واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
محمود شاهرخي - شاعر پيشكسوت - كه در حوزههاي انقلاب، جنگ تحميلي، مذهب و عرفان شعر ميسرود محمود شاهرخي - شاعر پيشكسوت - كه در حوزههاي انقلاب، جنگ تحميلي، مذهب و عرفان شعر ميسرود، امروز (يكشنبه، 24 آبانماه) در سن 82سالگي بار سفر بست و رفت. به گزارش خبرنگار بخش ادب خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، شاهرخي اين روزهاي آخر را در بيمارستان بستري بود. او كه سالها به بيماري ورم رودهي بزرگ مبتلا بود، 18 آبانماه براي انجام عمل جراحي روده در بيمارستان عرفان بستري شد. پس از انجام عمل، دچار ايست قبلي - تنفسي و بعد از آن، احيا شد كه البته پس از اين موضوع، درصد هوشيارياش در سطح پاييني بود و تحت مراقبتهاي ويژه قرار داشت. محمود شاهرخي كه عضو شوراي شعر و ترانهي وزارت فرهنگ و فرهنگ ارسلامي بود، متولد سال 1306 در بم از توابع كرمان بود. «درسي كه از قرآن آموختم»، «خلوتگاه عشق»، «داغ شقايقها»، «تجلي عشق»، «ز اشك پرس»، «امام علي روح بينهايت»، «در غبار كاروان»، دفتري از «گزيدهي ادبيات معاصر»، «گلبانگ عاشقانه»، «شميمي از گلزار معرفت» (نوشتههاي عرفاني)، «ترجيعات توحيدي»، «تجلي جمال و جلال در آيينهي وجود امام حسين (ع)»، «كيمياي مراد» (توسل به حضرت بقيهالله (عج)) و همچنين كتابي دربارهي منطقالطير عطار نيشابوري از آثار منتشرشدهي او هستند. اين اواخر نيز قرار بود، با همكاري مشفق كاشاني، گزيدهاي از شعر و نثر ادبيات كهن را در مجموعهاي به نام «كلك خيالانگيز» منتشر كنند. شاهرخي قبلا هم با همكاري مشفق، سلسله كتابهايي را دربارهي ائمهي اطهار (ع) تأليف كرده بود كه عبارتاند از: «آينهي آفتاب» (دربارهي اميرالمؤمنين (ع))، «آينهي عصمت» (دربارهي حضرت زهرا (س))، «آينهي صبر» (دربارهي حضرت زينب (س))، «آينهي رجاء» (دربارهي امام حسين (ع))، «آينهي ايثار» (دربارهي حضرت ابوالفضل (ع)) و «آينهي عفاف» (دربارهي حضرت معصومه (س)). اين سالها، بهخاطر بيماري، كمتر از خانه بيرون ميرفت؛ جز برخي روزها كه اگر حال مساعدي داشت، به شوراي شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ميرفت. بررسي سرودههايي كه قرار بود به نوار كاست تبديل شود، برايش تنوعي بود كه ميگفت، گهگاه دلخراش هم هست؛ زيرا معتقد بود، پيشينهي فرهنگي و ادبي ايرانزمين داراي سوابق درخشاني است، ولي حالا وضعيت چندان مطلوب نيست؛ برخي سرودهها خيلي سطحي است و شعرهاي مجازي هم بهصورت خيلي صريح ادا ميشود. شاهرخي عضو شوراي شعر صدا و سيما هم بود كه پس از تصديگري علي معلم دامغاني، ديگر به آنجا نرفت؛ اما در شوراي شعر وزارت ارشاد، همچنان با دوست ديرينش مشفق كاشاني همكار بود. از مهرداد اوستا با شوق خاصي حرف ميزد. هنوز ساكن شهرستان بوده كه وقتي در مجلات، شعرهايي از اوستا را ميبيند، نديده، ارتباطي با او برقرار ميكند. اولين برخوردش با مرحوم اوستا در منزل حميد سبزواري بود كه پس از آن، اخوانياتي بين آنان تبادل ميشود. ميگفت: مرحوم اوستا نه تنها از نظر شأن ادبي، مقام بالايي داشت؛ بلكه در عين حال، از نظر منش، متواضع، فروتن و بزرگوار بود. شاهرخي هر وقت از مقابل بوستان اوستا رد ميشد، با خواندن فاتحهاي، از شاعري ياد ميكرد كه روزي در رثاي او سروده بود: تا شقايق نزند سر ز گل تربت من // محو از لوح دلم داغ اوستا نشود. از نخستين تأثيرگذاران بر محمود شاهرخي، سيدمحمد مجذوب - عارف و خطيب اهل يزد - بود كه شاهرخي تخلص جذبه را هم در مقابل نام او انتخاب كرد. گويا به محض اولين ديدار، دلبستگي متقابلي ميان آن دو شكل ميگيرد: ديد شخص پرمايهي كاملي / آفتابي در ميان سايهاي. آن سالها، محمود شاهرخي پس از تحصيلات كلاسيك در مدرسهي معصوميهي كرمان، به تلمذ علوم حوزوي مشغول بود و ادبيات عرب ميخواند كه مجذوب به او پيشنهاد داد براي ادامهي تحصيل، به مدرسهي خان يزد برود. شاهرخي به يزد رفت و همانجا با دختر مجذوب ازدواج كرد و پس از آن بود كه به مدرسهي كبراي آخوند خراساني در نجف عزيمت كرد؛ اما به علت تنگي معيشت و خشكي هوا، به بيماري ريه دچار شد و پس از دو سال به ايران بازگشت. مدتي در آسايشگاه شاهآباد بستري شد و پس از مرخصي، از كسوت طلبگي درآمد و به كار در بخش خصوصي مشغول شد. بعد از پيروزي انقلاب، شهيد مجيد حداد عادل به او پيشنهاد داد كه با صدا و سيما همكاري كند و شاهرخي براي برنامههاي ادبي و عرفاني آنجا شروع به نوشتن كرد؛ كه سيري به پاي دل، نواي ني، تا به خلوتگاه خورشيد، تا به سرمنزل عنقا، نقد حال، در آيينهي بهار، اشكي بر آستانهي نياز و در حريم راز، عنوان تعدادي از همان برنامههاست. شاهرخي در دورههايي هم تعداد زيادي سرود براي جنگ ساخت و با مجلههايي چون كيهان فرهنگي، كيهان هوايي و شعر، و روزنامههاي كيهان، اطلاعات، جمهوري اسلامي و رسالت همكاري داشت. او دربارهي مجلات ادبي ميگفت: گاهي مطالب جالبي در مجلات بهچشم ميخورد؛ اما به دعوي كار راست نميآيد؛ پشتوانهي عملي لازم است. شاهرخي همچنين معتقد بود: آن زمان كه ارتباط خيلي سخت بود، از آن طرف دنيا كسي ميآمد و «مثنوي» و «شاهنامه» را ترجمه ميكرد؛ اما امروز كه دنيا دهكدهي جهاني است، ما با اين ارتباط نزديك، چه اثري را عرضه كردهايم كه كسي را مجذوب كند؟ انتهاي پيام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2245]