واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: چيدن يك بغل ستاره
خانه فيروزهاي- ساجده عرب سرخي:
سالها در راهي رفتهاي و ماهها چلهنشيني كردهاي، دور از مردم؛ بالاي كوه؛ توي تاريكي غار.
فرسنگها از فراز و نشيب كوههاي يكدست سنگي گذشتهاي و حالا يك نفر ميآيد. ميآيد آن بالا. در بالاترين نقطه افق كه ديده ميشود، ميايستد. جايي بين زمين و آسمان.
قدش بلند است. صدايش آواز سليمان و نغمه داود را تداعي ميكند. او ميآيد تا صدايت كند. تو را به بهترين نام ميخواند و بهترين خاطره زندگي ات را ميسازد.
قلبت پر از شور است و شكوه؛ شكوه يك ايمان تازه. يك بغل ستاره را كه تازه از آسمان چيدهاي، در آغوشت ميفشاري. آرام و سبك از كوه سرازير ميشوي، ميخواهي دستهاي غبار گرفته و خاكي آدمها را پر از ستاره كني. ميروي كه نغمه داود را در صحرا پخش كني كه ...
غمي به سراغت ميآيد. با ستارههايت مهربان خواهند بود؟ نغمههايت را ميشنوند؟ از سرعتت كم ميشود. نميداني با ايمان نورستهات چه ميكنند.
همچنان در انديشهاي كه در پايان راه، خدايت را در دامنه يافتهاي. در آغاز يك راه ناپيدا پيدايت كرده است و در پايان راه هم هوايت را دارد.
به بهانه عيد بزرگ مبعث، با چند سؤال سراغ چند نفر از هنرمندان كشور ميرويم، به اين اميد كه با نگاهها و تصويرهاي تازه و متنوعي كه از زندگي پيامبر اعظم ص و وحي به ما ميدهند، راهي براي آشنايي بيشتر و صميميتر شدن با پيامبر خداص باز كنيم. اول سؤالها را آوردهايم و بعد جوابها را به ترتيب حروف الفبا.
1 - به نظر شما، امروزه به كدام ويژگيهاي پيامبرص بيشتر نياز داريم؟
2 - چه حسي از اولين آيههاي نازل شده بر پيامبرص اسلام داريد كه با خواندن شروع ميشود و به آفرينش خداوندي اشاره ميكند كه با قلم آموزش ميدهد؟
3 - خاطرهاي از شنيدن يا خواندن آيهاي از قرآن به ياد داريد كه در لحظههاي خاص حال شما را دگرگون كرده باشد؟
4 - يادتان هست چه زماني و با چه تصويري با پيامبرص آشنا شديد؟
5 - اگر بخواهيد عيد سعيد مبعث را تبريك بگوييد، قبل از همه به چه كسي و با چه جملهاي تبريك ميگوييد؟
6 - جذابترين واقعه يا واقعههايي كه درباره زندگي پيامبرص شنيدهايد كدام بوده است؟
7 - به نظر شما حساسترين لحظه يا رويداد زندگي پيامبرص چه بوده است؟
آرام آرام برميخيزد!
منوچهر اكبرلو - نويسنده و منتقد:
1 - همانها كه جذاب ترين لحظه هاي دوره زندگي پيامبرص را شكل ميدادند: محبت، سادگي و لبخند.
2 - !
3 - فبأي آلاء ربكما تكذبان. (آيهاي كه بسيار در سوره الرحمن تكرار ميشود) هر لحظه، در هر هنگامه هر رويداد، هر خوشي و هر ناخوشي كه به سراغمان ميآيد و شاد يا غمگينمان ميكند، يادِ اين آيه ميافتم و اين مفهومش كه «كدام نشانه پروردگار را ميشود انكار كرد؟»
4 - تصوير سه چهار سالگيام از ايشان. يك پيرمرد بلند قامت با شنل بلند.خيلي بلند.
5 - به خودم! تبريك هم نميگويم. هشدار ميدهم كه: يك عيد مبعث ديگر! پيامبر را شناختهاي يا هنوز ...
6 - آن جاهايي كه حضرت، ميبخشيده است، لبخند ميزده و ساده ميگرفته است.
7 - آنجا كه پس از نزول وحي، از كوه پايين ميآيد و آرام آرام به مكه نزديك ميشود.
چه تصوري ميتوان داشت؟
علي دانشور – گرافيست و تصويرگر:
1 - به نظرم ميآيد كه ما به عنوان انسانهايي كه الگويمان پيامبر مكرم اسلام ص هستند، به تمام ويژگيهاي اين اسوه حسنه نيازمنديم و بايد به همه آنها برسيم و براي رسيدن به آنها بايد تلاش كرد و از خداوند استمداد كرد. ويژگيهاي عظيمي مثل عبادت، محبت و عشق به بندگان خدا، استقامت در دين و تحمل سختيها و ناگواريها.
2 - وقتي بدانيم كه اولين آيههاي نازل شده با كلمه«اقرا» (بخوان) بر قلب پيامبر گرامي نازل شده و سپس آفرينش انسان مطرح شده، شايد بشود چنين برداشت كرد كه بايد انسان فهم خودش را از فهم مادي و جسماني بالاتر ببرد و به علوم ملكوتي نيز دست پيدا كند و در پي آن به هدف از خلقت خود پي ببرد كه بزرگترين امر، خودشناسي است كه در پي آن خدا شناسي محقق خواهد شد، انشاءالله.
3 - هر وقت آيه 88 سوره مبارك حضرت يوسفع را ميخوانم، به ياد امام زمانمان ميافتم و خود را همچون برادران خاطي يوسف ميبينم كه انتظار بخشش و صدقهاي از جانب آن عزيز و سرور دارم.
اين آيه ميفرمايد: «قالوا يا ايها العزيز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعه مزجه فاوف لنا الكيل و تصدق علينا ان الله يجزي المتصدقين. وقتي برادران خطاكار حضرت يوسف به امر پدرشان به خدمت حضرت يوسف آمدند، گفتند: اي عزيز مصر، ما با همه اهل بيت خود به فقر و بيچارگي گرفتار شدهايم و با متاعي ناچيز و بيقدر به حضور تو آمدهايم. محبت فرما و بر قدر احسانت بيفزا و از ما به صدقهاي دستگيري كن كه خدا صدقه بخشندگا ن را نيكو پاداش ميدهد.»
4 - به زمان يا تصوير خاصي نميتوانم اشاره كنم. من هم مثل همه بچههايي كه در يك خانواده مذهبي يا معمولي زندگي ميكردند، با پيامبر عزيز آشنا شدهام.
5 - عيد سعيد مبعث را قبل از هر كس به وجود نازنين خود پيامبرص و اهلبيت ايشان خصوصاً حضرت مهدي (عجلالله تعالي فرجهالشريف) و تمام شيعيان و مسلمانان جهان تبريك ميگويم. اميدوارم ما هم بتوانيم لحظهاي را پيدا كنيم كه آن لحظه، لحظه مبعوث شدنمان در درونمان بشود.
6 - روايتها، حكايت ها و حادثههاي زيادي از پيامبر گرامي اسلامص شنيدهايم كه همگي جذاب و شنيدني هستند. اما مطلبي را خواندم كه خيلي برايم جالب بود. گفتهاند روزي پيامبر عزيز در كوچههاي مدينه در حال حركت بود كه ديدند بچهها مشغول بازي با حسنين ع هستد. حضرت متوجه يكي از كودكان ميشوند و به نزد او ميروند و دست بر سر او ميكشند و نوازشش ميكنند و ميبوسند، برخي علت اين امر را از ايشان جويا ميشوند.
پيامبر در جواب ميفرمايند: اين كودك خيلي به حسين من توجه ميكند... او از ياران حسينم خواهد بود و همان كودك را سالها بعد، روزعاشورا، در ركاب مولايش حسين ع ميبينيم كه به شهادت ميرسد.
7 - حساسترين لحظه و رويداد زندگي پيامبرص بعد از مبعوث شدن، به نظرم داستان تولد حضرت فاطمهس باشد؛ آن هنگام كه خداوند فرمود: انا اعطيناك الكوثر... رويدادي بسيار شنيدني و جذاب كه خداوند وجود نازنين سرور زنان جهان را به پيامبرص و عالم هديه فرمود.شرح و بيان بسيار زيبايي از اين داستان در كتاب «كشتي پهلو گرفته» سيد مهدي شجاعي آمده است.
اگر نميآمدي، در تاريكي ميمانديم
بهروز رضايي كهريز – نويسنده و روزنامهنگار
1 - به خلوصش، به مهربانياش، به حيا و شرمش و احترامش به دانايي و كارداني ديگران.
2 - ميگويند قلم نخستين چيزي است كه خداوند آفريد و با آن بود كه آفرينش هستي را رقم زد. قلم يكي از بزرگترين نعمتهاي خداوند بر بشر است. از اين رو شگفتآور نيست كه خداوند يادآوري كند كه ما را به آموختن با قلم راه برده است. آن هم جايي كه سخن از خواندن است و قرار است معجزه هميشگي اين دين تر و تازه، كتاب باشد.
3 - در لحظههاي گوناگون زندگيام، غم و شادي فراوان داشتهام. در اين لحظهها كه به قرآن پناه بردهام، هر بار با چتر آيهاي به من پناه و با مسكن سورهاي به من آرامش داده است. حالا كه فكر ميكنم ميبينم در بين اين سورهها هر بار كه به سوره مزمل و مريم (خصوصاً ماجراي خود مريم) ميرسم، هنوز حسي عجيب پيدا ميكنم.
4 - يادم نيست. ولي يكي از نخستين تصويرهايي كه از پيامبرص يادم ميآيد ماجراي سفر او به شهر طائف است. من در سن و سالهاي كودكي از كار آن كودكان كه پيامبرص را سنگ ميزدند، خيلي ناراحت شدم. برايم قابل قبول نبود كه بچهها به دنبال اين مرد و همراهش بيفتند و آنها را سنگ بزنند به جرم اين كه مردم را به خدا ميخواند.
5 - كمي شعاري ميشود ميدانم. ولي حقيقتاً فكر ميكنم بايد به خودمان تبريك بگوييم. اگر پيامبرص نميآمد و خداي واقعي را به ما نشان نميداد، براي هميشه در تاريكي گمراهي ميمانديم. لابد حرفهايي را كه مردم مختلف به پيامبرانشان ميزدند، در قرآن خواندهايد. اگر قرآن نميآمد ما هم يكي از آنهايي بوديم كه از اين حرفهاي مسخره فراوان ميزديم.
6 - به نظرم از همه جذابتر لحظهاي است كه پيامبرص با شكوه و عزّت وارد مكّه ميشود و با بزرگواري تمام مردم مكه را ميبخشد. وقتي اين روز را با روز گريز پنهانياش از اين شهر و ستمهايي كه در همين شهر بر او رفته است، مقايسه ميكنم، به نظرم خيلي دلانگيز و جذاب ميرسد. گرچه صحنههاي جذّاب در دوره پيامبري او كم نيست.
7 - حساسترين لحظه به نظرم لحظهاي است كه عمرو بن عبدود از خندق مدينه گذشته است و مبارز ميطلبد. مؤمنان همه سر را به زير انداختهاند و كسي به مبارزه او نميرود. او بلند بلند رجز ميخواند و ميگويد: اگر راست ميگوييد و بهشتي هستيد، بياييد تا شما را به بهشت بفرستم. رفتن به مبارزه اين مرد، مساوي با مرگ حتمي است. عليع جوانمردانه پا پيش ميگذارد و براي نبرد اجازه ميگيرد. قهرمانانه او را از پا درميآورد و در اين هنگام است كه پيامبرص نفسي از سر راحتي ميكشد و ميفرمايد: ضربهاي كه عليع زد، با تمام عبادت جن و انسان برابري ميكند.
شايد هيچ كجاي ديگري در تاريخ اسلام نباشد كه عاشقان شهادت دربرابر گستاخيهاي يك كافر چنين آرام بوده باشند. و شايد هيچگاه ضربه يك شمشير نتوانسته باشد پيوند محكم دشمنان رسول خداص ، را كه ميخواستند ريشه دين تازه را بخشكانند، چنين پاره كند.
منبر پيامبرص- عكس از ابراهيم رستمي
بي تو نميتوانيم حق را از باطل بشناسيم
احمد مهدوي قائمي – گرافيست
1 - قدرت تشخيص حق و باطل را بسيار كم داريم.
2 - نشانه اهميتي است كه خداوند به علم توأم با معرفت و شناخت قائل شده است.
3 - آيه اي كه در روز غدير برپيامبرص نازل شد با اين مضمون كه اگر اين پيام را به امتت نرساني رسالتت كامل نميشود... درباره انتخاب جانشين نبوت.
4 - در دوران كودكي با شنيدن داستان زندگي كودكي پيامبر ص و ماجراهايي كه نزد حليمه، دايهاش، اتفاق افتاد.
5 - به پدر و مادر كه نزديكترين بزرگان ما هستند، ميگويم: عيدتان مبارك!
6 - ماجراي مخفي شدن پيامبرص در غار از ديد مشركان، زمان هجرت از مكه به مدينه كه به اذن خداوند عنكبوت تار تنيد و كبوتران لانه كردند تا پيامبرص در امان باشد.
7 - زماني كه به پيامبري مبعوث شد، كه حامل خبر نبوت خود به امتش بود.
خدا در دل هاي مهربان و بيكينه خانه ميكند
وحيد نيكخواه آزاد – شاعر و كارگردان:
1 - پيامبر خدا رحمه للعالمين بود. يعني مهربان براي همه مردم. امروز هم مثل هميشه، همه به اين مهرباني نياز داريم. چون خدا فقط در دلهاي مهربان و بيكينه خانه ميكند.
2 - اولين آيهها شايد بزرگترين و مهمترين حرفهاي خداوند براي انسان ها را در خود داشته. خداوند در اين آيهها از پيامبرص چه درخواستي ميكند و او را به چه كاري فرمان ميدهد؟ خواندن. و خود را چگونه معرفي ميكند؟ خدايي كه با قلم آنچه را كه انسانها نميدانند به آنها ميآموزد. اين آيهها همه ما را به خواندن دعوت ميكنند و آموختن با قلم. و به ما ميگويند خداوند با كساني كه قلم در دست ميگيرند و براي آموختن ميكوشند، همراه است.
3 - توي لحظههاي سختي و ناراحتي مرتب تكرار ميكنم: الا بذكرالله تطمئن القلوب (آيه 28 سوره رعد). ياد كردن خدا يعني وصل شدن به بزرگترين قدرت عالم و كسي كه با بزرگترين قدرت عالم يكي شده باشد، نه ميترسد و نه نا آرام ميشود.
4 - كلاس ششم دبستان، استاد سيد علي موسوي گرمارودي معلم انشاي ما بود. آن سال شعري كه درباره پيامبرص و غار حرا گفته بود، برنده جايزهاي شد. پيوند شعر معلم انشا كه دوستش ميداشتم و پيامبرص برايم خاطرهاي ماندگار است.
5 - عيد مبعث، عيد باز شدن زيباترين درِ آسمان است. اين عيد را به كساني تبريك ميگويم كه پنجرههاي رو به آسمانشان را هميشه باز نگه ميدارند.
6 -جذابترين واقعه براي من فتح مكه است. پيامبرص بيشترين آزار را در مكه و از اهل مكه ديده بود. اما وقتي با سپاه بزرگش به مكه بازگشت و آنجا را فتح كرد همه را بخشيد.
7 - حساسترين لحظه زندگي پيامبرص همان لحظه اولين وحي است اين لحظه نه فقط براي پيامبر، بزرگترين لحظه زندگياش بوده، بلكه در تاريخ زندگي بشر بينظير و استثنايي است.
تاريخ درج: 31 تير 1387 ساعت 11:48 تاريخ تاييد: 8 مرداد 1387 ساعت 08:57 تاريخ به روز رساني: 8 مرداد 1387 ساعت 08:56
سه شنبه 8 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 454]