تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835073772
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
ایران :آسيب شناسى رفتار مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند گل سرخى براى جنايت ! سينا قنبرپور بازى و نمايش نيست كه بخواهيم نقش آن دو را بازى كنيم. هيچ كدام از ما نه خسرو و فرهاد را ديده ايم، نه رومئو و ژوليت را و نه ليلى و مجنون را، اما احتمالاً افسانه «ليلى و مجنون » نظامى گنجوى را خوانده ايم پس تنها سندى كه براى فهم و نزديك شدن به نقش اين دو شخصيت داستانى وجود دارد همان « ليلى و مجنون » نظامى گنجوى است. بنابر اين اگر قرار است نقش بازى كنيم نبايد قاعده بازى را برهم بزنيم. لابد مى پرسيد اين بازى ديگر چيست كه قاعده اش كدام باشد ؟ منظور ما داستان نامكرر عشق است؛ و در اين داستان بايد قاعده آن را رعايت كرد. گستاخى و پافشارى آخر نمايش را خراب مى كند ! حتى در آن افسانه گنجوى هم ليلى و مجنون نتوانستند به وصال برسند چه رسد به ليلى و مجنون هاى عالم واقع. واقعيت اين است كه عشق در عالم واقع مثل افسانه ها و داستانها نيست. اشتباه است اگر گمان كنيم در عالم واقع مى توانيم ليلى و مجنون بسازيم. ساخته ما احتمالاً چيزى نخواهد شد جز « ليلون » و « فرهاد » برره !اما حكايت اين عشق و بر هم زدن قاعده بازى آن اين روزها سوژه هاى خوبى براى صفحات حوادث ساخته است. مدتى قبل نوشتيم « روايت عشق به دست خشونت » و آن مربوط به خواستگارى هايى بود كه به دليل پافشارى هاى غير منطقى پسر بر خواسته اش مبنى بر خواستن دختر مورد نظر و غيره كار به جنايت و جرم كشيده است. حتماً مى گوييد اين سوژه كه ديگر تكرارى شده و ...! لحظه اى صبر كنيد قرار نداريم با يك سوژه تكرارى روز جمعه شما را يكنواخت و خراب كنيم. تغييرى رخ داده كه قابل تأمل است. سه سال قبل درپايتخت چند واقعه تلخ روى داد. حالا بعد از گذشت سه سال رويدادهايى به وقوع پيوسته كه همان منشأ را دارد ولى صورتش عوض شده. سه سال قبل دو دانشجوى پسر به طور جداگانه به خواستگارى دختران مورد علاقه خود رفتند. هردو جواب منفى شنيدند. يكى پس از چند بار مراجعه و شنيدن پاسخ منفى در مقابل خانه دختر ،خود را با ريختن بنزين سوزاند و ديگرى به بالاى يك چراغ برق رفت و در حالى كه قصد خودكشى داشت به وسيله مأموران آتش نشانى نجات يافت. در اين ماجراها و وقايع مشابه آن پسران به اصطلاح عاشق راه خود آزارى پيش گرفتند و در اعتراضى آشكار بدون آنكه به مطلوب برسند خود را قربانى كردند . اينك اوضاع به شكلى ديگرگون شده است. پسران به اصطلاح عاشق براى رسيدن به مطلوب راه ديگرآزارى در پيش گرفته اند. مثلا اوايل آذرماه امسال پسرى به وسيله قضات شعبه ۷۱ دادگاه كيفرى استان تهران محاكمه شد كه دختر مورد علاقه خود را به سبب آنكه دختر ديگر او را نمى خواسته به قتل رساند. ربودن دختر به وسيله پسرى كه به او علاقه مند است، قتل پدر و مادر دختر مورد علاقه براى هموار كردن راه رسيدن به دختر و .... نمونه هايى از اين رفتارهاست. رفتارهايى كه برخلاف ماجراهاى سه سال قبل از خودآزارى به ديگرآزارى تغيير شكل داده اند. اين همان مسأله اى است كه نمى توان به سادگى از كنار آن گذشت . تفسيرى ناخوشايند از يك سنت مى گويند در قديم و در بعضى از اقوام هر پسرى از دخترى خوشش مى آمده براى نشان دادن لياقت خود دختر را مى دزديده و سوار بر اسب مى گريخته .در واقع پسر به اين ترتيب لياقت خود را به نمايش مى گذاشته و نظام ارزشگذارى جامعه هم چنين كارى را نوعى جسارت و شجاعت مى پنداشته است. شايد براين اساس بوده كه همواره به پسران آموخته اند « اگر دخترى را مى خواهيد بايد پاشنه در خانه اش را درآوريد » به اين معنى كه بايد بر خواسته خود پافشارى كنيد تا مسلم شود كه شما بر خواسته خود يعنى خواستگارى مصريد و مصمم. اين موضوع شايد براى دو دهه قبل رفتارى عادى بود اما اينك به دلايلى هرگز قابل دفاع نيست. در دهه هاى پيش پسران و دختران به صورتى كاملاً متفاوت همديگر را مى پسنديدند. آشنايى آنها كاملاً چارچوب بزرگترها بود اما در حال حاضر عموماً شرايط عوض شده، پسران خود دختر مورد علاقه شان را برمى گزينند، با او آشنا مى شوند و بعد خانواده ها تشريفاتى را به عمل مى آ ورند كه همان خواستگارى و بله برون و ... است. بنابراين اوضاع تغيير كرده است اما يك چيز تغيير نكرده. به نظر مى رسد برخى پسرانى كه پذيرفته اند به صورتى غير از رسم گذشته همسرى را برگزينند، قاعده بازى را تا آخر به اجرا درنمى آورند. يعنى تا زمانى كه مى خواهند بپسندند به روش جديد عمل مى كنند ولى وقتى طرف مقابل هم مى خواهد به روش جديد عمل كرده و پسر را در ترازوى سنجش قرار دهد حاضر نيستند نتيجه را بپذيرند. اين يك دوره گذار است. باشد، اما نبايد اين ديگرگون شدن اجتماعى و رسم و رسومات آن به ناهنجارى و رفتارهاى ضد اجتماعى تبديل شود. براى همين بازبينى اين حوادث در كنار تأمل در باب عشق و زندگى و واقعياتى كه در دنياى كنونى با آن سر و كار داريم مى تواند به آسيب شناسى اين ماجرا كمك كند. مجنون بازى در عصر اطلاعات عرب زبان ها براى فرد عاشق واژه « مجنون » را به كار گرفتند ؟ ما مى گوييم عاشق اما واقعيت اين است كه بسيارى از ما از عشق چيز قابل توجهى نمى دانيم. مفاهيم «عشق »، «دوست داشتن »، « ازدواج »، « رابطه»، « علاقه » و .... همه درهم آميخته اند. همه اين موارد به ماجرايى اطلاق مى شود كه معمولاً يك طرف آن پسر و طرف ديگرش دختر است. چه كسى هست كه وقتى از واژه عشق ياد مى كند بداند چه معنايى از آن را مورد نظر دارد. خلاصه كه همه چيز در هم خلط شده است. « مجنون » داستان نظامى گنجوى هيچگاه حاضر به رساندن آزارى به ليلى نشد حال آنكه « مجنون » هاى عصر ما همه تا آنجا مجنونند كه « ليلى » مال آنهاست ! يعنى اگر دخترى را خواستند ولى مال آنها نشد آنگاه مستحق هر جفايى مى شود! نمونه اش را در اخبار مى توانيم رديابى كنيم. ماجراى قتل « صوفيا » دخترى كه ۲۸ تيرماه امسال به وسيله « رامين » دوستش قربانى شد يكى از آنهاست. رامين در جلسه محاكمه اش به قاضى عزيزمحمدى گفت : من و صوفيا به مدت دو سال با هم دوست بوديم و قرار گذاشتيم اگر بخواهيم از هم جدا شويم خود را بكشيم و من هم همين كار را كردم و ضربه اى هم به خودم زدم. شب قبل از حادثه كه با صوفيا درگير شدم به او اين موضوع را مطرح كردم ولى او توجهى نكرد. رامين در لحظاتى كه ضربات چاقو را به بدن صوفيا وارد مى كرده فرياد مى زده « كار » تو را از من گرفت. در اين جملات كوتاه مى توان دريافت كه حسادت در تصميمات مجنونى از عصر حاضر موج مى زده تا آنجا كه حتى به كار ليلى زندگى خود به شكل يك رقيب نگريسته است؛ مؤلفه هايى كه نيازمند روانشناسى و مشاوره در رفتارند؛ نيازمنديهايى از عصر جديد. مورد ديگر مربوط به دخترى است كه به وسيله جوانى ربوده شد. جوان خواستگار قبلى دختر بود. او كه « حسين » نام داشت وقتى پليس براى نجات « فرزانه » آمد از محل گريخت و درهمين حين پليس براى توقف او اقدام به تيراندازى كرد و پايش گلوله خورد. حسين در تحقيقات مقدماتى اعتراف كرد اين كار را براى اين مرتكب شده است كه خانواده فرزانه پيشتر با ازدواج او و دخترشان مخالفت كرده بودند. سايت اطلاع رسانى پليس نيز خبرهايى از اين دست دارد. در يكى از اين اخبار به رفتار پسرى به نام محمد رضا اشاره شده كه به دليل جواب منفى خانواده دختر مورد علاقه اش با پرتاب شىء آتش زا قصد زهرچشم گرفتن از آنان را داشته است. در اين حادثه « نرگس » دختر مورد علاقه محمد رضا به شدت از ناحيه صورت سوخته بود. اين كار در شهريور ماه در خانى آباد تهران به وقوع پيوست. خبر ديگرى را سايت اطلاع رسانى پليس منتشر كرده و آن اينكه پسرى به نام « هوشنگ » كه ۲۲ ساله است پس از آنكه خانواده دختر مورد علاقه اش به دليل آنكه او سربازى نرفته جواب منفى دادند و بعد از رفتن به سربازى هم بهانه آوردند به ضرب گلوله به قتل رسيد. هوشنگ پدر و مادر زهرا را به درخانه كشانده بود و بعد آنها را به گلوله بسته بود. اين ماجرا مربوط به تيرماه امسال است. پسر ديگرى در توابع شاهرود، عمو و مادر دختر مورد علاقه اش را به قتل رساند تا بتواند به مطلوب برسد. اين ماجرا را نيز سايت اطلاع رسانى پليس خرداد ماه ۸۴ منتشر كرد. حق با عرب زبانها بود زيرا معناى تحت اللفظى مجنون را ما ديوانه مى دانيم. يك ماجراى ديگر هم در تهران روى داد كه نشان مى دهد معناى تحت اللفظى اين واژه را براى مجنونين عصر حاضر بى راه نگفته اند. پسرى وقتى خانواده خاله اش با ازدواج او و دخترخاله مخالفت كردند خانه آنها را به گلوله بست. خاله ضارب و زن همسايه خاله در اين ماجرا مجروح شدند. اما در اين ميان پرسش هميشگى اين است: چگونه يك زندگى يا يك عشق با خشونت به سرانجامى مطلوب، متعالى - يا هرآنچه مرتكبان مى خواهند - مى رسد ؟ بازتعريفى در مفاهيم و فرهنگ سازى در باب عشق و مفاهيم آن بسيار گفته اند. عشق در لغت نامه ها به دوست داشتن بى حدو حصر معشوق ازسوى عاشق گفته مى شود. براى اين مقوله افسانه ها ساخته اند كه قديمى ترين آن مربوط به مردمان يونان است. بر اساس اسطوره هاى يونانى « آفروديت » خداى عشق و زيبايى است، كسى كه همه مردان و خدايان افسانه اى ديگر در عشقش مى سوزند. اما با وجود اين گونه اسطوره ها و افسانه سازى ها، دانشمندان نظرى متفاوت دارند؛ روانشناسان معتقدند آن عشق هاى اساطيرى ميان دو فرد در عالم واقع نمى تواند ظهور بيابد. البته آنها اين تفسير را بر اساس ويژگى ها و روحيات افراد بشر مى گويند. با اين حال محققان ايتاليايى به تازگى به نكته اى جالب دست يافته اند؛ آنها بر اساس نتايج تحقيقات خود تأكيد كرده اند رابطه عشقى ميان زوج هاى جوان فقط يكسال ادامه پيدا مى كند.محققان «دانشگاه پاويا» ايتاليا در آزمايشات خود دراين زمينه دريافته اند احساسات قوى كه تمام زندگى عشاق را دربرمى گيرد همگى بستگى به مولكولى به نام «فاكتور، عصبى ان.جى.اف» دارد. بر اين اساس وقتى احساس شادمانى مى كنيد، وقتى قلب شما مى تپد، وقتى دلتان شور مى زند، وقتى احساس حماقت مى كنيد تمام اين نشانه ها تحت عنوان عاشق شدن شناخته مى شود و يكسال بيشتر طول نمى كشد!! ايسنا در انعكاس نتايج اين تحقيق گزارش داده است دانشمندان ايتاليايى دريافته اند كه ميزان «مولكول ان.اف.جى» در خون ۵۸ نفر كه مورد تحقيق بودند و ديوانه وار عاشق شده بودند بسيار بيشتر از افراد مجرد و يا افرادى است كه مدت زمان زندگى مشترك آنها طولانى تر بوده است. به عبارت ديگر اين مولكول افزايش مى يابد تا رابطه عاشقانه شكل بگيرد ولى پس از شكل گرفتن كاهش مى يابد و زندگى روال عادى خود را پى مى گيرد. بدين ترتيب مى توان چنين نتيجه گرفت كه جوانان براى همان احساسات كوتاه مدت تن به رفتارهاى ضد اجتماعى و نابهنجارى چون ارتكاب به جرم مى دهند كه تنها براى يكسال ماندگار است! اين را مى توان در بسيارى تجربه هاى واقعى هم يافت. زندگى يك واقعيت است از دنياى روزمره ما كه با عشق سر و كار چندانى نداشته و براى خود مؤلفه هايى دارد. در مقابل، عشق موهبتى الهى است كه ماهيتى ماورايى دارد. حضور اين موهبت الهى در دنياى محصور در مختصات مكان و زمان ما نمى گنجد. بنابراين بهتر است همين اول ماجرا تكليفمان را با عشق روشن كنيم. ماهيتى كه دل ما را به تاپ تاپ مى اندازد و شورى به حالمان تزريق مى كند از ماورايى مى آيد كه از جنس خالق هستى است. بله اين يك واقعيت است كه عشق از جنس ما نيست كه بخواهيم آن را محاسبه كنيم و بسنجيم. طمع مى كنيم و مى خواهيم با همان خم ابرو و ... همان اندك شور و حالى كه زيرو رويمان كرده را تصاحب كنيم و آن را مالك شويم. آنچه در دنياى واقعى ارزش و هنجار شده است ازدواج است. پس عاشق مى شويم و مى خواهيم با ازدواج آن حس و حال را به ثبت برسانيم براى خودمان. اما اين ثبت لحظه پر شر و شور به مانند كار كسى است كه به كنار دريا رفته و مى خواهد با يك ليوان دريا را تصاحب كند. حاصل چنين كارى مى شود يك ليوان آب. دريا هم آب است اما توى ليوان كجا و موج و جوش خروش دريا كجا؟ پس بدانيم كه ما در دنيايى واقعى زندگى مى كنيم كه به شدت براساس چارچوبهاى خود جريان دارد. شكسپير با رومئو و ژوليت اش و نظامى گنجوى با ليلى و مجنون اش سالها قبل اين واقعيت را به تصوير كشيدند. مجنون يا رومئو با آنهمه عشقى كه به ليلى يا ژوليت داشتند نتوانستند به آنها برسند. در واقع نظامى با پايان خود تأكيد كرده عشق در دنيا وصالى ندارد؛ شكسپير هم همينطور. اما نكته اى كه بايد به آن توجه كرد اين است كه مفاهيم و معانى ما از عشق، زندگى، ازدواج، رابطه زناشويى و .... با آنچه ليلى و مجنون با آن شناخته مى شوند تفاوت دارد. حتى فيزيك بدن ما بر اساس تحقيقات دانشمندان ايتاليايى گنجايش اين شور و هيجان را ندارد و به محض دريافت، آن را تبديل مى كند و عشق مى شود مهر. مهر به همسر، مهر به فرزند و اندكى آتشين تر آن مى شود مهر مادر به فرزند. پس بياييد اگر در عالم واقع، يعنى همين كوچه و خيابانى كه در آن زندگى مى كنيم از دخترى يا پسرى خوشمان آمد ببينيم مى خواهيم با به او رسيدن چه مقصود و مقصدى را تجربه كنيم؟ بديهى است پاسخ به چنين سؤالى مى تواند در واقعى شدن خواسته ما، كمك حال باشد. وقتى بدانيم انتظار ما از او كه خوشمان آمده يك زندگى و يكى دو بچه است و يك كار و خانه و ... خب براى اين خواسته همه چيز به يك نفر خلاصه نمى شود. افراد زيادى از آدمها را مى توان پيدا كرد كه بتوانند خوب زندگى كنند، پدر يا مادر خوبى بشوند، همسر خوبى باشند و ... . خلاصه اين بحث مى شود اين كه عشق را كه ماهيتى غير دنيوى دارد نمى توان در قالب يك نفر كه محدود و محصور در يك كالبد است زندانى كرد. پس اگر واقعاً دخترى جواب نه داد بايد سنجيد كه جواب منفى اين دختر از سر ناز است يا در پى يك واقعيت. به هر حال مى توان در وسعت بيكران آدمها كه هيچ دو آدمى را نمى توان شبيه همديگر يافت يك نفر ديگر را پيدا كرد كه در عين داشتن كرامات و زيبايى مؤلفه هايى براى زندگى در عالم واقع را هم داشته باشد. اگرچه بر زبان آوردن همه اين حرفها ساده است اما عمل به آنها نيز در دنيايى كه مى توان با مراجعه به روانشناس و مشاور و اندكى پشتكار تحققش بخشيد چندان سخت نيست .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]
صفحات پیشنهادی
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند-ایران :آسيب شناسى رفتار مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند گل سرخى براى جنايت ! سينا قنبرپور بازى و نمايش نيست كه ...
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند-ایران :آسيب شناسى رفتار مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند گل سرخى براى جنايت ! سينا قنبرپور بازى و نمايش نيست كه ...
ماجراي دختران و پسران عاشق !!
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند-ایران :آسيب شناسى رفتار مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند گل ... در دهه هاى پيش پسران و دختران به صورتى كاملاً متفاوت همديگر ...
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند-ایران :آسيب شناسى رفتار مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند گل ... در دهه هاى پيش پسران و دختران به صورتى كاملاً متفاوت همديگر ...
داستان آن عاشق که...
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند-ایران :آسيب شناسى رفتار مجرمانى كه گمان مى كنند ... منظور ما داستان نامكرر عشق است؛ و در اين داستان بايد قاعده آن را رعايت كرد.
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند-ایران :آسيب شناسى رفتار مجرمانى كه گمان مى كنند ... منظور ما داستان نامكرر عشق است؛ و در اين داستان بايد قاعده آن را رعايت كرد.
ماجرای عشق و خراب شدن آخر داستان!
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند منظور ما داستان نامكرر عشق است؛ و در اين داستان بايد قاعده آن را رعايت كرد. گستاخى و پافشارى آخر نمايش را خراب مى كند ! ... باشد، ...
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند منظور ما داستان نامكرر عشق است؛ و در اين داستان بايد قاعده آن را رعايت كرد. گستاخى و پافشارى آخر نمايش را خراب مى كند ! ... باشد، ...
عشق به معناى واقعى چيست
کفويت به معناي واقعي آن از شما به عنوان اصحاب رسانه مي خواهم به ترويج اين مساله بپردازيد. مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند لابد مى پرسيد اين بازى ديگر چيست ...
کفويت به معناي واقعي آن از شما به عنوان اصحاب رسانه مي خواهم به ترويج اين مساله بپردازيد. مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند لابد مى پرسيد اين بازى ديگر چيست ...
پايان تلخ آشنايى خيابانى
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند سه سال قبل درپايتخت چند واقعه تلخ روى داد. ... آشنايى آنها كاملاً چارچوب بزرگترها بود اما در حال حاضر عموماً شرايط عوض شده، پسران ...
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند سه سال قبل درپايتخت چند واقعه تلخ روى داد. ... آشنايى آنها كاملاً چارچوب بزرگترها بود اما در حال حاضر عموماً شرايط عوض شده، پسران ...
عشق، از افسانه تا واقعیت
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ... واقعيت اين است كه عشق در عالم ...
مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند vazeh.com 05:45:31 07:14:40 12:13:30 17:11:00 17:31:27 0:8 مانده تا طلوع خورشید. تبلیغات ... واقعيت اين است كه عشق در عالم ...
هفت سخن از بزرگان جالبه بخونین
كريشنا مورتى - عشقى كه آن را مى يابيم، خوب است، ولى آن عشق كه خود بيايد، بهتر است. ويليام شكسپير ... مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند · نيايش جمعه : فرازى از ...
كريشنا مورتى - عشقى كه آن را مى يابيم، خوب است، ولى آن عشق كه خود بيايد، بهتر است. ويليام شكسپير ... مجرمانى كه گمان مى كنند عاشق شده اند · نيايش جمعه : فرازى از ...
-
سینما و تلویزیون
پربازدیدترینها