تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):منافق به آنچه مؤمنان بواسطه آن خوشبخت مى‏شوند، ميلى ندارد، ولى خوشبخت سفارش به تق...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812868289




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«مشايي مردي است که تصميم گرفته براي هميشه بزرگ بماند»


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: «مشايي مردي است که تصميم گرفته براي هميشه بزرگ بماند» حکايت اين روزهاي منتقدان مشايي حکايت همان انسان رانده از عدالت و حقيقت است که در باور وجودي خويش عليرغم ايمان و ميل باطني، سهوا يا عمدا راه بطلان را در پيش گرفته است. پايگاه خبري ياران خورشيد در مقاله اي به قلم علي مومني نسبت به حملات اخير رسانه اي عليه مهندس اسفنديار رحيم مشايي، رييس دفتر رييس جمهور واکنش نشان داد.      متن کامل مقاله اين سايت اينترنتي که در انتقاد از حملات صورت گرفته عليه مهندس رحيم مشايي نگاشته شده به اين شرح است:تاريخ ايران و تمدنش آراسته به وجود هزاران پهلوان و جوانمرد واقعي و اسطوره اي، اما متاسفانه آغشته از جفا و ناسپاسي نسبت به اين بزرگان است. شايد اگر ما ايراني ها تاريخ مي دانستيم چه از نوع شفاهي و چه مکتوب، بسياري از بزرگان ما در خفا و آشکار در ميدان جنگ و سياست تنها نمي ‌ماندند و بر تاريخ ايران روا نمي ‌رفت، آنچه را که در اين هزاره ها شاهد آن بوده ايم. متاسفانه بار ديگر اين تاريخ است که در برهه کنوني در گردونه ناسپاسي و ارج نگذاشتن يه بزرگان و متفکران براي ما تکرار مي‌شود و باز اين ماييم که به نظاره نشسته ايم و فردا در اين چرخه بر آنچه در سکوت ما رفته، تاسف خواهيم خورد.در مقام اين قياس روي سخنم درباره "اسفنديار رحيم مشايي" است. نگارش درباره راد مردي که مسايل فرعي اين روزهايش در جامعه و گوي سياست بر اصل آن مقدم گشته، کمي سخت و دشوار مي‌ نمايد. از آن رو که از نزديک انديشه هايش، باورهايش، زير و بم افکارش، روش و منشش و روحيات او مبتني بر وفاداراي به انقلاب اسلامي و مقام عظماي ولايت، ساده زيستي و خدمتگزاري به مردم را مي شناسم. اصولا قضاوت درباره مقوله اي مثل انسان آن هم از نوع متفکرش، موضوعي چند وجهي بوده و کاري سخت مي نمايد. به ويژه آنکه اين قضاوت برخاسته از برداشت‌هاي شخصي، سياسي و احيانا نشات گرفته از سطحي نگري هاي ارتباطاتي باشد.حکايت اين روزهاي منتقدان مشايي حکايت همان انسان رانده از عدالت و حقيقت است که در باور وجودي خويش عليرغم ايمان و ميل باطني، سهوا يا عمدا راه بطلان را در پيش گرفته است. امروزه کار اين سطح‌گرايان به جايي رسيده که برخي مشايي را متهم به حمايت از انقلاب رنگي مي کنند و چندي بعد با عتاب رهبر انقلاب به صراحت در روزنامه خود مي نويسند: احساس کردم در حوزه ملامت رهبري هستم؛ چون درباره مشايي زياده روي کردم. يا آن ديگري که به صورت متوالي از ديدار وي با اميراحمدي خبر مي دهد و کار به جايي مي رسد که امير احمدي به صراحت عنوان مي کند که مشايي همواره چوب ملاقات انجام نداده با من را مي خورد!! و اکنون نيز که سخنان مشايي در جشنواره تحقيقاتي علوم پزشکي رازي تحريف و دستکاري شده و برخي با اين سخنان دستکاري شده مجددا راي به محکوميت مشايي مي دهند.اين مطلب به خوبي در سخنان مشايي نيز ديده مي شود آنجا که مهندس اسفنديار رحيم مشايي، اخبار برخي پايگاه‌هاي اطلاع رساني پيرامون خود را تحريف آميز خوانده و گفته است که "اين سايت ها مي خواهند ذلت سکوت را به زبان حقيقت تحميل و راه نشر حقايق ناب مکتب ولايت را سد کنند."نگاهي به گزيده چيني هاي صورت گرفته از سخنان مشايي و تکذيبيه هاي منتشر شده در جرايد به خوبي نشان مي دهد که عمده مطالب نقل شده، از حداقل حقيقت برخوردار بوده و با هدف همراه سازي مخاطبان و تخريب و ترور شخصيتي وي صورت گرفته است.اين در حاليست که برخي از اين نويسندگان داعيه اسلام ناب داشته و مدعي ولايت مداري هستند. اما واقعا معلوم نيست که داعيه ولايت مداري چگونه با بازي با آبروي مومنان يک جا جمع شدني است؟ همه مي دانيم که تهمت و افترا يکي از گناهان کبيره است که در بافت جامعه عوارضي چون زوال ايمان، قطع روابط انساني، عذاب اخروي و رسوايي را بر جاي مي گذارد و در قرآن و احاديث نيز در ذم اين نکوهش نکات زيادي به چشم مي خورد. به عنوان نمونه در سوره مبارکه نسا مي خوانيم: و کسي که خطا يا گناهي مرتکب شود سپس بي‌گناهي را متهم سازد بار بهتان و گناه آشکاري بر دوش گرفته است‌."و يا از امام صادق روايت شده است که : من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فيه ما ليس فيه اقامه الله تعالى يوم القيامه على تل من نار حتى يخرج مما قاله فيه!؛ کسى که مرد يا زن مسلمانى را بهتان زند يا در باره او سخنى بگويد که در او نيست. خداوند او را در قيامت روى تلى از آتش قرار مى دهد تا از عهده آنچه گفته برآيد!».به اين ترتيب داستان پرغصه قصه مشايي را بايد در واکاوي گفتمان وي جستجو نمود. گويا افکار متحجر و پوسيده برخي سياست پيشگان ايراني را تاب انديشه هاي ناب اسلامي و ايراني نيست که اينگونه بي محابا به خروش آمده و فرياد مي کشند. کار شايعه سازي و هوچي گري آن ها چنان شتاب روزافزون گرفته که برخي همراهان ناهمراه به جاي نقد مستند و مستدل افکار و عقايد و ارايه گفتمان ديني – فرهنگي، با استفاده از ابزارها و ترفندهاي رسانه اي جسم و روح مجاهدي را که همه آرزويش ظهور حضرت وليعصر (عج) است، نشانه رفته اند. هر چند که مي دانم همه اين مانع‌سازي ها تنها عزم مشايي را براي دستيابي به اهداف فرهنگي انقلاب جزم تر مي کند. چون مشايي مردي است که تصميم گرفته براي هميشه بزرگ بماند و اين نکته اي است که او از طريق تهذيب نفس وصفاي باطن و پيراستن باطن از هر آنچه سد راه«حق» باشد و سر فرود نياوردن به دنيا حاصل کرده است. مشايي شاگرد مکتب امام حسين (ع) است و نخستين شرط مکتب حسين آزادگي و حريت است. به اين جمله وي دقت کنيد: عاشورا نتايج و ثمرات زيادي دارد که يکي از مهمترين آنها آَشکار و روشن شدن مديريت الهي و ايجاد زمينه براي ماندگاري جريان الهي است.امام حسين (ع) براي جاري شدن مديريت الهي، صحنه را به گونه اي اداره کرد که هيچ ناخالصي در آن باقي نماند و تنها افراد مخلص و مومن واقعي در واقعه کربلا حضور داشته باشند. اين نکته بسيار حائز اهميت است که عاشورا پس از يک هزار و چند صدسال امروز به يقين زنده تر از هميشه است زيرا در هيچ برهه اي از تاريخ سراغ نداريم که فرهنگ عاشورا و شور عاشورايي به اين اندازه زنده و جاري باشد.طي سال جاري و سال هاي گذشته بارها شاهد نگارش سلسله نوشتارهايي عليه حضور مشايي در عرصه سياسي کشور بوده ايم. آنچه که در اين حوزه بيش از ديگر ابعاد ترور سياسي و شخصيتي مشايي جلوه مي‌نمايد، نگرش تک بعدي منتقدان به رحيم مشايي است. حال آنکه به گواهي گفتار و پندار و رفتار مشايي،ابعاد فرهنگي شخصيت وي بسيار پررنگتر از ديگر ابعاد او بوده و اصولا نگرش مشايي به اجتماع و جامعه، ريشه در فرهنگ و هنر دارد. اين نکته اي است که در طول سوابق خدمتي اودر حوزه هاي مختلف مديريتي به چشم مي خورد. اما ظاهرا قرار است که در اين بحبوحه بي اخلاقي روز جامعه،همه اين تلاش ها به خصوص در سال هاي اخير ، به يکباره فراموش شده و لهيب انتقام از هر سو روانه مشايي گردد.شناخت مشايي از فرهنگ و هنر و تمدن ايراني، شناختي از سر تحقيق و علاقه قلبي و قبلي است. او بر اين باور است که ما در فرهنگ نيازمند کارهاي عميقي هستيم، ملت ما ملتي فرهنگي است، فرهنگ و ادب و هنر جلوه‌ ويژه‌ ايران زمين است، ما اگر امروز در عرصه بين الملل حرفي براي گفتن داريم، به علت سابقه تاريخي و‌ فرهنگي با عظمتي است که براي پيشرفت و رسيدن به قله‌ها بايد اين خط فرهنگي، ‌هنري و تاريخي حفظ و تقويت شود.به اعتقاد مشايي، فرهنگ و هنر به مثابه نخ تسبيح همه امور است. همه دانه‌هاي تسبيح را مي بينند، اما از نخ تسبيح غافلند، ما اگر مي خواهيم بزرگ باشيم و بزرگ بمانيم بايد اعتماد به نفس ملي خود را حفظ و تقويت کنيم و به سابقه تاريخي و فرهنگي خود وفادار بمانيم. طبيعي است که معتقد به اين سخنان بايد در حوزه هاي نظري و کلامي نيز داراي درک استراتژيک باشد که اين مدعا در عمل نيز به منصه ضهور رسيده است. بخش بزرگي از هزينه هاي رداخت شده از سوي مشايي نيز ريشه در اين انگاره هاي فرهنگي دارد. چون اصولا اين شخص و شخصيتش در هيچ قابي نمي گنجد.مشايي سيبل جريان «نه احمدي نژاد»به جرات مي توان گفت که مشايي با قرار گرفتن در کنار احمدي نژاد خود را سيبل جريان «نه احمدي نژاد» قرار داده است. از همان ابتداي امر که احمدي نژاد بدون اعتنا به مصوبه مجمع اصولگرايان وارد گود سياست شد، مشخص بود که در چينش نيروهاي اين اردوگاه تحولات عميقي به نفع اين جريان هويدا شده است. همان روزها او و ياران نزديکش همچون مشايي سوداي خلق جرياني مستقل از چپ و راست کشور را را در سر مي پروراندند، اما اين چيزي نبود که به مذاق اصولگرايان و اصلاح طلبان خوشامد باشد. چون همان زمان نام سياستمداران به مراتب مشهورتري از احمدي نژاد به چشم مي خورد که روياي فتح پاستور را داشتند. اما به يکباره گفتمان سومي از دل دو جريان اصلي سياسي کشور يعني اصلاحات و اصولگرايي رشد کرده و سمبل جريان نويني در سياست ايران شد. اين جريان بعدها مزد تفکرات خود را از ملت گرفت و احمدي نژاد را عازم پاستور کرد. در واقع انتخاب احمدي نژاد پيشرفت در راهي است که او و يارانش چون مشايي پايه گذارش بودند. يعني مقابله با اشرافيگري‌، مقابله با فاصله طبقاتي هاي شديد، مقابله با فساد اقتصادي و فرياد زدن دردي که مدت هاي مديد در گلوي مردم مانده بود. طبيعي بود که در اين راستا ياران نزديک احمدي نژاد سيبل اردوگاه چپ و راست قرار مي گرفتند که گرفتند. اما انها جوانمردانه در اين آرايش سياسي صبر کردند، چون به صبح صادق اعتماد داشتند. رييس جمهور نيز با حمايت هاي خود نشان داد که مي‌خواهد آرايش فعلي نيروهاي سياسي را به هم بزند. به عنوان نمونه موضع گيري هاي سياستمدارانه رحيم مشايي و ارائه مانيفست هاي برتر و تاثير گذار در خط مشي سياسي دولت نهم و اکنون دهم همواره با حمايت عالي ترين مقام اجرايي همراه بوده است. اين نکته همواره در کنار جسارت بيان،ارايه طرح ها و ايده هاي نو و توانمنديهاي مديريتي مشايي همواره براي طيف جوان کشور جالب توجه بوده است.به راستي آيا وقت آن نرسيده است که با کمي تامل در تاريخ قدر بزرگاني مثل مشايي بيش از گذشته دانسته شود ؟




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 329]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن