واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تبهكاري كه اسطوره شد
مايكل مان در تازهترين فيلم خود – دشمنان مردم– از آخرين ساعات زندگي جان ديلينجر، سارق مشهور غرب آمريكا ميگويد و او را در شرايطي تصور ميكند كه در سينمايي در شيكاگو نشسته و بازي كلارك گيبل را در نقش بلكي گالاگر در فيلم ملودرام منهتن (از دبليو اس ون ديك ) تماشا ميكند. به گزارش همشهري ، جان ديلينجر روستا زادهاي كه شمار بانكهاي سرقت شدهاش هنوز مشخص نشده ارتباط نزديكي با سينما داشت.او نه تنها عاشق فيلمهاي كلارك گيبل بلكه شبيهاش هم بود و دهه دوم زندگياش بين سالهاي 1924 تا 1933 را در كافههاي اينديانا به درگيري و قمار گذراند و البته هميشه از اين بابت احساس شرمندگي ميكرد؛ گرچه در دوران ركود اقتصادي كمتر آمريكايياي از زندگياش راضي بود اما با اين وجود علاقه او به سينما ماندگار بود. سينما در همين سالها از صامت به ناطق تغيير چهره داد و ديلينجر هم همپاي سرگرمي شماره يكش چهرهاي تازه از خود بروز داد.در بخشي از فيلم دشمنان مردم، مان صحنهاي واقعي و البته تكاندهنده از زندگي ديلينجر را به تصوير كشيده است.جان كه براي تماشاي فيلم به سالني رفته، پيش از اكران با ساير تماشاگران خبري را در ارتباط با خودش ميبيند. گوينده خبر به تماشاگران ميگويد كه ديلينجر شايد در سينما كنار تماشاگران نشسته باشد و از همه ميخواهد افرادي كه كنارشان نشستهاند را وارسي كنند اما در آن سالن همه در هيجان شروع فيلم هستند و كسي به ديلينجر توجهي ندارد.يكي ديگر از جالبترين ديالوگهاي فيلم را در اواخرش ميشنويم؛ جايي كه تيمي از ماموران اف بيآي درباره اينكه ديلينجر كدام سينماي شهر را براي تماشاي فيلم ترجيح ميدهد، بحث ميكنند. 2سينماي نزديك مامورين، فيلمهاي ملودرام منهتن و خانم ماركر كوچولو را اكران كردهاند و يكي از مامورين با اشاره به فيلم دومي ميگويد: فكر نميكنم جان ديلينجر فيلمهاي شرلي تمپل را دوست داشته باشد.جان ديلينجر روستا زادهاي كه شمار بانكهاي سرقت شدهاش هنوز مشخص نشده ارتباط نزديكي با سينما داشت.او نه تنها عاشق فيلمهاي كلارك گيبل بلكه شبيهاش هم بود و دهه دوم زندگياش بين سالهاي 1924 تا 1933 را در كافههاي اينديانا به درگيري و قمار گذراند و البته هميشه از اين بابت احساس شرمندگي ميكرد؛ گرچه در دوران ركود اقتصادي كمتر آمريكايياي از زندگياش راضي بود اما با اين وجود علاقه او به سينما ماندگار بود.در اين مورد حق با اين مامور اف بيآي بود چرا كه ديلينجر در بيرون سينماي بيوگراف در همان شب كشته شد و رهبري تيم اف بيآي را مامور ويژه، ملوين پرويسي بر عهده داشت كه نقشش را كريستين بيل ايفا ميكند.از آن پس ديلينجر اسطورهاي در سينما و تاريخ معاصر آمريكا بود. او الگوي همفري بوگارت در نقش رويارل گنگستر در فيلم High Sierra از رائول والش شد و پس از آن نيز به شكل مستقيم و غيرمستقيم در فيلمهاي متعددي از جمله آنها تا شب زنده ماندند از نيكلاس ري (با بازي فارلي گرانگر در نقش بووي)، ديلينجر ساخته برادران كينگ (با باري لاورسن تيرني در نقش ديلينجر1945 )، زني با لباس قرمز ساخته لوئيس تيگو (با بازي رابرت كنراد 1979)، ديلينجر از جان ميليوس (با بازي وران اوتس در نقش ديلينجر 1973) به تصوير كشيده شده است.
او حتي با گذشت 75 سال از مرگش هنوز هم يكي از قهرمانان مردمي در آمريكاست. مان هم اين جمله را تكرار ميكند و اضافه ميكند: وقتي بهدنبال لوكيشنهاي بكر براي فيلم بوديم به منطقه بوهميا لاج درشهر مانيتويچ رفتيم. اينجا محل درگيري تاريخي ديلينجر و عدهاي از دوستانش از جمله نلسون بيبي فيس با ماموران اف بيآي بود و وقتي به آنجا رسيديم متوجه شديم اين منطقه هنوز مهمترين جاذبه توريستي شهر به حساب ميآيد و در و ديوار پر از روزنامههاي آن دوره با تيترهاي اول و عكسهاي بزرگ ديلينجر بود.تيترهايي مثل شنبه: ديلينجر از زندان فرار كرد؛ دوشنبه سرقت ديلينجر از بانكي در گرانگ كسل! بعد چهارشبنه دوباره ديلينجردر صفحه اول، جمعه همينطور و شنبه هفته بعد هم به همين صورت! فاصله زماني بين روزنامهها نهايتا 3روز بود و ما كه در دوران انتخابات رياستجمهوري آمريكا در ماه نوامبر آنجا بوديم ميديديم روزنامهها حتي براي باراك اوباما كه در آن منطقه محبوب بود با اين فونتها تيتر نميزدند!ديلينجر براي دورهاي پس از روزولت دومين فرد مشهور آمريكا بود و البته قهرمان ملي هم محسوب ميشد.دليل اين مسئله به شرايط اقتصادي كشور برميگشت. در دوران ركود اقتصادي مردم معتقد بودند كه بانكها و مؤسسات مالي مسئول اصلي نابسامانيها هستند و ديلينجر هم دقيقا همين مكانها را هدف سرقتهاي خود كرده بود.پس از سرقتها افرادي بهدنبال دستگيري او بودند كه توانايي حل مشكلات روز جامعه را نداشتند و او را سپر بلايي براي منحرف كردن افكار عمومي كرده بودند. اف بيآي و مقامهاي قضائي آمريكا نشان داده بودند هيچ كاري را بهدرستي نميتوانند انجام دهند و دستگيري ديلينجر هم البته يكي از آن كارها بود و در مقابل ديلينجر كه فردي شوخ طبع بود به خوبي از رسانهها براي مقاصد شخصياش استفاده ميكرد.ديلينجر از زندان فرار كرد؛ دوشنبه سرقت ديلينجر از بانكي در گرانگ كسل! بعد چهارشبنه دوباره ديلينجردر صفحه اول، جمعه همينطور و شنبه هفته بعد هم به همين صورت! فاصله زماني بين روزنامهها نهايتا 3روز بود و ما كه در دوران انتخابات رياستجمهوري آمريكا در ماه نوامبر آنجا بوديم ميديديم روزنامهها حتي براي باراك اوباما كه در آن منطقه محبوب بود با اين فونتها تيتر نميزدند!دشمنان مردم نخستين فيلمي است كه تصميم گرفته ديلينجر واقعي را به دور از افسانههاي رايج به تصوير بكشد و مان هم براي اين هدف زمان زيادي صرف كرده است. او پس از مطالعه مقالهاي در مجله ونيتي فير به قلم برايان بارو در مورد تاريخچه گروههاي تبهكار دهه 1930 (كه در تاريخ معاصر آمريكا اصطلاحا دشمنان مردم ناميده ميشوند) به موضوع علاقهمند شد. بارو در اين مقاله خاطر نشان كرده بود كه تمامي چهرههاي مشهور اين دوره، سارقان بانكها و آدمربايان، از باني و كلايد گرفته تا كلي مسلسلي و آلوين كارپيس و حتي جان ديلينجر در يك فاصله زماني 14 ماهه بين سالهاي 1933 تا 34 به شهرت رسيده و كشته شدند. ظهور اين چهرهها به ادگار هوور اين پيام را داد كه موج ملي جنايت در سرتاسر كشور در راه است و بايد با به كارگيري عدهاي از ماموران مسلح و تشكيل نيروي مجهز پليس فدرال به مبارزه با اين تبهكاران رفت.مان از يك تيم كامل براي تهيه فيلمنامه استفاده كرد: آن بيدرمن نويسنده سريال NYPD Blue و رونان بنت نويسنده.مان كار بنت در نگارش رمان فاجعهسازان و فيلمنامه بايگاني شدهاش پيرامون زندگي چهگوارا را پسنديده بود. به گفته مان چيزي كه بنت را براي اين همكاري واجد شرايط ميكرد نگارش 2 فيلمنامه ديگر به نامهاي چهره و فرار موفق درباره دنياي تبهكاران بود.اين دو در كنار مان تلاش چند ماههاي براي بدل كردن مقاله جدي بارو به فيلمي جنايي را داشتند. نويسندگان، باني و كلايد را كاملا از فيلمنامه حذف كردند و چند صحنه كوتاه را به آلوين كارپيس (با بازي جيواني ريبسي ) دادند و ديلينجر، نلسون بيبي فيس (با بازي استيون گراهام ) و نامزد ديلينجر بيلي فرچت (با بازي ماريون كوتيار) را شخصيتهاي محوري قرار دادند.
ولي با وجود تعدد فيلمنامهنويسان نتيجه كار هنوز هم فيلمي از مان با تمامي خصوصياتي است كه علاقهمندان فيلمهايش از او سراغ دارند و ميتوانند تشابهاتي بين آن و ساير فيلمهايش بيابند: قهرمان تبهكار حرفهاي بخت برگشتهاي همچون فرانك (با بازي جيمز كان ) فيلم «سارق» است كه براي استقلال و در اختيار گرفتن سرنوشتش ميجنگد اما نه تنها از سوي فرد مقابلش در گروه قانونمداران تحت تعقيب است بلكه تبهكاران شيكاگو (در اين فيلم )هم كه سارقان بانك را مخل آسايش مصنوعيشان در امور قاچاق و كافه داري ميبينند، با ماموران فدرال در دستگيري ديلينجر همكاري دارند. در دشمنان مردم هر شخصيت اصلي گروهي براي خود دست و پا كرده كه به دقت رتبهبندي شدهاند؛ همچون قاچاقچيان موادمخدر و نوچههايشان در فيلم Miami Vice يا دزدان و نيروهاي پليس فيلمهاي سارق و مخمصه و كت قرمزها و سرخپوستهاي آخرين موهيكانها و يا حتي شبكه سي بياس نيوز و سران كارخانه دخانيات در خودي.ديلينجر در جايي از فيلم تمايلش را براي ليز خوردن و بيرون رفتن از گوشه ماجرا بيان ميكند و البته ما اين احساسات را در فرانك فيلم سارق هم سراغ داريم كه زندگياش را براي ممانعت از نابودي استقلال و آزادي عملش توسط پليسهاي فاسد و تبهكاران بلند پايه تباه كرد. اينها موضوعاتي هستند كه كم و بيش بدون توجه به داستان اصلي در فيلمهاي مان تكرار ميشوند و دشمنان مردم هم از اين قاعده مستثني نيست.و حتي با گذشت 75 سال از مرگش هنوز هم يكي از قهرمانان مردمي در آمريكاست.مان مراحل پيش توليد فيلم را در سال 2007 گذراند و فيلمبرداري در سال قبل انجام شد اما حالا كه دنيا و بهويژه آمريكا با ركود اقتصادي دست و پنجه نرم ميكند زمان نمايش فيلم كاملا مناسب بهنظر ميرسد. مان اين موضوع را تا حد زيادي با شانس در ارتباط ميبيند اما با خنده ميگويد: همه اين اتفاقات در تاريخ رخ داده و ما ديگر به سطحي از درك اجتماعي رسيدهايم كه آنها را درك كنيم؛ البته اگر روباتها و اسباب بازيهاي فيلم ترانسفورمرها اجازه اكران به ما بدهند!تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 444]