تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):نزدیکترین حالات بنده به پروردگارت حالت سجده است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815644649




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

یادش آمد بد است گریه کند


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: یادش آمد بد است گریه کنددر گلوی خروس می‏پیچیدنغمه‏ی لااله‏الا‏اللهشاخه‏های درخت بالا رفتتا بناگوش نقره کوب ماه
درخت
قل‏هوالله... حوض می‏خواند و بید هم در رکوع خم می‏شدشبنمی پاک لحظه‏ی سجدهاز رخ لاله داشت کم می‏شد*****گفت فواره تا بحول‏اللهسرپیچک به آسمان پیچیدرخت‏ها را به روی بند؛ نسیمدر صفوف نماز گل می‏دید
قنوت
دست‏های قنوت پنجره داشترو به روی حیاط وا می‏شدآتنا توی خانه مشغولگفتن ذکر ربّنا می‏شد*****همه‏ی خانه یک صدا گفتندرو به قبله سلام آخر را و علیک‏السلام در واشدهمه دیدند روی مادر را*****خنده‏ای زد کلید را چرخاندکلید وا شد دوباره در خندیدشیر چک‏چک به حوض پاشید و آب در حوض بیشتر خندید*****باد می‏آمد و کف پایبرگ را باز قلقلک می‏دادآن طرف‏تر عزیز با جاروخانم باد را کمک می‏داد*****تخت بیچاره نیز کنج حیاطبا سماور بگومگو می‏کردباز هم آن سماور پرحرفغرّ غر داشت گفتگو می‏کرد
گل
خنده‏ی یاس از سر دیوارنقل می‏ریخت بر سر کوچهراه می‏رفت دور گردن بیددست‏های درخت آلوچه*****بوی نان در حیاط راه افتاداستکان پا گذاشت در سینیوقت چایی رسیده... برخیزید!عطسه‏ای کرد قوری چینی*****سمت سفره عزیز می‏آمدسینی چای و استکان در دستسهم مادر برای صبحانهروی لب خنده بود و نان در دست *****آتنا غنچه غنچه با دقتچادرش را دوباره تا می‏کردداشت یک گل برای مادر خود از سر چادرش سوا می‏کرد
صبحانه
همه‏ی اهل خانه جمع شدندسر سفره برای صبحانهجای یک گل دوباره خالی بوددر میان اهالی خانه*****سرصبحانه باز هم مادر ریخت در چار استکان چاییمثل هر روز، باز یادش رفترفته از بین جمع بابایی*****استکان را دوباره برگرداندتوی قوری و زورکی خندیدآتنا بغض‏های مادر راآه! اما قشنگ می‏فهمید*****کیف خود را گذاشت بر دوششمثل آن لحظه‏ای که بابا رفتبغض مادر شکفت مثل گلیاز در خانه آتنا تا رفت*****باد فهمید حال مادر را حال خانه دوباره در هم شدزیر اندوه و غصه‏ی مادرکمر بید بیشتر خم شد 
ماهی
اشک‏ها حلقه حلقه افتادندحوض پر شد ز ماهی قرمزغیر نامی که مانده است از اوخبر نیست از پدر هرگز*****یادش آمد که داده است پدرسر خود را و رو سپید شده یادش آمد بد است گریه کند چون که بابای او شهید شده مهدی پرویزتنظیم:بخش کودک و نوجوان                                                       ****************************************مطالب مرتبطسرود موج‏ها ای آنکه غمگنی! هوای تماشا تو خود هفت آسمانی آیه های جدید می بارد  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 573]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن