واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: مانيا يا شيدايي، مكانيزمي دروني است كه طي آن فرد دچار خود بزرگبيني مفرط ميشود. در اين حالت فرد با منطق سر و كار ندارد و تماماً در رويا به سر ميبرد. شايد تنها حس اين اختلال را بايد در مثبت انديشيدن فرد مبتلا دانست، زيرا كسي كه دچار اين اختلال ميشود، فارغ از قرارگيري در هر مدت دوره، در روياهاي بيحدوحصر خود، تنها به موفقيتها ميانديشد و بدين ترتيب از خود اسطوره ميسازد! مبتلايان سعي ميكنند در خلوت، به روياهاي بلندپروازانهاي چون پولدارشدن، مشهورشدن بهعنوان يك مربي بزرگ فوتبال يا ستاره سينما و حتي رئيسجمهور شدن بينديشند و در اين تصورات، هيچگاه فرض را بر آن نمينهند كه حتي يك درصد ناكامي براي آنها به وقوع بپيوندد. اما در جمع نيز اين انسانها رويكرد ديگري از خود به نمايش ميگذارند. آنها با اعتماد به نفس بالا، صحبت از موفقيتهايي ميكنند كه تا به حال داشتهاند و يا در آينده به دست ميآورند كه اساساً اكثر آنها با توجه به چشم و همچشمي كه در گروه همسالان وجود دارد، دروغ از آب درميآيد؛ به همين دليل هشدار روانشناسان به خانوادهها در حوزه مسائل كودك و نوجوان، بيشتر بر اين محور ميچرخد كه مراقب سخنان فرزندان خود در جمع دوستان باشند چراكه در بيشتر اوقات نخستين جرقه شيدايي در همين گروهها زده ميشود. اگرچه اين اختلال، يك بيماري محسوب نميشود و طول مدت زيادي را شامل نميشود اما از آنجايي كه در دوران حساس زندگي يك فرد (نوجواني و اوايل جواني) رخ ميدهد ميتواند سبب بروز ناملايمات رفتاري و اخلاقي وي را در طول زندگي فراهم آورد. بدين ترتيب كه فرد در برابر كاستيها و مشكلات اطراف خود، ميتواند به راحتي به رويا متوسل شده و از زير بار فشار حقيقي خارج شود. پر واضح است كه چنين انساني جهان را همانگونه كه با محاسبات خود انجام ميدهد ميپذيرد بنابراين حتي زندگي با چنين افرادي ميتواند خطرآفرين باشد. بررسيها نشان داده كه برخي از همين مبتلايان در اثر روياپردازيها به تصوري دست مييابند كه گمان ميبرند بايد انسانهاي ديگر را زجر داده و يا بكشند و حتي براي رهايي از اين زندگي خاكي و رسيدن به سعادتي كه در آن سوي ابرها وجود دارد، خود را ميكشند. علائم افراد مبتلا به مانيا از آنجا كه اين اختلال جنبهاي وراثتي نداشته و نميتواند از بدو تولد به همراه فرد باشد، مطمئناً علائمي را از زمان ظهور به همراه دارد. بارزترين اين نشانهها را ميتوان در پرحرفي، انزوا، دروغگويي، بيقراري، انرژيكبودن، هوايي شدن در جمع و ولخرجي به وضوح مشاهده كرد. پرحرفي: شخص مبتلا به شيدايي براي بروز تصورات خود، نياز به آن دارد كه پيوسته آنها را مطرح كند. اين افراد نياز به پررنگ ديده شدن را همواره احساس ميكنند و سعي ميكنند نسبت به بقيه افراد حاضر در مجلسي، از برجستگي خاصي برخوردار باشند، بنابراين از اهرم حرف زدن استفاده كرده و به متكلم وحده جمعي تبديل ميشوند. آنها در صحبتهايشان از اموراتي سخن ميرانند كه در تصوراتشان بدان دست يافته و باورش براي افراد عادي سخت مينمايد. انزوا: اين عزلتنشيني سبب ميشود فرد ساعاتي از زمان خواب شب خود را به خيالبافيهاي بلندپروازانه بگذراند. طبق بررسيهاي بهعمل آمده، حدود 90درصد از اين خيالپردازيها، شب هنگام به سراغ مبتلايان ميآيد. اين مبتلايان، انزوا را از آن جهت دوست ميدارند چون در پناه آن، روح آنها ارضا شده و بهمراتب كمال كاذب ميرسد. آنها در اين گوشهنشينيها خود را در هيبت رئيسجمهوري، سوپر استار سينما، خواننده پرطرفدار، فوتباليست مشهور و يا بزرگترين نمايشگاهدار ماشين ميبينند و همواره از اينكه انسانها در خيالشان، دور و بر آنها تجمع ميكنند ابراز لذت ميكنند. تصوراتي كه در خلوت يك نوجوان و جوان به وي ديكته ميشود سببساز نطقهايي است كه بعدها در گروه دوستان ميكند و به همين راحتي چرخه ابتلا به مانيا در فرد به گردش درميآيد. دروغگويي: مبتلايان به شيدايي در حالت عادي، متوجه برخي سخنان غيرمنطقي خود ميشوند لذا از آنجايي كه شيفته خودبزرگبيني و تحقير ديگران هستند بهشدت از ابزاري به نام دروغ استفاده كرده و با تحميل اين سخنان به ديگران، جنبههاي كاذب درون خويش را ميپرورانند. دروغگويي از آن حيث به عنوان يكي از اصليترين نشانههاي مانيا مطرح است كه بهصورت كژدار و مريز در اكثر نوجوانان (با توجه به شرايط سني حساسشان) ديده ميشود و خانوادهها بايد بهصورت كاملاً جدي نسبت به اين پروسه مذموم در فرزندشان، پيگيري نشان دهند تا دروغگويي به عنوان حالتي دروني در فرزندانشان تبديل نشده و سيستم داخليشان مختل نشود. بيقراري: بيقراري از جمله نشانههاي شيدايي است كه در آن فرد مبتلا همواره با نوعي استرس و هيجان بيهوده همراه است كه در نهايت به وسواس ميكشد. چنين فردي در مجامعي كه قدرت عرض اندام ندارد بهشدت بيقرار است و سعي در ورود به مجالس خودماني و يا انزواي خويش دارد. بزرگترين كمكي كه والدين ميتوانند از اين حيث به فرزندان خود بكنند اين است كه آنها را به همراه خود در مجالس آورده و نسبت به آمد و شد آنها آگاهي پيدا كرده و درصورت كثرت رفتوآمد، به آنها تذكر داده يا آنها را تنبيه كنند. اجباري ماندن در فضايي ناسازگار با روحيه بلندپروازانه، بسيار بهتر از قرار گرفتن مشتاقانه در گروه دوستان يا جولان در انزواي شخصي است. انرژيك بودن: فرد مبتلا، به دليل احساسات خوشبينانهاي كه در تصورات خود به دست ميآورد، خواه ناخواه دچار ازدياد انرژي در تمام اندامهاي گلبولساز بدن و در نتيجه بالارفتن روحيه ميشود. چنين فردي وقتي در خيال خود در موقعيت يك خواننده يا بازيگر سرشناس قرار ميگيرد، در پوست خود نميگنجد و اين شادي و احساس خوشبختي، بسته به نوع خيال و تصور، بهخودآگاه وي نيز منتقل شده و سبب ميشود وي به هنگام صحبت، انجام كار روزانه و حتي قدم زدنهاي معمولي خود، انرژيك باشد. هوايي شدن در جمع: از آنجا كه ميل به مشهور شدن و بزرگ شدن در فرد مبتلا به مانيا موج ميزند، اين افراد از هر اقدامي كه سبب به چشمآمدنشان ميشود استفاده ميكنند: در امورات مختلف كارشناسي ميكنند، در جمع خانوادگي دوستانشان دخالت ميكنند، براي ديده شدن به ورزشهايي ميپردازند كه شايد كوچكترين علاقهاي به آن نداشته باشند، ولخرجيهاي پيدرپي انجام ميدهند و در نهايت از دري وارد ميشوند كه به عنوان هواخواه و محبوب ديگران شناخته ميشوند. در بحث هوايي شدن 2مقوله بزرگ وجود دارد: نخست ولخرجيهاي شديدي است كه اين افراد از خود نشان ميدهند و دوم اقداماتي است كه آنها در جمع براي نشان دادن بزرگي خود انجام ميدهند. ديگر نشانههاي دروني- رفتاري بيماران مبتلا به اين اختلال ممكن است ناگهان از اوج شادي و خوشحالي به اوج غم و اندوه فروروند و ارتباطي بين خلق بيمار و آنچه واقعاً در زندگي بيمار رخ ميدهد وجود ندارد. در حالت شيدايي، به دست آوردن موقعيتهاي بالاتر براي فرد مبتلا مهمتر از هر چيز ديگري است. افراد مبتلا به اين بيماري معمولاً خيلي سريع دچار تغيير حالات رواني و خلقي ميشوند و همانگونه كه گفته شد اين اختلال در اواخر دوره نوجواني و اوايل دوره جواني تظاهر پيدا ميكند. دورههاي شيدايي از چند روز تا چند ماه (درصورت عادي بودن) طول ميكشد و معمولاً به طور ناگهاني به پايان ميرسد و پس از آن جريان برعكس ميشود، به طوري كه فرد به افسردگي گرايش پيدا ميكند و اين دوره از آنجا نگرانكننده است كه ميزان افسردگي سه برابر طول دوران شيدايي طول ميكشد. راههاي خلاصي از مانيا بزرگترين راه، پيشگيري است آن هم از سوي والدين. تمام نشانههاي اين بيماري در اين مقاله بهصورت واضح و صريح عنوان شد لذا خانوادهها ميبايست بهگونهاي دقيق، رفتار نوجوان و جوان خود را زيرذرهبين نظارت، بررسي كنند تا بتوانند درصورت بروز اين اختلال در فرزندشان نسبت به مهار آن اقدام كنند. در اين نظارت، آگاهي از نحوه تعامل فرزند با دوستان و مجامعي كه وي بدانجا رفتوآمد كرده و سخناني كه در آنجا رد و بدل ميشود، امري حياتي است، هر چند كه بسيار دشوار است. خانوادهها بايد قبل از هر اقدامي متوجه اين مسئله باشند كه در درجه اول دوست فرزندشان هستند نه والدين آنها. القاي اين ايدئولوژي از سوي والدين به فرزندان، در زير نظر گرفتن بهينه آنها تاثير بسزايي دارد. اگر هم خانوادهها متوجه علائم ذكرشده در فرزندشان شدند و پذيرفتند كه اقدامات پيشگيرانه غيرعملي است و به نوعي اين اختلال در حال پيشرفت است بايد هر چه سريعتر فرزند خود را به يك متخصص و روانشناس معرفي كرده تا با توجه به توصيههاي دكتر، اين بيماري از وجود فرزند رخت بربندد. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]