تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مردم، بيشتر از آن‏كه با عمر خود زندگى كنند، با احسان و نيكوكارى خود زندگى مى‏كنند...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815734799




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شکایت دختر از مادر دل شکسته


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شکایت دختر از مادر دل شکسته حدود ۲ ماه قبل دخترم و شوهرش به بهانه اين که مي خواهند مرا همراه خود به سفر زيارتي ببرند يک برگ چک سفيد امضاء از من گرفتند و پس از دو هفته متوجه شدم که آن ها با درج مبلغ ۴۶ ميليون تومان بر روي چک آن را به اجرا گذاشته اند و به اين ترتيب مي خواهند حق خود را از نامادري شان بگيرند. خراسان: جناب سروان شما را به خدا مادرم را آزاد کنيد و اجازه بدهيد او را روي چشم هايم بگذارم و به خانه ببرم! زن جوان در حالي که به ديوار تکيه داده بود زانو زد و آرام نشست. او با صداي بلند گريه مي کرد و اشک مي ريخت. در اين لحظه مادر دل شکسته از روي صندلي برخاست و با قدم هايي لرزان جلو رفت. پيرزن اشک هاي دخترش را پاک کرد و گفت: عزيزم! تو همه دنياي من هستي و اگر تا به حال واقعيت را پنهان کرده ام به اين دليل بود که نمي خواستم ناراحتت کنم. با اين گفت وگوها، کارشناس اجتماعي کلانتري جهاد مشهد زن ۷۱ ساله و دخترش را به داخل اتاق مشاوره دعوت کرد تا موضوع را بررسي کند.پيرزن در بيان داستان زندگي اش گفت: شوهرم کارمند يکي از ادارات بود و ۴۵ سال قبل به دليل شرايط شغلي او از مشهد به تهران رفتيم. ما پس از انجام معاينات پزشکي متوجه شديم که بچه دار نمي شويم براي همين هم به پيشنهاد يکي از دوستان، سرپرستي دختر سه ماهه اي که والدين خود را از دست داده بود به طور قانوني به عهده گرفتيم. من و شوهرم ۴ سال بعد به مشهد برگشتيم و در حضور اقوام و آشنايان ادعا کرديم که شوهرم در تهران همسر موقت اختيار کرده است و پس از به دنيا آمدن اين بچه، آن ها از هم جدا شده اند. در واقع با اين حرف مي خواستيم بگوييم که او فرزند خودمان است و کسي در آينده نتواند چيزي بگويد. پيرزن ادامه داد: سال ها به سرعت سپري شدند و دخترم قد کشيد و بزرگ شد. من و شوهرم دختر زيباي خود را با تمام وجود و از صميم قلبمان دوست داشتيم و شرايطي برايش مهيا کرديم که توانست ادامه تحصيل بدهد و ازدواج موفقي داشته باشد. اما افسوس که او هميشه مرا به ديد يک نامادري نگاه مي کرد و سر ناسازگاري داشت. اختلافات و لج بازي هاي دخترم با من از روزي شديدتر شد که شوهرم فوت کرد. او مي خواست مرا از خانه ام بيرون کند و مي گفت بايد حق و حقوق خودم را از تو بگيرم. افسوس که دخترم نمي دانست من هرچه دارم متعلق به اوست و چون نمي خواهم آخر عمر خود سرگردان و آواره بشوم حاضر به فروش خانه ام نيستم. مادر دل شکسته افزود: حدود ۲ ماه قبل دخترم و شوهرش به بهانه اين که مي خواهند مرا همراه خود به سفر زيارتي ببرند يک برگ چک سفيد امضاء از من گرفتند و پس از دو هفته متوجه شدم که آن ها با درج مبلغ ۴۶ ميليون تومان بر روي چک آن را به اجرا گذاشته اند و به اين ترتيب مي خواهند حق خود را از نامادري شان بگيرند. با اعلام شکايت دخترم، دستگير شدم و اين جا مجبور بودم که واقعيت را بگويم. پيرزن برگه اي را نشان داد و گفت: اين وصيت نامه من است و تمام دارايي ام که البته از پدر خدابيامرزم به ارث برده ام را پس از مرگم به نام دخترم کرده ام و...!زن جوان حرف مادر خود را قطع کرد و گفت: مادر جان خواهش مي کنم ادامه نده! نمي خواهم بيشتر از اين شرمنده ات شوم. مادر مرا ببخش!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 474]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن