پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه می‌تواند برندینگ کسب‌وکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849140169
پايان تلخ آشنايى خيابانى
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: پايان تلخ آشنايى خيابانى از آنجا كه من با خانواده ام بشدت مشكل داشتم، براحتى قبول كردم تا همراهش بروم، اما پس از رسيدن به خانه اش، او مرا مورد آزار و اذيت قرار داد. بدين ترتيب ۲۵ روز در چنگ او اسير بودم. پسر جوانى كه در تاكسى با دخترى آشنا شده و در فرصتى مناسب پس از اغفال دختر جوان، او را مورد آزار و اذيت قرار داده بود، از سوى مأموران پليس تهران دستگير شد. به گزارش ایران، چند روز قبل دختر جوانى همراه مادرش براى شكايت از پسر تبهكارى به دادسراى جنايى تهران مراجعه كرد. او در شكايتش گفت: درحالى كه ۲۵ روز در چنگ وى اسير بودم، سرانجام موفق به نجات جانم شدم. قربانى پرونده در بيان ماجرا گفت: حدود ۳ ماه قبل در يك تاكسى با پسر جوانى آشنا شدم. او طورى حرف مى زد و از خودش تعريف مى كرد كه من بشدت مجذوب رفتار و گفتار و بخصوص شغلش شدم.پس از آن رابطه تلفنى ما آغاز شد تا اين كه مدتى قبل مأموران پليس مرا به خاطر بدحجابى در خيابان دستگير كردند. از آنجا كه پس از جدايى پدر و مادرم زندگى مناسبى نداشتم و از حمايت پدر و كانون گرم خانواده برخوردار نبودم، تصميم گرفتم به على تلفن كنم تا او براى آزادى ام اقدام كند.چند ساعت بعد هم او مقدمات آزادى ام را فراهم كرد و بعد از اين كه چند دست لباس و كفش برايم خريد، از من خواست تا همراهش به يكى از شهرستان هاى اطراف تهران بروم و طى چند روزى كه او مشغول انجام كارهايش بود، من هم كنارش باشم. دختر جوان درحالى كه اشك مى ريخت، ادامه داد: از آنجا كه من با خانواده ام بشدت مشكل داشتم، براحتى قبول كردم تا همراهش بروم، اما پس از رسيدن به خانه اش، او مرا مورد آزار و اذيت قرار داد. بدين ترتيب ۲۵ روز در چنگ او اسير بودم. سرانجام هم يك شب از آنجا فرار كرده و خودم را به تهران رساندم.درحالى كه خسته و گريان در يك ايستگاه اتوبوس نشسته بودم، زن ميانسالى كه كنارم نشسته بود، متوجه ناراحتى ام شد و بعد از اين كه ماجرايم را برايش تعريف كردم، او مرا به خانه اش برد. ۲ شب هم آنجا بودم و بعد از آنجا به خانه خاله ام رفتم و او هم مادرم را خبر كرد. رضوانفر داديار شعبه چهارم دادسراى جنايى تهران در اين باره گفت: با اعلام شكايت دختر جوان، مأموران پس از رديابى متهم، سرانجام او را شناسايى و دستگير كردند.در حال حاضر نيز بازجويى و تحقيقات از متهم ادامه دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-