تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):در عمل مؤمن يقين ديده مى‏شود و در عمل منافق شك.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826242704




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

استاد شهريار؛ آخرين قله نشين شعر كلاسيك فارسي


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: گزارش و تحقيق از جواد زاهدي آوازه استاد شهريار، به عنوان شاعري تاثيرگذار در دوران حياتش فراگير شد و از مرزها فراتر رفت و شهرتي جهاني يافت. بيان و تصديق اهل ادب و هنر در خصوص تاثير ادبي شهريار، مويد جايگاه هنري اين شاعر بزرگ است به طوري كه رهبر معظم انقلاب اسلامي در سالگرد خاموشي شهريار، استاد را بلبل داستانسراي غزل فارسي لقب دادند. ملك الشعراي بهار، شهريار را نه تنها افتخار ايران بلكه افتخار عالم شرق مي شمارد و سيدمحمدعلي جمال زاده اظهار مي كند كه بر طبع اين تبريزي كه مايه افتخار زبان فارسي گرديده بايد آفرين كرد. نگاهي به زندگي شهريار: استاد شهريار در سال 1285 هجري شمسي همزمان با سال هاي مشروطيت در تبريز به دنيا آمد. شهريار در خصوص دوره كودكي خود مي گويد: زماني كه مجاهدين مشروطه در تبريز با قواي استبداد به شدت در نبرد بودند نيروهاي ستارخان با سوراخ كردن و كندن ديوار خانه ها و رفتن از خانه اي به خانه اي با هم در ارتباط بودند. در آن زمان بچه كوچكي در آغوش مادرم بودم و بنا به گفته مادرم، روزها به شدت گريه و بي قراري مي كردم كه ستارخان متوجه شده و ضمن دلداري مادرم مرا به بغل مي گيرد و مي بوسد و مي پرسد اسمش چيه؟ مادرم جواب مي دهد: سيد محمدحسين. گويا ستارخان در حالي كه مرا در بغل داشته رو به طرف آسمان كرده و گفته بود: اي بويوك آلاه، سني بو اوشاقين بويوك جدي، بيزه كمك ائيله تا متجاوزلره، زور دئين لره غلبه ايليه ك! آي آلاه دنيا خلقينين يانيندا بيزي باشي آشاقا ائتمه (اي خداي بزرگ، تو را به جد بزرگوار اين كودك قسم، ما را كمك كن تا بر متجاوزان و زورگويان غلبه كنيم. اي خدا، ما را پيش مردم دنيا سرافكنده مكن). شهريار مي گويد: اين گفته مادرم الهام بخش شعري بود به زبان تركي: مغناطيس اولسا سسده چكر، انقلابدا باخ آزادليق آلدي سرداريمين قهرمان سسي محمدحسين كودك، تحصيلات خود را با قرائت قرآن و نصاب و گلستان و در مكتب خانه خشكناب و سپس نزد پدر آغاز كرد و در همان دوران با ديوان خواجه حافظ شيرازي آشنا شد كه هميشه عمر، آن را به همراه داشت. پدر شهريار، حاج ميرآقا خشكنابي از وكلاي درجه اول تبريز و از دانشمندان و اهل ادب آذربايجان بود. شهريار سرودن شعر را از هفت سالگي آغاز كرده و در گفت و گوي بچه گانه خود هميشه مانند شعر با وزن و قافيه صحبت مي كرده است، اما نخستين شعر شهريار در چهار سالگي اش به زبان مادري اش سروده شده است كه گفته است: رويه باجي، باشيمين تاجي، اتي آت ايته، منه وئر كته دوره ابتدائي را در مدارس پرورش و فيوضات تبريز و متوسطه را در درالفنون تهران سپري كرده و بعد از اتمام دبيرستان وارد دانشكده طب مي شود و تا مراحل پاياني رشته پزشكي را ادامه مي دهد و در چند مريض خانه هم مدارج دكتري و انترني را مي گذراند اما كمي مانده به امتحان آخرين سال، از آن جايي كه ناكامي قسمت هنرمندان است عشق جانسوزي به سراغش مي آيد و از درس و دانشكده روگردان شده و ترك تحصيل مي كند كه اين شور و درد هجران و ناكامي را در اشعارش به خصوص در غزل