واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فيلسوفاني که به بحثهاي ژرف درخصوص علت پديد آمدن آثار هنري پرداختهاند، معتقدند که علت فاعلي بروز هنر، الهام و جذبه است، يعني هر هنرمندي ابتدا مجذوب موضوعي ميشود که قصد و عزم انتقالش را دارد. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، شهريار موسوي در وبلاگ"هنرکده پارت" به نشاني http://partgraphic.blogfa.com نوشته است: هنرمند بيش از ديگران، وجود خود را در معرض وزشهاي ناب الهام قرار ميدهد. آن چه او از طبيعت و جامعه و تاريخ دريافت ميکند، الهام است و آن چه به جامعه باز ميگرداند، بازآفريني زيباشناسانه همان دريافتها و الهامهاست. در اين ميان انسانهايي که از جزميت و عدم انعطاف در نسبت با هستي رنج ميبرند و يا حل همه مسايل را در گرو پادرمياني معرفت استدلالي ميدانند، نميتوانند به هنر علقه و انس چنداني داشته باشند. اين قبيل انسانها تنها از يک پنجره به هستي مينگرند و در ژرفاي وجودشان به اين باورنابارور رسيدهاند که خانه جهان يک در بيشتر ندارد و آن هم عقل ابزاري محاسبهگراست. آنها هرگز به سراغ معرفت انسي و حضوري نميروند تا از اين طريق وجودشان را فرافکن وجود ديگري کنند، تا مستغرق درحس برتر هستي شوند و آن چه از اين سلوک مسرور به دست ميآورند را در مجموعهاي از قراردادهاي سيال تفسيرپذير، به عنوان هنر، ارزاني سرزمينهاي عواطف مردم سازند. براي همين است که گفتهاند زنان نه تنها به ادراک آثار هنري نزديکتر از مردان هستند، بلکه نوعاً در هنگامه آفرينش هنر به نحوي عاطفيتر عمل ميکنند. زنان در همسايگي نابترين عواطف انساني زندگي ميکنند و بهتر ميتوانند از ظرفيتهاي معرفت حضوري و قلبي در فهم ناديدنيها و ناگفتههاي عالم وجود بهره ببرند. همين نگاه مبتني بر معرفت شهودي و شور عاطفي وجود زنان است که خلعت گرانبهاي مادري به ايشان بخشيده است و ميتوانند با شکيبايي و بردباري فزاينده و گاه حيرتانگيزي قافلههاي انساني را به قلههاي پرشکوه کمال برسانند. در نگاهي کلي، هنر پيوند عاطفه و خيال در قالبي بديع و زيباشناسانه است و هنرمندان بيش و پيش از ديگران از ظرفيتهاي ظريف عاطفي برخوردارند. هنر ذاتاً امري عاطفي است که وقتي نوزاد انديشه را در آغوش گرم خود گرفت، او را براي هميشه تاريخ از تعرض آسيب هاي بنيانکن دور مي سازد. حتي سخناني که از اصالت برهاني و بنيه استدلالي قوي برخوردارند، مادام که هنرمندانه منتقل نشوند و در فرآيند اين انتقال باجنبههاي عاطفي وجود انسان درنياميزند، هرگز نخواهند توانست چنان که بايدبپايند و ببالند. به راستي در اين ميان هرگاه که زنان در کار آفرينش هنر شدهاند، به دليل قرابت بيشترشان با عاطفههاي انساني، توفيق و تعالي بيشتري را بدرقه راه خود کردهاند. اين فوران عاطفه که در کارهاي هنرمندان زن نوعاً بيشتر است، باعث شده است تا همواره به هنر، حيثيت انسانيتري بدهند. انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 295]