تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):ساعتى عدالت بهتر از هفتاد سال عبادت است كه شب‏هايش به نماز و روزهايش به روزه ب...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806751131




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: محمدرضا احمدى درآمدى بر سيره مديريتى پيامبر اعظم «ص» (قسمت دوم)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: محمدرضا احمدى درآمدى بر سيره مديريتى پيامبر اعظم «ص» (قسمت دوم)
خبرگزاري فارس: در سيره مديريتى پيامبر اعظم نكات ارزشمندى وجود دارد كه در اين مقاله به فراخور هر يك از مـحـورهـاى آن مـواردى اسـتـخـراج شـده و مـورد تـجـزيـه و تحليل قرار گرفته است .
بخش دوم ؛ فرايند منطقى مديريت و سيره نبوى

1. برنامه ريزى

اگـر برنامه ريزى را فرايندى بدانيم شامل هدفگذارى ، بررسى شرايط و مقتضيات ، انـتـخـاب راهـبـردهـا و سـيـاسـت هـاى كـلى ، تـعيين طرح ها و برنامه هاى اجرايى جهت تحقق هـدفـهـاى مورد نظر، با مراجعه به سيره نظرى و عملى پيامبر اعظم (ص ) به اين نتيجه مى رسيم كه اين اصل به شدت مورد توجه آن حضرت بوده و براى جزئى ترين امر، با نـظـم و تـرتيب و دقت فوق العاده اى به برنامه ريزى مى پرداخته است . آن حضرت در راسـتـاى انـجـام رسـالت سـنـگـيـن و طـاقـت فـرسـاى تـبـليـغ ديـن مـبـيـن اسـلام و تـشـكـيـل و اداره جـامـعـه اسـلامـى و مـهم تر از همه ، تربيت انسانهاى مؤ من و ربّانى ، اين اصل را از آغاز نزول وحى تا پايان عمر پربركت خود با دقت مراعات نموده است . شروع تـبـليـغ از خـانواده خود، بستگان و نزديكان و هدايت جمع كوچك و بى بضاعت گروه اندك مـسـلمانان به صورت پنهانى ، برنامه ريزى براى مهاجرت مسلمانان به حبشه و سپس ‍ هـجـرت تـاريـخـى خود به مدينه را با برنامه اى دقيق رهبرى و اجرا نمود و پس از آنكه وارد مـديـنه شد و شرايط را براى تشكيل جامعه اسلامى مساعد يافت اقدامات اساسى زير را پى ريزى نمود:

اول . تشكيل هسته اوليه ادارى و تعيين نُقبا:

اوس و خـزرج ، ايـن سـاكـنـان عـمـده مـديـنـه كـه سـاليـان سـال بـا هـم در نـزاع و جـنـگ بـودنـد، در ذى حـجـه سال 13 بعثت براى بار دوم با رسول خدا بيعت كردند. در اين بيعت پيامبر فرمود دوازده نـقـيـب از بـيـن خـود انتخاب نمايند تا مسئوليت ادارى ، سياسى ، فرهنگى و نشر اسلام در شهر يثرب و زمينه سازى براى هجرت پيامبر به مدينه را برعهده گيرند.

دوم . پيمان برادرى (عقد مؤاخات ):

يـكـى ديگر از اقدامات اساسى و حساب شده در مديريت نبوى ، اين بود كه آن حضرت يك بـار پـيـش از هجرت و در مكه ، ميان اصحاب قريشى خود و بردگان آزاد شده آنان پيمان بـرادرى بـرقرار كرد و يك بار نيز در ماه هشتم پس از هجرت براى تحكيم اين پيمان آن را ميان مهاجر و انصار تجديد نمود.

سوم . تاسيس مسجد:

تـاءسـيـس مـسجد به عنوان كانون اصلى و مركزيت ادارى ، سياسى ، اجتماعى ، قضايى ، فرهنگى و نظامى جامعه اسلامى ، از جمله برنامه هاى موفق و حسابگرانه اى بود كه همه امـور جـامـعـه نوبنياد اسلامى در آن ساماندهى شده و تدابير گوناگون پيامبر به مورد اجرا گذاشته مى شد.

چهارم . صدور عهدنامه :

پيمان نامه اى كه پيامبر در آغاز ورود خود به مدينه صادر كرد و علاوه بر اوس و خزرج يـهـوديان مدينه هم آن را امضا كردند، طرح كلى تشكيلات ادارى و سياست هاى اصلى حاكم بر اداره جامعه نوپاى مدينه را ترسيم نموده است .
برخى از مهم ترين پيش بينى هاى به عمل آمده در اين پيمان نامه به شرح زير است :

1) اعـلام تـشـكـيـل امـت اسـلامـى مـبـتـنـى بـر اخـوت و ايـمـان بـه خـدا و رسـول خـدا. و الغاى ساير ملاكها و معيارهاى جاهلى و غير منطقى در قشربندى و ارتباطات اجتماعى .
2) تـاءكـيـد بـر مـحـوريـت رسول خدا در مرجعيت و زعامت جامعه نوپاى مدينه و امت نوظهور اسلامى ، به گونه اى كه بجز اختلافات جزئى كه براساس تفاهم و روش هاى مرضى الطـرفين حل و فصل مى شد تدبير همه شئون و امور جامعه به شخص آن حضرت واگذار شده است .
3) پـيـش بـيـنـى ساز و كارهاى امنيت داخلى از طريق تعيين ((عَريف )) براى هر قبيله اى به مـنـظـور كـنـتـرل ورود و خـروج و رفـتار افراد غريب . هر قومى عريف خاص خود را داشت و كـسـانـى كـه وارد مـديـنـه مـى شـدند بر عريف وارد مى شدند و آنها كه عريف نداشتند در ((صُفّه )) منزل مى كردند. ماءمورانى هم وظيفه كسب اطلاعات از تحركات و تهديدهاى غير مسلمانان را برعهده داشتند.
4) تعيين حقوق شهروندى پيروان ساير اديان مانند يهوديان ؛ يعنى ضمن وحدت سياسى و اجتماعى ، حالت چند مذهبى و چند فرهنگى را به رسميت شناخته است .
5) تـعـيـين محدوده جغرافيايى حاكميت نوپاى اسلامى و گستره اى كه احكام و ضوابط اين جامعه در آن نفوذ خواهد داشت .
6) تـعـيـيـن مـسـئوليـت مـدنـى شـهـرونـدان در مـقـابل جرائم و كيفر جرائم ؛ اسلام با اعلام اصـل ((و لا تـزر وازرةٌ وزر اءخـرى )) (انـعام / 164) و ((كلُّ نفسٍ بما كسبت رهينةٌ)) (مدثر / 38) اصل جاهلى ((مسئوليت كل عشيره در برابر جرائم كيفرى يكى از اعضاى آن )) را ملغى كرد.
پنجم . تاسيس قضاء مظالم :
قـضـاء مـظـالم كـه بـعـدهـا به ديوان مظالم معروف شد، براى رسيدگى به تخلفات و اجحافهاى مسئولان حكومتى و كارمندان و كارگزاران نظام اسلامى نسبت به رعايا تاءسيس شده بود و در سيره مديريتى پيامبر اعظم (ص ) بدان اشاره شده و برخى نيز با شواهد و قـرائن مـوجـود اسـتـدلال كرده اند كه در اين ديوان شخص پيامبر(ص ) حكم مى كرده است .

ششم . برنامه ريزى آموزشى :

پيامبر اعظم (ص ) از همان روزهاى نخستين ورود به مدينه و تاءسيس جامعه نخستين اسلامى ، اهـتـمـام ويـژه اى بـه امـر آمـوزش مـعـارف ديـنى ، مهارت آموزى ، تعليم خط، فراگيرى زبـانـهـاى بـيـگـانـه براى پاسخ به مكاتبات و ارتباطات بين المللى ، آموزش حِرف و مشاغل و امثال آن داشته است .
در سـيره مديريتى پيامبر اعظم (ص ) آموزش و تعليم و تربيت از جايگاه بسيار رفيع و از اهميت فوق العاده اى برخوردار بود تا جايى كه مى فرمود: ((طالب العلم ركن الا سلام و يـعـطـى اءجـرُه مع النبيّين )) و تاءكيد مى كرد كه ((طلب العلم فريضة على كلِ مسلم )) و معتقد بود كه ((الحكمة ضالة المـؤ من ياءخذُها اءينما وجدها)) و سفارش مى كرد كه ((اطلبوا العـلم ولو بـالصـيـن )) و زمـانـى بـراى فـراغـت از تحصيل قائل نبود و اصل ((آموزش همه به وسيله همه براى همه چيز در همه جا و همه عمر)) را تـشـويـق و تـرويـج مـى نـمود.
بـراى آزادى اسـيـران جـنـگـى شـرط گـذاشـت كـه براى آزادى خود به مسلمانان خواندن و نـوشـتن بياموزند. هر كس قرآن بلد بود موظف بود به ديگران آموزش دهد، همسايه ها به آموزش خانواده هاى همجوار خود توصيه شده بودند و زكات دانايى و آگاهى در هر زمينه اى را در انـتقال آن به ديگران قرار داده بود و به معنى واقعى نهضت فراگير آموزش را برنامه ريزى و اجرا مى كرد.

هـفـتـم . هـدف گـذارى دقـيـق ؛ تـعـقـيـب هـدف تـا تـحـقـق كامل :

يكى از ويژگى هاى برجسته پيامبر اعظم (ص ) در مساله برنامه ريزى ، هدف گذارى دقـيق بود. روزمرّگى و بارى به هر جهت كار كردن در روش و منش رفتارى آن بزرگوار راه نداشت و هنگامى كه هدف خاصى با دقت انتخاب مى شد، از پرداختن به امور حاشيه اى كـه تـحـقـق هـدف مـزبـور را تحت الشعاع قرار دهد و يا آن را با تاءخير مواجه سازد به شدت پرهيز مى كرد. به عنوان مثال ، در صلح حديبيه ، هدف اصلى مورد نظر آن حضرت تـاءثـيـرگـذارى بـر روحـيـّه قـريـش بـدون درگـيـرى نـظـامـى بـود. بـه هـمـيـن دليـل ، تـمـام تـمـهـيدات و مقدمات لازم را متناسب با اين هدفگذارى فراهم ساخت و تحت هيچ شرايطى اجازه بروز درگيرى را نداد و هدف اصلى را با جديت و قاطعيت تمام تعقيب نمود تـا سـرانـجـام صـلح حـديـبـيـه بـا شـرايـطـى كـه مـورد نـظـر مـبـاركـش بـود، بـرقرار شد.

هشتم . اعزام سفير:

اعـزام سـفـرا بـه دربار پادشاهان و امپراتورى هاى بزرگ ، آخرين برنامه براى تعقيب هدف رسالت جهانشمول آن حضرت بود كه وقتى شرايط و زمينه هاى مساعد آن فراهم شد به مورد اجرا گذاشته شد.

2. سازماندهى

مـديريتِ امور گسترده ، متعدد، متنوع و پيچيده و نيز دستيابى به هدف هاى والا و بزرگ ، بـدون سـازمـاندهى دقيق ، تعيين وظايف ، تقسيم كار، تعيين مسئوليت ها و اختيارات و تنظيم روابط طولى و عرضى سازمان و ايجاد هماهنگى و انسجام درونى و بيرونى ميان عناصر سازمانى ، به هيچ وجه امكان پذير نخواهد بود.
سـازمـان و سـاخـتـار ادارى جـامـعـه اسـلامـى در زمـان رسـول خـدا داراى سـه چـهـره مـشـخـص و مـتـفـاوت بـوده اسـت : 1. از آغـاز هـجـرت تـا سـال چـهارم هجرى (جنگ احزاب و شكست اتحاد مشركان و يهوديان بر عليه اسلام ) 2. پس از جنگ احزاب تا فتح مكه در سال نهم هجرى 3. پس از فتح مكه تا رحلت آن حضرت .
در مـرحـله نـخـسـت ، كـه جـامـعـه اسـلامى كوچك و محدود بود، همه امور و شئون ادارى جامعه بـرعهده شخص پيامبر بوده است . در سفرها و جنگ ها هم برخى از اصحاب و ياران خود را به عنوان جانشين خويش معيّن و حدود وظايف و اختيارات وى را تعيين مى كرده است . مسجد نيز مركزيت ادارى ، سياسى ، فرهنگى و نظامى جامعه را داشته است .
در مـرحـله دوم ، بـا پـذيـرش اسـلام از سـوى بـرخـى قبايل خارج از مدينه ، اسلام به جغرافياى بيرون مدينه گسترش يافت و اقتدار نظامى ، سـيـاسـى و اقتصادى نظام نوپاى اسلامى را به همراه آورد. در اين مرحله برخى رؤ ساى قـبـايـل تـازه مسلمان مجدداً امور مربوط به قبيله خود را عهده دار مى شدند، امّا اين بار به نيابت از پيامبر(ص ) و با نظارت و مراقبت دقيق و شديد آن حضرت .
بـايـد تـوجه داشت كه بسيارى از احكام و شرايع دينى تا اين زمان تشريع نشده بود و طبعاً مقررات و دستورالعمل خاصى هم از جانب پيامبر(ص ) وضع نگرديد. بسيارى از احكام مالى ، تجارى ، اقتصادى و اجتماعى نيز هنوز مشخص نبود.

مـرحـله سـوم كـه بـا فـتـح مـكـه شـروع مـى شـود، بـا چـنـديـن تحول بزرگ مواجه است :

1. گستره جغرافيايى حاكميت اسلامى همه شبه جزيره را در برمى گيرد.
2. جمعيت مسلمانان در مقايسه با دو مرحله قبل به شدت افزايش مى يابد و در نتيجه ابعاد روابـط مـخـتـلف مـيان آنان هم بيشتر و پيچيده تر مى شود و ما ديگر با يك جامعه بسته ، كـوچـك و مـحـدود كـه هـنـوز بـسـيـارى از روابـط در آن شـكـل نگرفته و يا در بسيارى از زمينه ها و ابعاد اجتماعى ، شريعت اسلامى حكم مشخصى را براى آنان بيان نكرده مواجه نيستيم .
3. اكـثـر احـكـام و مـعـارف اسـلامـى نـازل شـده و شـريـعـت اسـلامـى در حال تكميل و تميم بوده است و بسيارى از موانع ، فشارها، مزاحمت ها و محدوديت هايى كه از جـانـب دشـمنان و مخالفان اسلام براى جامعه نوپاى اسلامى فراهم مى كردند ديگر وجود نداشته است .
بـنـابـرايـن ، چـهـره سـاخـتـارى و سـازمـانـى جامعه اسلامى اولاً به تدريج و با زعامت و تـدابـيـر شـخـص پـيـامـبـر اعـظـم (ص ) نـمـايـان مـى شـد و مـرحـله بـه مـرحـله كـامل تر مى گرديد، ثانياً نوع سازماندهى و ضريب پيچيدگى و تنوع روابط طولى و عرضى عناصر تشكيل دهنده اين جامعه نوپا و نوظهور كه از جميع جهات با جوامع پيش از خـود و هـم عـصـر خـود مـتـفـاوت بـود، در هـر مـرحـله بـا مراحل ديگر تفاوت داشت .
در ايـن مـرحـله ، مـشـاهده مى شود كه تقسيم كارها جزئى تر و دقيق تر و سازمانهاى ادارى نيز متنوع تر و تخصصى تر شده است . به عنوان نمونه به برخى از اين موارد اشاره مى شود:

1. نهاد آموزش عمومى ؛ اين نهاد، وظايف زير را برعهده داشت : آموزش قرآن و معارف دينى ، آمـوزش خـوانـدن و نوشتن ، آموزش مهارت ها و فنون رزم و دفاع ، آموزش فنون و مهارت هـاى تـبـليـغ و تـرويـج اسـلام ، آمـوزش مـهـارت هـا، فـنـون و حـِرَف و مشاغل مورد نياز در امور بازرگانى ، خدماتى ، صنعتى ، كشاورزى و... و آموزش زبانهاى بـيگانه بويژه عبرى ، سريانى ، فارسى ، رومى و... هر كس علم ، هنر يا مهارتى داشت مـى بـايـسـت آن را بـه ديـگـران آمـوزش دهد.
2. كـتـابـت وحـى : مـسـئولان اصلى كتابت وحى امام على بن ابيطالب (ع ) و عثمان بن عفّان بودند و در غياب ايشان زيد بن ثابت به اين كار مى پرداخت و عدد كُتّاب وحى را تا 42 نفر هم ثبت كرده اند.
3. بيت المال (نهاد امور مالى و اقتصادى ): به تدريج كه گستره حاكميتى اسلام توسعه مـى يـافـت و آيـات الا حكام در زمينه هاى مختلف نازل مى شد و منابع درآمدى و موارد هزينه هـاى عـمـومـى دولت اسـلامى هم بيشتر و متنوع تر مى شد، ضرورت تاءسيس نهاد مالى و اقتصادى آشكارتر مى گرديد.
در ايـن دوره ، منابع مالى دولت اسلامى عبارت بود از زكات ، خمس ، جزيه ، غنايم جنگى و خـراج . سـازمـان مـالى نـيـز بـه گونه اى بود كه كارها به صورت كاملاً تخصصى تـقسيم و سازماندهى شده بودند. اين سازمان يك مدير اصلى داشت كه گفته اند ابوعبيدة بن الجراح بوده . كارگزاران و كارمندان مالى را ((جاءبى )) و حسابداران را ((كُتّاب )) و كـارشـنـاسـان و مـتـخـصـصـان امـور زكـات را ((خـارِص )) يـا مـُخـَمِّن (تـخـمـيـن زننده ) و مسئول اصلى زكات را ((مستوفى )) مى گفته اند.
4. امـور دفـاعـى ـ امـنـيـتـى : بـراى ارتـش و دفـاع نـظـامـى ، سـازمـان مستقل و دائمى وجود نداشته و بيشتر از طريق بسيج عمومى و سازماندهى حين عمليات انجام مـى گـرفـتـه ولى بـراى آمـادگـى هـاى رزمى ، آموزش فنون نظامى ، انبارهاى توشه ، اصطبل و حتى قُرُق چهارپايان دولتى تمهيدات مشخصى انديشيده شده بود.
در امـر سـازمـانـدهـى ، در سـيـره مـديـريتى پيامبر اعظم (ص ) به دو نكته اساسى بايد تـوجـه نـمـود. نـخـسـت آنـكـه ايـشـان تـاءكـيـد داشـتـنـد كـه هـر كـارى بـه اهـل و مـتـخـصـص مـربـوط واگـذار شـود و هـيـچ حـوزه اى از حـوزه هـاى عـمـومـى بـدون مـسـئول و بـلاتـكـليـف نـبـاشـد؛ لذا بـراى زمـانهايى كه خود آن حضرت در مركزيت حكومت اسـلامـى ـ ولو بـه فـاصـله زمانى يا مكانى كوتاهى ـ حضور نداشت ، براى خود جانشين تـعـيـيـن مى فرمود، مانند جنگ احد، غزوه بنى قريظه يا خندق كه در نزديكى مدينه اتفاق افتاده بود ولى باز هم پيامبر براى خود در مدينه جانشين تعيين فرمود.
دوم آنكه در امور خصوصى و شئون مختلف زندگى مردم تا جايى كه در شرع مقدس بدان تـوجـه و تـصـريـح نشده بود، دخالت نمى كرد و مردم آزاد بودند بر حسب آداب و رسوم خود ـ كه با مسلمات اسلامى تضادى نداشت ـ زندگى كنند.
ايـشـان در اين زمينه هيچ گونه تخطى و افراط و تفريط را نمى پذيرفت و به واليان خـود در شـهـرهـاى نـومسلمان و عاملان زكات و فرماندهان سرايا سفارش هاى اكيدى در اين زمينه داشت .
در مـورد خـود آن بـزرگـوار نـيز قرآن كريم با صراحت فرمان مى دهد كه ((فاستقم كما اءُمـرت )) (هـود / 112) و ((فـاصـدع بما تؤ مر)) (الحجر / 94) ولذا زمانى كه قيمت هاى بـازار بـه شـدت در نـوسـان بـود، بـه آن حـضرت عرض شد: اى كاش براى ما كالاهاى بـازار را قـيمت گذارى مى كردى ! پيامبر در پاسخ به اين درخواست فرمود: من خداوند را مـلاقـات نـمى كنم با بدعتى كه راجع به آن چيزى به من نگفته است دستورى نداده است . بـنـدگـان خـدا را بگذاريد تا از يكديگر روزى بخورند.

3. هدايت و رهبرى

پـيـامـبـر اعـظـم (ص ) بـراى مـديـران و رهـبـران اجـتـمـاعـى و بـه طـور كـلى اصـل رهـبرى و هدايت اهميت فوق العاده اى قائل بودند و اصلاح تباهى امور را به صالح بـودن يـا فـاسـد بـودن مـديـران و دانـشـمـنـدان و فـرهـيـخـتـگـان يـك جـامـعـه مـربوط مى دانـسـتـنـد. براساس رسالت مقدسى كه بر دوش داشـتـنـد و بـه پـيـروى از دسـتـورات صـريـح و اكـيـدى كـه خـداى متعال در اين زمينه در قرآن كريم آورده است ، در مقام رهبرى و هدايت مردم هرگز از هواى نفس خـود پـيروى نمى كرد و مردم را به خود دعوت نمى كرد، محور دعوت او توحيد و عبادت و بـنـدگـى خـدا بـود. هر جا دستورى از جانب خداوند تشريع نشده بود از خود چيزى ابداع نمى كرد.
در پـى كـشـف انـسـانـيـت انـسـانـهـا، اسـتـخـراج ((دفـائن العـقـول )) و تـربـيـت اسـتـعـدادهـا و ارتـقـاى كـمـالات آنـهـا بـود. برخلاف سياست ها و رويه هاى استكبارى و فـرعـونـى در كـمـال تـواضـع و فـروتـنـى ، شـخـصـيـت انسانها را تكريم مى كرد و حتى با دشمنان و مخالفان لجوج و كينه توز خود با مهربانى و عطوفت و رفق و مدارا برخورد مى نمود.
اصل مشاوره و مشاركت را با تمام ابعاد و جوانب آن در مورد ياران و اصحاب خود مراعات مى كـرد و آنـچنان به نظرات آنان گوش مى داد كـه برخى به طعنه آن گرامى را به اءُذن متهم مى كـردنـد. امـّا، خـداونـد در جـواب ايـن طـعـنـه جـاهـلان و بـدخـواهـان فـرمـود: ((قل اذن خير لكم )) (توبه / 61) چرا كه پيامبر با اين كار خود، آبروى شما را حفظ مى كند، شخصيتتان را خرد نمى كند، عواطف واحساسات شما را جريحه دار نمى سازد، موجبات حـفظ رابطه و دوستى با شما را فراهم مى كند، بلافاصله اسرار شما را افشا نمى كند (پـرده در و هتاك نيست ) راه توبه ، بازگشت و اصلاح و جبران تخلفات و كوتاهى ها را بـراى شـمـا بـازمـى گذارد. و براى سخنان و نظرات همه شما (مخالف و موافق ، مؤ من و كـافـر، كـوچـك و بـزرگ ) تـوجـه مـى كـنـد و اهـمـيـت قـائل مـى شـود. امّا در مقام تصميم و عمل ، به سخنان افراد مؤ من و ذى صلاح ترتيب اثر مـى دهـد.
بـر تـكـليـف گـرايـى ، قـانـونـمدارى ، خدامحورى ، عدالت گسترى ، تـلاش و جـديـت و تعهد و مسئوليت پذيرى تاءكيد مى كرد. در بيان وظايف ، صراحت و روشنى ، نظم و سامان يافتگى امور، وحدت فرماندهى و رهبرى ، تـخـصـص و تـوانـايـى كـاركـنـان ، شـايـسـتـگـى و تـنـاسـب شـغـل و شـاغـل ، تجارب و مهارت ها (فـنـاورى بـهـيـنـه )، هـمـكـارى و كـار گـروهـى و مـهـمـتـر از هـمـه ، وحـدت هـدف در عمل و سازمان را مورد توجه و تاءكيد قرار مى داد. دورانديشى ، همت بلند، عزت و اقتدار اسلامى ، نفى ظلم و تبعيض ، اسـتـكبارستيزى ، صداقت و راستى ، سعه صـدر، حـق جـويـى ، حـق گـويـى و بـاطـل گـريـزى از جمله ويژگى هاى بارز و برجسته شيوه رهبرى و هدايت آن بزرگوار بود.
مساءله توانمندسازى همكاران و همراهان كه امروزه در مديريت نوين و پيشرفته به شدت مـورد تـوجـه اسـت ، از اصـولى بـود كـه آن بـزرگـوار هـمـواره وجـهـه همت خود قرار مى داد.
در امـر هـدايـت امـور گـروهـى ، رعـايـت سـلسـله مـراتـب بـه شـدت مـورد تـوجه و عنايت آن بـزرگـوار بـود و مى فرمود: ((اسمعوا و اطيعوا ولو ولّى عليكم عبد حبشى )) و نيز: ((اذا خـرج ثـلاثـة فى سفر فليؤ مّروا عليهم اءحدُهم )) و خود آن حضرت اگر گروهى را به مـاءمـوريـت مـى فـرستاد براى آنان امير و براى امير جانشين و حتى در پاره اى موارد ـ به دليـل حـساسيت هاى موجود ـ براى جانشينِ جانشين هم ، جانشين ديگرى معين مى كرد.

4. تصميم گيرى

بـرخى بزرگان و صاحب نظران دانش مديريت ، تصميم گيرى را مترادف مديريت دانسته و بـر آن انـد كـه كـانـون اصـلى و شـالوده اسـاسـى مـديـريـت را هـمـان تـصـمـيم گيرى تـشـكـيـل مـى دهـد و سـايـر وظـايـف مـديريتى ، تحت الشعاع تصميم گيرى است . اگر در تـصـمـيم سازى ها و تصميم گيرى ها به دو اصل اثربخشى و كارآمدى توجه نشود، چه بـسـا مـديـران بـا خـسـارت هـا و شـكـسـت هـاى بـزرگ و نـاكـامـى هـاى غـيـر قابل جبران روبرو شوند.
پـيـامـبـر عـظـيـم الشـاءن اسـلام تحت تاءثير تربيت الهى و هدايت ها و حمايت ها و الطاف خداوند، از هرگونه خطا و اشتباه مصون بود و در هر موقعيتى ، تصميمى را كه مى بايست ، اتـخـاذ مـى فرمود. ويژگى هاى برجسته تصميم گيرى آن حضرت به گونه اى بود كه در آن ،
عـقـلانـيـت و تدبير، علم گرايى و منطق ، قاطعيت و هوشيارى ، بررسى شرايط اوضاع و مـقـتـضـيـات ، كـسـب آمـار و اطـلاعـات لازم ، مـشـاوره بـا اهـل فـن و تـحـليـل و بـررسـى كـامـل ابـعـاد مـوضـوع و در نـهـايـت تـوكـل و اعـتـمـاد بـه هـدايت ها و الطاف خداوندى به وضوح آشكار و نمايان بود. پيامبر اكـرم (ص ) عـلاوه بـر رعـايت دقيق و كامل حدود شرعى و فرامين الهى ، دو نكته اساسى را مـراعـات مـى فـرمـود: الف ـ مـشاوره با اهل فن و كارشناسان مربوط و فراهم ساختن زمينه مـشـاركـت واقـعـى اصـحـاب و يـاران خود. ب ـ اتخاذ تصميمات نهايى راهبردى و تاكتيكى تـوسـط شـخـص خـود؛ ((و شـاورهـم فـى الا مـر فـاذا عـزمـت فـتـوكـل عـلى الله )) (ال عـمران / 159) چنان كه در جنگ بدر به راءى ((صاحب بن منذر)) بـراى خـروج از مـديـنه ، در جنگ احد به راءى موافقين خروج از مدينه و در غزوه خندق به راءى ((سلمان فارسى )) عمل نمود.
آن حـضـرت در تـصميم گيرى ها اعتماد متقابل ميان خود و اصحاب خود را فراهم مى ساخت ؛ پـذيـرش صـلح حـديـبـيـه بـا شـرايـطـى كـه در تـاريـخ نـقـل شـده ، نـشـانـه اعـتـمـاد اصـحـاب بـه آن حـضـرت و گـسـيـل عـده انـدك مـسلمانان به پيكار ارتش مجهز و قدرتمند قريش در بدر و احد، نشانه اعـتـمـاد كـامـل پـيـامـبـر بـه يـاران بـا وفـاى خـود بـود. عـلاوه بـر اعـتـمـاد مـتـقـابـل ، مـحـبـت و دوسـتـى دوسـويـه مـيـان پـيـامـبـر و اصـحـاب گـرامـيـش نـيـز يـك اصـل اصـيـل در مـقـام تـصـمـيـم سـازى و تـصـمـيـم گـيـرى بـود.
در تـصـمـيـم گـيـرى ، بـراى لحـظـه اى هـراس و تـرديـد بـه دل راه نـمـى داد و بـه گـونـه اى عـمـل مـى كـرد كـه هـمـواره ابـتـكـار عمل در دست مسلمانان باشد. و از طريق ايجاد إ شراف اطلاعاتى ، هرگز اجازه نمى داد كه مسلمانان تحت تاءثير ابتكار عمل دشمن دچار انفعال و سرگشتگى شوند.
پـيـامـبـر بـزرگوار اسلام در تصميم گيرى هاى خود، همواره به ايجاد هماهنگى و انسجام كـامـل مـيـان يـاران و هـمـراهـان خـود مـى انـديـشـيـد و بـه گـونـه اى عـمـل كـرد كـه اعـراب بـدوى جـاهـلى بـى فـرهـنـگ ـ كـه دائمـاً در حـال جـنـگ و نـزاع بـودنـد ـ بـه بـرادران مـتـحـد، وفـادار و صـديـق يـكـديـگـر تـبـديل شدند.

5. نظارت و كنترل

بـازرسـى ، نظارت ، ارزشيابى ، كنترل و اصلاح روزآمد و مستمر فرايندها و رويه هاى كـارى از شـاخـص هاى اصلى مديريت دينى است .
در روايات اسلامى تاءكيد شده است كه ؛ ((مَنْ ساوا يَوْماهُ فَهُوَ مَغبونٌ)) قرآن كريم نيز در مورد خداى متعال مى فرمايد ((كلّ يومٍ هو فى شاءن )) (الرحمن / 29) همچنين در مورد اهميت و جايگاه نظارت و كنترل در سيره مديريتى انبياء عظام ـ عليهم السلام ـ قرآن كريم نمونه اى از رفـتـار نـظـارتى حضرت سليمان بن داود(ع ) را يادآور مى شود كه وقتى در هنگام سان و كنترل لشكريان خود متوجه غيبت هدهد شد، با جديت و قاطعيت تمام فرمود: ((لاَُعذبنّه عـذابـاً شـديـداً اءو لاََذبـحـنـّه اءوليـاءتـيـنـّنـى بـسـلطـان مـبـيـن )) (نـمـل / 21 ـ 20) و در مـورد بـقـيـه زيـردسـتـانش مى فرمود: ((سننظر اءصدقت اءم كنت من الكـاذبـيـن )) (نـمـل / 27). در سـيـره مـديـريـتـى پـيـامـبـر اعـظـم (ص ) نـيـز بـه دو دليـل اسـاسـى مـسـاءله بـازرسى ، نظارت و كنترل از اهميت و جايگاه ويژه اى برخوردار بـوده اسـت : الف ـ بـه دليـل تـقـيد آن حضرت به عدم تجاوز از حريم احكام شرع و حدود الهـى و لزوم حـركـت بـر مـدار قـسـط و عـدل . ب ـ ضـرورت اسـتـفـاده از كـارشـنـاسـان و مـتـخـصـصـانـى كـه بـه تـازگـى اسـلام آورده بـودنـد و تـعـهـد ايـمـانـى آنـان هـنـوز قابل اعتماد نبود.
در تاءييد اين نكته ، امام رضا ـ عليه السلام ـ فرموده است : ((هرگاه پيامبر(ص ) سپاهى را بـه مـاءمـوريـتـى مـى فـرسـتـاد و فـرمـانـده آن را مـظـنـون مـى دانـسـت (اعـتـمـاد كامل به تعهد ايمانى او نداشت ) از معتمدان خود شخصى را همراه او مى كرد تا عملكرد وى را به آن حضرت گزارش كند.
عـلاوه بـر آن ، گـاه كـه ضـرورت پـيـدا مـى كـرد، شـخـصـاً آن حـضرت مساءله نظارت و بـازرسـى را بـرعـهـده مـى گرفت . به عنوان نمونه ، در بازار بر كيفيت عرضه كالا و خـدمـات نـظـارت و بـر تـخـلفات بازاريان و پيشه وران رسيدگى مى فرمود.
در مـورد ارزيـابـى عـمـلكـرد نـيـز هـمـواره تـاءكـيـد مـى فـرمـود كـه : ((حـاسـبـوا انـفسكم قبل اءن تحاسَبوا؛ وَزِنوها قبل اءن توزنوا و تجهّزوا لِلعَرَض الا كبر)).
در ايـن حـديـث شـريف سه نكته اساسى در زمينه ارزشيابى و مديريت عملكرد را مى توان مـلاحـظـه كـرد: اول ـ لزوم ايـجـاد حـالت خـود ارزيابى و خود كنترلى كاركنان دوم ـ لزوم ارزيـابـى و مـديـريـت عـمـلكرد كاركنان از سوى سازمان . سوم ـ ضرورت آمادگى براى پـاسـخـگـويـى و ارائه عـمـلكـرد در بـرابـر مـقـامـات مسئول .
در سـيـره مـديـريـتـى پـيـامـبـر اعظم (ص ) نكاتى وجود دارد كه پس از انجام بازرسى و كـنـتـرل ، در ارزشـيـابـى و مـديـريت عملكرد و انجام اقدامات عملى تنبيهى يا اصلاحى مى تـوانـد فـوق العـاده مـهـم و كـارگـشـا تـلقـى شـود. در اين زمينه ، روايتى از آن حضرت نقل شده كه مى فرمايد: ((رُفِعَ عن اءمّتى تسعةٌ: الخطاء والنسيان و ما اءُكرِهوا عليه و ما لا يعلمون و ما لا يطيقون و ما اضطُرّوا إ ليه و...)) بنابراين ، بايد در نتيجه بازرسى به دقت روشن ساخت كه آيا علت دقيق عملكرد غلط و فاصله آن از عملكرد استاندارد چيست ؟ اشتباه ، فـرامـوشـى ، اكـراه و اجـبـار فـرد بـه چـيـزى كـه مايل نبوده ، جهل به موضوع يا مقررات ، عدم توانايى بر انجام ماءموريت و رعايت نكردن تناسب شغل و شاغل از سوى مافوق و يا احياناً شرايط اضطرار و غير عادى و نظاير آن ، و سپس براى تصميم گيرى معقول ، منطقى و مشروع اقدام نمود.
در مـقـام اقـدام نـيـز بـايـد بـه ابـعـاد دوگـانـه مـديـريـت ديـنـى كـه در بـخـش اول بـه تـفـصـيـل تـوضـيـح داده شـده تـوجه نمود. يعنى در حوزه تطبيق بايد رفتارها و فـرايـنـدهـا و تـصـمـيـمـات و عـمـلكـردهـا بـا احـكـام قـطـعـى شرعى و نصوص قانونى و دسـتـورالعـمـل هـاى مصوب و رسمى و عمل دقيق به احكام قطعى شرعى و مراعات بى كم و كـاسـت ((حـدود الله )) مـورد تـوجه باشد؛ چرا كه اين نص ‍ صريح قرآن است كه : ((و لا تـاءخـذكم بهما راءفةٌ فى دين الله )). (نور / 2) امّا در بعد تدبيرى ، كه از حوزه ((امر الله )) و ((حـدود الله )) خـارج اسـت و بـه امـور تـنـظـيـمـى ، سـازمانى و مديريتى محض ‍ مـربـوط مـى شـود، سـيره آن حضرت بر صرف نظر كردن ، پرهيز از مؤ اخذه و سرزنش بـى جـا، عـيـب پـوشى و دادن فرصت جبران خطا و اصلاح عملكرد و اكتفا به حدود عرفى بوده است :
ـ و إ ن تعفوا و تصفحوا و تغفروا فإ نّ الله غفورٌ رحيم (تغابن / 14)
ـ فـبـمـا رحـمـةٍ مـن الله لنـت لهـم و لو كـنـت فـظـّاً غـليـظ القـلب لاَ نـفـضـّوا مـن حـولك (ال عمران / 59)
ـ خذ العفو واءمر بالعرف و اءعرض عن الجاهلين (اعراف / 199)
امـيـرالمـؤ مـنـيـن عـلى (ع ) نـيـز تـحـت تـربـيـت الهـى رسول گرامى اسلام ، به كارگزار بزرگ و قدرتمند خود ((مالك اشتر نخعى )) تاءكيد مـى كـنـد كـه : ((وارفق ما كان الرفق اءرفق واعتزم بالشّدّة حين لا تغنى عنك إ لاّ الشّدّة ... واخلُطِ الشّدةَ بِضِغثٍ من اللين )) يعنى بجز آنجايى كه نـاچـار هـسـتـى ، شـدت به خرج نده و حتى در موارد اضطرار هم شدت را با كمى نرمى و ملاطفت همراه ساز.

نتيجه

بـا تـوجـه بـه آنـچـه كـه در ايـن مـقـاله و بـا رعـايـت اصـل اجـمـال و اختصار از سيره مديريتى پيامبر اعظم (ص ) به بحث و بررسى گذاشته شـد، مـى تـوان نـتـيـجـه گـرفـت كـه مـديـريـت اسـلامـى از دو جـنـبـه تطبيقى و تدبيرى قابل مطالعه و بررسى است .
در جـنـبـه تـطـبيقى ، مبنا و اساس عمل مديران ، همانا احكام ثابت و لايتغير شرعى ، قوانين مـوضـوعـه مـشروعه و دستورالعمل هايى است كه از مبادى ذى صلاح صادر مى شود. امّا در جنبه تدبيرى ، دانش و دانايى ، عقلانيت و منطق ، مهارت و كاردانى ، ساز و كارهاى مناسب و فناورى روزآمد و نهايتاً ملاحظه شرايط و مقتضيات و مصالح عمومى و حركت بر مدار نظام ارزشـى اسـلام ، تـعـيـيـن كـنـنـده مـنـش و روش رفـتـارى مـديـران مـتـديـّن مـى بـاشـد. اصـل اوّلى وجـود هـر دو ويـژگـى فـوق بـه صـورت هـمـزمان و تواءمان در مديران نظام اسـلامـى اسـت ، ولى در شرايط اضطرار، تقدم تخصص بر تعهد امرى مسلم و پذيرفته شـده اسـت مـنـتـهى در چنين شرايطى ، نظارت دقيق و همه جانبه شرعى و ارزشى نيز امرى گريزناپذير خواهد بود.
بـنـابـرايـن ، تـوصيه و پيشنهاد مى شود كه با اين دو رويكرد كلى ، پژوهشگران دانش مـديـريت به مطالعه عميق و همه جانبه سيره مديريتى پيامبر اعظم (ص ) و اوصياى حقيقى آن حـضـرت ، ائمـه مـعـصـومـيـن (ع )، بـپـردازنـد تـا ايـده اسـاسـى تحول به ساختارها و رفتارهاى مديريت دينى در دولت اسلامى محقق شود ـ ان شاء الله ـ .
پى نوشتها در دفتر فصلنامه موجود است.
....................................................................................
منبع: فصلنامه حصون
 شنبه 22 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 191]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن