محبوبترینها
با چاپ روی وسایل یک کسب و کار پرسود بسازید
قیمت دیگ بخار و تولیدکننده اصلی دیگ بخار
معروف‌ترین هدیه و سوغاتی یزد مشخص شد!
آشنایی با انواع دوربین مداربسته ضد آب
پرداخت اینترنتی قبوض ساختمان (پرداخت قبض گاز، برق و آب)
بهترین دوره آموزش سئو محتوا در سال 1403 با نام طوفان ۱۴۰۳ در فروردین ماه شروع می شود
یک صرافی ارز دیجیتال چه امکاناتی باید داشته باشد؟
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
تعمیرگاه مجاز تعمیر ماشین لباسشویی در شرق تهران
جراحی و درمان ریشه دندان عفونی با خانم دکتر صفوراامامی
چه مواردی بر قیمت کابین دوش حمام تاثیر دارند؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1798496981
نقشه اي براي قتل هيتلر که عملي نشد
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: نقشه اي براي قتل هيتلر که عملي نشد "برش های کوتاه" اعتماد نقشه اي براي قتل هيتلر که عملي نشد جزييات نقشه قتل هيتلر در عمليات انتحاري در زمان اوج جنگ جهاني دوم، که توسط يک جاسوس دوجانبه طرح شده بود اما مورد پذيرش مسوولان دولت انگلستان قرار نگرفته بود، فاش شد. براساس مدارکي که آرشيو ملي مرکز اطلاعات و ضداطلاعات انگلستان منتشر کرده ادي چاپمن جاسوس دوجانبه و يک تبهکار سابقه دار از مسوولان سرويس ضد امنيتي انگلستان (MI5) درخواست کرده بود به او اجازه بدهند که در يک عمليات انتحاري هيتلر را بکشد. ادي چاپمن - که به مامور زيگزاگ شهرت داشت - به جرم دزدي در زندان فرانسه بود که پس از اشغال فرانسه توسط نازي ها، از زندان آزاد شد و تحت تعليمات مرکز «آبور» - مرکز جاسوسي آلمان - قرار گرفت، وي پس از پشت سر گذاشتن تعليمات لازم در سال 1941 با چتر نجات در خاک انگلستان فرود آمد اما بلافاصله پس از فرود خود را تحويل نيروهاي امنيتي انگلستان داد. اين مرد بيست و هفت ساله تحت تعليمات سرويس MI5 قرار گرفت تا نقش يک جاسوس دوجانبه را بازي کند. او طي تعليمات خود به روني ريد افسر ارشد خود گفت؛ «مامور ارشد من در سرويس اطلاعات نازي ها، که من اسم او را نمي دانم و فقط او را به نام دکتر گرومن مي شناسم به من قول داده که اگر عمليات را به خوبي انجام بدهم مرا به مراسم رسمي نازي ها ببرد تا بتوانم شخص هيتلر را از نزديک ببينم، با توجه به معلوماتي که من در مورد مواد منفجره دارم مي توانم کاري کنم که با انفجار يک بمب او کشته شود در اين حالت حتي اگر خودم هم کشته شوم مهم نيست.» ريد گفته هاي چاپمن را به ماموران بالاتر از خود انتقال داد و مسوولان بلندمرتبه MI5 در اين مورد به مشورت پرداختند، حتي گزارشي از اين مساله تقديم وينستون چرچيل کردند اما در نهايت اين طرح رد شد. البته در مدارک آرشيوي که توسط دولت انگلستان منتشر شده است هيچ اشاره يي به علت رد شدن اين طرح نشده است، اما ممکن است دلايل زيادي در اين مساله که دولت انگلستان نخواسته اين طرح را اجرا کند دخيل باشد. احتمالاً اصلي ترين دليل ردشدن اين طرح عدم اعتماد ماموران بلندمرتبه MI5 به شخص چاپمن بوده است، در واقع با توجه به سرقت، تبهکاري و خشونت و رفتار ناپسند چاپمن سازمان امنيت و ضدجاسوسي انگلستان نمي توانسته به او اعتماد کند و براي همين نمي توانسته اين طرح را با اعتماد به شخص او اجرا کند. علت ديگر مساله هم قانون نانوشته در آن مقطع در مورد عدم ترور افراد بلندمرتبه دولت هاي درگير جنگ در زمان جنگ بوده که به نوعي از سوي دو طرف درگير در جنگ تا حدودي رعايت مي شده است. مساله ديگر هم تجربه ترور راينهارد هايدريخ، معروف به قصاب پراگ، در چکسلواکي آن زمان بود که ترور او باعث به راه انداختن حمام خون به بهانه خونخواهي او توسط نيروهاي نازي بود. چاپمن در نهايت به آلمان فرستاده شد تا در نقش يک مامور دوجانبه فعاليت کند، او با توجه به گزارشاتي که به نيروهاي آلماني داد مورد تقدير قرار گرفت و در نهايت مدال صليب شکسته به او اهدا شد تا وي تنها انگليسي باشد که اين مدال را دريافت کرده است. وي در سال 1944 مجدداً به وسيله چترنجات در انگلستان فرود آمد تا نقشه هاي تهاجم نيروهاي انگليسي را سرقت کند اما وي در عوض نقشه هاي محل استقرار موشک هاي زمين به زمين V2 آلماني را به نيروهاي انگليسي لو داد و نقش مهمي در حفاظت شهرهاي انگلستان از حملات اين موشک ها بازي کرد. وي به خاطر اين خدمات در سال 1947 يک مدال لياقت دريافت کرد. چاپمن در سال 1997 درگذشت. نگهداري از يک جسد به اميد زنده شدن آن مادري که اميدوار بود فرزند مرده اش با رخ دادن معجزه يي زنده شود جنازه فرزندش را چهار ماه به صورت مخفيانه در خانه اش نگه داشت. اين زن که خانه اش در نزديکي يک مکان مقدس به نام لوردس قرار دارد به اميد معجزه دست به اين کار عجيب زد. مارين کرني 46ساله در سپتامبر 2006 از بيماري سرطان درگذشت. اين در حالي بود که وي در خانه مادرش در نزديکي لوردس جان سپرد. پليس فرانسه با دريافت گزارشي از مدرسه يي که دختر خانم کرني در آن درس مي خواند نسبت به اين مساله مشکوک شد. دختر يازده ساله خانم کرني طي اين مدت بسيار افسرده شده بود و حتي در جشن هاي کريسمس هم شرکت نکرده بود. پليس پس از مشکوک شدن به وضعيت اين خانواده جنازه مارين کرني را در تختخوابش در خانه مادرش پيدا کرد. از اين پس بود که ماموران پليس تحقيقات خود را در مورد اين پرونده آغاز کردند. خانم ايرن مادر مارين فردي بسيار مذهبي است. ژرار آلديژ دادستان محلي اين منطقه معتقد است خانم ايرن هيچ جرمي مرتکب نشده و جريمه يي براي وي در نظر گرفته نخواهد شد. وي در اين خصوص مي گويد؛ «خانم ايرن اهل تصوف است و معتقد بوده که معجزه مي تواند دخترش را زنده کند. او طبق قوانين فرانسه جرمي مرتکب نشده است زيرا او موجب مرگ دخترش نشده است.» خانم کرني به همراه دخترش پنج سال پيش به اميد رهايي از سرطان به اين مکان مقدس آمدند. او از مصرف هرگونه دارويي براي درمان بيماري اش امتناع مي ورزيد و اين کليساي جامع آخرين اميد او براي بهبودي بود. پليس معتقد است خانم کرني که از همسرش جدا شده در ماه سپتامبر درگذشته است. مادر خانم کرني مرگ دخترش را از همه مردم دهکده پنهان کرده بود و هنوز معلوم نيست که آيا نوه خانم کرني از مرگ مادرش مطلع بوده است يا خير. معلمان مدرسه اين دختر از تغيير رفتار وي و حاضر نشدن مادرش در مراسم مختلف نسبت به اين مساله مشکوک شده بودند. همسر خانم کرني پس از اين اتفاق براي تحويل گرفتن دخترش از انگلستان روانه فرانسه شده است. سالانه شش ميليون زائر به اميد معجره روانه لوردس مي شوند. کاتوليک ها اين مکان را به عنوان مکاني مقدس به حساب مي آورند. در ژانويه 1862 تقدس لوردس توسط کليساي جامع به رسميت شناخته شد. از سال 1874 زائران بيمار در مکان خاصي که نزديک لوردس براي آنها در نظر گرفته شده بود به اميد معجزه روانه اين محل شدند. در سال 1908 تعداد اين زائران به بيش از يک ميليون نفر رسيد. و اکنون اين مکان بيش از شش ميليون زائر در سال دارد. نبرد مصر با عجايب هفتگانه جديد جهان مصر به راي گيري براي انتخاب عجايب هفتگانه جديد براي جهان اعتراض کرد و آن را بازي اقتصادي احمقانه يي خواند که شرکت در آن توهين به اهرام سه گانه تنها عضو بازمانده از عجايب هفتگانه دنياي باستان است.زاهي حاواس مديرکل آثار باستاني مصر به يک روزنامه محلي گفت؛ «اهرام جيزه تنها يادگار عجايب هفتگانه است. اين کار مضحکي است که ما نام آن را در فهرستي قرار بدهيم تا افراد به آن راي بدهند.»وزير فرهنگ مصر نيز با اعتراض به اين موضوع کل پروژه راي گيري را پوچ و بي معني خواند و برگزارکننده آن را که يک فيلمساز سوئيسي - کانادايي به نام برنارد وبر و يک شرکت تبليغاتي - توريستي است افرادي سودجو که به دنبال ترفيع و منافع خود هستند توصيف کرد.وبر طي يک تور به 21 نقطه يي که در ليست کانديداها نام برده شدند سفر کرد، اما در مصر با برخورد سردي مواجه شد. سالني در يک هتل نزديک اهرام که او قصد داشت کنفرانس خبري اش را در آن برگزار کند در دقايق آخر «براي پاره يي تعميرات» بسته اعلام شد و از کار گروه تلويزيوني همراه او «به دلايل امنيتي» جلوگيري شد. وبر ناراحت از درهم ريختن برنامه هايش گفت که هرگز در هيچ جا چنين برخوردي با وي نشده بود.رفتار خصمانه مصر در تضاد با برخورد گرم يمن و ابراز لطف ملکه رانيا نسبت به پروژه وبر قرار مي گيرد. وبر که پيش از اين دستيار اسطوره فيلمسازي ايتاليا فدريکو فليني بوده است در وب سايت خود نظرسنجي فوق را طرح کرده است تا طي آن مردم عجايب هفتگانه جديد را انتخاب کنند. عجايب هفتگانه جهان باستان شامل اهرام مصر، باغ هاي معلق بابل، معبد آرتميس در افسوس، مجسمه زئوس در المپيا، مجسمه کلوسئوس در رودس، مقبره موسلوس در هاليکارناس و فانوس اسکندريه بودند. در ليست جديد شهر پترا در اردن، برج ايفل، آکروپوليس در آتن، مجسمه آزادي، تاج محل، اپراي سيدني و ديوار چين حضور دارند. وبر گفت؛ «من تصور مي کنم دولت مصر بايد از قرار گرفتن نام اهرام در اين ليست استقبال کند.» صاحب نظر آثار باستاني، نقيب امين که اهل مصر است، گفت؛ «اگر از منافع اقتصادي اين پروژه چشم پوشي کنيم، اين نظرسنجي هيچ پشتوانه و ارزش علمي ندارد.» وبر گفت؛ جنجالي که مصر در مورد اين نظرسنجي برپا کرده «انگيزه هاي سياسي» دارد. و افزود؛ بخشي از منافع اين پروژه صرف بازسازي مجسمه هاي بودا در باميان افغانستان- که توسط طالبان نابود شدند- مي شود. پس از 160 روز نظرسنجي در سايت و از طريق SMS نتايج پروژه «عجايب هفتگانه جديد» در روز هفتم جولاي طي مراسمي در ليسبون اعلام خواهند شد. استقبال از کمدين عرب در امريکا زماني که دين عبيدالله نزديک به يک دهه پيش فعاليتش را در زمينه طنز آغاز کرد همانند ساير کمدين ها به مسائل روزمره و حاشيه يي مي پرداخت. عبيدالله که پدرش فلسطيني است در ابتدا از مسائل زندگي روزانه چون بدي غذاها در هواپيماها و دشواري در روابط، طنز مي ساخت. در آن زمان به نظر نمي رسيد که عبيدالله بتواند موسس فستيوال کمدي عرب ، امريکايي در نيويورک شود. اما اکنون اين کمدين 36ساله به گونه يي سنت مردم خاورميانه را براي امريکايي ها روشن ساخته که تاکنون هيچ کس نتوانسته بود اين کار را بکند. او اکنون با اين فستيوال که از سال 2003 شروع به کار کرده مورد توجه بسياري قرار گرفته است و يک حادثه بزرگ در موفقيت وي تاثير عمده يي داشته و آن حوادث يازده سپتامبر بوده است. عبيدالله در اين خصوص مي گويد؛ «من تا قبل از حادثه يازده سپتامبر خودم را عرب نمي دانستم. من 10 سپتامبر به عنوان يک فرد سفيد امريکايي به خواب رفتم اما در يازده سپتامبر به عنوان يک عرب از جا برخاستم.» پس از آ ن حادثه تروريستي عبيدالله در زمينه حرفه يي با دشواري هايي روبه رو شد. در چند ماه اول وي به دليل نگراني از واکنش ها نسبت به نژادش با نام دين جوزف بر روي صحنه مي رفت. او حتي از گفتن جوک هايي که قبلاً در مورد امريکايي ،عرب بودنش هم مي گفت امتناع ورزيد. وي در اين خصوص مي گويد؛ «تا 8 ماه پس از يازده سپتامبر جرات نمي کردم جوکي در مورد عرب بودن بگويم. حقيقتاً فکر مي کنم در آن زمان مردم امريکا ترجيح مي دادند در يک هواپيما با مار سفر کنند اما با خاورميانه يي ها همسفر نباشند.» عبيدالله براي تغيير رويه موجود اقداماتي را آغاز کرد؛ او در کلاس هاي يادگيري زبان عربي شرکت کرد و بيشتر در جوامع عرب، امريکايي حضور مي يافت. او بر روي صحنه رفتن را با نام واقعي خودش آغاز کرد و در امريکا، بيروت، دوبي و ديگر شهرهاي بزرگ خاورميانه تورهايي را برگزار کرد. برنامه هاي طنز او بارها از شبکه هاي BBC و NPR پخش شد. وي يکي از عاملان اصلي در فستيوال کمدي عرب، امريکايي به شمار مي رود. اين فستيوال بزرگ ترين شوي کمدي استعدادهاي عرب، امريکايي در ايالات متحده به شمار مي رود. اکنون برنامه هاي او چه در ميان امريکايي ها و چه در ميان نژاد عرب امريکايي طرفداران بي شماري دارد. در سال 2003 اکثريت تماشاچيان عبيدالله را عرب، امريکايي ها تشکيل مي دادند، اما اکنون اوضاع کاملاً متفاوت است. عبيدالله در اين خصوص مي گويد؛ «امريکايي ها به برنامه هاي ما علاقه بسياري نشان مي دهند و من نسبت به اين مساله واقعاً خوشحال هستم. من مي خواهم به همه بگويم ما تروريست نيستيم و براي همين است که اين برنامه ها را برگزار مي کنم. به همين دليل است که علاوه بر امريکا در بيروت، حيفا، رام الله و دوبي هم تورهايي را برگزار کردم.» عبيدالله در برنامه هايش از مشکلات عرب، امريکايي ها و تجارب آنها در فرودگاه ها در قبال نيروهاي امنيتي جوک مي گويد اما موفق ترين جوک هاي او مربوط به مسائل عادي جدا از نژاد است. عبيدالله که حتي کارهاي جرج بوش را زير سوال مي برد در ادامه گفت؛ «من هيچ وقت از اينکه از سياست هاي امريکا جوک بسازم نمي ترسم، فرهنگ امريکا کامل نيست و نقايص بسياري دارد که به من کمک مي کند در طنزهايم از آن استفاده کنم. من هيچ وقت نژادم را براي خودم محدوديت نمي دانم.» داروهايي که بايد آنها را دود کرد همه داروهاي مسکن و ضد دردي که امروزه در جهان به فروش مي رسند با عنوان داروهاي با اثر سريع تبليغ مي شوند، اما بين پانزده دقيقه تا يک ساعت طول مي کشد که اين داروها اثر کنند، اما حالا متخصصان داروسازي در حال ساختن دارويي براي درمان دردهاي موضعي، سردرد، ميگرن و حملات اضطراب هستند که در چند ثانيه تا حداکثر چند دقيقه پس از مصرف اثر مي کنند.کمپاني آلکسا فارمتيک در کاليفرنيا در حال کارکردن روي پروژه داروهاي کشيدني - داروهايي که مثل سيگار مصرف مي شوند - هستند. اين داروها سريعاً پس از مصرف جذب ريه مي شوند و بلافاصله بعد از آن هم وارد جريان خون شده و درد را کنترل مي کنند. به نظر مي رسد که اين شيوه جديد موفقيت آميز تر از تمام شيوه هاي قبلي خواهد بود و جالب اينکه طي تنها شش ماه اخير قيمت سهام اين کمپاني حدود 60 درصد افزايش يافته است. چارلز دونکان محقق اقتصادي علوم دارويي مي گويد؛ «مهمترين مساله در مورد دارويي که ما به بازار ارائه خواهيم کرد اين است که تکنولوژي چه مرزهايي را بر روي انسان خواهد گشود. اين يک اتفاق بزرگ براي علم خواهد بود.»دکتر جفري لايبرمن از مرکز روانپزشکي کلمبيا مي گويد؛ «اين شيوه استفاده از دارو شايد در نگاه اول خيلي جذاب نباشد اما به نظر مي رسد که اين شيوه اتفاقاً خيلي مفيد و کارآمد خواهد بود و مرزهاي جديدي را به روي انسان باز خواهد کرد.» استرس مادران، مشکلات کودکان نقش پدران در شکل گيري شخصيت کودکان، در حالي که کودک هنوز در رحم مادر است، بسيار بيشتر از آن چيزي است که تصور مي شود. براساس اطلاعات جديد روابط ميان همسران و هرگونه استرس به وجود آمده از اين روابط بر عملکرد مغزي جنين و کودک آينده تاثير بسيار زيادي مي گذارد.دکتر ويويت گلاور از کالج سلطنتي لندن مي گويد؛ «نقش پدران در مورد شخصيت و چگونگي عملکرد مغزي در مقطعي که جنين در شکم مادرش است بسيار مهم است. ما متوجه شده ايم که هرگونه استرسي مي تواند هم بر عملکرد مغزي و هم بر رشد احساسي و شخصيتي کودک در آينده تاثير بگذارد.» اگرچه بيشترين نقش در شکل گيري شخصيت و عملکرد مغزي را ژن هاي جنين بازي مي کند اما اتفاقاتي که درون رحم براي جنين مي افتد هم در شکل گيري اين مسائل در آينده موثر است. در اين مطالعه پزشکان 123 زن باردار را از ماه سوم حاملگي تحت نظر گرفتند و شرايط زندگي آنها را از لحاظ استرس و مسائل ديگر مورد بررسي قرار دادند و سپس شرايط کودکان آنها را پس از هجده ماه ثبت کردند.دکتر گلاور مي گويد؛ «دو تيپ استرس وجود دارد، يکي استرس ناشي از اضطراب حاملگي و مسائل گذشته شخص و ديگري استرس ناشي از مسائل و روابط زندگي زناشويي.» مطالعات پيشين هم نشان داده بود که اگر مادران باردار از استرس در خلال حاملگي رنج ببرند، کودکان آنها در خطر ابتلاي بيشتر به بيماري هاي اضطرابي، اختلال شخصيت و اختلالات شناختي و کاهش قدرت عملکرد مغزي هستند. در مطالعه گلاور هم نشان داده شد که تفاوت زيادي بين فرزندان مادراني که از استرس در زمان حاملگي رنج برده اند و فرزندان مادراني که در دوران بارداري استرس نداشته اند وجود داشته است. او مي گويد؛ «کودکان مادران بااضطراب در دوران بارداري رشد مغزي آهسته تر و بيماري هاي اضطرابي و هراس بيشتري دارند.»اگرچه مکانيسم دقيق اينکه چگونه استرس مادران در زمان بارداري بر جنين تاثير مي گذارد مشخص نيست اما به نظر مي رسد بالا رفتن کورتيزول (هورمون استرس) در خون مادران و سپس انتقال آن به مايع آمينوتيک که جنين در آن قرار دارد باعث شکل گيري اين حالت است. خاموشي در پاريس شهر نور، پاريس، پنج دقيقه خاموش شد. پاريسي ها براي مبارزه با تغييرات مخرب جوي طي اقدامي نمادين چراغ ها را خاموش کردند. حتي برج ايفل که با بيست هزار چراغ چشمک زن آسمان شب پاريس را روشن مي کرد بين 55/7 تا 8 شب خاموش شد. اين خاموشي ناشي از تلاش هاي گروه حافظ محيط زيست فرانسه است و پيش از پخش گزارشات هشدارآميز مربوط به گرم شدن کره زمين انجام شد. اين خاموشي در هتل هيلتون پاريس که ميزبان پژوهشگران و دانشمنداني که روي گزارش مزبور مشغول کار بودند نيز اجرا شد، به طوري که هتل حتي درهاي اصلي خودکار خود را نيز خاموش کرد. اين جبهه مبارزه براي محيط زيست، توسط کانديداي سوسياليست نخست وزيري سگولن رويال رهبري مي شود و خاموشي پس از آنکه شخص وي چراغ هاي سالن اجتماعات شوراي شهر گرنوبل را خاموش کرد آغاز شد. البته ميکروفن ها و بلندگوهاي سالن در حين برنامه خاموشي روشن ماندند. رويال که پيش از اين وزير محيط زيست بوده، متعهد شده است که در صورت انتخاب شدن در انتخابات آينده فرانسه به سختي عليه شرايط نابسامان زيست محيطي مبارزه کند. بسياري از شهروندان پاريسي نيز اين عمل نمادين را تاييد و براي همراهي با آن چراغ هاي منازل خود را خاموش کردند. اما بسياري از متخصصان به اين ايده به چشم مخالفت مي نگرند و اينطور استدلال مي کنند که اين امر بيش از صرفه جويي در انرژي، ميزان مصرف آن را افزايش مي دهد و باعث ايجاد شوک انرژي در لحظه دوباره روشن شدن چراغ ها و ساير وسايل برقي مي شود. آنها هشدار دادند که اين امر مي تواند به ضعيف شدن جريان برق يا قطع کلي آن بينجامد. البته هيچ مورد از قطع برق پس از خاموشي گزارش نشد. مردي که بر سر مردم پول ريخت يک راننده کاميون ساکن برلين که در يک مسابقه برنده 100 هزار يورو شده بود، دوسوم اين پول را بر سر مردم ريخت، مارکو هيلگرت، 49ساله در يک مسابقه با اين مضمون «اگر 100 هزار يورو داشته باشيد با اين پول چه مي کنيد؟» توانست با اين جواب از دوازده هزار شرکت کننده ديگر پيشي بگيرد؛ «دوسوم آن را بين مردم تقسيم مي کنم و با يک سوم ديگر براي خودم يک آپارتمان مي خرم.» البته جمله دقيق او اين بود؛ «دوسوم آن را از بالا بر سر مردم مي ريزم و...» در اين مسابقه که يک ايستگاه راديو محلي برگزارکننده آن بود، يکي از کانديداهايي که پشت سر هيلگرت قرار گرفت زني بود که گفت با اين پول مي رود پيش دندانپزشک تا همه دندان هايش را برايش بکشد و ديگري مردي بود که گفت چهار هفته را در قفس گوريل ها در باغ وحش زندگي خواهد کرد. هيلگرت پس از برنده شدن در اين مسابقه، مطابق حرفي که زده بود به ساختمان شوراي شهر رفت تا از يکي از پنجره هاي آن دوسوم پولش را بيرون بريزد که به دليل مشکلاتي که اين امر براي تهويه ساختمان ايجاد مي کرد، مسوولان شورا مانع از آن شدند. هيلگرت در نهايت با بالا رفتن از يک جرثقيل پول ها را به پايين ريخت در حالي که تعداد زيادي از مردم زير جرثقيل به جمع کردن پول ها مي پرداختند. مراسم پخش پول توسط او به صورت زنده از چند شبکه تلويزيوني پخش شد. چسباندن دهان کودکان براي ساکت کردن آنها پليس در حال بررسي پرونده يي است که طي آن کارکنان بيمارستاني در روسيه دهان نوزادان را با نوارچسب مي بستند تا مانع از گريه کردن آنها شوند. پخش گزارشات مربوط به اين رسوايي موجي از خشم را در اين کشور ايجاد کرده است. در پرونده يي مشابه در شرق شهر ياژنو - شاخاليسنک، يکي از کارکنان يک مهدکودک در معرض اين اتهام است که با تزريق داروهاي مسکن به کودکان آنها را مي خوابانده است. بيشتر تزريقات بر روي نوزادان انجام شده است. به گفته محققان پرونده اول، کارکنان بيمارستان به طور گسترده و در موارد گوناگون براي آرام کردن کودکان از نوارچسب و وسايل بانداژ براي بستن دهان آنها استفاده مي کردند. اين افراد به دليل تعلل در انجام وظيفه و سوءرفتار با کودکان مورد مجازات و جريمه قرار خواهند گرفت. اين پرونده به طور گسترده در رسانه هاي روسيه منعکس شد و حتي تلويزيون تصاويري را که با دوربين موبايل ضبط شده بودند نمايش داد که در آنها کودکاني ديده مي شوند که دهانشان با چسب بسته شده و در تخت شان خوابيده اند. پس از سقوط اتحاد جماهير شوروي و قطع بودجه هاي دولتي، بيمارستان ها، مراکز نگهداري از کودکان و ساير نهادهاي مربوط به سلامت و بهداشت و امور خيريه دچار کسري بودجه شديدي شدند و به رغم بالارفتن درآمدهاي نفتي دولت روسيه، کماکان بسياري از اين مراکز مورد غفلت هستند. مقامات بسياري از آنها فاسد و يا ناکارآمدند و کارمندان آموزش هاي لازم را نديده اند و حقوق هاي بسيار پاييني دارند. در حادثه ديگري نيز که اخيراً رخ داد و بسياري را دچار شوک کرد، دست يک نوزاد دختر که به خاطر يک بيماري معمولي مورد تزريق قرار گرفته بود، به دليل عفونت ناشي از تزريق قطع شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 624]
-
گوناگون
پربازدیدترینها