واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسنا-آيا طبيعت انساني وجود دارد؟ پاسخ آقاي چارلز داروين به اين پرسش منفي است. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، مجيد مجدنيا در وبلاگ خود به نشاني http://majdnia.blogfa.com در ادامه نوشته است: داروين معتقد بود که بشر از نژاد ميمونها، تکامل يافته است و درنهاد خود تصويري از خداوند ندارد. داروين با نظريهي ارسطو که عقيده داشت بشر در زندگي خود هدفمند است، مخالف بود. بر اساس نظريه داروين بشر در آغاز يکي از گونه هاي گياهان بوده که براي بقاي خود جنگيده است. بشر به بهترين سازوکار مجهز شده است و اجازه يافته است تا در طبيعت نسلهاي آينده را توليد نمايد. هوش و ذکاوت و قدرت بدني وي اين شرايط را فراهم آورده است که بشر بتواند از ساير گونهها برتري يافته وپيشي گيرد، به همين دليل به بزرگترين شکارکننده تبديل شد و خطر شکار شدن خود را کاهش داد. کم کم انسانها به قلههاي زنجيره غذايي صعود کردند و توانستند خود را هدفمند سازند و بقاي نسل خود را حفظ کنند. در ادامه ميخوانيد: داروين معتقد بود که تلاش و رقابت براي تداوم پيشرفت در زندگي، براي نوع بشر مسالهاي بسار مهم و اساسي بوده است. او همچنين معتقد بود که توارث نسلها و به جاي گذاشتن نسل آتي از فاکتورهاي مهمي بوده که لازمه آن ازدواج و توليد نسل بوده است.(برنامه اي کهEUGENICS نام گذاري شده، از همان باور منتج شده است، که در آن به منظور بهبود نژاد و حفاظت از مردان نخبه کارهاي مهم و اساسي بايد صورت پذيرد.) اين بلاگر افزوده است: ژان پل سارتر، نظريهي شرايط هستيگرايي خود را ارايه نموده و اگزيستانسياليسم طبيعت بشري را با سه ويژگي مورد تاکيد قرار داده است؛ وجود فردي، آزادي فردي و حق انتخاب. در مورد توانايي انسان در خلق طبيعت خود، بايد اظهار شود که طبيعت مشابهي براي همه انسانها وجود ندارد.اگزيستانسياليسم معتقد است که بشر بدون اينکه منظور و هدف خاصي داشته باشد، وجود دارد. سارتر اين موضوع را که نوع بشر کلا داراي يک هستي ثابت است، مردود ميداند به همين دليل بشر تلاش کرده است تا بتواند طبيعت خود را آزادانه و از طريق انتخابهاي خود آگاهانه وکردارها و رفتارهاي خود بسازد، هرچند که بايد از نوع انتخابهاي خود آگاه بوده و مسووليت رفتاها و کردارها، حسها و گرايشها و... را خواه صحيح خواه غلط برعهده بگيرد. ساتر نوشته است که : اهميتي ندارد که ما چه انتخابهايي را انجام ميدهيم، چرا که راه فراري از مسووليت خود در قبال نوع انتخابهايمان نداريم. براي سارتر وجود بر ذات هستي برتري دارد. بشر وجود دارد ، زندگي ميکند و انتخابهاي خود را انجام ميدهد.از وراي همين انتخابها و نحوه زندگي وي است که ميتوان گفت : او کيست؟ او چيست؟ ديدگاه اگزيستانسيالي بشر ، غم انگيز است، اما بدبينانه نيست... .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]