واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: همه افراد خواهان يك زندگي خوب و راحت هستند. تمام افراد نيز تمايل دارند به آنها محبت شود و به طرف مقابلشان هم مهر بورزند.بسياري هم وقتي در شرف آغاز زندگي مشترك هستند تصور ميكنند به اوج قلههاي خوشبختي رسيده و آن را فتح كردهاند و هيچ مشكلي پيش رويشان وجود ندارد. همسرشان هماني بوده كه مدتها در ذهنشان به دنبالش بودند و ديگر كسي بهتر از وي در جهان نيست. به عبارت ديگر خود را در اوج موفقيت ميبينند. اما چه ميشود كه مدتي پس از ازدواج آن همه مهر و محبت و علاقه جاي خود را به دلخوري و نارضايتي ميدهد؟ انگار كه پس از ازدواج دنياي افراد تغيير ميكند يا اين كه پردهاي از پيش رويشان برداشته ميشود. البته ازدواج زيباييها و روشناييهايي نيز دارد، اما گويي پس از ازدواج تيرگيها خود را نشان ميدهند. يكي از نويسندگان ميگويد:«افراد شيفته يك رفتار يا ويژگي طرف مقابل ميشوند و حال اين كه پس از ازدواج بايد با مجموعهاي از خصوصيات او زندگي كنند.» عبارت بالا بسيار كوتاه، اما در عين حال پر محتواست، زيرا هر انساني در واقع از بسياري از ويژگيها تشكيل شده كه مجموعه آنها شخصيت وي را تشكيل ميدهند. شايد درك يك خصوصيت در هر فرد كار سادهاي باشد. به عبارت ديگر، دركي كه افراد از شما دارند يا آنگونه كه به نظر ديگران رسيدهايد خصوصيت اجتماعي شما را تشكيل ميدهد. اما شخصيت به چه معني است كه درك آن در ازدواج تا اين حد اهميت دارد؟ در واقع شخصيت شما در زماني مشخص ميشود كه هيچ كس حضور ندارد يا به عبارتي كسي شما را نميبيند و آنچه واقعا در خلوت خود هستيد نمايانگر شخصيت شماست. شايد لازم باشد اين عبارت بارها تكرار شود تا اهميت و معناي واقعي شخصيت افراد در ازدواج مشخص گردد. اگر دقت كنيد خواهيد ديد نخستينبار كه شما و همسرتان يكديگر را ديديد با يك رفتار يا ويژگي يكديگر برخورد كرديد. شما و همسرتان خصوصيت اجتماعي خود را به يكديگر نشان داديد يا صرفا يك رفتار يا عكسالعمل خاص در يك موقعيت مشخص را تجربه كرديد. البته اين اصلا بدان معنا نيست كه شما قصد فريب يكديگر را داشتيد يا اينكه رفتار يا گفتارتان در آن لحظه واقعي نبوده است. بلكه منظور اين است كه در اولين برخورد يك ويژگي اجتماعي نمايان ميشود و نه شخصيت دروني افراد. اما ازدواج براي يك عمر زندگي نزديك و صميمانه است. به طوري كه در شرايط و موقعيتهاي گوناگون قرار گرفته و شخصيت دروني افراد و واكنشهاي آنان در شادي و غم، استرس، بيماري و... نمايان ميشود. به عبارتي دريچهاي كه در نخستين برخورد ديديد شكسته ميشود و صفات واقعي افراد را ميبينيد. انگار كه شما تمام شخصيت خود را در كف دست گرفتهايد و بدون اينكه كسي شما را ببيند آن را ظاهر ميكنيد. در صورتي كه در نخستين برخورد هرگز چنين نبوده و امكان آن نيز هرگز ميسر نميشود! شما و همسرتان پس از ازدواج ديگر كسي را نميبينيد كه بسيار جذاب و خوش صحبت بوده يا برايتان هديه ميخريده يا اينكه همواره لبخند به لب داشته است. ازدواج زماني است كه شما شخصيت واقعي خود را به يكديگر نشان ميدهيد و خواه ناخواه اين شخصيت براي يكديگر عيان خواهد شد. در بسياري از موارد اين فقط شما نيستيد كه در نخستين برخورد طرف مقابل را ميبينيد، بلكه گاهي در چنين شرايطي، خودتان را نيز براي بار اول ميبينيد. بيشتر افراد با هيچ كس مانند همسرشان رفتار نميكنند. اغلب افراد فقط در اين حالت متوجه رفتار خود نيستند، به همين علت در برخي موارد همسرشان مدعي است رفتار او بسيار بد يا حتي غيرقابل تحمل و توهينآميز بوده است. در چنين حالتي ممكن است حتي بگويند اين من نبودم كه چنين حرفي زدم يا چنين كاري كردم. پرسش اين است كه پس او كي بوده است؟ او كسي جز شخصيت واقعي شما نبوده است. لحظهاي كه همسرتان متوجه خود واقعي شما شده است. دليل اينكه بسياري افراد در ازدواج شكست ميخورند يا ادعا ميكنند همسرشان را دوست ندارند نيز همين است. مساله اينجاست كه آنها در واقع خودشان را دوست ندارند، زيرا اصلا خود واقعيشان را نميشناسند. در حالي كه اطرافيان در واقع آيينهاي هستند كه آنها را نشان ميدهند. همسرشان آيينهاي است كه بازتاب رفتار و شخصيت آنها را به خودشان باز ميگرداند. به همين دليل بسياري افراد آنچه را ميبينند دوست ندارند. بسياري افراد نيز ترجيح ميدهند با هركسي زندگي كنند غير از همسرشان، ولي نميدانند در واقع وقتي با همسرشان زندگي ميكنند در حال زندگي با شخصيت خود هستند و آنچه از آن فرار ميكنند طرف مقابل نيست، بلكه شخصيت خودشان است. يكي از نويسندگان قرن هفدهم در اين مورد مينويسد شما به همان اندازه واقعي هستيد كه عميق و پيچيده هستيد. شما لايههاي زيادي از سنگهاي قيمتي و باارزش را در خود جاي دادهايد. اما لايههاي دروني شما 2 برابر لايههاي سطحي اهميت دارند. افرادي هستند كه همه چيز خود را در لايههاي سطحي نشان ميدهند. اينان مانند خانهاي هستند كه هنوز تمام نشده است. يعني داراي ورودي و هال زيبا هستند، اما اتاقهاي درونيشان مانند كلبه محقر است. شخصيت واقعي افراد نيز همين گونه است. اگر خواهان ارتقاي شخصيت فردي هستيد بايد روي خود نيز كار كنيد. تا نتوانيد رفتار و كنش و گفتار خود را كه لايههاي سطحي شخصيت شماست با لايههاي عميق و دروني منطبق سازيد نميتوانيد خود را و در پي آن، طرف مقابل را تغيير دهيد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 626]