هايش مي توان ديد. آنچه در زندگي شعري شهريار تأثير بسزايي داشته، گرفتاري در عشق نافرجام و ناكامي اش در اين عشق بوده، كه بهتر است از اين عشق نافرجام با عنوان موهبتي الهي ياد برد كه آتش درون و سوز و التهاب شاعر را شعله ور ساخت و تحولات دروني او را به اوج هاي معنوي ويژه اي كشانيد. تا جايي كه از بند علايق رست و در سلك صاحبدلان درآمد و سروده هايش رنگ و بوي ديگري يافت و شاعر در آغازين دوران جواني به وجهي نيكو از عهده اين آزمون درد و رنج برآمد و پايه هنري اش به سر حد كمال معنوي رسيد. شهريار كه در نام فاميلي اش بهجت تبريزي را داشت در اوايل شاعري بهجت تخلص مي كرد و بعدا در دو بار تفال درخواست تخلص از حضرت حافظ، دو مصراع زير شاهد از ديوان حافظ آمد و خواجه با استناد به اين مصراع ها تخلص اش را انتخاب كرد: دوام عمر و ملك او بخواه از لطف حق حافظ كه چرخ اين سكه دولت به نام شهرياران زد ------------------- غم غريبي و غربت چو برنمي تابم روم به شهر خود و شهريار خود باشم و بدين صورت تخلص شاعر از بهجت به شهريار تغير يافت و به همان نام نيز در جهان شعر شهرت يافت و ماندگار شد. شهريار چند غزل خود را با تخلص بهجت در سال 1299 شمسي در مجله ادب به عنوان نخستين آثار خود چاپ كرده است. در سال هاي بعد با وجود تلاش هايي كه توسط دوستانش به منظور تكميل يك سال باقيمانده تحصيل طب او شد شهريار رغبتي براي ادامه تحصيل نشان نداد و ناچار شد كه وارد خدمت دولتي بشود و چند سالي در اداره ثبت اسناد نيشابور و مشهد خدمت كرد و در سال 1315 به بانك كشاورزي تهران داخل شد كه بعدها از كار و خدمت معاف شده و حقوق اش را پرداخت مي كردند، ولي دوباره خود به ميل اش براي ترميم كسر خدمت مشغول بكار شد. شهريار شاعر دو زبانه است، علاوه بر اشعار فارسي اش كه شهرتي فراگير دارد شعرهاي تركي شهريار نيز از جايگاه جهاني خاصي برخوردار است. منظومه حيدر بابايه سلام شهريار نام او را تقريبا در تمامي كشورهاي ترك زبان از تركيه تا قفقاز دربر گرفته و در برخي از كشورهاي ترك زبان اين منظومه اش چندين بار چاپ شده است. استاد شهريار كه اولين ديوان تقريبا كاملش را در سال 1310 با مقدمه ملك الشعراي بهار به چاپ رسانده بود، بعدها درجه مهارت خود را در قالب غزل، قصيده، قطعه و مثنوي و مقداري شعر نو به اثبات رساند و تعلق خاطرش به غزل باعث شد در صف بزرگترين غزلسرايان ايران زمين جاي گيرد. شهريار در كنار زبان فارسي و زبان تركي زبان مادري اش آشنايي كامل با ادبيات عرب و زبان فرانسه داشت. استاد محمد حسين شهريار پس از يك دوره بيماري طولاني مدت كه ناشي از كهولت سن و ضعف جسماني بود در اولين ساعات روز 27 شهريور ماه سال 1367 در بيمارستان مهر تهران دعوت حق را لبيك گفت و جان به جان آفرين تسليم كرد. در بيست و هشتم شهريور همان سال مردم فرهنگ دوست تبريز و آذربايجان و سراسر ايران، پيكر استاد سخن معاصر ايران، شهريار را بر دوش خود تا مقبره الشعراي اين شهر حمل كردند. اين بيت بر سنگ مزار شهريار، وصف فاتح ملك سخن و افتخار شرق و خداوند غزل است: شهريارا، تو به شمشير قلم در همه آفاق به خدا ملك دلي نيست كه تسخير نكردي جايگاه و هنر شهريار باعث شد كه بر اساس تصميم مجلس شوراي اسلامي، بيست وهفتم شهريور ماه، سالروز وفات استاد شهريار به عنوان روز ملي شعر و ادب فارسي در تقويم جمهوري اسلامي ايران ثبت شود. ويژگي هاي شعري استاد شهريار: استاد سخن، شهريار بيش از 28 هزار بيت به زبان فارسي و در حدود سه هزار بيت به زبان تركي، شعر سروده است كه در همه آنها و يا بيشتر آنها شخصيت شهريار عمده ترين و مؤثرترين عامل شكل گيري اين اشعار است. اغلب اشعار شهريار به مناسبت حال و مقال سروده شده و از آن روست كه شاعر همه جا در آوردن لغات و تعبيرات روز و اصطلاحات معمول عاميانه امساك نمي كند و تنها وصف حال زمان است كه شعر او را از اشعار گويندگان قديم جدا مي كند. در غزل هاي شهريار گاهي تلخ ترين شكوه ها چنان مليح و زيبا جلوه مي نمايند كه تنها خواننده را شگفت زده نمي كنند بلكه او نيز دچار همان غم و اندوه مي شود و در واقع بنيان غزل بر اين استوار است كه حالات روحي انسان چون شوق، اميد، رنج، محنت، عشق و ساير عواطف و احساسات را بيان كند. شهريار شاعري است كه آثارش لبريز از عواطف عميق و احساسات رقيق و سخنش طبيعي و غيرمتكلفانه و در قالب سبك توصيفي و تخيل باريك نگار نظامي و جامه فاخر زبان سعدي و حافظ و فكر و مضمون مستقل است و احساس و تأثر مخصوص به خود دارد. استاد شهريار با توجه به تنوع زبانش شاعر كلاسيك نيست بلكه شاعري مبتكر، نوگرا و متجدد است. هنر بزرگ شهريار را بايد به اين صورت خلاصه كرد كه شهريار در غزل هاي از دل برآمده اش زباني ساده و دلچسب دارد كه شيوه مخصوص هنري خودش است و اين تنها شهريار است كه به زبان ساده مي تواند بگويد گل پشت و رو ندارد. شهريار در ابداع تابلوهاي رنگين و توصيف دقيق شاعرانه مهارت و افري دارد كه نمونه هايي از آن را در افسانه شب، هذيان دل و تخت جمشيد مي توان سراغ گرفت. استاد شهريار در استخدام استادانه زبان، مصطلحات و تعبيرات عاميانه و زبان محاوره نيز، هنر كامل را بكار مي برد كه اوج آن را مي توان در منظومه حيدر بابايه سلام مشاهده كرد. همچنين در ابداع و آفرينش آثار عاطفي بسيار عميق نيز دستي هنرمندانه بكار مي برد كه قطعات اي واي مادرم، به ياد پدر و غزل هاي بسيارش در كنار حيدر بابا نمونه هاي عالي اين آفرينش هستند. شهريار سرچشمه و مظهر شعر را وراي عالم خاكي مي داند. آن چه براي او در درجه اول اهميت قرار دارد روح و جان شعر است و اعتقاد دارد كه تنها كلمات و وزن و قافيه و حتي مفاهيم نيست كه مخاطب را تحت تأثير قرار مي دهد بلكه عامل اصلي نفوذ شعر در خواننده يا شنونده همان جان است. كاري كه شهريار، شاعر زيبايي ساز با تصوير هاي زنده شعرش مي كند اين است كه او آن چه را كه ما توان ديدنش را هم نداريم و يا داريم مي گويد، مي نويسد، شرح مي دهد و جاودانه مي كند. شعر شهريار در بسياري از مواقع جمال طبيعت را لايزال مي سازد. بسياري از شعرهاي شهريار با بهره گيري از تصاوير زيبا و ابداعي، تابلوهاي بي نظيري را مي سازند كه شهريار با قلم خيال و عاطفه حسي آن ها را پرداخته است. اسلام و اهل بيت در شعر شهريار: شهريار شاعري مؤمن و مسلمان بود، عمق اعتقادات قلبي او از خلال بسياري از اشعارش به خوبي پيداست. به مذهب تشيع و پس از آن به انقلاب اسلامي، دلبستگي عارفانه و شاعرانه خاصي داشت. شهريار با آثاري كه از خود بر جاي گذاشت نشان داد كه سير صعودي را از زمين به آسمان آغاز كرده كه مذهب تشيع همچون بالي به ياري اش شتافت. نمونه آن قصيده هاي مشهور قيام محمد(ص)، علي اي هماي رحمت است كه در مدح مولاي متقيان امير مؤمنان علي ابن ابوطالب (ع) سروده است. با اين مطلع ها - ستون عرش خدا قائم از قيام محمد (ص) ببين كه سر به كجا مي كشد مقام محمد (ص) - علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را ؟ كه به ما سوا فكندي همه سايه ي هما را ائمه هدي (ع) نيز منبع الهام شهريار است. نمونه هاي آن: - شيعيان ديگر هواي نينوا دارد حسين روي دل با كاروان كربلا دارد حسين - جز يك نسب كه از تو به خود بسته چيستم من آن چنان كه آل علي هست نيستم اما مرا هم اي علي از خود مران كه من تا چشم داشتم به حسينت گريستم - علي آن شير خدا، شاه عرب الفتي داشته با اين دل شب شب ز اسرار علي آگاه است دل شب محرم سرالله است در اين مثنوي شهريار شب هاي علي (ع) را چنان توصيف مي كند و ناله هاي شبانه امام اول را آن چنان به ياد مي آورد كه گويي در كنار حضرت علي (ع) بوده و گام به گام با علي (ع) در حركت اوج گرفته است. جلوه هاي قرآن مجيد را به فراواني در شعر شهريار مي توان ديد كه نشانه اي از صورت خيال تلميح مي توانند باشند. شهريار در غزلي با عنوان (قاف عزلت) بيتي دارد به شرح: جلوه كن كه سخن با تو كنم چون موسي سينه ام سوخته در حسرت سينا گشتن اشاره به آيه 143 سوره اعراف: ولما جاء موسي لميقاتنا و كلمه ربه قال رب ارني انظر اليك قال لن تراني . . . بيت زير از غزل (دل شكسته) اشاره به آيه 87 سوره حجر (ولقد اتيناك سبعاً من المثاني و القرآن العظيم) توسل چارده معصوم را كن كه قرآن خواندشان سبع المثاني اين معنا از سبعاً من المثاني بنا بر حديثي است كه امام صادق (ع) فرمود: مراد از سبع المثاني ما اهل بيت هستيم كه خداوند به رسول خود عطا كرد. در بيتي ديگر از غزلي با عنوان جمع و تفريق آيه 122 از سوره آل عمران يعني . . . و علي الله فليتوكل المؤمنون، مورد اشاره قرار گرفته بدين شرح: گر دوستان به علم و هنر تكيه كرده اند ما را هنر نداده خدا جز توكلي همچنين در بيت زير از غزل قرآن مه و مهر شامل: از ازل خلعت تشريف به دوش تو و من تا ابد آيت تكريم به شأن من و توست كه آيه 70 از سوره اسرا يعني (ولقد كرمنا بي آدم ) را ياد آور است. در قصيده (پرتو پاينده) شهريار بيتي شامل: به جز آن پرتو پاينده كه اقليم بقاست گيتي و هر چه در او هست فنا خواهد بود وجود دارد كه اشاره به آيات 88 و 26 و 27 از سوره هاي قصص و الرحمن دارند. كل شيئ هالك الا وجهه (قصص) كل من عليها فان ويبقي وجه ربك ذوالجلال و الاكرام در ابيات زير از ديوان شهريار هم اشاراتي روشن از سور قرآني را مي توان مشاهده كرد: - من به قربان كسي كز باقيات صالحات گر بنايي مي كند، جز قربه لله نيست - بشنو از ذرات هستي صبحدم با گوش جان نغمه توحيد حي لايزال لم يزل - با سر راه اجانب رفتنت چيست اين اياك نعبد گفتنت؟ - هر چيز پي حيات و هستي هستي ز پي خداپرستي - حذر از معصيت كه قرآن گفت: اتقوالله يا اولي الالباب - ومن الما كل شيئ حي معجز است اين سخن نه سحر حلال - هان در اين آيينه ست جلوه حق تا ببيني جمال را به كمال - از آن مي ام كه بود رهنمون دولت جاويد از آن مي ام كه شود رهنماي عروه وثقي اگر اركان و هويت شعر را شامل فرم (قالب)، فكر و انديشه، احساس و عاطفه، تصوير و واژه و تركيب بدانيم بدون توجه به اين كه چه ريتم و آهنگي مي گيرد، شهريار يكي از سرآمدان قله شعر ايران زمين است و از معدود ستارگاني است كه همواره نور شعرش به تاريخ ادبيات ايران خواهد درخشيد. در شعر شهريار طنز خاصي نيز وجود دارد. طنزهاي شهريار انتقادي، سياسي، تلخ و گزش آلود و گاهي لطيف و شيرين بوده است. در قالب طنز شهريار ستم هاي رفته بر ايران را گوشزد مي كند و دردش را بيان مي كند. مانند: زير بار غم دنيا نه منم عاجز و بس رستم زال زمين خورد و تلنگش در رفت اما آنچه به شعر شهريار اعتبار مي بخشد غزل سرايي اش است. شهريار را بايد به عنوان مبدع غزل نو در شعر ايران شناخت. در واقع مجموعه اي به نام مكتب شهريار از مجموعه اين سروده ها به وجود آمده است. با وورد به عصر شعر نو و نيمايي دوستي هالي نزديگي بين نيما پدر شعر نو فارسي و استاد شهريار شكل مي گيرد ولي با اين وجود شهريار در شيوه شاعري از نيمايوشيج پيروي نكرد و به تجددي كه نيما در شعر فارسي بوجود آورد اعتقاد داشت و تأثير مستقيم نيما را در بعضي از آثار دوران جواني او از جمله منظومه هذيان دل، مي توان ديد. تأثير شعر نو در شهريار را در شعر ( پيام به انيشتن ) اش نيز مي توان ديد: انيشتن صدهزار احسن و ليكن صد هزار افسوس حريف از كشف و الهام تو دارد بمب مي سازد انيشتن اژدهاي جنگ جهنم كام وحشتناك خود را باز خواهد كرد . . . انيشتن نامي از ايران ويران هم شنيدستي حكيما محترم مي دار مهد ابن سينا را به اين وحشي تمدن گوشزد كن حرمت ما را نفوذ شعر نو را در شعر اي واي مادرم شهريار كه از زيباترين سروده هاي استاد است نيز مي توان ديد كه به بخشي از آن اشاره مي كنيم: آهسته باز از بغل پله ها گذشت در فكر آش و سبزي بيمار خويش بود اما گرفته دور و برش هاله اي سياه او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگي ما همه جا وول مي خورد هر كنج خانه صحنه اي از داستان اوست در ختم خويش هم به سر كار خويش بود بيچاره مادرم. در شعر شهريار در هر صورت تصويرگري ارائه تجربه اي از طريق زبان است و روشي بسيار مؤثر براي انتقال تجربه زنده و روشن است كه شاعر با استفاده از آن مفاهيمش را القا كرده و احساسش را ابلاغ نموده و توانسته از طريق تصويرگري به بازآفريني ذهني احساس اش اقدام كند. از ديگر ويژگي هاي شعر اين شاعر آذربايجاني فارسي گوي، حس ميهن خواهي و ايران خواهي اوست كه تار و پود وجودش را رشته محبت ايران و ايراني تشكيل مي دهد و تبلور آن را در اشعارش چه آنجائي كه خطابش زادگاهش است و چه آنجا كه به نام ايراني با ايران و نمادهاي ايران سخن مي گويد مي توان ديد: پر مي زند مرغ دلم با ياد آذربايجان خوش باد وقت مردم آزاد آذربايجان آزادي ايران ز تو، آبادي ايران ز تو آزاد باش اي خطه آباد آذربايجان تا باشد آذربايجان، پيوند ايران است و بس اين گفت با صوتي رسا فرياد آذربايجان وسعت اين شيفتگي و علاقه و آواز عشق به ميهن را در مثنوي بلند تخت جمشيد شهريار به وضوح مي توان مشاهده كرد. نگاهي به منظومه حيدر باباي شهريار اين ترك پارسي گوي كه بر اريكه شهرياري شعر ايران نشسته، شهرتش تنها به سروده هاي فارسي اش نيست بلكه سهم غيرقابل انكار منظومه حيدربابا را در اعتلاي آوازه اش بيش از ساير شعرهايش مي توان يافت. اين حيدربابا بود كه طنين آوازه او را تا دورترين آفاق گسترد و منزلتي به اين گونه بلند و بي بديل براي او فراهم آورد. منظومه تركي حيدر بابايه سلام اثر بي نظير اين شاعر بزرگ به عنوان يك شاهكار ادبي مورد توجه ادب دوستان قرار گرفته و وجود چندين ترجمه به زبان فارسي و ترجمه هاي زياد به زبان هاي زنده دنيا و استقبال از اين اثر بزرگ ادبي به زبان سروده شده در كشورهاي ترك زبان جهان، مؤيد جايگاه ادبي حيدر باباي شهريار است. بنا به خبري اثر منظوم و زيباي حيدر بابا به 90 زبان زنده دنيا ترجمه شده است. اين منظومه ماندگار در سال 1331 سالي كه مصادف است با فوت كوكب خانم مادر استاد شهريار سروده شده است. شهريار سرودن حيدربابا را به حكايتي مديون مادرش است كه وقتي حيطه شهرتش ايران را درنورديد. معترضانه خواستار سرودن اشعاري شد كه براي وي نيز قابل فهم باشد و بدينسان حيدر بابا سروده شد. اگر شهريار نخستين سال هاي عمرش را در دامن حيدربابا نگذرانده بود نه تنها به خلق منظومه بلند حيدربابا توفيق نمي يافت بلكه بسياري از سروده هاي فارسي او نيز هرگز سروده نمي شد و يا از لطافت و دلنشيني بهره نمي برد. در حيدرباباي شهريار، طبيعت و شب چندان بديع تصوير شده و سرشار از سكوت و ستاره و مهتاب و ماه و طبيعت چنان آراسته شده كه تنها اين همه جلوه را در روستا مي توان ديد. در اين منظومه كوه و دشت و بهار و خزان و زمستان نيز دستمايه ذهن او براي خلق آثار گرانسنگ و ماندني قرار گرفته است. اين اثر از ابتدا تا انتها، با سنت ها و فرهنگ و آداب و رسوم مردم آذربايجان پيوند دارد و در عين حال از نوآوري سرشار است. با وجود اين كه شهريار در اين شعر خطابش به كوهي بنام حيدرباباست ولي درود و سلامش متوجه انسان و انسانيت است. اين منظومه بلند، سندي زنده و پرده اي رنگين و برجسته از زندگي در روستا را نشان مي دهد. شايد هيچ مطالعه گر جامعه شناسي روستايي اين همه تصوير از زندگي در روستا را نتواند يك جا جمع كند. مضمون اغلب بندهاي آن شايسته نقاشي است زيرا از طبيعت جاندار سرچشمه مي گيرد.ميراژدر را در حال اذان گفتن، عاشق رستم را در حال نواختن ساز مي توان پيش چشم مجسم كرد يا كودكان دهكده و از آن جمله شهريار را كه با شتاب به سوي آن اذان و آن مسجد و يا اين آواز و اين مجلس عروسي مي دوند. مردمي كه در منظومه ديده مي شوند بيشتر آشنايان و دوستان دوران كودكي شاعر و يا خويشاوندان وي هستند. گاهي نيز ريش سفيدان دهكده خشكناب و مخصوصا دهكده قيش قورشاق زادگاه پدري شهريار در صحنه ها ظاهر مي شوند كه هنرمند با همه ايشان با ديده محبت مي نگرد. طوري كه هر خواننده اي ضربه هاي قلب شاعر را براي آشنايان مي شنود و با آهنگ اين تپش تحت تأثير قرار مي گيرد: حيدر بابا مير اژدر سسلننده كند ايچينه سسدن، كويدن دوشنده عاشيق رستم سازين ديللنديرنده ياديندادير نه هووله سك قاچارديم؟ قوشلار تكين قاناد چاليب اوچارديم ترجمه: يادي ز ميراژدر و صوت صلاي او در روستا طنين صداي رساي او آواز ساز رستم و ذوق صفاي او ياد آيدت ز شوق شتابان دويدنم همچون پرنده بال گشوده پريدنم حيدر بابا يكي از گرانبهاترين آثار ذوق و انديشه ايراني در عصر حاضر است. به تصريح يكي از استادان ادبيات اين اثر يكي از بهترين و ماندگارترين اشعار جهان است كه خاطرات دوران كودكي شاعر را در روستا با همان صفاي روستايي باز مي گويد به گونه اي كه به تصديق صاحب نظران، هيچ شاعري در هيچ زبان و زماني، خاطرات عهد خردسالي خود را بدين روشني و زيبايي و شيوايي به سلك نظم نكشيده است. حيدربابا از نظر كاربرد زبان حالت منحصر به فردي دارد. زبان حيدربابا يادآور زبان صميمي و ساده و رسا و گيراي روستاهاي آذربايجان است و به همين خاطر است كه اين منظومه در ذهن و زبان هر آذربايجاني، كودك و زن و مرد و پير جاري است و در سازهاي عاشيقان (هنرمندان موسيقي بومي) مترنم است. تصاوير روشن و گويا از كانون گرم خانواده، زندگي بي پيرايه، روحيه ميهمان نوازي، همدردي، مراسم و آيين هاي عروسي، عزا، چاووشي خواني زائرين كربلا، فاصله طبقاتي، زبان حال ستمديدگان، فريادهاي انسانهاي رنجديده و تصاويري زيبا از كوه ها، دشت ها، رودها و زيبايي هاي روستا، همه در منظومه حيدر بابا جمع اند. حيدربابا به وزن هجايي سروده شده كه تركيب آن در تمامي بندها 11 هجا را تشكيل مي دهد. شهريار در منظومه بلند 125 بندي و 625 مصراعي حيدربابا حدود 80 اسم خاص اعم از شخص و مكان را كه هر كدام به نحوي با خاطرات دوران كودكي او گره خورده آورده است كه تلفظ آنها به علت همخواني آوايي شان با وزن هجايي شعر و كوتاه بودن مصوت هاي زبان تركي و نزديك بودن زبان حيدربابا به زبان روزمره و محاوره اي مردم براي خواننده آذربايجاني طبيعي و راحت مي نمايد. حيدربابا منظومه ماندگار و شايد زيباترين اثر شهريار، مخاطب ياد و خاطرات تلخ و شيرين شاعر است، كوهي است كوچك كه در سايه سار تفكر بلند شهريار آن چنان اوج مي گيرد كه در قاموس ارتفاعات بزرگ جهان خود را به ثبت مي رساند و آن هم ثبت در دفتر ادبيات جهان. حيدربابا آيينه تمام نماي زندگي است، اغلب گريه است و گاهي خنده، به اعتباري تعبيرات، تشبيهات، كنايه ها و استعاره هايي كه در اين شاهكار ادبي بكار رفته لطيف و ظريف اند و البته غير قابل ترجمه. ديگر مزيت اين منظومه، ساده و روان بودن آن است كه يادآور ويژگي شعر سعدي يعني سهل و ممتنع بودن آن است و اين به روحيه شاعر حيدربابا مي گردد زيرا در نظر شهريار شعر براي بيان احساسات است نه زمينه اي براي فضل فروشي و فخر معلومات و از اين بابت كه زبان شعر حيدربابا ساده ترين شكل و در عين حال ادبي ترين حالت را دارد و اين امر خود سبب ساز آن است كه هم عامي مي پسندند و هم خاص. سادگي حيدربابا اين منظومه را با وجود اين كه نظيره هاي زيادي در داخل و خارج كشور برايش نوشته شده غير قابل تقليد كرده است. در كنار حيدربابا، ابداعات شعري و زيبايي هاي تصويرگري شهريار را مي توان در شعر بلند سهنديه شهريار نيز مشاهده كرد. در شعر آذربايجان قالب هنري و مبدعانه سهنديه شهريار سابقه تاريخي ندارد. اين شعر شهريار داراي وزن عروضي است و با قالب بحرالطويل سروده شده اما تركيب بندي ساختار آن بدون سابقه است به همين خاطر مي توان شهريار را در هر قالبي چه از نظر فرم و محتوا نوگرا خواند. با اين وصف، شهريار بي شبهه استاد غزل است و غزل در ميان اشعار شهريار جايگاه خاصي را دارد. هر چند در ديوان پنج جلدي اش، اشعاري در انواع شعر قطعه، قصيده، تركيب، شعر نو و غيره نيز دارد اما آنچه شاعر را مشهور كرد و شهريار به آن اشتهار يافت غزل است و با وجود اين كه شاعران غزلسراي زيادي هم عصر شهريار بودند ولي شهريار در اين طريق، شهرت و عظمتي كسب كرد. هر كس كه ديوان استاد را باز مي كند شرح حال خودش را مي خواند زيرا شعر شهريار، زبان دل است و بهترين اشعارش شامل آن سروده هايي است كه احساسات را تحريك مي كند و شهريار به حق اين تهييج و تحريك را دارد زيرا شعر شهريار، زبان حال و زندگي اوست و تك تك ابياتش را زيسته سپس بر دفتر آورده است و در پايان عمر، شعرهاي شهريار رنگ و بوي عرفان و معنويت و گذر از عشق مجازي به عشق حقيقي مي گيرد كه اين ويژگي مردان خداست. خدا را جا به دل هاي شكسته است دل بشكسته جو تا مي تواني به چشم دل خدا را بين خدا را كه با ما لطف ها دارد نهاني 581




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3480]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن