق و حمايتي در اين زمينه اعمال مي کند ، اما مردم ، بي اعتنا به اين هشدارها و سياست ها ، براي فقط رفاه شخصي و يا دستيابي به آن، بر فرزند کمتر ، اصرار مي ورزند.تبيين جمعيت متناست : براي «جمعيت متناسب»،تعاريف متعددي ذکر شده است . اين تعاريف ، عمدتا به مسائل اقتصادي پرداخته اند وتنها در برخي از آنها به مسائل اجتماعي هم توجه شده است و در مواري نيز آن را با شاخص هايش تعريف کرده اند و تقريبا همه يتعاريف ، «منابع»را تابعي از «جمعيت »در نظر گرفته اند، نه جمعيت را تابعي از منابع . در اين نوشتار ،بي آن که به ذکر تعاريف بپردازيم، تلاش مي کنيم تا«جمعيت متناسب» را به درستي تبيين کنيم.در نگاه نخست، جمعيت متناسب، با دو «متغير» شناخته مي شود: يکي منابع موجود و ديگري جمعيت که بايد بين اين دو ، تعادل برقرار کرد و چون منابع موجود بر روي کره ي زمين ، محدود است و افزون بر آن ، خارج از اراده ي ماست ، پس بايد جمعيت را دست کاري کرد و ميزان جمعيت را با مقدار منابع ، متناسب ساخت و از اين طريق ، راه توسعه را هموار کرد.بنابراين ، در معادله ي جمعيت ـ منابع ، متغير وابسته ، همان جمعيت است که بايد مقدرات خود را به دست برنامه ريزان جمعيتي بسپارد؛ اما اين نگاه، يک نگاه ابتدايي به مسئله جمعيت و منابع، محسوب مي شود؛ چرا که نه جمعيت را به آساني مي توان کم و زياد کرد (چنانچه هند نمي تواند از جمعيت خود بکاهد و اروپا نمي تواند بر جمعيت خود بيفزايد) و نه منابع را مي توان به نوع طبيعي اش محدود دانست. منابع بر روي کره ي زمين ، محدود است؛ لکن چه دليل عقلي ، علمي و يا تاريخي بر کمي آن منابع براي بشر مي توان ارائه داد ؟آيا اساسا همه ي منابع ، شناخته شده اند؟ برخي معتقدند که با در نظر گرفتن استعدادهاي بالقوه ي ذخاير فراوان زمين ، مي توان منبع غذايي چهل ميليارد انسان را فراهم آورد . البته استفاده ي بهينه و معقول و آنچه در اختيار ماست ، بحثي ديگر است .از سوي ديگر ، «منابع» در بحث ما به «منابع طبيعي» محدود نمي ماند و لا اقل به سه عامل ديگر (موثر بر منابع )ميتوان اشاره داشت :اول .«اختراعات و ورود تکنولوژي » به يک کشور که امکان توليد هر چه بيشتر و بهتر نيازهاي انسان را فراهم مي کند. کشاورزي، يک مثال براي آن است . با ورود تکنولوژي به اين عرصه و شروع کشت هاي مکانيزه ، محصولات کشاورزي به توليد انبوه مي رسند و امکان استفاده از اين محصولات براي تعداد بيشتري از انسان ها فراهم مي شود. دوم. عامل ديگر مرتبط با ميزان متعادل جمعيت، «فرهنگ وسازمان اجتماعي» هر جامعه است. نمونه ي آن، فرهنگ مصرف گرايي است که از شاخصه هاي مهم جوامع سرمايه داري و شبه سرمايه داري است. حتي جوامعي که داراي فرهنگ کار و تلاش اند ، وقتي دچار مصرف گرايي مي شوند، جمعيت خود را اضافه مي بينند . جالب اين است که بسياري از جمعيت شناسان، وقتي مصرف گرايي را مي بينند ، شايد با نوعي کرنش در برابر غول سرمايه داري، اعلام مي کنند که دچار کمبود منابع هستيم . پس براي توسعه بايد جمعيت را کنترل کرد، تا با منابع موجود، تناسب يابد . اين راه، اگر چه در جاي خود قابل دقت است ، اما به نظر مي رسد که تنها راه حل موجود نيست. يک راه حل ديگر نيز آن است که انسان مدرن ، کمي از خود خواهي خود و مصرف گرايي اش بکاهد و حق حيات نسل هاي آتي را از آنها سلب نکند. البته در جوامع امروزي مغرب زمين ، مسئله اضافه ي جمعيت و کنترل آن مطرح نيست؛ زيرا مردم در چارچوبه ي سرمايه داري و بر اساس آموزه هاي آن، به درجه اي از بلوغ فکري رسيد ه اند که براي ارضاي روحيه ي مصرف گرايي خويش، به فرزنددار شدن ، به دليل هزينه هاي فراوانش ، بي اعتنا شده اند . به همين دليل ، برخي از جوامع غربي با کمبود جمعيت و بويژه با پيري جمعيت مواجه اند و راهي براي حل آن نيافته اند ؛ مشکلي که روند توسعه ي اين کشورها را در آينده، با مشکل جدي مواجه مي سازد. اين يک پارادوکس (تناقض) در سرمايه داري است که چون در چرخه ي «مصرف هر چه بيشتر ـ توليد هر چه بيشتر» سير مي کند ، براي باقي ماندن در مسير توسعه، از يک سو نيازمند جمعيتي فراوان و مصرف کنندگاني مطيع است و از سوي ديگر ، وقتي مصرف کنندگان طعم مصرف گرايي را چشيدند ، حاضر به توليد نسل بيشتر نيستند . در نتيجه، سرمايه داري، عامل پيش برنده ي خود (يعني مصرف کنندگان) را از دست مي دهد . براي فرهنگ ، به مصرف گرايي مثال زديم و براي سازمان اجتماعي مي توان به نحوه ي توزيع منابع در سطح جامعه اشاره داشت . يک مکانيزم عارلانه ي توزيع ، امکان برخورداري جمعيت بيشتري از انسان ها را از منابع موجود ، فراهم مي آورد و برعکس ، يک توزيع ناعادلانه، تناسب بين جمعيت و منابع را به هم مي زند.گروه محروم از منابع ، به دليل نداشتن تحصيلات ، بهداشت و ... به قدر کافي ، نه تنها نمي توانند در مسير توسعه ، فعاليت مثبتي انجام دهند ، بلکه ضد توسعه مي شوند ؛ چون از يک سو ، توان فعاليت ندارند و از سوي ديگر ، هزينه هاي سنگين درمان و ...را به کشور ، تحميل مي کنند . سوم. «نيروي انساني» به عنوان سومين عامل ، علاوه بر آن که خود ، جزئي از جمعيت است، جزئي از منابع نيز قلمداد مي شود . انسان هاي نخبه، خلاق، توليدگر و يا طراح و برنامه ريز ، باآثار خود مي توانند بر جمعيت ، موثر واقع شوند؛ براي مثال ، در کشور ما ، طرح ضربتي اشتغال ، صرف نظر از ميزان موفقيت آن ، طرحي بود که از سوي يک يا چند نفر از برنامه ريزان ، براي ايجاد 400/000 فرصت شغلي ، در طي يک سال (بيش از آنچه در برنامه ي پنج ساله ي سوم در نظر گرفته شده بود)، ارائه شد . اين طرح و نمونه هاي آن ، اگر با دقت طراحي و اجرا شوند ، با هزينه ي اندک و از طريق ظرفيت هاي متروک مانده ي جامعه ، امکان حرکت بيشتر در مسير توسعه و خدمت رساني به تعداد فراواني از جمعيت را فراهم مي آورند.شايد اغراق آميز نباشد اگر بگويم که جمعيت يک ميليارد و سيصد ميليوني چين را «طرح» و «برنامه»، اداره و تامين مي کند ، نه منابع موجود در آن کشور. بسياري کشورها منابع بيشتري نسبت به چين دارند؛ اما به مراتب سخت تر از پر جمعيت ترين کشور دنيا خود رااداره مي کنند . جمع بندي بخشي از آنچه گفته شد را در اين بيان مي توان خلاصه کرد که: «هميشه فقر منابع يا ميزان بالاي رشد جمعيت نيست که به عدم توازن بين جمعيت و منابع ، منجر مي شود . چگونگي ساختار اجتماعي ، پيشرفت تکنولوژيک ، چگونگي سيستم توزيع و سياست هاي عمومي ، ديگر عواملي هستند که در تعيين توازن بين جمعيت و منابع ، نقش دارند».اما بخش ديگر سخن ، اين بود که وقتي در جامعه اي تناسب بين جمعيت و منابع ، وجود نداشته باشد ، الزاما نبايد سراغ جمعيت رفت و آن را با منابع ، تطبيق داد . اين تفکر مي تواند نوع نگاه محافظه کارانه و توجيه گرانه اي براي وضعيت اجتماعي و اقتصادي موجود باشد ؛ بلکه بايد منابع را نيز مطابق جمعيت فعلي يا آتي ، ساماندهي کرد و يا افزايش داد . اساسا تعبير رايج «جمعيت متناسب»، يک تعبير جهت دار و توام با داوري است . گويا قرار است جمعيت، هميشه با منابع ، تناسب يابد و هماهنگ شود ؛ چنانچه «منابع متناسب»هم مي تواند تعبيري جهت دار تلقي شود . بنابراين، در يک نگاه، فارغ از داوري هاي ارزشي ـ اگر اين نوع نگاه کردن به قضايا را ممکن يا مطلوب بدانيم ـ بايد عنوان مذکور را به «تناسب جمعيت و منابع، تغيير دهيم .از اين سخن که بگذريم ، معتقدان به «جمعيت متناسب» گفته اند که هرگاه رابطه ي معقولي بين جمعيت فعال (جمعيت بين 15 تا 64 سال) و جمعيت غير فعال (زير 15 و بالاي 64 سال) برقرار شود ، جمعيت متناسب به وجود مي آيد.اين سخن، در واقع ، اشاره به نسبت وابستگي يا سرباري دارد که يکي از شاخصه هاي مطرح شده براي جمعيت مطلوب است . اگر نسبت وابستگي در کشوري مساوي با عدد يک باشد ، از رشد متناسب جمعيت حکايت دارد و معنايش آن است که هر نفر ، بجز خودش ،تنها وظيفه ي تامين يک نفر ديگر را بر عهده دارد . جواني جمعيت و توسعه در ايران نسبت وابستگي برابر با عدد يک ، بهترين وضعيت براي يک کشور است که بستر را براي يک توسعه ي آهسته و پيوسته فراهم مي کند . نسبت وابستگي براي ايران در سال 1365 (که رشد جمعيت در نقطه ي اوج خود قرار داشت) 1/6 بود . هر چه اين مقدار ، بيشتر افزايش يابد، به معناي آن است که جمعيت افراد در سن غير فعال (زير 15 و بالا 64 سال ) از افراد در سن فعاليت (15ـ 64 سال ) بيشتر است و اين يعني تحمل هزينه هاي جاري اضافي تر از سوي افراد فعال کشور و در نتيجه ، سخت تر شدن سرمايه گذاري براي توسعه است .در اين جا نکته اي حائز اهميت وجود دارد . جامعه اي که اين هزينه ي اضافي تر را تحمل مي کند ، اگر استراتژي منطقي و بومي توسعه را تعريف کرده باشد و بر آن اساس ، اين نيروها را آموزش دهد و متناسب با آموزش ، شغل هاي مناسب در اختيارشان قرار دهد ، وقتي افراد غير فعال ، وارد سن فعاليت مي شوند ، لشکر گسترده اي از نيروي کار فعال در اختيار خواهد داشت ، به گونه اي که سرعت توسعه را به شدت افزايش مي دهد. جمعيت جوان در کشور ما امروزه همين وضعيت را دارد . اين جمعيت ، يا فرصتي ايده آل براي يک توسعه ي سريع است (چيزي که ژاپن پس از جنگ جهاني نيز آن را تجربه کرد )و يا مانعي براي توسعه (اگر همچون زمان تولد تا چهارده سالگي خود ، بخواهند مصرف کننده بمانند). نکته ي پاياني نکته ي پاياني آن که پس از يک رشد سريع جمعيت در دهه ي60 شمسي در کشور ما ، به دليل برنامه ريزي هاي صورت گرفته و برخي امور ديگر ، امروزه نرخ رشد ، نسبت به گذشته کاهش يافته است ؛ ليکن کاهش نرخ رشد جمعيت ، اگر مسيري پيش رونده داشته باشد، پس از مدتي ، غير قابل پيشگيري مي شود و يا به سختي فراوان مي توان آن را متوقف کرد . در اين صورت ، در سي ـ چهل سال آينده ، جوانان امروز (که تعداد فراواني از جمعيت را شامل مي شوند)، به دوران پيري مي رسند و کشور را دچار يک جمعيت پير مي کنند ، بي آن که يک نسل کافي را جايگزين خود ساخته باشند ؛ مشکلي که امروزه ژاپني ها ، اروپايي ها و همچنين امريکايي ها با آن مواجه اند و آن را چون سنگي بزرگ بر سر راه توسعه ي خويش مشاهده مي کنند ، بي آن که شيوه اي مناسب برا ي کنار زدن آن يافته باشند .منابع: 1. در آمدي بر انديشه ها و نظريه هاي جمعيت شناسي ، احمد کتابي ، تهران :سمت ، 1377.2. متاني و مفاهيم جمعيت شناسي ، محمد تقي شيخي ، تهران :شرکت سهامي انتشار ، 1380.3. جمعيت شناسي اقتصادي و اجتماعي و برنامه ريزي نيروي انساني ، امير آشفته تهراني ، تهران : پرشکوه ، 1382.4.مقاله «جمعيت و کيفيت زندگي (1)»، محمد سيد ميرزايي ، مجله جمعيت ، 1376،شماره 21ـ22.براي مطالعه بيشتر :الف . در زمينه جامعه شناسي جمعيت ، محمد تقي شيخي ، نشر آرام ـ نشر سفيد ، 1386.ب. جمعيت و توسعه (مجموعه مقالات )، حبيب الله زنجاني ، تهران : مرکز مطالعات و شهر سازي و معماري ايران ، 1371.ج. بررسي کاربردي توسعه و اقتصاد در ايران ، فريبرز رئيس دانا ، تهران : نشر چشمه ، 1380، جلد 2. منبع:نشريه حديث جاويدان
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 328]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن