تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 12 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):دو خصلت است كه بالاتر از آنها چيزى نيست: ايمان به خدا و سود رساندن به برادران.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803859961




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

واسطه ی نجوا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: « واسطه‌ي نجوا »
واسطه ي نجوا
فکر کن يک صبحي ليوان چايي به دست بنشيني روي صندلي هميشگيت، پايت را گير بدهي به لبه‌ي جلو، دکمه‌ي کامپيوتر را بزني و مثل هميشه منتظر موجي از رنگ و تصوير و خبر بماني. منتظر قتل‌ها، دروغ‌ها رسوايي‌ها، کليک، يک هورت چاي، اينتر و ناگهان روي صفحه‌ات، فقط نوشته شود: «اي فرزند آدم» فکر کن ايميلت را باز کني و کسي پيام گذاشته باشد:«پس به کجا مي رويد ؟1»مي چسبد؟ نه؟ کي گفته آدم وسط عصر «دگمه‌ها و صفحه‌ها» دلش تنگ پيامبري نمي‌شود؟ دلتنگ يکي که ماموريت داشته باشد دل بسوزاند. يکي که رسالتش اين باشد که زنجير و قلاده‌هاي مرا باز کند.2 اين درست که من الآن سراپا لاي بندها هستم سراپا غل و قلاده. آن‌قدر به بندها عادت دارم که نمي‌دانم قبل از تنيدن آنها چه بوده‌ام. و اصولا يک فرضي هست که اگر اين‌ها را بردارند، من آن زير مجسمه‌اي شکسته و خرد باشم و در جا فرو بريزم. همه‌ي اين‌ها درست، ولي هوسش که هست.کي گفته آدم وسط عصر «دگمه‌ها و صفحه‌ها» دلش تنگ پيامبري نمي‌شود؟ دلتنگ يکي که ماموريت داشته باشد دل بسوزاند. يکي که رسالتش اين باشد که زنجير و قلاده‌هاي مرا باز کند.هوس پيامبري مبعوث بر من که به او گفته باشند: «پيدايش کن، خيلي تنهاست.» هوس اين که يکي با چشم‌هاي دلسوز و هراسان، مهربان نگاهم کند. به جا نياورد. ناباورانه چشم بمالد و بعد گريه‌اش بگيرد: «پسر آدم چه بلايي سرت آمده؟» 
واسطه ي نجوا
هوس يکي که با دهان باز از بهت، خيره بماند به تن بنفش و روح آماس کرده‌ي من، به زخم‌هاي چرک ريز و تاول‌هايم زير بندها و حلقه‌ها. يکي که بيايد جلو، تک تک حلقه‌ها را بر دارد، تيغ‌ها را جدا کند، زخم‌ها را بشويد و لاي هقهقي غمگين بپرسد: «کي تو را از پروردگارت جدا کرد؟»3 اين روزها به آمدنش نياز ندارم؟ حتي توي خواب خيلي سنگين هم آدم هوس يکي را مي‌کند که مامور باشد با ظرافت، حتماً با ظرافت، او را بيدار کند. گيرم کلي ناز کنم و خودم را بزنم به خواب، از سر لج تا لنگ قيامت بخوابم، حتي توي همين وضع هم خيلي حال مي‌دهد يکي آمده باشد که با لطف مرا بيدار کند. گيرم از ترس روشنايي تندي که از پنجره‌ي  گشوده مي‌ريزد، چشم باز نکنم، حتي توي همين حال هم صداي ماموري مهربان لذت دارد. صداي يکي که دست مي‌کشد بر سر روح و به نجوا مي‌گويد: «پاشو برويم» من غلت مي‌زنم، خميازه مي‌کشم و پشت مي‌کنم به او و او باز زمزمه مي‌کند:« به زمين چسبيدي؟»4 هراسان مي‌پرسد:« به همين جا راضي شدي؟»5يکي که بيايد جلو، تک تک حلقه‌ها را بر دارد، تيغ‌ها را جدا کند، زخم‌ها را بشويد و لاي هقهقي غمگين بپرسد: «کي تو را از پروردگارت جدا کرد؟بايد برگردد، نه؟ خيلي لازمش داريم. بايد دوباره مبعوثش کنند. دور شده. کلمه شده. تاريخ شده. رفته لاي کتابها. مي‌روم پي او، در کوه‌ها، سنگ‌ها، غارها. به هر غاري مي‌رسم تار عنکبوت بسته، آشيانه‌ي يک جفت پرنده‌ي بياباني هست و چوپان يتيمي که ناگهان به نام او خوانده باشد نيست. نيست چون من هنوز غريبه‌ام. چون او از شهر نادان‌ها شبانه گريخته. چون من خود را به خواب زده‌ام و نوازش کاري برايم نمي‌کند. چون انسان حوصله‌ي فراخ پيامبران بزرگ را سرريز کرده است.  
واسطه ي نجوا
مي‌نشيني روي صندلي، ليوان چايي به دست. با حس تنهايي و هوس داشتن «برادري بزرگ». اسمش را مي‌دهي به نرم افزار جستجوگر : « محمد(ص)» . خيلي محمد هست. کدامشان را مي‌خواهي؟ محمدي که زير سنگيني بار کلمات فرود آمده، مدهوش روي سنگ‌ها افتاده. اين در توضيحات يافته‌هاي نرم افزار نيست. چون ما از اين زاويه به رنجي که کشيده، فکر نکرده‌ايم. آدم اگر بخواهد از وزن چيزي مظنه داشته باشد، بايد يک بار مشابهش را يا حالا تکه‌اي از آن را بلند کرده باشد.  من و تو مدتهاست وزن سبک الهامي را هم حس نکرده‌ايم چه رسد به اين که... چند وقت است به دلمان چيزي برات نشده؟ چطور قرار است بفهميم او زير بارش کلمات بزرگ چه حالي داشته؟ گفته‌اند وقتي وحي فرود مي‌آمد، شانه‌هايش خم مي‌شد، جوري که انگار شي سنگيني روي آن نهاده‌اند. سر پائين مي‌انداخت و چون سر بلند مي‌کرد؛ تمام پيشاني خيس عرق بود. اين تازه مال وقتي بود که وحي با واسطه‌ي جبرئيل مي‌آمد. گفته‌اند هر بار کلمه‌ها بي‌واسطه مي‌آمدند، از حال مي‌رفت. دور شده. کلمه شده. تاريخ شده. رفته لاي کتابها. مي‌روم پي او، در کوه‌ها، سنگ‌ها، غارها. به هر غاري مي‌رسم تار عنکبوت بسته، آشيانه‌ي يک جفت پرنده‌ي بياباني هست و چوپان يتيمي که ناگهان به نام او خوانده باشد نيست.گفته‌اند از حرا فرود آمد. چون بيدي باد ديده مي‌لرزيد. رسيد خانه. خديجه(سلام‌الله عليها) هرچه عبا و پتو در خانه بود انداخت روي دوش‌هاي او. هنوز از پس لرزه‌هاي بي‌سواد خواندن رها نشده، دوباره کلمه فرود آمد: «اي که در پارچه‌ها خود را پيچيده‌اي برخيز و هشيارشان کن» 6  چه تکليف دشواري خدا از شاگرد محبوبش مي‌خواهد. فکر کن بايستد آن‌جا تنها با شانه‌هايي نحيف و خدا در گوشش نجوا کند: «بگو به بندگانم که من نزديکم. صدايم اگر کنند جواب مي‌دهم» 7. معلوم است بي‌هوش مي‌شود. اما ما از رنج اين واسطه‌ي نجوا چه مي‌فهميم؟ پي نوشت ها :1. فاين تذهبون. سوره تکوير2. يضع عنهم اصرهم... سوره مائده3. ما غرک بربک الکريم. سوره انفطار4. اثاقلتم الي الارض. سوره توبه5. ارضيتم بالحيوة الدنيا. سوره توبه6. يا ايها المدثر قم فانذر. سوره مدثر7. و اذا سئلک عبادي عني فاني قريب. سوره بقره نفيسه مرشدزادهتنظيم براي تبيان : زهره سميعي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 338]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن