تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):ایمان به صرف ادعا و آرزو نیست، بلکه ایمان آن است که خالصانه در جان و دل قرار گیرد و ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804749586




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد.  جام جم: دست برتر ايران، قوي‌تر از گذشته «دست برتر ايران، قوي‌تر از گذشته» عنوان يادداشت روز روزنامه جام جم به قلم مهدي فضائلي است كه در آن مي‌خوانيد؛ حوادث پس از انتخابات دور دهم رياست‌جمهوري، ابعاد مختلفي داشت كه هر يك جداگانه مي‌تواند مورد كنكاش و تحليل قرار گيرد. پرسش‌هاي گوناگوني نيز وجود دارد كه پاسخ دقيق و صحيح به اين پرسش‌ها گره از ابهامات موجود خواهد گشود. فتنه‌اي كه ايجاد شد براساس برنامه‌ريزي قبلي بود يا اتفاقي؟ عوامل اصلي پشت صحنه فتنه چه كساني يا چه گروه‌هايي بودند؟ آشوبگران چگونه سازماندهي مي‌شدند؟ نقش برخي نامزدها در اين ماجراها چه بود؟ اين نامزدها از نيات عوامل پشت صحنه مطلع بودند يا نه؟ و آيا فتنه تمام شده يا فعلا به پشت صحنه منتقل شده است؟ از جمله اين پرسش‌‌هاست. يكي از ابعاد مهم و قابل تحليل اين وقايع، مداخله چند كشور غربي بخصوص انگليس، فرانسه و آمريكاست. درباره اصل مداخله و كيفيت آن شايد بحث جديدي لازم نباشد؛ چرا كه واضح‌تر از آن است كه بشود در آن ترديد كرد اما اين پرسش قابل طرح است كه آيا اين كشورها از قبل در جريان چنين فتنه‌اي بودند و با هماهنگي عوامل داخلي خود و با برنامه‌ريزي از پيش تعيين شده در ايجاد آن نقش‌آفريني كردند يا اين كه اين فتنه در داخل ايجاد شد و آنها فرصت را مغتنم شمرده به بهره‌برداري حداكثري از آن پرداختند؟ علي‌القاعده پاسخ اين پرسش براي دستگاه‌هاي اطلاعاتي و امنيتي ايران روشن است اما در مقام تحليل براي هر يك از اين گزينه‌ها قرائني وجود دارد. صرف نظر از اين كه كدام گزينه صحيح است، اهم اهداف اين مداخله را مي‌‌توان موارد زير دانست. 1)‌ براندازي نظام در صورت ممكن 2)‌ تضعيف نظام و پايين آوردن دست ايران در معادلات بين‌المللي 3)‌ ايجاد شكاف بين مردم و حاكميت 4)‌ ايجاد شكاف در حاكميت درخصوص براندازي بايد گفت، تعيين چنين هدفي با چنين راهكاري و براي نظامي چون نظام جمهوري اسلامي ايران، بسيار كوته‌نظرانه و ناشي از عمق ناداني اين كشورها نسبت به حقيقتي است كه در ايران شكل گرفته. نظامي كه غائله‌‌هاي پيچيده مانند غائله كردستان، گنبد و خلق عرب و نيز ترورهاي سنگين و پي در پي مانند ترور 72 چهره برجسته كشور از جمله شهيد بهشتي در حادثه هفتم تير و رئيس‌جمهور و نخست‌وزير وقت در 8 شهريور را آن هم در سال‌هاي آغازين استقرار خود تجربه كرده است؛ نظامي كه 8 سال دفاع مقدس را در برابر همه قدرت‌هاي شرق و غرب با سربلندي پشت سر گذاشته، نظامي كه سال‌هاي متمادي در تحريم اقتصادي به سر برده و نه‌تنها تضعيف نشده بلكه هر روز قوي‌تر از قبل در صحنه حاضر بوده است، نظامي كه نفوذ معنوي‌اش در جاي جاي دنيا از خاورميانه و كنارگوش رژيم صهيونيستي‌ گرفته تا آمريكاي لاتين و در حيات خلوت آمريكا تا آفريقا، اروپا و آسياي ميانه در حال افزايش است، نظامي كه توليد علم در آن شتاب گرفته است و در بسياري علوم نو جزو برترين‌هاي دنياست، نظامي كه ساختار حكومتي‌اش نو اما مستحكم است، نظامي كه در آغاز دهه چهارم استقرار خود مشاركت 85 درصدي را به نمايش مي‌گذارد و از همه مهمتر نظامي كه مستظهر به حمايت‌ها و عنايت‌هاي غيبي است را مگر مي‌شود با فتنه‌هايي از اين دست برانداخت؟زهي خيال باطل. اين وقايع تلخ بود و ناگوار اما با تدبير مسوولان و همراهي و همدلي مردم، نظام اسلامي را چند درجه ارتقاء خواهد بخشيد و به استحكام آن خواهد فزود. در مورد گرفتن دست برتر از ايران در معادلات بين‌المللي و مذاكرات آينده نيز بايد گفت: اولا آنها به دنبال مذاكره بوده و هستند و ايران نه‌تنها اصراري به مذاكرات خصوصا با آمريكا نداشته، همواره استنكاف ورزيده است ثانيا شرايط منطقه به گونه‌اي است كه امكان ندارد مسائل كشورهاي آن بخصوص فلسطين، لبنان، عراق و افغانستان بدون همكاري ايران حل شود و ايران به اين موقعيت خود واقف است. ثالثا در هر حال آنها با دولتي طرف هستند كه برآمده از دل يك مشاركت 85 درصدي و با متجاوز از 24 ميليون راي است و چنين دولتي نه‌تنها دستش پايين نيامده كه به مراتب قوي‌تر از گذشته در صحنه بين‌‌الملل حضور خواهد داشت و آينده اين واقعيت را بيشتر روشن خواهد كرد. اما در مورد نقار و كدورت بين مردم و حاكميت و يا در خود حاكميت نيز چند نكته گفتني است. نكته اول اين كه اين نقار بين بخشي از مردم و حاكميت است و نه همه مردم كه البته اين بخش نيز هم به لحاظ كمي و هم از نظر كيفي مهم و ارزشمند هستند. ثانيا كدورت ايجاد شده عمدتا ناشي از سوءتفاهم است و اطلاعات نادرست كه قطعي پنداشته شده است. قطعا بتدريج و پس از فروكش كردن غبار فتنه و رفع سوءتفاهم، رابطه اين بخش نيز قوي‌تر از گذشته با حاكميت تداوم خواهد يافت. در بين مسوولان نظام نيز همواره اختلاف نظر بوده است ولي استحكام و ثبات ساختار سياسي كشور در كنار يك نقطه اشتراك بسيار مهم و پررنگ يعني ايستادن در مقابل بيگانه اين كدورت‌ها را حداكثر خانگي نگه خواهد داشت. اساسا در روحيه و فرهنگ ايرانيان، ايستادن در برابر بيگانه ارزش و موجب سربلندي و همراهي با بيگانگان اسباب ذلت و روسياهي بوده است. و تاريخ اين سرزمين از هر دو، مصاديق بسيار در خود نهفته دارد. سخن آخر اين كه در جريان اين فتنه، اين چند كشور غربي خسارت زيادي ديدند. اول اين كه به‌رغم حمايت‌هاي بي‌شائبه و البته ناشيانه اين فتنه خاموش شد و آنها در يك ماجراي كور سرمايه‌گذاري كردند و به حيثيت نداشته خود بيشتر لطمه زدند. ثانيا دست آنها و دشمني آنها با ايران براي چندمين بار باز و آشكار شد. فراموش نكرده‌ايم تلاش دولت جديد آمريكا را كه مي‌خواست ايرانيان مسائل گذشته را فراموش كنند و درهاي تازه‌اي بگشايند. نه‌تنها تاريخ پر از ظلم و ستم آنها فراموش نشد، خيانتي ديگر نيز به فهرست قبلي افزوده شد. اين كشورها بدانند تعاملشان با ايران دشوارتر از قبل خواهد بود و مذاكراتي كه آنها به‌دنبالش بودند اگر آغاز شود در فضايي تيره و در يك بي‌اعتمادي كامل انجام خواهد شد. آفتاب يزد: آقاي رئيس جمهور آيا شما اجازه داده‌ايد؟!   «آقاي رئيس جمهور آيا شما اجازه داده‌ايد؟!»عنوان سرمقاله روزنامه‌ آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ آقاي محمود احمدي‌نژاد در نطق تلويزيوني هفته گذشته خود، سخن بهار 85 و 86 و پاييز 87 خود در خصوص مخالفت با برخي اقدامات در قالب طرح امنيت اجتماعي را تكرار كرد. او بدون آنكه براي مردم روشن كند چرا از سال 85 تاكنون جلوي برخي اقدامات را نگرفته است گفت: » البته بنده اجازه ادامه چنين برخوردهايي را نخواهم داد.«‌‌ قاعدتا مردم حق دارند سوال كنند از بهار 85 كه احمدي‌نژاد به صراحت مخالفت با برخوردهاي پليسي- و به تعبير خود او بگير و ببند- در مسائل فرهنگي را اعلام كرد تا تابستان 88، چه تغيير مهمي در عملكرد پليس يا ميزان اختيارات رئيس دولت به وجود آمده است كه احمدي‌نژاد اكنون از طريق تلويزيون، ايستادگي در برابر اينگونه اقدامات را به مردم وعده مي‌دهد؟ اما به فرض كه كسي اين سـوالات را پاسخ يافته بداند بلافاصله سوالات ديگري در اذهان به وجود مي‌آيد. نخستين سوال آن است كه كدام برخورد پليس، موجب دل نگراني رئيس دولت نهم شده است؟ آيا او از اينكه آزادي رفتار يا اختيار انتخاب پوشش گروهي از مردم مورد بي‌توجهي قرار گرفته، ناراحت است يا نوع رفتار پليس، عصبانيت احمدي‌نژاد را به دنبال داشته است؟ هر كدام از دو فرض فوق كه صحيح باشد مي توان از احمدي‌نژاد سوال كرد كه آيا در همين روزها، محدود شدن آزادي مهم‌تري از مردم - يا به قول بعضي‌ها، همين 13، 14 ميليون نفر- را لمس نكرده است؟ آيا برخوردهاي انجام شده در برابر اين گروه از مردم، مورد تائيد احمدي‌نژاد بوده و اواجازه ادامه همين برخوردها را خواهد داد؟ آيا رئيس دولت به زيردستان خود اجازه داده است كه برخلاف اصل 27 قانون اساسي، از صدور مجوز براي راهپيمايي يا تجمع حاميان موسوي و كروبي خـودداري كنند؟ راستي به نظر احمدي‌نژاد و يارانش، درحال حاضر دفاع از كدام قشر واجب‌تر است؟ كساني كه به ادعاي حاميان طرح امنيت اجتماعي، هنجارهاي جامعه اسلامي را شكسته‌اند مستحـق دلسـوزي بيشتر هستند يا كساني كه پايبندي خود به هنجارها را در راهپيمايي بي نظير 25 خرداد به نمايش گذاشته‌اند؟ البته نگارنده به هيچ‌وجه با بعضي برخوردهاي فيزيكي به بهانه هنجارشكني تعدادي از جوانان- به فرض پذيرش ادعاي هنجارشكني آنان- موافق نيست. از سوي ديگر، تبديل اين پديده فرهنگي - يا ضـدفـرهنگـي- به سوژه محبوبيت‌طلبي برخي مسئولان نيز موجب تاسف است؛ به خصوص آنكه محبـوبيـت‌طلبـان، كسـانـي بـاشنـد كه به گفته فرماندهان نيروي انتظامي، دستورالعمل‌هاي طرح امنيـت اجتماعي با حضور خود آنان بررسي و تصويب شده است اما به يقين، تعداد كساني كه نسبــت بــه ايــن رفتـارها معترضند در مقايسه با معترضان به برخي اتفاقات انتخاباتي، در اقليت قرار دارد. پس چگونه است كه رئيس دولت نهم، حداقل براي چهارمين بار در حمايت از آن قشر اقليت، نطق تلويزيوني مي‌كند اما در خصوص موضوع‌مهم‌تر روز يعنـي بـرخـوردهـاي رفتـاري و گفتاري در برابر معترضان به روند انتخابات، سكوت پيشه مي‌سازد؟ آيا مقايسه اين سكوت با هشدار شديداللحن احمـدي‌نـژاد بـه دسـت انـدركاران طرح امنيت اجتماعي، نشان نمي‌دهد كه مخالفت با برگزاري تجمع آرام و متين طرفداران موسوي و كروبي يا بعضي برخوردها نسبت به معترضان و نيز روند تعقيب و بازداشت بعضي معترضان، »با اجازه رئيس دولت« بوده است؟ رئيس دولت نهم در نطق اخير تلويزيوني با تاكيد مجدد بر مخالفت خود با بعضي اقدامات پليسي در موضوعات فرهنگي گفت: »البته بنده اجازه ادامه چنين برخوردهايي را نخواهم داد و اگـر لازم شد با مردم سخن خواهم گفت« آيا احمدي‌نژاد در تحولات اخير و رفتار زيردستان خود هيچ نكته‌اي نيافته است كه موجب تضييع حق معترضان انتخاباتي شده باشد تا به همكاران خويش بگويد »اجازه ادامه چنين برخوردهايي را نخواهم داد و اگر لازم باشد با مردم سخن خواهم گفت«؟ علاوه بر اين موضوع مهم داخلي، در روزهاي اخير يك حادثه مهم در عرصه بين‌المللي به وقوع پيوسته است. اين حادثه، سركوب خشن مسلمانان در تركستان شرقي به دست عده‌اي از چيني تبارها و سكـوت حمـايـت‌گرانه دولت چين و همراهي ماموران دولت چين در سركوب اين مسلمانان بي دفاع است. همين مسئله، واكنش‌هاي شديدي را در عرصه بين‌المللي به ويژه در جهان اسلام به دنبال داشته است. هم زمان با اين مسئله، يك خبرگزاري نــزديــك بــه دولــت ايـران اعلام كـرد: »ايران از شركت‌هاي چيني دعوت كرده تا در پروژه‌هاي بـزرگ نفتي جمعاً به ارزش 8/42 ميليارد دلار سرمايه‌گذاري كنند.« برخلاف طرح امنيت اجتماعي كه در حوزه مسئوليت مــســتــقـيم رئيس دولت قرار ندارد، دعوت براي انعقاد قراردادهاي بزرگ اقتصادي، از مسئوليت‌هايي است كه رئيس دولت بيشترين نقش را در آن دارد ولذا قاعدتاً اين كار »با اجازه رئيس دولت« انجام شده است. اين در حالي است كه ميزان توانمندي فني چيني‌ها قبلاً در پروژه‌هايي بسيار كوچك مانند احداث بزرگ راه شمال به نمايش گذاشته شده و قابليت اعتماد به چيني‌ها در عرصه‌هاي سياسي نيز با راي مثبت آن كشور به قطعنامه‌هاي ضد ايراني شوراي امنيت،‌آشكار شده است. از سوي ديگر، يكي از مهمترين شعارها در دولت نهم، حمايت از مظلومان به ويژه مسلمانان مظلوم جهان بوده است. لذا هر كس حق دارد سوال كند »در شرايطي كه تركيه براي همبستگي با مسلمانان چين، به فكر تحريم كالاهاي چيني است و ساير كشورهاي اسلامي هم تحركاتي در اين زمينه آغاز كرده‌اند، چگونه رئيس دولت نهم به همكاران خود اجازه مي‌دهد به دنبال انعقاد قرارداد‌هاي سنگين با چيني‌هاي مسلمان كش و در عين حال كم اعتبار - به لحاظ سياسي، فني و اقتصادي - باشند؟« اگر هم اين كاربدون اطلاع و اجازه رئيس دولت انجام شده است بهتر است او قبل از خط و نشان كشيدن براي ساير دستگاه‌ ها، به فكر اصلاح رفتار سياسي، اقتصادي و مديريتي سازمان‌هايي باشد كه مستقيماً زير نظر دولت و رئيس آن كار مي‌كنند. به صورت خاص، احمدي نژاد بايستي نشان دهد كه نه به همكاران خود در وزارت كشور اجازه داده است حق برگزاري تجمعات را از حاميان رقيب او سلب كنند و نه به وزارت نفت اجازه خواهد داد كه ضمن هدر دادن سرمايه‌هاي ملي از طريق سپردن پروژه‌هاي بزرگ نفتي به چيني‌ها، ايران را به خاطر نزديكي به چين در شرايط فعلي، در جهان اسلام بدنام نمايد. كيهان: از اتوبان هاي اشتوتگارت تا دادگاه «درسدن» «از اتوبان هاي اشتوتگارت تا دادگاه درسدن» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛شهادت مظلومانه «مروه شربيني» بانوي محجبه مصري در دادگاه شهر «درسدن» آلمان اگرچه خشم ملت هاي مسلمان و بسياري از آزادانديشان جهان را به دنبال داشته است و ديروز در ايران اسلامي نيز تابوت نمادين او كه به حق «شهيده حجاب» نام گرفته است روي شانه نمازگزاران جمعه تشييع شد و اين خشم و خروش هر چند به زودي خاموش نخواهد شد، اما در اين ميان نكته اي است كه متأسفانه از نگاه و كانون توجه جهان اسلام و ملت هاي مسلمان دور مانده است و آن نكته- بخوانيد يك واقعيت تلخ و غير قابل انكار- اين كه، مروه شربيني را دولت آلمان به شهادت رسانده است، نه «يك شهروند آلماني»! تا آنجا كه در گزارش هاي خبري آمده است، ملت هاي مسلمان در خشم و خروش خود عليه اين جنايت خواستار محاكمه قاتل آلماني و اشد مجازات براي او شده اند و ديروز بالاترين مقام دادستاني مصر- دادستان كل - در واكنش به اعتراض گسترده مردم اين كشور كه سكوت دولت مصر را معني دار! و نشانه وابستگي حسني مبارك مي دانستند، در يك كنفرانس مطبوعاتي و راديو تلويزيوني اعلام كرد تحقيقات درباره چگونگي حادثه منجر به شهادت مروه شربيني را آغاز كرده و به مردم خشمگين مصر قول داد؛ بعد از پايان تحقيقات از دولت مصر مي خواهد، عليه قاتل آلماني به دولت اين كشور شكايت كند! از سوي ديگر «شيخ محمد طنطاوي» مفتي اعظم - بخوانيد درباري- مصر كه سال گذشته در كنفرانس اديان در نيويورك شركت كرده و همزمان با جنايات وحشيانه صهيونيست ها عليه مردم غزه، در حاشيه اين كنفرانس با شيمون پرز رئيس جمهور رژيم صهيونيستي به خوش و بش نشسته بود، طي مصاحبه اي درباره شهادت مروه شربيني ضمن محكوم كردن اين جنايت، هشدار مي دهد كه «بايد مراقب بود، اين حادثه به روابط دنياي اسلام با جهان غرب آسيب نرساند»! و... ماجرا، اما فراتر از جنايت يك شهروند آلماني است و شواهد و قرائن موجود- آنگونه كه خواهد آمد- كمترين ترديدي باقي نمي گذارد كه قتل مروه شربيني به دستور مستقيم دولت آلمان صورت گرفته و قاتل اگرچه مستحق مجازات مرگ است- و ان شاءالله اين مجازات به دست مسلمانان غيرتمند حتي در زندان شهر «درسدن» انجام پذيرد- ولي وي در اين ماجرا فقط عهده دار يك مأموريت بوده است. چرا...؟! 1- از اكتبر سال 2001 ميلادي- يك ماه بعد از ماجراي حمله به برجهاي دو قلوي تجارت آمريكا در نيويورك- و در پي يك مصوبه از سوي دستگاه قضايي آلمان، تمامي مراجعه كنندگان به دادگاه- غير از قاضي و دادستان- بازرسي كامل بدني مي شوند. مطابق اين مصوبه كه اجراي آن با دقت نزديك به وسواس انجام مي پذيرد، مأموران پليس علاوه بر آن كه تمامي مراجعه كنندگان را از دروازه هاي اشعه ايكس- XRAY- عبور مي دهند، محتويات جيب، كيف دستي و حتي كف كفش هاي آنها را به دقت بازرسي مي كنند تا آنجا كه نه فقط چاقو يا آلات قتاله ديگري نظير آن، بلكه از ورود «دسته كليد» و تلفن همراه به دادگاه نيز جلوگيري مي كنند. اين بازرسي منحصر به دادگاه هاي جنايي نيست، بلكه در دادگاههايي كه موضوع رسيدگي آنها دعاوي حقوقي است هم بازرسي هاي مورد اشاره به دقت و بي وقفه انجام پذيرفته و مي پذيرد. بنابراين «آليكس»، قاتل «شهيده حجاب» چگونه موفق به حمل دشنه شده و اين آلت قتاله علي رغم عبور از دروازه هاي اشعه ايكس و بازرسي دقيق بدني از چشم مأموران آلماني پنهان مانده است؟! 2- قاتل «مروه شربيني» در حالي كه مأموران پليس- علي القاعده- به دقت ماجراي محاكمه را زير نظر داشته اند خود را به «مروه» رسانده و با وارد آوردن 18 ضربه چاقو، آن بانوي مظلومه و باردار را به شهادت رسانده است. چرا مأموران آلماني به محض حمله ور شدن آليكس به «مروه» مانع او نشده اند. مخصوصاً آن كه وي به عنوان متهم در دادگاه حاضر شده بود و مطابق يك روال تعريف شده در تمامي مجامع حقوقي، مأموران موظف هستند كه بيشترين توجه خود را معطوف به متهم كرده و از اقدامات غير منتظره و احتمالي وي جلوگيري به عمل آورند. چرا مأموران حاضر در دادگاه با وجود آن كه اتهام اوليه متهم، حمله به «مروه» در يك پارك بوده است دقت و توجه لازم و ضروري در اينگونه موارد را كنار گذاشته و به قاتل اجازه حمله داده اند؟! 3- قاتل شهيده حجاب، بعد از حمله با وارد آوردن 18 ضربه چاقو آن زن مسلمان و مظلومه را به شهادت رسانده است، به بيان ديگر، قاتل براي وارد كردن 18 ضربه چاقو، از وقت و فرصت كافي!! برخوردار بوده است و مأموران از آغاز حمله تا پايان ماجرا- بخوانيد مأموريت آليكس- فقط شاهد و ناظر صحنه بوده و كمترين عكس العملي از خود نشان نداده اند و حال آن كه بلافاصله بعد از حمله قاتل مي توانستند مانع وي شوند و از شهادت «مروه» جلوگيري كنند. بنابراين كمترين ترديدي نيست كه قاتل با اطمينان از عدم دخالت مأموران حاضر در دادگاه و بدون دغدغه از پيشگيري و ممانعت آنها مرتكب جنايت شده و تا اطمينان كامل از شهادت «مروه» به مأموريت خود ادامه داده است. توجه شود؛ 18 ضربه چاقو در مقابل چشم مأموران پليس آلمان!! چگونه ممكن است؟! 4- نكته درخور توجه ديگري كه در مأموريت «آليكس دبليو» از سوي دولت فاشيست آلمان و برنامه از قبل طراحي شده براي شهادت «مروه شربيني» كمترين ترديدي باقي نمي گذارد، شليك مأموران آلماني به سوي همسر آن شهيده است. پليس آلمان در تمامي مدتي كه قاتل با وارد كردن 18 ضربه چاقو به مروه شربيني در حال انجام مأموريت خود بود، ساكت و بي حركت باقي مانده ولي به محض آن كه همسر مروه براي نجات وي به سوي او مي رود، پليس با شليك گلوله او را از پاي درمي آورد! شليك به همسر مروه نشان مي دهد كه مأموران پليس نه فقط دقيقاً صحنه قتل را زير نظر گرفته بودند بلكه وظيفه داشتند از هر اقدامي كه مانع از انجام مأموريت آليكس شود نيز جلوگيري كنند! 5- جرم اوليه قاتل، ايجاد مزاحمت براي «مروه» در يك پارك و متهم كردن وي به «تروريست» بوده است. آنهم، فقط به فقط از آن روي كه زني مسلمان و محجبه بوده است. اكنون به اظهارات مقامات آلماني طي چند سال اخير مراجعه كنيد. مگر آنها در مصاحبه ها، اظهارنظرها و نوشته هاي رسمي خود مسلمانان را به «تروريست» بودن متهم نمي كنند؟! و مگر خانم آنجلا مركل - آنجلا يا تلفظ آلماني آن، آنگلا به معني «فرشته» است كه «ديو» و «شيطان» نام با مسماتري براي اوست- معتقد نبود كه در جريان انتخابات تركيه، روسري همسران طيب اردوغان و عبدالله گل از نطق هاي انتخاباتي آنها در پيروزي اسلامگرايان مؤثرتر بوده است! و مگر دهها مقاله در نشريات آلماني پيرامون خطر اسلام!! و مخصوصاً حجاب زنان مسلمان نوشته نشده است؟! و ... بنابراين «آليكس دبليو» در همان چارچوبها دست به جنايت زده است كه دولت هاي اروپايي از جمله دولت آلمان تصوير و ترسيم كرده و مي كنند. 6- در ميان كشورهاي اروپايي، دولت آلمان به «دولت تحقير شده» معروف است و به عنوان دولتي كه صهيونيست ها زمام امور آن را در دست دارند شناخته مي شود. كافي است بدانيم كه يهوديان آلمان در حالي كه فقط 150هزار نفر از جمعيت چند ده ميليوني آلمان هستند، بيش از 145 كرسي از پارلمان اين كشور را در قبضه خود دارند و اين باج گيري صهيونيست ها طي 6 دهه اخير- بعد از جنگ جهاني دوم و اشغال آلمان از سوي متفقين- همواره با اعتراض شديد مردم اين كشور روبرو بوده است. دولت آلمان به دولت «قتل هاي پنهان» نيز شهرت دارد و اسناد فراواني حكايت از آن دارند كه آلمان ها بسياري از مخالفان سياسي خود را با صحنه سازي هاي جعلي به قتل رسانده اند تا آنجا كه اتوبان هاي اشتوتگارت به عنوان قتلگاه اعضاي گروه بادرماينهوف- جبهه گارد سرخ RAF- شهرت جهاني دارد. مأموران پليس مخفي آلمان اعضاي اين گروه را در صحنه هاي ساختگي تصادف در اتوبان هاي آلمان- و مخصوصاً اشتوتگارت- به قتل مي رساندند و گفته مي شود سريال تلويزيوني «هشدار براي كبري 11» كه موضوع آن جنايت در بزرگراه هاي آلمان است و معمولاً با صحنه هاي هولناك تصادف اتومبيل نيز همراه است به سفارش سازمان اطلاعاتي آلمان- BND- ساخته شده و هدف از آن پاك كردن غير مستقيم ماجراي قتل هاي پنهان مخالفان در اتوبان هاي آلمان از افكار عمومي مردم اين كشور است، البته بي آن كه دست اندركاران ميداني اين سريال تلويزيوني از هدف اصلي آن با خبر باشند! 7- با توجه به شواهد و قرائن ياد شده، شهادت «مروه شربيني» نمي تواند يك جنايت معمولي در كنار ساير جناياتي باشد كه همه روزه در كشورهاي اروپايي- مخصوصاً آلمان- اتفاق مي افتد، بلكه بدون كمترين ترديدي عامل اصلي اين جنايت دولت آلمان است و اولين و ابتدايي ترين اقدام در برابر اين جنايت كه عليه تماميت جهان اسلام صورت پذيرفته ، اخراج سفراي دولت فاشيست آلمان از كشورهاي اسلامي است، خواسته برحقي كه ملت هاي مسلمان نبايد از آن چشم پوشي كنند. در اين ميان، از جمهوري اسلامي ايران كه پرچمدار نهضت جهاني اسلام است انتظار مي رود در اخراج سفير دولت فاشيست آلمان پيشگام باشد. بحران مالي اخير غرب، آلمان را در شرايط اقتصادي شكننده اي قرار داده است، هر هفته تعدادي از مراكز بزرگ صنعتي و تجاري آلمان ورشكست شده و آلمان صنعتي و ثروتمند چند دهه اخير به ورطه سقوط اقتصادي نزديك شده است. در اين حال، قطع رابطه سياسي و اقتصادي كشورهاي مسلمان با دولت فاشيست و آدمكش آلمان ضربه اي هولناك و انتقام پشيمان كننده اي براي اين كشور بحران زده و جنايتكار خواهد بود بي آنكه كمترين تأثير منفي براي جهان اسلام در پي داشته باشد. «مروه شربيني» فقط يك زن مسلمان مصري نيست، او نماد همه زنان مسلمان است و انتقام خون به ناحق ريخته اين شهيده بايستي منطقي ترين انتظار و جدي ترين خواسته ملت هاي مسلمان از دولت هاي خود باشد. رسالت: تحليل بيانيه سياسي آيت الله صانعي «تحليل بيانيه سياسي آيت الله صانعي »عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم بهزاد حميديه است كه در آن مي‌خوانيد؛خامه‌ آيت الله صانعي به تاريخ 88/4/12 به نگارش نه يك فتواي شرعي يا پاسخ يك استفتاء بلكه يك بيانيه سياسي پرداخت. بيانيه مزبور در ارتباط با مسائل جاري كشور خطاب به «ملت عزيز و شريف ايران اسلامي» بود و از آنجا كه متضمن برخي نواقص منطقي و فقهي است لازم است به تحليل آن پرداخته شود. علقه اصلي نگارنده، نه سياست بما هي هي بلكه تبعات و پيامدهاي الهياتي و ديني آن است. آيت الله صانعي به عنوان يك فقيه گرانقدر كه مورد تقليد برخي مومنين قرار گرفته‌اند و از سوي گروه‌ها و شخصيت‌هاي برخي جناح‌هاي سياسي به عنوان «مرجع عالي قدر شيعه»، «مرجع تقليد شيعيان جهان» و ... ملقب شده‌اند، بايد در تبعات رفتارهاي سياسي خود، دقت فراوان روادارند. مقدمتا بايد گفت سراسر بيانيه مزبور به طور آشكار، مبتني بر مواضع شديدا حزبي و جناحي است كه دون شان شخصيتي همچون آيت الله يوسف صانعي است. يك شاهد اين دعوي آن است كه بيانيه با آيه شريفه «ان نصر الله قريب» آغاز مي‌شود. نصر و هزم (پيروزي و شكست)، مفاهيمي آكنده از موضع‌گيري افراطي حزبي هستند. آيت الله صانعي گويي، خصم و عدوي رودرروي خويش فرض كرده‌اند. حتي اگر مقصود از نصر، صرفا موفق شدن در «بازپس‌گيري آراي مردم» است، اين مقصود، نيز مبتني بر پيش‌فرض «تقلب گسترده در انتخابات» است، پيش‌فرضي كه جز يك موضع جناحي و ناشي از سياست‌زدگي محض نيست و فاقد ادله متقن و يقين‌آور است (ادله آقاي موسوي و اين استبعاد صرف آقاي كروبي كه مگر مي‌شود آراي خاكستري به نفع احمدي‌نــــژاد به ميدان آمده باشند، همه و همه نهايتا ظن و گمان ايجاد مي‌كنند و معلوم است كه ظنون قابل اتكا نيستند و ان الظن لا يغني من الحق شيئا.) آيت الله صانعي، از قتل و جرح و زنداني شدن «عده زيادي از فرزندان اين مرز و بوم» سخن گفته‌اندو نيز از پخش اعترافات برخي زندانيان و آنگاه اين رخدادها را «ظلم، آزار و اذيت، ترفند، مكر و دروغ» خوانده‌اند و البته پس از كلمه «دروغ»، سه نقطه )...( قرار داده‌اند و اين يعني بسياري از عناوين ناپسند ديگر هم بر اين امور قابل اطلاق است. از آنجا كه ايشان پس از اين بيان فرموده‌اند كه اين ظلم‌ها نبايد موجب ياس مردم در راه «حاكميت مردم بر سرنوشتشان» گردد، معلوم مي‌شود كه مراد ايشان، ‌ظلم حكومت يا ظلم دستگاه دولت و نيروهاي انتظامي به مردم عادي معترض است. خطاي فاحشي كه در شان عالمي همچون آيت الله صانعي نيست، ناديده گرفتن عدم تجانس ميان آسيب‌ديدگان حوادث اخير است. تعداد قابل توجهي از مقتولين و مجروحين از نيروهاي بسيجي و حافظان امنيت مردم بوده‌اند كه توسط اشرار يا افراط گري برخي معترضين آسيب ديده‌اند. اگر آيت الله صانعي ترديدي در اين امر دارند، لازم است لااقل به تصاوير پخش شده از سيما نظر افكنند، هرچند اگر به ميان مردم و نيروهاي انتظامي و بسيجي مي‌آمدند و از نزديك،‌آسيب ديدگان و نحوه فجيع حمله اشرار بدانها را مي‌ديدند، از ابتدا چنين ترديدي در ايشان ايجاد نمي‌شد. جمهوري اسلامي: وقايع سين كيانگ و مسئوليت ما «وقايع سين كيانگ و مسئوليت ما»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران براساس نفي هرگونه سلطه جوئي و سلطه پذيري حفظ استقلال همه جانبه و تماميت ارضي كشور دفاع از حقوق همه مسلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطه گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غيرمحارب استوار است.جمله بالا متن اصل 152 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران است كه شامل 7 محور مهم و اساسي در سياست خارجي است و مجريان را به رعايت اين نكات موظف مينمايد. اين محورها عبارتند از : نفي سلطه جوئينفي سلطه پذيريحفظ استقلال همه جانبهتماميت ارضي كشوردفاع از حقوق همه مسلمانانعدم تعهد در برابر قدرت هاي سلطه گرروابط صلح آميز با دول غيرمحارب محور پنجم كه « دفاع از حقوق همه مسلمانان » است همانگونه كه از تعبير « همه » پيداست شامل كليه مسلمانان در هر نقطه اي از جهان مي شود و تفاوتي ميان پيروان مذاهب و اقوام نيز وجود ندارد. علاوه بر اين قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نسبت به سعادت همه انسان ها اعم از مسلمان و غيرمسلمان احساس مسئوليت مي كند و برخورداري از حق و عدالت را از حقوق همه مردم جهان مي داند و خود را به حمايت از مبارزات حق طلبانه مستضعفان در برابر مستكبران در همه نقاط جهان موظف مي داند . اصل 154 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مي گويد :« جمهوري اسلامي ايران سعادت انسان در كل جامعه بشري را آرمان خود مي داند و استقلال و آزادي و حكومت حق و عدل را حق همه مردم جهان مي شناسد. بنابر اين در عين خودداري كامل از هرگونه دخالت در امور داخلي ملت هاي ديگر از مبارزه حق طلبانه مستضعفين در برابر مستكبرين در هر نقطه از جهان حمايت مي كند.» اين دو اصل مهم قانون اساسي وظيفه مسئولان نظام جمهوري اسلامي و مجريان سياست خارجي اين نظام را سنگين مي كند بطوري كه نه فقط در برابر مسلمانان جهان بلكه نسبت به حقوق همه مستضعفان بايد احساس وظيفه و مسئوليت كنند و در انجام آن كوتاهي ننمايند.بررسي عملكرد 30 ساله نظام جمهوري اسلامي نشان مي دهد مسئولان نظام و مجريان سياست خارجي تا حدود زيادي به اين وظيفه عمل كرده اند. حمايت از مردم فلسطين لبنان عراق افغانستان و بعضي ملت هاي ديگر از مصاديق عمل به همين مسئوليت مي باشد هرچند در مواردي با تاخير و در مواردي نيز كمتر از مقدار مورد انتظار بوده و البته در مواردي نيز بطور كامل به اين وظيفه عمل شده است. رويدادهاي اخير ايالت مسلمان نشين « سين كيانگ » چين كه طبق آمارهاي رسمي دولتي 156 كشته و 800 زخمي برجاي گذاشته و در اين وقايع هزاران نفر نيز دستگير شده اند از مواردي است كه جمهوري اسلامي ايران نمي تواند نسبت به آن بي تفاوت باشد ولي متاسفانه تاكنون واكنش قابل ملاحظه اي در اين زمينه از خود نشان نداده است . اين موضوع مهم حتي در رسانه ملي جمهوري اسلامي ايران نيز انعكاس چنداني نداشته و چنين به نظر مي رسد كه مشمول ملاحظات سياسي گرديده و به صورت جدي در دستور كار قرار ندارد. تنزل دادن سطح ماجراي تظاهرات اعتراض آميز ارومچي مركز ايالت مسلمان نشين « سين كيانگ » چين به يك اختلاف و درگيري قومي ميان « اويغور » هاي مسلمان و « هان » هاي چيني و اصرار بر اينكه اين واقعه مربوط به كشته شدن دو نفر از مسلمانان « اويغور » توسط چيني هاي متعلق به قوم « هان » است و ربطي به مسائل اسلامي و اعتقادي ندارد نمي تواند واقعيت هاي عريان اين ماجراي عميق را پنهان نمايد. ايالت « سين كيانگ » مركز نهضت اسلامي مسلمانان چين است كه به « نهضت تركستان شرقي » معروف است و سابقه اي حدود يك قرن دارد. شهرهاي مهم « ارومچي » و « كاشغر » كه در تاريخ آسيا و تاريخ اسلام شهرت زيادي دارند پايگاه هاي مهم اين نهضت هستند و مسلمانان « سين كيانگ » در طول دهه هاي گذشته بارها عليه حكومت مركزي از جمله رژيم كمونيستي چين قيام كرده و قربانيان زيادي داده اند. مبارزات منفي مسلمانان ايالت « سين كيانگ » در برابر كمونيست ها و نافرماني آنها در برابر قوانين و مقررات ضد اسلامي بخشي از فعاليت هاي اين نهضت را تشكيل مي دهد . با توجه به اين واقعيت ها ساده انديشي است اگر بپذيريم كه قيامي با حداقل 156 كشته و 800 زخمي و هزاران بازداشتي فقط مربوط به يك اختلاف كوچك بر سر كشته شدن دو نفر بوده است. خبرها از اعمال محدوديت هاي شديد نسبت به مسلمانان سين كيانگ توسط نيروهاي دولتي چين حكايت دارند. قطع كردن تلفن ها فيلتر كردن سايت ها بستن پيامك ها ايجاد محدوديت هاي شديد عبور و مرور تعطيلي روزنامه ها و جلوگيري از انتشار اخبار درگيري ها به ويژه درز كردن آن به خارج از مرزهاي چين و حتي خارج از ايالت « سين كيانگ » و شهر « ارومچي » از جمله اقدامات دولت چين براي كنترل اوضاع جهت سركوب كردن قيام مسلمانان در اين ايالت است . آمارهاي منتشره نيز تماما دولتي هستند و به احتمال زياد اعداد را بسيار كمتر از آمارهاي واقعي بيان مي كنند. اين قيام ريشه دار حتي اگر در اين مرحله سركوب شود همچون آتشي زير خاكستر گرماي خود را حفظ خواهد كرد و در اولين فرصت شعله ور خواهد شد. دولت چين با برخورد خشن و سركوب گرانه و به خاك و خون كشيدن مسلمانان سين كيانگ فقط به عميق تر شدن زخم كهنه اي كه سالهاي طولاني و پر التهابي را پشت سر گذاشته كمك مي كند و هيچ مشكلي از مشكلات خود را حل نخواهد كرد. در كشورهاي اسلامي فقط تركيه نسبت به وقايع سين كيانگ عكس العمل نشان داده است . مطبوعات تركيه حجم زيادي از مطالب خود را به جزئيات اين وقايع اختصاص داده اند و دبيركل سازمان كنفرانس اسلامي نيز كه اهل تركيه است موضعگيري كرده است . اين واكنش ها از تركيه به دليل همبستگي خاصي كه نسبت به تركستان شرقي احساس مي كند امري طبيعي است ولي آنچه مايه تعجب است بي تفاوتي ساير كشورهاي اسلامي به ويژه جمهوري اسلامي ايران است كه به عنوان يك كشور انقلابي انتظار بيشتري از آن مي رود و قانون اساسي جمهوري اسلامي نيز بر همين نكته تاكيد دارد. هر چند گمانه زني ها حكايت از مانع شدن ملاحظات سياسي ميان تهران و پكن از موضعگيري صريح و شفاف متوليان سياست خارجي نسبت به وقايع « سين كيانگ » دارند لكن با توجه به اينكه مصالح امت اسلامي و رعايت جايگاه نظام جمهوري اسلامي از اهميت بيشتري برخوردارند بي تفاوتي در قبال وقايع « سين كيانگ » قابل توجيه نيست . ابتكار: دشمن نمايي و کودتا انگاري «دشمن نمايي و کودتا انگاري» عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ ابتكار به قلم محمدعلي وکيلي است كه در آن مي خوانيد؛ انتخابات دهم نقطه عطفي در تحولات کلي کشور بحساب مي آيد اين انتخابات تکليف بسياري از مسايل را در جبهه بندي هاي کنوني روشن خواهد کرد و مي توان گفت ايران بعد از اين انتخابات قدم در مسير تازه اي گذاشته است.جامعه سياسي ايران در شرايط حاضر در حال " کما "بسر مي برد نخبگان،تحليلگران،در گيجي مطلق هستند بخشي از رفتارهاي نا متوازن و هنجار شکن برآمده از شوک وارد ه مي باشد.حالت کما و شوک وقتي رخ مي دهد که نتيجه در انتظار و محاسبه سياسيون نبوده و نباشد.شرايط امروز زمينه اي براي صف بندي جديد نيروهاي سياسي است.بعد از هر انتخاباتي شاهد تغيير محسوس در صف بندي ها هستيم اما به نظر مي آيد هيچکدام از تحولات سياسي در اين سي سال به اندازه اين انتخابات در بهم ريختن صف بندي هاي مرسوم و شکل دهي جبهه بندي هاي جديد نقش ايفا نکرده باشد.اگر چه به دليل شرايط پيش آمده شاهد پيچيده تر شدن مسايل و در نتيجه پنهان کاري در رفتار سياسيون هستيم و فضاي پر ابهام همه جا را گرفته است اما با فروکش کردن التهابات و برگشت آرامش به فضاي عمومي، امکان تحليل و داوري در صف بندي هاي جديد سياسي فراهم خواهد آمد. اما در اين مجال به رويکرد دو جريان مدعي در صحنه سياسي نظري خواهيم افکند. رويکرد گروه پيروز بر تبديل رقيب به دشمن متمرکز مي باشد اتفاقات پيش آمده پس از انتخابات فضا را به گونه اي پيش برد که رقيب به هر شکل و نوعش به دشمن تبديل شود تمام تحليل ها و پيش داوري ها همه حول پروژه دشمن بودن رقيب بود ارايه مدارک، ساختن شواهد و... همه در راستاي اثبات سوء نيت رقيب و به منظور دشمن سازي از جريان معترض بود،سيل اتهامات و قرينه سازي ها و تلاش براي شبيه سازي حرکت ها ي داخلي با حرکت هاي مخملي در ديگر کشورها به منظور تبديل رقيب به دشمن انجام مي گرفت شدت اقدامات صورت گرفته به گونه اي بود که صداهاي معتدل هم تحمل نمي شد و تحليل آرام دکتر علي لاريجاني در آن شرايط به خودباختگي و عقب نشيني از اصول تفسير مي شد.البته اين هنر ما ايرانيان است که به دليل عدم رعايت قواعد حرفه اي به سرعت سعي در تبديل معترض به مخالف داريم و استعداد فوق العاده اي در تبديل مخالف به معاند از خود نشان مي دهيم.در مقابل قدرت و توانايي بسيار ضعيفي در تبديل معترض به همراه و معاند به مخالف را داريم همان چيزي که آرمان شريعت و اقتضاي تفکر شيعي مي باشد. سياست دشمن نمايي از دوست و رقيب با فضاسازي رسانه هاي دشمن ساز با موفقيت چشمگيري انجام پذيرفت در نتيجه صداهايي که در چارچوب قانون اساسي و در فضاي جامعه اسلامي به عنوان صداي آشنا و خودي در متن نظام رسميت يافته بود و قابليت شنيده شدن داشت به مرور به عنوان صداي غير خودي در حال پنهان شدن و به حاشيه رفتن است به هر حال کاري کرديم که دشمن واقعي سالها در آرزوي انجامش عاجز بود، صداي دوستان را به صداي دشمن تبديل کرديم و دشمن سر مست از پيدا کردن تريبون و ياران و همراهان از درون جبهه مستحکم نظام هر روز خوشحال‌تر از روز قبل خودنمايي مي کند. حال آنکه جامعه بدون رقيب غير قابل تحمل مي شود و رقيب اگر به دشمن تبديل شود غير قابل مهار مي گردد و دامنه اعتراض و افشاگري او هر روز گسترده تر خواهد شد و...در نقطه مقابل گروه شکست خورده از همان ابتدا تلاش کرد نشان دهد با يک کودتا روبرو هستند و با تشکيک در تمام مراحل انتخابات نتيجه به دست آمده را حاصل کودتاي از پيش طراحي شده تلقي کردند و بر اين کودتا نام هاي مختلف گذاشتند کودتا عليه جمهوريت نظام،کودتا عليه ملت، اگر گروه پيروز نست به رفتار بازنده ها لقب انقلاب مخملي مي داد گروه بازنده عنوان کودتاي مخملي را خلق و جعل مي کرد بنابر اين بود که بخشي از مردم همچنان خود را در فضاي کودتا مي پندارند و به رغم همه تلاش‌هايي که به منظور ايجاد اعتماد مردم نسبت به نتيجه انتخابات صورت گرفت اما صداي کودتا انگاري در گوشه و کنار به گوش مي رسد. مشاهده صحنه ايجاد شده هماورد غريبي را نشان مي دهد يک طرف صحنه تمام سعي خود را صرف دشمن سازي و دشمن نشاني طرف ديگر مبذول کرده است و طرف ديگر از هر آنچه در اختيار دارد و گاهي هم به کمک رسانه هاي بيگانه تمام تلاش خود را به منظور اثبات پروژه کودتا نمايي صرف مي کند.در حالي که اين هر دو گروه در يک کشتي نشسته اند و سوراخ کردن آن به نجات يک طرف ختم نخواهد شد اگر اعتماد مردم جبران نشود اگر نشاط و اميد به زندگي مردم و نخبگان بر نگردد اگر نخبگان به آشتي نرسند و... معلوم نيست آيندگان در مقابل خسارات پيش آمده پيرامون بازيگران اين صحنه چگونه قضاوتي را خواهند داشت. دنياي اقتصاد: ايران و نابوكو؛ شرايط تازه «ايران و نابوكو؛ شرايط تازه»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي نياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان‌صفت است كه در آن مي‌خوانيد؛رهبران حزب عدالت و توسعه تركيه مي‌توانند با افتخار به شهروندان اين سرزمين بگويند كه گام بلند ديگري براي رشد رفاه مادي و منافع بلندمدت آنها برداشته مي‌شود. قرار است همين روزها در اين كشور قراردادي براي اجرايي شدن طرح 9/7ميليارد دلاري انتقال گاز به اروپا- مشهور به نابوكو- ميان كشورهاي ذي‌نفع امضا شود. رهبران تركيه نشان داده‌اند كه از تنها مزيت خود در حوزه صادرات گاز كه عبور دادن خطوط لوله از خاك اين كشور است، با كارآمدي تمام استفاده كرده‌اند. شايد برخي از كشورها و شخصيت‌ها و احزاب سياسي و سياست‌مداران منتقد اين طرح بگويند كه اين تنها يك توافق سياسي است و چالش‌هاي پرشماري در مسير اجرايي شدن آن وجود دارد، اما رهبران تركيه در پاسخ به خط انتقال نفت باكو- جيهان استناد كرده و خواهند گفت كه اگر آن اتفاق افتاد و اكنون تركيه از منافع آن بهره مي‌برد، طرح نابوكو نيز اجرا خواهد شد. اين كاميابي تركيه در حالي رخ مي‌نمايد كه ايران به عنوان دومين كشور داراي ذخاير گاز طبيعي هنوز در ابتداي راه صادرات گاز قرار دارد و به دلايل گوناگون فرصت‌‌ها را براي تبديل شدن به يك بازيگر فعال در قرني كه آن را قرن گاز مي‌نامند، از دست مي‌دهد. در شرايطي كه اخبار پرشمار منتشر شده از سوي مقام‌هاي وزارت نفت در ماه‌هاي گذشته حاكي از نهايي شدن قرارداد صادرات گاز به پاكستان بود، اما نخست‌وزير پاكستان در يك اظهارنظر تازه و عجيب گفته است، انتقال گاز ايران بايد از مسير دريا صورت پذيرد و اين درخواست را به مجلس پاكستان تقديم كرده تا آنها تصميم بگيرند. پيش از اين تصميم پاكستاني‌ها براي خريد گاز ايران متاسفانه به هر دليل، رهبران هند كه مستعدترين اقتصاد براي واردات گاز از ايران را داشتند به شكل‌هاي گوناگون از اين كار اجتناب كردند. به اين ترتيب ايران يكي از مهم‌ترين بازارهاي پيش‌بيني شده براي صادرات گاز خود را در شرايط بسيار مبهم مي‌بيند و دست كم براي يك دوره غيرقابل پيش‌بيني بايد چشم به بازار كشورهاي همسايه و بازار اروپا بدوزد. اين درحالي است كه قرارداد صادرات گاز به امارات متحده عربي كه به قرارداد كرسنت مشهور شده بود نيز با ابهام و سردرگمي مواجه است. دقت در طرح‌هاي خطوط لوله گاز ايران براي صادرات كه شامل چند طرح عمده است، نه تنها اميدواري ايجاد نمي‌كند، بلكه بر ياس و ابهام‌ها مي‌افزايد. براساس اعلام شركت ملي صادرات گاز، قراردادها و تفاهنامه‌هايي براي صادرات گاز ايران به امارات متحده عربي، كويت، عمان، اروپا و پاكستان – هندوستان منعقد شده بود كه بايد به ترتيب از 2007، 2008، 2008، 2010 و 2011 كار آنها شروع مي‌شد كه بايد وضعيت آنها روشن شود. علاوه بر اين و براساس حوزه معاونت بين‌المللي وزارت نفت طرح‌هايي براي صادرات گاز ايران به شكل فراوري شده (LNG) پيش‌بيني شده بود كه براي 4 طرح مهم آن پيمانكاران نيز تعيين شده بودند. طرح «Iran-LNG» به پيمانكاري بريتيش پتروليوم، شركت ملي نفت ايران ريلانس، طرح Pars-LNG با پيمانكاري توتال فينا الف، پتروناس و شركت ملي نفت ايران، طرح Nioc-LNG به پيمانكاري شركت ملي نفت ايران و طرح Persian-LNG به پيمانكاري شركت ملي نفت ايران، شل و رپسول از مهم‌ترين طرح‌هايي هستند كه پيش‌بيني شده بود در سال 2006 كار اجرايي آنها آغاز شود. وزارت نفت و شركت ملي صادرات گاز اكنون مي‌توانند به شهروندان پاسخ دهند كه طرح‌هاي صادرات گاز از طريق خط لوله و صادرات فرآورده‌هاي گازي در چه وضعيتي قرار دارند و اصولا استراتژي صنعت گاز ايران چيست؟ آمارهاي اعلام شده از سوي منابع معتبر نشان مي‌دهد كه تقاضا براي مصرف گاز طبيعي از 5/116 تريليون فوت مكعب در سال 2010 با رشد متوسط سالانه 4/2درصد به 182 تريليون فوت مكعب در سال 2030 مي‌رسد و شركت‌ها و كشورهاي داراي ذخاير گاز طبيعي به ويژه روسيه براي انحصاري كردن اين بازار سرمايه‌گذاري مادي، اقتصادي و سياسي هنگفتي كرده‌اند. آيا ايران سهمي از اين بازار را در اختيار داشت؟ براي اين كه سهمي متناسب با ذخاير گاز ايران در بازار مصرف داشته باشيم، نياز به هوشمندي، كارآمدي و قدرت تعامل با دنياي امروز داريم. آيا آماده هستيم؟ ورود ايران به خط لوله نابوكو يا كنار ماندن از اين طرح يك آزمايش جدي است. قدس: اسلام ستيزي گفتمان ايدئولوژيک غرب «اسلام ستيزي گفتمان ايدئولوژيک غرب»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛صحنه تکان دهنده کشته شدن يک زن مسلمان تبعه مصر در يکي از دادگاه هاي آلمان در مقابل ديدگان فرزند و همسرش و اقدام پليس آلمان را که به جاي نجات اين زن به سوي همسر وي تيراندازي مي نمايد، مصداق بارزي از نژاد پرستي و نقض حقوق بشر در کشور آلمان بايد ارزيابي نمود. در سالهاي اخير، برخورد با مسلمانان و توهين به باورهاي اسلامي در کشورهاي اروپايي روندي افزايشي و روزافزون به خود گرفته است. اين موضوع اين واقعيت را اثبات مي کند که پروژه اسلام هراسي در غرب به يک استراتژي تبديل گرديده تا از اين منظر جامعه جهاني را نسبت به مسلمانان بدبين نموده و همواره اين گروه را در افکار عمومي غيرمسلمانان در معرض اتهام قرار دهد. در برخي کشورهاي اروپايي مسلمانان به جرم داشتن پوشش اسلامي، نه تنها از امکان حضور در مجامع علمي و ادارات محروم مي گردند، بلکه در معرض برخوردهاي فيزيکي قرار مي گيرند، اين در حالي است که پوشش ديني نه تنها مخل نظم عمومي نيست و نه تنها اخلاق حسنه اي را جريحه دار نمي کند، بلکه باعث ايجاد نظم و هنجار حتي در کشورهاي لائيک مي شود. ماهيت غيرديني جامعه اروپا بويژه کشورهاي آلمان، فرانسه و ايتاليا نمي تواند پذيراي مسلماناني باشد که در طي سه دهه گذشته رشد جمعيتي آنها روند رو به تزايدي را نشان مي دهد. زيرساختهاي فکري و مهندسي اجتماعي جوامع اروپايي متأثر از مباني معرفتي سکولاريستي، قطعاً ترکيب جمعيتي مسلمانان را بر نمي تابد. قتل «مروه» بايد اين نگراني را افزايش دهد که در طي دهه هاي اخير و بخصوص از اواسط دهه 90 ميلادي قرن گذشته، نژادپرستي نهفته يا شايد غيرنهفته اي عليه مسلمانان در حال افزايش است. موج بيگانه ستيزي در سالهاي اخير در اکثر کشورهاي اروپايي روند رو به رشدي را نشان مي دهد که در اين ميان برخورد با مسلمانان، بالاترين آمارها را به خود اختصاص داده است. در اين بين، کشور آلمان به دليل رشد گروه هاي نئونازي و نژادپرستان افراطي، مسلمانان را در معرض تحقير، توهين و تهديد امنيتي گسترده اي قرار داده است.شرايط نظام بين الملل پس از يازدهم سپتامبر و عملکرد رسانه هاي غربي در پيوند دادن اسلام با خشونت، موضوعي است که در تشديد اسلام ستيزي نقش مهمي را ايفا نموده است. پر واضح است، سناريوي برخورد با مسلمانان ريشه تئوريک دارد که اکنون به يک گفتمان ايدئولوژيک در جوامع غربي مبدل گرديده است. هانتينگتون به عنوان يکي از استراتژيستهاي آمريکايي معتقد است که فلسفه رشد و اعتلاي اقتصادي و سياسي غرب در گرو وجود بلوک ايدئولوژيک، سياسي و اقتصادي شوروي سابق بوده است که پس از فروپاشي بلوک ش




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 422]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن