واضح آرشیو وب فارسی:عصر خودرو:
ادامه تحقيق براي شناسايي راننده پورشه مرگبار عصر خودرو: اوايل بامداد جمعه يكم مرداماه در پي تصادف يك دستگاه خودروي پورشه با خودروي پژو 405 در خیابان سئول 2 دوختر جوان جانشان را از دست دادند. به گزارش پايگاه اطلاع رساني «عصر خودرو» به نقل از ايران ، به گفته شاهدان، راننده خودروي «پورشه» با سرعت زياد از خيابان «سئول» به طرف خروجي بزرگراه چمران تغيير مسير داد كه در ابتداي خروجي چمران با خودروي پژو 405 كه با سرعت مطمئن در حركت بود، بشدت برخورد كرد.براثر شدت تصادف، بلافاصله كپسول گاز و باك پژو منفجر شد و سه سرنشين پژو در صحنه تصادف زنده زنده سوختند. فرناز قلعه دار ـ تنها بازمانده تصادف مرگبار نيمه شب خيابان سئول، يك زن ايراني مقيم نروژ است كه در گفتوگويي جزئيات تكاندهنده شب حادثه و مرگ دلخراش همسر دو خواهرزاده و نجات معجزهآسايش را تشريح كرد. شمسي ـ 45 ساله ـ كه با يادآوري صحنه مرگ دلخراش عزيزانش اشك ميريخت گفت: نميدانم اين چه سرنوشتي است كه بايد شاهد لحظههاي جان دادن عزيزانم باشم.هيچگاه صداي فريادهاي ملتمسانه خواهرزادههاي جوانم و همسرم كه داخل خودرو گرفتار شده بودند را از ياد نخواهم برد. ضمن اين كه فكر ميكنم اگر راننده خودروي پورشه حداقل از محل تصادف فرار نميكرد شايد الان همسر و خواهرزادههايم زنده بودند و اين داغ سنگين بر دل ما نميماند. از آنجا كه مقيم كشور نروژ هستيم هر چند سال يك بار كه فرصت و شغلمان اجازه ميداد براي ديدار از وطن و خانوادهها به ايران ميآمديم. حدود يك ماه قبل پس از برنامهريزيهاي لازم به ايران آمديم. به طور معمول در سفرها نيز خواهرزادهام ندا ـ يكي از قربانيان حادثه -همراهمان بود و ما را تنها نميگذاشت.آخرين روزهاي سفر خوب و خوش به وطن را پشت سر گذاشته و قرار بود صبح دوشنبه چهارم مرداد به نروژ برگرديم.از آنجا كه پنجشنبه ـ 31 تير ـ به جشن مخاطبان ايراني مقيم خارج از كشور تلويزيون دعوت شده بوديم از دو دختر خردسالمان خواستيم آماده رفتن به جشن شوند.اما آرزو و آيلين گفتند به جشن نميآيند و ميخواهند براي حضور در جلسه مولودي به خانه خاله بروند. من هم اصرار نكردم. بنابراين همراه شوهرم و خواهرزادهام ندا ـ 30 ساله ـ آماده رفتن شديم؛ اما ناگهان خواهرزاده ديگرم الهام ـ 26 ساله ـ از ما خواست او را هم به جشن ببريم.ابتدا به او گفتم: «تو بچه كوچك داري و بهتر است پيش بچه بماني اما گفت: نه «النا» را چند ساعت به مادرم ميسپارم. دلم ميخواهد همراه شما بيايم!» با اين حال باز هم مخالفت كردم كه ديگر اصرار نكرد. اما وقتي سوار خودروي پژو 405 شوهرم شديم تا به محل جشن برويم الهام يك دفعه در ماشين را باز كرد و سوار شد كه ديگر دلم نيامد به او نه بگويم و رفتيم. آن شب خيلي به ما خوش گذشت تا حدود ساعت يك بامداد در جشن بوديم اما چون بايد ساعت 5 صبح با هواپيما به مشهد ميرفتيم راهي خانه شديم.پس از سوار شدن، شوهرم تصميم داشت كولر را روشن كند كه به او گفتم لازم نيست هوا خوب است و شيشه پنجره را پائين ميدهم تا خنك شويم و همين كار را كردم.ماشين حركت كرد. با همسر و خواهرزادههايم از خاطرات خوب جشن ميگفتيم كه ناگهان در خيابان سئول صداي وحشتناكي به گوش رسيد آنقدر صدا شديد و رعبآور بود كه در يك لحظه فكر كردم بمبي كنار ما منفجر شده است اما نميدانم پس از آن چه اتفاقي افتاد. وقتي چشم باز كردم كنار بزرگراه افتاده بودم. مردي بالاي سرم بود. به زحمت بلند شدم و در حالي كه شوكه بودم و بدنم بشدت درد ميكرد چشمم به خودروي همسرم افتاد.صندوق عقب آتش گرفته و درها قفل شده بود. ندا و الهام وحشتزده به شيشهها چنگ ميزدند و تقاضاي كمك ميكردند. همسرم سعي داشت كمربند ايمنياش را باز كند. همان موقع چند نفر با ديدن اين صحنه براي كمك به طرف ما دويدند كه ناگهان صداي انفجار وحشتناكي در فضا پيچيد و شعلههاي آتش و دود همه جا را گرفت.باورم نميشد عزيزانم جلوي چشمانم به همين راحتي و در يك چشم به هم زدن در آتش سوختند و من هم نتوانستم هيچ كاري برايشان انجام دهم. باور كنيد همه كساني كه شاهد اين صحنه فجيع بودند فرياد ميكشيدند و خدا را صدا ميزدند.از همه بدتر اين بود كه راننده «پورشه»اي كه به خودروي ما زد از صحنه فرار كرده بود. شايد اگر ميماند و كمك ميكرد همسر و خواهرزادههايم زنده ميماندند و ما را يك عمر داغدار و دل شكسته نميكردند.«شمسي» كه در اين حادثه آسيب ديده و مجروح شده با گريه گفت: مرا به بيمارستان بردند تا اين كه ديروز با رضايت شخصي خودم و مادرم از بيمارستان مرخص شدم. امروز كه براي پيگيري شكايت به دادسرا رفتم گفتند شخصي به نام عليرضا 24 ساله كه خود را دانشجو و ساكن خيابان فرمانيه معرفي كرده به كلانتري رفته و خودش را راننده پورشه معرفي كرده كه به رغم بروز چنين فاجعهاي متأسفانه با سپردن قرار وثيقه 150 ميليون توماني آزاد است!در حالي كه پيگيريهاي ما نشان ميدهد خودرو متعلق به يك تاجر اهل بوشهر است. از طرف ديگر شنيدهايم شب حادثه دختر جواني به كلانتري ونك رفته و مدعي شده راننده خودروي پورشه نامزدش به نام «صفا» بوده كه قرار است به زودي از كشور خارج شود.ضمناً شماره و مشخصات او را به پليس داده است.خانم «شمسي درگاهي» - زن مجروح و تنها بازمانده حادثه- گفت: من به عنوان يك ايراني مقيم خارج از كشور از مسئولان مربوط در پليس و دستگاه قضايي تقاضا دارم به تنها خواستهام كه شناسايي و دستگيري راننده پورشه و عامل قتل شوهر و خواهرزادههايم است رسيدگي كنند. ضمن اين كه به خاطر بروز اين حادثه پروازم را عقب انداختهام تا پرونده را پيگيري كنم و تا زماني كه عامل حادثه را به سزاي عملش نرسانند رضايت نخواهم داد. سؤال ديگرم اين است كه واقعاً چه كسي جوابگوي 2 دختر كوچك من و دختر يك ساله خواهرزادهام الهام است؟! الهام 9 سال قبل ازدواج كرده بود اما آنها بچهدار نميشدند. آنقدر برايش نذر و نياز كرديم تا اين كه ماه رمضان سال قبل خبر باردارياش راشنيديم. وقتي دخترش «النا» به دنيا آمد از خوشحالي سر از پا نميشناختيم و براي ديدنش لحظهشماري ميكرديم. اما حالا النا كوچولو در جشن يك سالگياش رخت عزاي مادر را به تن كرده است.سه شب است دختر شيرخواره بيتاب مادر است و يك بند گريه ميكند و...شوهرم هميشه ميگفت: اگر مردم وصيت ميكنم جسدم را به ايران ببريد و در خاك وطن دفن كنيد و نميدانستم در اين سفر اين آرزويش هم برآورده ميشود.وي در پايان به خبرنگار ما گفت: از شاهدان حادثه ميخواهم چنانچه كسي چهره راننده پورشه را هنگام فرار ديده براي شناسايي و مجازاتش به ما كمك كند و موضوع را به كلانتري ونك اطلاع دهد تا با شناسايي و دستگيري متهم و مجازاتش دل داغديده و هميشه عزادار ما كمي آرام گيرد و درس عبرتي هم باشد براي جواناني كه سوار بر خودروهاي گران قيمت در خيابانهاي شهر كورس سرعت ميگذارند و اين چنين چندين خانواده را داغدار و نابود ميكنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر خودرو]
[مشاهده در: www.asrekhodro.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4341]