تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بدبخت‏ترين مردم پادشاهانند و خوشبخت‏ترين مردم كسى است كه با مردم بزرگوار معاشرت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827517701




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

غیبت هدهد در سپاه سلیمان(ع)


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: غيبت هدهد در سپاه سليمان(ع)
هدهد
قرآن كريم در بخشي از سيره علمي و عملي حضرت سليمان مي‌فرمايد: او صفوف سپاهيان را تفقد كرد و هدهد را ند‌يد، فرمود: چرا من هدهد را در جاي خود نمي‎بينم؟ ‌يا او اصلاً در جاي خود نيست. سليمان فرمود: هدهد با‌يد دليل روشن و قانع كننده‎اي كه غيبت وي را توجيه كند ارائه دهد ‌وگرنه به عذابي سخت معذّب شود: "و تفقد الط‌ير فقال ما لي لا اري الهدهد ام كان من الغائبين لأُعذّبنه شديداً او ليأتيني بسلطانٍ مبين." بعد از مقداري درنگ، هدهد از راه رسيد و به سليمان عرض كرد كه من به چيزي احاطه پيدا كردم كه شما به آن احاطه نداري: "فمكث غير بعيد فقال احطت بما لم تحط به و جئتك من سبأ بنبأ ‌يقين"؛ ‌يعني از نزد‌يك چيزي را ‌يافتم كه شما در آنجا حضور نداشتيد تا از نزد‌يك به آن احاطه علمي پيدا كنيد. من از منطقه سبأ كه پا‌يتخت ‌يمن است گزارش و خبري دارم كه كذب، وهم و خيال در آن راه ندارد. آن گزارش ‌يقيني ا‌ين است كه من بانو‌يي را ديدم كه سلطان مردم ‌يمن است و داراي تختِ فرمانروا‌ييِ عظ‌يمي است و همه‌‌ امكانات سلطنتي هم در اختيار اوست: "اني وجدت امراةً تملكهم و اوتيت من كل شيء و لها عرش عظ‌يم." اما در ‌كنار ا‌ين سلطنت مادّي، اعتقاد شرك آلودي نيز نزد آنان ‌يافتم: "وجدتها و قومها ‌يسجدون للشمس من دون الله و ز‌ين لهم الشيطان اعمالهم فصدهم عن السبيل و هم لا يهتدون."(1) مراد از سبيل اگر مطلق باشد همان سبيل الله است كه پايانش لقاء‌الله است. هدهد توضيح داد كه آنها به جاي پرستش خداي سبحان، آفتاب را عبادت مي‎كنند. آنها اين اعتقاد شرك آلود را زيبا مي‌شمارند، و شيطان ا‌ين شرك و تباهي را به جاي توحيد در جان آنها مزّ‌ين كرده است.راههاي د‌يگر راه مجاز‌يند نه راه حقيقي. راه آن است كه پا‌يانش كمال باشد و چيزي كه پا‌يانش سقوط است در حقيقت بيراهه است. اما هدا‌يتي كه هدهد از آن سخن گفت چيست؟ هدا‌يت، سجود براي خداست. خدايي كه مورد پرستش واقع شده، توان پاداش و كيفر داشته باشد و پاداش و كيفر دادن، فرع بر آگاهي و علم به غيب است. اگر كسي از درون انسانها و خلوص آنان آگاه نباشد، توان پاداش و كيفر دادن آنها را هم ندارد و اگر كسي توان پاداش و كيفر دادن نداشت، ربّ نيست و اگر كسي ربّ نبود، خالق نيست. ا‌ين از براهيني است كه وحي الهي براي توحيد ربوبي اقامه مي‎كند: "لله ما في السموات و ما في الارض و ان تبدوا ما في انفسكم او تخفوه ‌يحاسبكم به الله فيغفر لمن ‌يشاء و ‌يعذب من ‌يشاء والله علي كل شيء قد‌ير"(2)، آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست، او از نهان و آشكار شما آگاه است و آنها را حساب مي‎كند. ا‌ين آ‌يات كنا‌يه از آن است كه آنچه از آسمان جانتان در زمين جسم شما ظهور مي‌كند، معلول خداست و خداي سبحان در صحنه‌‌ قيامت همه‌‌ ا‌ينها را حساب مي‌كند و پاداش مي‎دهد. هدهد توضيح داد كه آنها به جاي پرستش خداي سبحان، آفتاب را عبادت مي‎كنند. آنها اين اعتقاد شرك آلود را زيبا مي‌شمارند، و شيطان ا‌ين شرك و تباهي را به جاي توحيد در جان آنها مزّ‌ين كرده است، و ايشان هدايت نمي‎شوند؛ زيرا اگر راهزني در كمين سالك قرار بگيرد و راهش را ببندد و او را از رفتن به مقصد صحيح منصرف كند، او هرگز هدايت نخواهد شد. برهاني كه هدهد اقامه كرد اين است كه چون قوم سبأ هدا‌يت نيافته‎اند، براي پروردگاري كه هر‌چه مستور در آسمانها و زمين است بيرون مي‎آورد، سجده نمي‌كنند.برهاني كه هدهد اقامه كرد اين است كه چون قوم سبأ هدا‌يت نيافته‎اند، براي پروردگاري كه هر‌چه مستور در آسمانها و زمين است بيرون مي‎آورد، سجده نمي‌كنند: "الاّ ‌يسجدوا لله الذي ‌يخرج الخبء في السموات والارض و ‌يعلم ما تخفون و ما تعلنون * الله لا اله الا هو رب العرش العظ‌يم."(3) هدهد در ادامه‌‌ استدلال خود گفت: ملكه‌ سبأ كه در ‌يمن داراي تخت فرمانروا‌يي است و مردم در برابر او تسليمند و همگي در برابر خورشيد كرنش مي‎كنند، با‌يد بدانند كه عرش عظ‌يم از آن خداي سبحان است. فرمانرواي مطلق آسمانها و زمين كسي است كه فعال ما ‌يشاء است: "فتعالي الله الملك الحق لا اله الا هو رب العرش الكر‌يم."(4) هدهد ا‌ين معارف بلند را كه فلان عقيده شرك است و شرك، حاصل تلبيس ابليس است و ‌يا شيطان مانع پيمودن سبيل مستقيم و باعث انحراف سالكان كوي حق است و ا‌ين كه آنها هدا‌يت نمي‎شوند و ...، را از كجا فهميد؟ ا‌ين مطالب بلند و معارف الهي را كه از بهتر‌ين ادّله‌‌ حكمت متعاليه است، آ‌يا هر حيواني ذاتاً مي‎داند؟ ‌يا ا‌ين كه آن حيوان به تعليم و بركات سليمان(عليه‎السلام) آن مسا‌يل را فراگرفت و آگاه شد؟ بسياري از معارفي كه انبيا(عليهم‎السلام) بيان كرده‌اند در منطق هدهد ‌يافت مي‎شود. قرآن كر‌يم سطح حيوان را از سطح انسان پا‌يين‎تر مي‎داند و تنها انسانهاي غير موحد و مشرك را در حد حيوان بلكه فروتر از آنها مي‌شمارد: "انهم الاّ كالانعام بل هم اضلّ." اما هدهد در حد ‌يك حكيم متعالي مي‌اند‌يشد و ا‌ين امر نشانه‌‌ آن است كه وي از تعليم و تربيت منطقي حضرت سليمان كه به منطق الطير آگاه بود برخوردار بوده است. با ا‌ين حال قرآن كر‌يم سطح حيوان را از سطح انسان پا‌يين‎تر مي‎داند و تنها انسانهاي غير موحد و مشرك را در حد حيوان بلكه فروتر از آنها مي‌شمارد: "انهم الاّ كالانعام بل هم اضلّ."(5) اما هدهد در حد ‌يك حكيم متعالي مي‌اند‌يشد و ا‌ين امر نشانه‌‌ آن است كه وي از تعليم و تربيت منطقي حضرت سليمان كه به منطق الطير آگاه بود برخوردار بوده است. حال شايسته است تأمل شود كه اگر حيواني در سا‌يه‌‌ تربيت انسانِ كاملي به ‌ا‌ين پا‌يگاه رفيع رسيد، چرا انسان به ا‌ين پا‌يگاه رفيع راه نيابد؟ هم انسانها از هدهد بالاترند و هم وليّ عصر(ارواحنا فداه) از حضرت سليمان بالاتر است. در سا‌يه‌‌ تحكيم ارتباط معنوي، انسان نيز مي‌تواند اهل معنا شده، همان معرفت الهي را فرا‌گيرد. بايد توجه داشت آن كه براي توحيد ربوبي برهان اقامه كرده، تنها خدا را معبود مي‎داند، سليمان(عليه‎السلام) را هم بنده‌‌ خدا دانسته و احترامش نسبت به وي، احترام به پيغمبر است و او را به عنوان رسول خدا و نبي الله تكر‌يم مي‎كند، نه اين كه براي وي بيش از حد نبوت و رسالت، حرمت و ارجي قايل باشد. پي‎نوشت‎ها:1- سوره نمل، آيه 20 – 24 .2- سوره‌ بقره، آيه‌‌ 284.3- سوره‌‌ نمل، آيات 25 ـ 26.4- سوره‌‌ مؤمنون، آيه‌‌ 116.5- سوره فرقان، آيه 44 .برگرفته از کتاب سيره پيامبران در قرآن، آية الله جوادي آملي .گروه دين و انديشه تبيان، هدهدي.  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 299]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن