واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: مدام توي اتاقش سرك ميكشند، مدام كيف مدرسهاش را زير و رو ميكنند، جيب لباسهايش را كه نگو؛ هميشه آنها را وارسي ميكنند، كشوي ميز تحرير، لاي دفترچهها، كيف پول حتي زير قاليچه اتاقش هم در امان نماندهاند. وقتي او هست، كسي جرات اين كارها را ندارد، چون همه ميدانند اگر بفهمد پدر و مادر همه دار و ندارش را بازرسي ميكنند، كفرش بالا ميآيد و عصبي ميشود. براي همين با احتياط به زير و بم اتاق او ناخنك ميزنند تا شايد مدركي پيدا كنند كه بگويد پسرشان كار اشتباهي كرده است. با اين كه تا به حال چيزي پيدا نكردهاند، اما حس وسواسگونهاي امانشان نميدهد و ولع جستجوي وسايل او را بيشتر ميكند. آنها ميگويند خودشان هم كه بچه بودند، پدر و مادرشان بيآن كه به آنها امان بدهند، وسايلشان را ميقاپيدند و بازرسيشان ميكردند. آن روزها البته اين كار به مذاقشان خوش نميآمد اما حالا كه خودشان صاحب فرزند شدهاند ميدانند زواياي پنهان اعمال و رفتار بچهها چقدر ميتواند آزاردهنده باشد، ولي چه ميشود كرد، اين روزها بچهها تودارتر از گذشته شدهاند و مراقبتكردنشان مهارت بيشتري ميخواهد. شايد كمتر خانهاي را بتوان پيدا كرد كه اين افكار تا به حال از ذهن افرادش نگذشته باشد يا بعضيهايشان دست به انجام چنين اعمالي نزده باشند. پي بردن به جزئيترين اطلاعات شخصي بچهها مثل ويروسي ميماند كه با بزرگتر شدن آنها، او هم رشد ميكند و بتدريج همه فضاي ذهن پدر و مادر را ميگيرد. آنها دائم كنجكاوند بدانند در فضاهاي پيدا و ناپيداي ارتباطات خصوصي بچهها چه ميگذرد و آنها چه ميزان از حقايق زندگيشان را بدون آن كه سايه دروغ و پنهانكاري بر آن انداخته باشند، بازگو ميكنند. البته انگار آنها براي فرونشاندن آتش نگرانيهايشان راهي جز كنجكاوي ندارند ولي اين حق هم براي همه بچهها محفوظ است تا آنچه را كه قانون، حريم خصوصياش ميخواند براي خودشان حفظ كنند. به حريم شخصيام احترام بگذار بيشتر ما حريم هر چيزي را محترم ميدانيم مگر حريم خصوصي بچههايمان را. وقتي در خانه همسايهمان باز است، وقتي مسافر كنار دستيمان كيفش را باز ميكند، وقتي 2 نفر آرام با هم حرف ميزنند، وقتي كسي مشغول نوشتن پيامك با تلفن همراهش است و... از اين كه چشم و گوش تيز كنيم و سر از كار و حرفهايشان در بياوريم حتي اگر خيلي كنجكاو شده باشيم، از اين كار ابا ميكنيم، اما وقتي طرف مقابلمان نه يك دوست، همسايه يا فردي غريبه بلكه فرزندانمان ميشود، مرزها را نديده ميگيريم و نسبت به وجود حريمي امن براي آنها بيتفاوت ميشويم. ولي اين حق همه آدمهاست حتي اگر خيلي كوچك و مجبور به اطاعت از ما باشند. حريمي چون لبه تيغ اگر حريم خصوصي كودك را لبه برنده تيغ بدانيم بيراه نيست، مرزي چنان باريك كه راه رفتن روي آن به مهارت نياز دارد و ناديده گرفتنش سبب بروز مشكل خواهد شد. ماجرا اين است كه پدر و مادرها عهدهدار تربيت فرزند و شكوفا كردن استعدادهاي او هستند و بايد نظارتي دائمي بر او داشته باشند و سلامت اخلاق و روانش را تامين كنند. در مقابل، فرزند نيز كه بايد بدرستي تربيت شود، حقوقي دارد و حريمي كه كسي نبايد آن را تهديد كند. اين در حالي است كه فرزندان امروز با دنياي متفاوتي روبهرو هستند و اگر از ارتباط با همنوعشان منع شوند و هزار بايد و نبايد بزرگترها راههاي ارتباطي آنها را با دنياي بيرون قطع كند باز با جهاني تازه روبهرو هستند كه آنها را غرق دنياي مجازي و عالم بيانتهايش ميكند، يعني اينترنت. پس امروز اگر پدر و مادرها بچهها را در يك اتاق و جلوي چشم خود ميخكوب كنند، آنها ميتوانند با كمك اينترنت ارتباطات نويي را آغاز كنند و ذهنشان را به دنياي بدون مرز پرواز بدهند. حالا اگر قبول كنيم، كودك و نوجوان اين دوران، دانش بهرهگيرياش از فناوريهاي نوين از اغلب بزرگترها جلوتر است، بايد اين را هم بپذيريم كه تعداد كمي از پدر و مادرها ميتوانند استفاده فرزندشان از دنياي اطلاعات را بدرستي محدود كنند. حريم خصوصي و قانون اما با وجود تمام اين بحثها لزوم رعايت حريم خصوصي افراد، فارغ از سن و جنس آنها آنقدر موضوع مهمي است كه اعلاميه جهاني حقوق بشر نيز به آن پرداخته است. نكته اصلي اين است كه هر قدر ارتباط عاطفي و ميزان صميميت ميان والدين و كودك قويتر باشد، به همان ميزان، اطلاع والدين از كارهاي كودكان بيشتر ميشود62 سال پيش، نويسندگان اين اعلاميه در ماده 12 آن تاكيد كردند كه احدي حق مداخله خودسرانه در زندگي خصوصي، امور خانوادگي، اقامتگاه يا مكاتبات هيچ فردي را ندارد، چراكه هر انساني نسبت به اموال، زندگي و رفت و آمدهايش حق مصونيت دارد. درواقع از نظر اعلاميه جهاني حقوق بشر، كودك نيز به اندازه يك انسان كامل، حريمي قابل احترام دارد اما وقتي كنوانسيون حقوق كودك تاكيد ميكند، پدر و مادرها جهت كنترل فرزندانشان ميتوانند به حريم خصوصي آنها وارد شوند، بناچار ورود به اين حريم از سوي آنها پذيرفتني ميشود. پس در اين شرايط دوگانه بهترين راهحل، انتخاب روشي است كه در آن هم حريم خصوصي كودك حفظ شود و هم حفظ اين حريم مانع نظارت پدر و مادرها نشود. صميميت، كليد زندگي بيدغدغه دكتر حسن پاشا شريفي، عضو هيات علمي دانشگاه و روانشناس در اين باره وجود صميميت در خانوادهها را عاملي براي كمرنگ شدن مرزهاي سفت و سخت ميان فرزندان و والدين ميداند و به «جامجم» ميگويد: در ارتباط با حريم خصوصي فرزندان و نقش نظارتي والدين بر آنها، نكته مهم اين كه هر قدر ارتباط عاطفي و ميزان صميميت ميان پدر و مادرها و فرزندان قويتر باشد، به همان ميزان، خبردار شدن پدر و مادر از كارها و تصميمات بچهها بيشتر ميشود. در واقع در يك خانواده سالم، ارتباطات بايد طوري باشد كه فرزندان به پدر و مادرها اعتماد كنند و بتوانند بدون ترس، هرگونه مشكل يا وسوسهاي را كه گرفتارش شدهاند، با آنها در ميان بگذارند و مطمئن باشند اگر روابط به اين شكل باشد، آن وقت بچهها ديگر چيزي براي پنهان كردن نخواهند داشت. او توضيح ميدهد: وقتي ارتباط عاطفي و تنگاتنگي ميان اعضاي خانواده برقرار باشد، چيزي كه بايد در مقابل پدر و مادر از آن محافظت كرد نيز وجود نخواهد داشت، چون بچهها به رازداري و قابل اعتمادي پدر و مادرهايشان باور دارند. البته در اين ميان والدين نيز وظيفه دارند پس از شنيدن رازهاي فرزندان خود بيآنكه آنها را سرزنش كرده و در مقابلشان جبهه بگيرند يا حتي آنها را نصيحت كنند بايد با لحني صميمانه و دلسوزانه پيامدهاي احتمالي كارهايي را كه انجام دادهاند برايشان توضيح دهند. اين در حالي است كه پدر و مادرها نبايد بچهها را مجبور به پذيرفتن حرفهايشان كنند و با آنها طوري رفتار كنند كه بچهها خودشان به نتيجه برسند كه چه كاري را انجام دهند و چه كاري را نه. اين روانشناس ادامه ميدهد: وقتي فرزندان از سن كودكي خارج شدند ديگر نبايد تابع محض ما باشند و بايد به همان ميزاني كه بزرگتر ميشوند از آزادي عمل بيشتري هم برخوردار شوند يعني ما بايد براي آنان حريم استقلال و آزادي قائل شويم و در اموري چون انتخاب لباس و انتخاب دوست، دست آنها را از دوران كودكيشان بازتر بگذاريم. اين در شرايطي است كه بايد در تمام مراحل زندگي، راهنما و دلسوز خوبي برايشان باشيم و طوري با آنها رفتار كنيم كه مطمئن باشند به آنان علاقهمنديم. پاشا شريفي توضيح ميدهد: در واقع در روش برخورد با فرزندان بايد ياد بگيريم كه به جاي ورود به حريم خصوصي بچهها، آنان را طوري بار بياوريم كه به ما اعتماد داشته و با ما احساس نزديكي و يگانگي كنند و به همين خاطر چيزي را از ما پنهان نكنند. اما به هر ترتيب هرجوان يا نوجواني ممكن است به عللي با برخي مسائل روبهرو شود و نخواهد آن را با پدر و مادرش در ميان بگذارد كه در چنين شرايطي اگر پدر و مادر متوجه موضوع شدند، بايد به صورت غيرمستقيم با بچهها گفتگو كرده و نظرات راهنمايي گونهشان را به آنها منتقل كنند. اين روانشناس در ادامه به وجود برخي خانوادههاي غيرصميمي كه نميتوانند اعتماد فرزندان را جلب كنند، اشاره ميكند و ميگويد: در بيشتر اين خانوادهها كه پدر و مادرها مدام در كار فرزندان سرك ميكشند، بچهها مشكلي ندارند بلكه مشكل از خود والدين است كه ممكن است به اختلالات شخصيتي و روانشناختي گرفتار باشند. در واقع برخي پدر و مادرها ممكن است افرادي كودك آزاد باشند و به همين دليل در كارهاي فرزندان دخالتهاي نابجا بكنند كه لازم است چنين افرادي با شركت در كلاسهاي آموزشي، مهارتهاي زندگي و فرزندپروري را بياموزند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 248]