تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):وقتى جبرئيل با وحى به نزدم مى‏آمد، نخستين چيزى كه به من القا مى‏كرد، بسم اللّه‏...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806705513




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تجلي «قاف» در شعر فارسي (1)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تجلي «قاف» در شعر فارسي (1)
تجلي «قاف» در شعر فارسي (1)   نويسنده:مهدي نوروز   چکيده در ميان رنگين کمال آفرينش الهي،کوه از شاخصه هايي پر شور و جذبه قاف تا قاف عالم هستي است به گونه اي که در کتب آسماني و فرهنگ اسلامي و عرفاني و اساطيري جنبه ي وسيع و قابل تاملي دارد.اينک به اختصار به جنبه هاي نمادين و پر رمز و راز قاف در برخي از متون ادب پارسي مي پردازيم. واژه هاي کليدي : کوه؛المپ، طور، موسي، البرز،ضحاک، جمشيد، فريدون، قاف، عنقا، سليمان، کشف الاسرار. در اکثر فرهنگ ها و اديان الهي کوهستان،جايگاه عظيمي دارد. در کوه،انسان به خدا و به مرز انسانيت نزديک تر است و از زمين و ماديات و تعلقات دنيوي بيشتر فاصله مي گيرد.کوهها مظهر: استواري، پايداري، مقاومت، سخت کوشي، ايستادگي در برابر مشکلات و راه صعود ورفتن به آسمان هستند. کوه را ميخ زمين کرد از نخست پس زمين را روي از دريا بشست (منطق الطير/ عطار) سعدي در بوستان به استواري و گوشه نشيني کوه و هم چنين به رفعت آن اشاره مي کند و خطاب به انسان مي گويد: اگر پاي در دامن آري چو کوه سرت ز آسمان بگذرد در شکوه برخي از کوه هاي مشهور و ارزش و اهميت آنها در ميان يونانيان کوه «المپ» جايگاهي ويژه دارد. «المپ» نام چند کوه در يونان قديم است که معروف ترين آنها مقدونيه و تسالي است، ارتفاع آن از دريا 2885 متر است و بنابر روايات افسانه اي،اين کوه اقامتگاه خدايان بوده است که امروز« المپيوس» ناميده مي شود.المپيادها و بازهاي المپيک که جنبه ي جهاني دارند، منسوب به همين کوه هستند. در قرآن کريم از کوه «طور» بسيار سخن به ميان آمده است. طور پنجاهمين سوره ي قرآن کريم و نام کوهي است که موسي (ع) براي مناجات به آن جا مي رفت. اين کوه در شبه جزيره ي سينا واقع است. موسي (ع) در آنجا آتش و نور را ديد و به دنبال آن رفت و سرانجام پيامبري يافت: خه خه اي موسيچه ي موسي صفت خيز و موسيقار زن در معرفت کرد از جان مرد موسيقي شناس لحن موسيقي ز خلقت اقتباس هم چو موسي ديده اي آتش ز دور لاجرم موسيچه اي بر کوه طور هم ز فرعون بهيمي دور شو هم به ميقات آي و مرغ طور شو پس کلام بي زفان و بي خروش فهم کن بي عقل و بشنو، ني به گوش (منطق الطير/ عطار) موسي براي گرفتن تورات، مدت چهل روز به کوه طور مي رفت و در غيبت خود هارون را به جانشيني خود انتخاب کرد و سامري از اين غيبت استفاده نمود و قوم موسي را فريفت. سعي در گلستان در باره ي ارزش و مقام طور مي گويد: اقل جبال الارض طور و انه لا عظم عندالله قدرا و منزلا «کوچک ترين کوه ها،طور است ولي در نزد خدا به پايگاه و مرتبه از هر کوهستاني بزرگ تر است». کوه طور را، سيد کوه ها دانسته اند همان طور که جبرئيل را سيد فرشتگان و پيامبر (ص) ما را سيد انسانها ناميده اند. «انا سيد و لد آدم و لافخر...» در فرهنگ ايرانيان کوه «البرز» جايگاهي ويژه و مقدس دارد. البرز همان «هره برز» اوستايي است که به معني کوه بلند مي باشد. در فرهنگ ادبيات پيش از اسلام ، جايگاه سيمرغ است و بسياري از شاهان نجات بخش و داراي فره ي ايزدي از اين مکان مقدس بيرون آمدند.زال در آنجا پرورش مي يابد و بعدها پس از رشد او به سام الهام مي شود که بايد به البرز برود و پسر را در يابد.کيقباد،سر سلسله ي شاهان کياني، نيز از آنجاست. فريدون در البرز به سر مي برد و کاوه پس از يورش عليه ضحاک و فراهم کردن سپاه در آنجا به سراغ او مي رود و به اتفاق او ضحاک را از بين مي برند. قبل از ضحاک، جمشيد که ادعاي خدايي مي کند و فره ي ايزدي از او دور مي شود در همين البرز کوه با اره به دو نيم مي شود: چو بگذشت بر آفريدون دو هشت ز البرز کوه اندر آمد به دشت ايران زمين هر گاه دچار نابه ساماني شده،به نيروهاي رهايي بخش و سامان دهنده نيازمند گرديده به اين کوه [البرز] که مکان پر رمز و رازي است ، روي آورده است. البرز کوه در آيين زرتشت، کوهي مقدس است، زيرا، جايگاه بعضي از ايزدان دين زرتشتي، گياهان مقدس و رودهاست و نيز، يوغ ترازوي «رشن» (که کارهاي بندگان را بدان مي سنجند) بر البرز کوه قرار دارد. در فرهنگ ديني و در سرزمين عربستان کوههاي مقدس،فراوانند از آن جمله: «جبل النور»: کوهي است که غار حرا در آن واقع است و آغاز رسالت رسول خدا (ص) از اين مکان مقدس بود و پيامبر اسلام (ص) سالها قبل از بعثت به اين کوه مي رفتند و با خدا مناجات مي کردند. امروز نيز پس از گذشت چندين قرن هنوز ارزش و مقام خود را حفظ کرده و در نزد مسلمانان داراي اهميت فراوان است. «صفا» : قله اي از کوه ابوقيس است که در شرق خانه ي خدا واقع شده است. بين اين کوه و مسجدالحرام، عرض وادي است که راهي و بازاري مي باشد: دندانه هاي برجش يک يک صفا و مروه سر کوچه هاي شهرش، صف صف مني و مشعر خاقاني «مروه» : کوهي ديگر در حدود 400 متري صفا و بين شرق و جنوب شرقي مکه و شمال صفا. اين کوه مايل به سرخي مي باشد و زماني در وسط شهر مکه واقع بوده است. پس از واقعه اي که براي همسر و فرزند ابراهيم (ع) رخ داد، سعي بين اين کوه و کوه صفا يکي از اعمال حج عمره و تمتع مسلمانان شد. احرام چه بندم چو آن قبله نه اينجاست در سعي چه کوشيم که از مروه صفا رفت «جبل الرحمه» :کوهي است که در ميان صحراي عرفات ،در سفرنامه ي ناصر خسرو چنين آمده است: به يک فرسنگي آنجا کوه خرد سنگي است که آن را جبل الرحمه گويند. حاجيان روز نهم ذي الحجه آن جا مي ايستند و دعا مي کنند تا وقتي که آفتاب غروب کند. جبل الرحمه ز آن حريم دري است بوقيس از کلاه او کمريست جبرئيل خاطب عرفات است روز حج از صبح تيغ و از جبل الرحمه منبرش کوههاي مقدس و معروف ديگري هم چون احد و ... نيز هستند که به جهت اختصار فعلاً از پرداختن به آنها صرف نظر مي کنيم.اما در فرهنگ عرفاني قاف جايگاهي والا دارد: قاف حرف بيست و چهارم از حروف الفباي فارسي است و در لغت يعني آن که بي نياز باشد از مردمان. قاف ترکيبي است از سه حرف: ق، الف و ف که مي تواند خلاصه ي واژه هايي چون : قلم، انديشه و فرهنگ باشد. خدواند در قرآن پس از قاف به قرآن سوگند ياد مي کند که عطار عين آن الفاظ را در مصيبت نامه اين گونه بيان مي کند: کوه رحمت در همه دنيا توراست قاف و القرآن پر معني توراست در برهان قاطع آمده است :گويند عنقا بدان آشيان دارد و همه گويند مراد جبال قفقاز و قبق است وشايد ماخوذ از قافقاز است. در کتاب نزهه القلوب آمده: نام کوهي است،که قدما البرز را بدين اسم مي ناميدند .کوفه به پهلوي به کوه مي گويند و دور نيست قاف همان باشد (فرهنگ شاهنامه، / ص 209) نجم الدين رازي در رساله الطيورخود با بياني خيالي و تمثيلي و به زبان رمز و اشارت، گزارش ستم ديدگي مردم ري را بيان مي کند: او دل خود را به صورت کبوتري به درگاه سليمان کبريا مي فرستد کبوتراز بهشت و دوزخ و عناصر اربعه و هفت آسمان و هشت اختر و فلک البروج مي گذرد و به سراپرده ي سليمان کبريا مي رسد. آنجايي که پرده و پرده دار، نقش و نقاش را يکي مي بيند. سليمان کبريا فرماني به دست هدهد به کبوتر دل مي سپارد.اين فرمان خطاب به عنقاست : که چرا سايه از سر ستم ديدگان ري باز گرفتي؟ بايد که داد آنان از ظالمان بستاني. فرمان سليمان کبريا را بر مي گرد و به سوي کوه قاف، آشيانه ي عنقاي دور پرواز به راه مي افتد، راهي دراز آهنگ و پر حادثه و پر شگفتي، راه زندگي، ديدني ها و گفتني هاي اين راه را به زبان رمز و اشاره و استعاره بازمي گويد. سرانجام در تيغ کوه قاف، به درگاه آن مرغ بلند و آوازه ي افسانه اي مي رسد، و فرمان سليمان کبريا را به او در تيغ کوه قاف، به درگاه آن مرغ بلند آوازه ي افسانه اي مي رسد.و فرمان سليمان کبريا را به او مي رساند، وعده ي بازگشت از او مي گيرد. در فرهنگ آنندراج (درباره ي قاف آمده است) : قاف نام کوهي است که گرداگرد عالم است و گفته اند که از زمرد است و پانصد فرسنگ بالا دارد و بيشتر آن در ميان آب است و هر صباح چون آفتاب بر آن افتد شعاع آن سبز نمايد و چون منعکس گردد، کبود شود. در کشف الاسرار آمده است: گفتند آن کوه قاف که گرد عالم در کشيده،نمودگاري است از آن قاف گرد دل دوستان در کشيده پس هر که در اين دنيا خواهد که از آن کوه درگذرد قدم وي فرو گيرند،گويند:وراي اين قاف گذر نيست. هم چنين کسي که در ولايت دل و صحراي سينه قدم زند چون خواهد که يک قدم از صفات دل و عالم سينه بيرون نهد، قدم وي در مقام دل فرو گيرند،گويند: کجا مي شود؟ ما خود همين جاي با توايم : «انا عندالمنکسره قلوبهم من اجلي» (ج 9/ ص283) مرحوم معين در بخش سوم لغت نامه ي خويش مي گويد: قاف از KOF پهلوي گرفته شده است. کوهي افسانه اي که نام آن در قرآن آمده و مفسران آن را کوهي مي دانند محيط بر زمين و گويند از زير جد سبز است و سبزي آسمان از رنگ اوست و آن اصل و اساس همه کوههاي زمين است و بعضي گفته اند فاصله ي اين کوه تا آسمان به مقدار قامت آدمي است. و برخي ديگر آسمان را برآن منطبق مي دانند و زمره اي گمان کرده اند که در پس او عوالم و خلايقي اند که تعداد آنها را جز خداي تعالي نمي داند و آفتاب از اين کوه طلوع و بر آن غروب مي کند و آن را قدما البرز مي ناميده اند. در شرح و تفسير منطق الطير توسط آقاي دکتر انزابي نژاد و آقاي سعيد قره بلگو ص 245 آمده: کوه قاف به زعم قدما، سراسر خشکي هاي زمين را فرا گرفته است. گرداگرد زمين و ميخ زمين است که در قرآن آمده: «والجبال اوتادا».(7/نبا/78) پاره اي از مفسران قرآن نام پنجاهمين سوره ي قرآن يعني سوره ي «ق» را مربوط به اين کوه دانسته اند. مولانا هم کوه قاف را کوهي تصور کرده که گرداگرد عالم کشيده شده است: رفت ذوالقرنين سوي کوه قاف ديد او را کز زمرد بود صاف گرد عالم حلقه گشته او محيط ماند حيران اندر آن خلق بسيط برخي بر اين نظر هستند که کوه قاف همان البرز (جايگاه سيمرغ) بوده و اساطير مربوط به آنها نيز به هم شبيه است. اين کوه اصل و پايه و مايه ي همه بلندي هاي جهان و منزلگاه ايزد مهر و فروغ و روشني و صفا بوده است. صوفيه قاف را سرزمين دل و سرمنزل سيمرغ جان و حقيقت و راستي مطلق دانسته اند که همه ي سعي سالک صرف رسيدن به آن مي شود. اما اين کار بدون مشقت ميسر نيست و سالک ناگزير است براي گذشتن از اين راه بي نهايت همرهي خضر کند و دل و جان به هدهد سپارد... شيخ شهاب الدين سهروردي معتقد است کوه قاف گرد جهان در آمده است و يازده کوه است و تو چون از بند خلاصي يابي، آن جايگه خواهي رفت، زيرا که تورا از آن جا آورده اند و هر چيزي که هست عاقبت با شکل اول رود. (عقل سرخ، سهروردي/4) مولانا در اين معني مي فرمايد: جان که او دنباله ي زاغان پرد زاغ، او را سوي گورستان برد هين مدو اندر پي نفس چو زاغ کو هب گورستان پرد نه سوي باغ گر روي، رو در پي عنقاي دل سوي قاف و مسجد اقصادي دل فردوسي نيز در منظومه ي حماسي خود،بارها از قاف ياد مي کند و عظمت آن را در ابيات شاهنامه ذکر مي کند: از اين مرز پيوسته تا کوه قاف به خسرو سپاريم بي جنگ و لاف يا : بزرگان که از کوه قاف آمدند ابا نيزه و تيغ و لاف آمدند يا : بدو گفت طوس اي جهان ديده پير سخن گوي، ليکن همه دل پذير اگر تيغ تو هست سندان شکاف سنانم بدرد دل کوه قاف و گر گرز تو هست با سنگ و تاب خدنگم بدوزد دل آفتاب (شاهنامه فردوسي) ويژگي هايي که براي کوه قاف ذکر گرديده ، عبارت است از : 1- وسعت قاف و اين که گرداگرد جهان را فرا گرفته است: پادشاهي بود عالم زان او هفت کشور جمله در فرمان او بود در فرماندهي، اسکندري قاف تا قاف جهانش،لشکري جاه او دو رخ نهاده ماه را مه دو رخ برخاک ره آن شاه را حافظ هم در اين معني مي فرمايد: ببر ز خلق و ز عنقا قياس کار بگير که صيت گوشه نشينان ز قاف تا قاف است وحشي باقي در غزلياتش مي گويد: بود در فرماندهي اسکندري قاف تا قاف جهانش لشکري عزلت ما شده سرتاسر دنيا مشهور قاف تا قاف بود عزلت عنقا مشهور هم چنين : ملک جهان بگيري،از قاف تا به قاف مال جهان ببخشي از عود تا به تار (منوچهري) پيغمبر است پيش رو خلق يکسره کز قاف تا به قاف رسيده است دعوتش (ناصر خسرو) به عزم دست بوسش قاف تا قاف کمر بسته کله داران اطراف (خسرو و شيرين / نظامي) هر جا که دلي است قاف تا قاف از بندگي تو مي زند لاف ليلي و مجنون / نظامي) بحر و در از بخشش صاف آمده داد او از قاف تا قاف آمده (جام جم / اوحدي) يافت عنقا به عزلت و دوري قاف تا قاف نام مستوري همانجا گشادي نافه ي طبع مرا قاف معطر کن ز مشکم قاف تا قاف (هفت اورنگ /جامي) قاف تاقافم تفاخر مي رسد کز حجاب قاف عنقا ديده ام (خاقاني / ديوان) 2- مکان پاک و مقدسي است پس بايد پاک به آنجا رفت: ديگري گفتش گنه دارم بسي با گنه چون ره برد آنجا کسي؟ چون مگس آلوده گردد، بي خلاف کي سزد سيمرغ را در کوه قاف چو ز ره سر تافت مرد پر گناه کي تواند يافت قرب پادشاه (منطق الطير/ عطار)   پی نوشت ها :   *دانشگاه آزاد اسلامي واحد نيشابور منبع:نشريه پايگاه نور ،شماره 20. ادامه دارد...  
#فرهنگ و هنر#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 901]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن