واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: انشای ما درباره عید
به نام خداکه همه ما دانشآموزها و معلمها را آفرید تا بتوانیم درس بخوانیم و آقا معلمها هم بتوانند درس بدهند و نانشان را از این راه در بیاورند و مثل شمع بسوزند و راه را برای ما کور و کچلهای مردم روشن کنند. ما هم هیچی نفهمیم و هی بپرسیم: آقا اجازه این یعنی چی، اون یعنی چی؟ و حوصله معلم عزیزمان را که قرار است بعد از عید برایش یک جفت جوراب با جنس عالی بخریم را سر ببریم و او هم به ما بگوید: لطفاً هر چه زودتر آدم بشوید، کار داریم!موضوع انشای ما درباره تعطیلات عید نوروز است که یک عید سعید باستانی است و ما معنیاش را از بابایمان پرسیدیم و او به ما گفت که برای این عید سعید باستانی است که مردم از آن قدیم ندیمها در این روزها میرفتند خانه هم و سعادت پیدا میکردند که یک پرتقال تامسون کیلویی 1200 تومان را به بچههایشان نشان بدهند و حتی بعضی وقتها این سعادت را بخورند! البته ما که نفهمیدیم یعنی چه ولی به هر حال فرقی نمیکند و ما این را میخواستیم بگوییم که تعطیلات عید را همه دوست دارند و ما بیشتر دوست داریم!به قول بابایمان در این میانه سوء تفاوت! پیش نیاید که فکر کنید ما تعطیلی را به خاطر تعطیلیاش دوست داریم، چون ما خیلی علاقه به عید و سعید و باستان و این چیزها داریم و فقط بحث تعطیلی نیست. ما عاشق عید هستیم چون به قول مجری «به خانه بر میگردیم» دوستیها را زیاد میکند و کدورتها از بین میبرد. یعنی وقتی که عید بشود ما با آن حسن گدا که دوچرخهاش را نداد به ما تا باهاش دور بزنیم و ما هم زدیم توی دماغش آشتی میکنیم و آن وقت با دوچرخهاش میرویم خانه خالهمان و حسن هم تا شب دنبال ما میگردد و ما میخندیم! ما نمیدانیم چرا همیشه ما سر نخود و کشمش میرسیم و هیچ وقت مهمان قبلی نمیشویم. اما به هر حال آجیل زیاد خوب نیست و ممکن است قلب آدم را سوراخ کند و دور دندانهایش را چربی بگیرد و یا یک همچین چیزهایی!
ما در روزهای عید اصلاً بازی و اینها نمیکنیم و فقط پیک شادیمان را حل میکنیم. ما چون به علم دانش خیلی علاقه داریم فقط در این روزها درس میخوانیم و مثل بقیه بچهها به همه مهمانیها نمیرویم مخصوصاً امسال عمراً به خانه عمهمان برویم با آن شوهر خسیساش که هنوز فکر میکند زمان احمد شاه قاجار عیدی میدهد. البته شوهر عمه ما که سوپرگوشت دارد موقع فروش گوشت یک قران هم تخفیف نمیدهد و هی میگوید که مگه شما توی این دوره و زمانه زندگی نمیکنی؟ ما به همه مهمانیها نمیرویم و اگر رفتیم هم آجیل زیاد نمیخوریم تا دندانهایمان خراب نشود . البته اگر بخواهیم زیاد بخوریم هم نمیشود و نمیتوانیم چون قبل از ما مهمانهای قبلی دخل پستهها و بادامها را در آوردهاند و فقط نخود و کشمشاش برای ما مانده و ما نمیدانیم چرا همیشه ما سر نخود و کشمش میرسیم و هیچ وقت مهمان قبلی نمیشویم. اما به هر حال آجیل زیاد خوب نیست و ممکن است قلب آدم را سوراخ کند و دور دندانهایش را چربی بگیرد و یا یک همچین چیزهایی! ما در تعطیلات عید نوروز به مسافرت نمیرویم تا با شهرهای زیبای ایران زمین آشنا نشویم و میمانیم توی خانه و دیجیمون تماشا میکنیم که به قول بابایمان نه خرج هتل و مسافرخانه دارد نه خطر سقوط از دره! ما در روزهای نزدیک عید هر روز روزنامه میخوانیم تا بدانیم بابایمان چقدر عیدی میگیرد و سهمالارث ما دقیقاً چقدر میشود؟ و آیا میشود با آن یک دست کامل لباس با جوراب اضافه خرید یا نه؟ ما در روزهای نزدیک عید هر روز روزنامه میخوانیم تا بدانیم بابایمان چقدر عیدی میگیرد و سهمالارث ما دقیقاً چقدر میشود؟ و آیا میشود با آن یک دست کامل لباس با جوراب اضافه خرید یا نه؟
ما در روزهای قبل از عید و موقع خانه تکانی به مادرمان کمک میکنیم و فرشها را آب میگیریم و مادرمان هر چقدر به ما میگوید که :«جونم مرگ شده! اینقده آب بازی نکن!» که در زبان محلیمان میشود :«عزیز دل من! اینقدر زحمت نکش و خودت را خسته نکن و برو برای خودت آب پرتقال بریز و بخور و خودت را تقویت کن!» گوش نمیکنیم و تا شب به مادرمان کمک میکنیم و او هم تا شب دعایمان میکند و کلاً خوب است! ما مسئله «جمع نقیضین» که توی کتاب فارسیمان بود را نمیفهمیدیم و بابت آن دعاهای زیادی از معلممان شنیده بودیم. اما وقتی آقا معلم از ما درباره احساسمان از سیزدهبهدر پرسید، کل مسئله را به خوبی فهمیدیم. یعنی اینکه ما وقتی سیزدهبهدر میآید هم خوشحال میشویم که قرار است برویم به دامن دشت و صحرا و اینها و آنجا با عجایب طبیعت آشنا بشویم و بنشینیم لب جو گذر عمر را هم نگاه کنیم و اصلاً با بچههای دیگر فامیل آتش نسوزانیم و شیطانی نکنیم و آنها را هم به راه راست دعوت کنیم و بگوییم که اگر توی دماغ داییمان که سبیل دارد شاخه نازک بکنند، این کار بدی است یا اینکه سوسکها و مورچهها را خیلی بد میشود که بریزیم توی کیف دختر خالهمان که تازه نامزد کرده و از اینها ...آها! داشتیم میگفتیم که ما خوشحال میشویم که 13 بدر میآید و از آن طرف هم ناراحت میشویم که تعطیلی تمام میشود و باید به مدرسه برویم و با خوشحالی درس بخوانیم، این میشود «جمع نقیضین» و این بود انشای ما درباره عید! عبدالله مقدمیتهیه برای تبیان : مریم امامی ، تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 6867]