واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: جام جم آنلاين: دانشمندان فنلاندي، ژنهايي را شناسايي كردند كه ميتوانند مستعد اختلالات اضطرابي باشند. تحقيق انجام شده تحت نظارت fellow iris hovatta روي ژنهاي تاثيرگذار بر رفتار انساني نشان داد برخي ژنهاي مورد مطالعه يك ارتباط آماري بين اختلالات اضطرابي خاص را دارد. تيم هوواتا پيش از اين، سابقه ژنتيكي اضطراب را در مدهاي تجربي مورد مطالعه قرار داده بود. هوواتا اذعان كرد نكته جالبي در ژنهاي متفاوتي در اين 2 گروه مشاهده شد و اين نشانهاي است بر ارتباط بين انواع خاص اختلالات اضطرابي از قبيل اختلال پانيك (ترس)، ترسهاي اجتماعي يا اختلال اضطرابي عمومي. به گفته اين تيم، عوامل محيطي از قبيل وقايع زندگي پراسترس در افراد داراي اين ژن، بسادگي يك اختلال اضطرابي ايجاد ميكند. كانون مطالعات ديگر اين تيم روي فرآيندهاي سلولي و مولكولي است كه اين ژنها را به قاعده رفتار اضطرابي ارتباط ميدهد. علاوه بر اين، دو گروه از اسپانيا و ايالات متحده سعي بر آن دارند كه اين يافتهها را در سيستم دادههاي اختلالات اضطرابي خود كپي كنند تا ژنهاي شناسايي شده توسط دانشمندان فنلاندي را در ديگر جمعيتها نيز مورد بررسي قرار دهند. اميد است تركيب دقيق علم وراثت و نوروبيولوژي از اختلالات اضطرابي به بهبود درمان چه با استفاده از دارو و روان درماني كمك شاياني كند. بر اساس آمارهاي موجود، 22درصد زنان و 19درصد مردان در دنيا از اختلالات اضطرابي رنج ميبرند كه ابتلا به اين اختلالات زندگي آنان را با مشكل مواجه ميكند. به گفته پزشكان، در حال حاضر دارويي كه مستقيم در درمان اختلالات اضطرابي به كار ميرود در دسترس نيست. برخي بيماران با درمان فعلي بهبود نسبي مييابند و در نيمي ديگر اثربخش نيست. تحقيقاتي براي درمانهاي جديد در جهت كمك به افراد مبتلا به اختلالات اضطرابي در حال طراحي است كه به زندگي مولد و رضايتبخش منجر ميشود. دكتر «سيداحمد رضاييمنش» يك روانپزشك در اين زمينه به خبرنگار جامجم ميگويد: علم ثابت كرده است ژنتيك در بروز اختلالات اضطرابي نقش موثري دارد به طوري كه شيوع اختلالات اضطرابي در ميان بستگان بيماران حدود 15درصد بيشتر از كل جمعيت يك كشور است و حدود 3درصد نيز به شيوه تربيت بستگي دارد. نتايج مطالعهاي توسط اسلتيژ و شيلدز روي 17زوج دوقلوي يك تخمكي و 28 دوقلوي دو تخمكي نشان ميدهد كه علائم بروز اختلالات اضطرابي در دوقلوهاي يك تخمكي 41درصد و در دوقلوهاي دو تخمكي 4درصد است. به گفته وي، اختلالات اضطرابي داراي انواع مختلفي از جمله اختلال اضطرابي اجتماعي و اختلال اضطرابي عمومي است، در اختلال اضطرابي اجتماعي، افراد ترس از اجتماع، ترس دائمي شديد و مزمن از ديده شدن و قضاوت توسط ديگران دارند و با كارهاي خودشان حقير و دستپاچه ميشوند. اين ترس ممكن است آنقدر شديد باشد كه با كار يا مدرسه و ديگر فعاليتهاي روزانه تداخل كند. حتي اگر فعاليتهاي آنها زياد و بدون مسووليت باشد، قادر نيستند بر ترسشان غلبه كنند. افراد با ترس از اجتماع اغلب براي روزها و هفتهها پيش از وقوع يك موقعيت وحشتناك نگرانند و ترس از اجتماع ميتواند تنها به يك نوع موقعيت محدود شود، از قبيل صحبت كردن در موقعيتهاي رسمي يا غيررسمي، اما اين مشكل ممكن است آنقدر گسترده باشد كه افراد علائم را تقريباً هر وقتي در اطراف افراد ديگر هستند، تجربه كنند كه احتمالاً آنها را از رفتن به محل كار يا مدرسه در برخي روزها باز ميدارد. بسياري از افراد با اين بيماري در پيدا كردن و نگه داشتن دوستانشان مشكل دارند. علائم فيزيكي اغلب ترس از اجتماع را همراهي ميكنند و شامل سرخ شدن صورت، عرق كردن فراوان، لرزيدن، تهوع و اشكال در صحبت كردن هستند. ترس از اجتماع، حدود 15 ميليون آمريكايي بالغ را مبتلا ميكند. زنان و مردان به ميزان مساوي مبتلا ميشوند. اختلال معمولاً در كودكي يا اوايل نوجواني شروع ميشود. شواهدي وجود دارد كه فاكتورهاي ژنتيكي درگير هستند. ترس از اجتماع اغلب همراه با ديگر اختلالات اضطرابي يا افسردگي رخ ميدهد. سوءمصرف مواد يا وابستگي ممكن است در كساني كه تلاش ميكنند با نوشيدن الكل و سوء مصرف مواد «خود درماني» كنند، ايجاد شود. نوع ديگري از اختلالات اضطرابي، اختلال اضطرابي عمومي است كه با سطوح غيرطبيعي نروترنسميترها در مغز مرتبط است. افراد مبتلا به اين نوع اختلال هميشه در مورد سلامت، مال، خانواده يا كار نگران هستند. ترس آنها از سطوح طبيعي اضطراب كه مردم بصورت روزمره تجربه ميكنند ، بسيار بيشتر است ، برخلاف بقيه اختلالات اضطرابي، افراد مبتلا به اختلال اضطرابي عمومي (GAD) از موقعيتهاي خاصي به عنوان نتيجه اختلال آنها اجتناب نميكنند. در موارد خفيف، افراد مبتلا به اين اختلال ممكن است قادر به عملكرد در محيط اجتماعي يا شغلي باشند؛ هرچند GAD شديد ميتواند ناتوانكننده باشد، حتي انجام فعاليتهاي روزانه عادي را مشكل كند. GAD حدود 8/6 ميليون آمريكايي بالغ را مبتلا ميكند و در زنان 2 برابر مردان است. اختلال بتدريج ميآيد و ميتواند در هر نقطهاي شروع شود، اگر چه خطر بين دوران كمكي و ميانسالي بالاترين است. اين اختلال وقتي فردي در مورد تعدادي از مشكلات روزمره براي حداقل 6 ماه فوقالعاده نگران باشد، تشخيص داده ميشود. شواهدي وجود دارد كه ژنتيك نقش نسبتاً كمي در GAD دارد. GAD معمولاً با دارو درمان ميشود. از آنجايي كه GAD بندرت به تنهايي رخ ميدهد، حالات همراه از قبيل اختلال اضطرابي، افسردگي، يا سوء مصرف مواد بايد همراه با آن درمان شوند. دكتر رضاييمنش درخصوص شيوههاي درماني براي اختلال اضطرابي ادامه ميدهد: شيوههاي درماني براي اختلالات اضطرابي شامل داروها، رفتار درماني و درمان ادراكي هستند و به كارگيري تكنيكهاي تمدد اعصاب، تغييرات در شيوه زندگي، رژيم سلامت، آروماتراپي، ورزش و درمانهاي گياهي نيز براي كاهش اضطراب توصيه ميشوند. درمانهاي موثر براي هر اختلال اضطرابي خاص همواره در حال توسعه هستند، به طور معمول 2نوع درمان براي اختلالات اضطرابي وجود دارد؛ يكي دارو و درمان از طريق گفتگو با بيمار و ديگري روان درماني. البته داروها يك اختلال اضطرابي را درمان نخواهد كرد، اما ميتوانند علائم را تحت كنترل درآورند و بيمار را قادر به هدايت به سمت يك زندگي طبيعي و رضايتبخش كنند. دستهبنديهاي مهم داروهايي كه براي اختلالات اضطرابي مختلف به كار ميروند از جمله ضدافسردگيهاي سه حلقهاي زماني مصرف ميشود كه سه حلقهايها در درمان افراد با اختلالات اضطرابي و افسردگي كه همزمان رخ ميدهند مفيد هستند. به گفته وي ، داروهايي ديگر به عنوان مهاركننده هاي انتخابي باز جذب سروتونين هستند كه جديدتر از سه حلقهاي ها مهاركنندههاي انتخابي باز جذب سروتونين عوارض جانبي كمتري دارند و بهتر تحمل ميشوند و اثرات كمتري بر گيرندههاي هيستاميني و موسكاريني دارند. مهاركنندههاي مونو آمينو اكسيداز: مهاركنندههاي مونوآمينو اكسيداز قديميترين دسته ضدافسردگيها هستند. فنلزين معمولترين است كه تجويز ميشود و براي درمان اختلال پانيك و ترس از اجتماع به كار ميرود. بنزوديازپينها قدرت بالا دارند؛ علائم را بسرعت برطرف ميكنند و با عوارض جانبي كمي همراه هستند. گرچه خواب آلودگي ميتواند يك مشكل باشد، اما بنزوديازپينها به طور معمول براي دورههاي كوتاه زماني تجويز ميشوند و وقتي براي درمان اختلال ترس به كار ميروند براي 6 ماه تا يكسال تجويز ميشوند. افرادي كه مشكلاتي با دارو يا سوء مصرف الكل داشتهاند معمولا نامزدهاي خوبي براي اين داروها نيستند، زيرا ممكن است به اين داروها وابسته شوند. روان درماني نيز شامل گفتگو كردن با يك متخصص سلامت ذهن آموزش شده از قبيل يك روانپزشك، روانشناس يا جهت يادگيري چگونگي تعامل با مشكلاتي از قبيل اختلالات اضطرابي است. اين درمانها غيراز ناراحتي موقتي از افزايش اضطراب، هيچ عوارض جانبي بدي ندارند. داروها ممكن است با روان درماني تركيب شود و براي بسياري از مردم اين بهترين انتخاب براي درمان است. عود اضطراب نيز ميتواند به طور موثر درمان شود و به همان روش اپيزودهاي ابتدايي كنترل ميشوند. مهارتهايي كه در تعامل با اپيزود ابتدايي ياد داده شدند ميتوانند در مواجهه با اضطراب آينده كمك كننده باشند. دكتر رضاييمنش در پايان ميگويد: بسياري از افراد مبتلا به اختلالات اضطرابي از پيوستن به يك گروه كمككننده و سهيم كردن مشكلاتشان و موفقيتهايشان با ديگران سود ميبرند. خانواده در بهبود بيمار مبتلا به يك اختلال اضطرابي اهميت زيادي دارد. اگر خانواده تمايل به بياهميت دانستن اختلال داشته باشد يا خواستار بهبود بدون درمان باشد فرد مبتلا رنج خواهد كشيد و داروسازان نقش بسيار سخت و فرصتي استثنايي در ارزيابي اختلالات اضطرابي بيمارانشان و فراهم كردن توصيه به بيماراني كه داروهاي ضد اضطراب مصرف ميكنند دارند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 416]