واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: شکایت دختر از مادر دل شکسته حدود ۲ ماه قبل دخترم و شوهرش به بهانه اين که مي خواهند مرا همراه خود به سفر زيارتي ببرند يک برگ چک سفيد امضاء از من گرفتند و پس از دو هفته متوجه شدم که آن ها با درج مبلغ ۴۶ ميليون تومان بر روي چک آن را به اجرا گذاشته اند و به اين ترتيب مي خواهند حق خود را از نامادري شان بگيرند. خراسان: جناب سروان شما را به خدا مادرم را آزاد کنيد و اجازه بدهيد او را روي چشم هايم بگذارم و به خانه ببرم! زن جوان در حالي که به ديوار تکيه داده بود زانو زد و آرام نشست. او با صداي بلند گريه مي کرد و اشک مي ريخت. در اين لحظه مادر دل شکسته از روي صندلي برخاست و با قدم هايي لرزان جلو رفت. پيرزن اشک هاي دخترش را پاک کرد و گفت: عزيزم! تو همه دنياي من هستي و اگر تا به حال واقعيت را پنهان کرده ام به اين دليل بود که نمي خواستم ناراحتت کنم. با اين گفت وگوها، کارشناس اجتماعي کلانتري جهاد مشهد زن ۷۱ ساله و دخترش را به داخل اتاق مشاوره دعوت کرد تا موضوع را بررسي کند.پيرزن در بيان داستان زندگي اش گفت: شوهرم کارمند يکي از ادارات بود و ۴۵ سال قبل به دليل شرايط شغلي او از مشهد به تهران رفتيم. ما پس از انجام معاينات پزشکي متوجه شديم که بچه دار نمي شويم براي همين هم به پيشنهاد يکي از دوستان، سرپرستي دختر سه ماهه اي که والدين خود را از دست داده بود به طور قانوني به عهده گرفتيم. من و شوهرم ۴ سال بعد به مشهد برگشتيم و در حضور اقوام و آشنايان ادعا کرديم که شوهرم در تهران همسر موقت اختيار کرده است و پس از به دنيا آمدن اين بچه، آن ها از هم جدا شده اند. در واقع با اين حرف مي خواستيم بگوييم که او فرزند خودمان است و کسي در آينده نتواند چيزي بگويد. پيرزن ادامه داد: سال ها به سرعت سپري شدند و دخترم قد کشيد و بزرگ شد. من و شوهرم دختر زيباي خود را با تمام وجود و از صميم قلبمان دوست داشتيم و شرايطي برايش مهيا کرديم که توانست ادامه تحصيل بدهد و ازدواج موفقي داشته باشد. اما افسوس که او هميشه مرا به ديد يک نامادري نگاه مي کرد و سر ناسازگاري داشت. اختلافات و لج بازي هاي دخترم با من از روزي شديدتر شد که شوهرم فوت کرد. او مي خواست مرا از خانه ام بيرون کند و مي گفت بايد حق و حقوق خودم را از تو بگيرم. افسوس که دخترم نمي دانست من هرچه دارم متعلق به اوست و چون نمي خواهم آخر عمر خود سرگردان و آواره بشوم حاضر به فروش خانه ام نيستم. مادر دل شکسته افزود: حدود ۲ ماه قبل دخترم و شوهرش به بهانه اين که مي خواهند مرا همراه خود به سفر زيارتي ببرند يک برگ چک سفيد امضاء از من گرفتند و پس از دو هفته متوجه شدم که آن ها با درج مبلغ ۴۶ ميليون تومان بر روي چک آن را به اجرا گذاشته اند و به اين ترتيب مي خواهند حق خود را از نامادري شان بگيرند. با اعلام شکايت دخترم، دستگير شدم و اين جا مجبور بودم که واقعيت را بگويم. پيرزن برگه اي را نشان داد و گفت: اين وصيت نامه من است و تمام دارايي ام که البته از پدر خدابيامرزم به ارث برده ام را پس از مرگم به نام دخترم کرده ام و...!زن جوان حرف مادر خود را قطع کرد و گفت: مادر جان خواهش مي کنم ادامه نده! نمي خواهم بيشتر از اين شرمنده ات شوم. مادر مرا ببخش!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 483]